فوايد وجود امام در دوران غيبت

فايده وجود امام در عصر غيبت چيست؟ به تعبير ديگر: زندگى امام در دوران غيبت يك زندگى خصوصى است نه يك زندگى اجتماعى در نقش يك پيشوا. بنابراین وجود مقدس او چه اثر عمومى براى مردم مى‏تواند داشته باشد و مردم چه نوع بهره‏اى مى‏توانند از او ببرند؟
چهارشنبه، 24 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فوايد وجود امام در دوران غيبت

فوايد وجود امام در دوران غيبت
فوايد وجود امام در دوران غيبت


 

منبع : راسخون




 

فوايد وجود امام در دوران غيبت



نویسنده : مهدی آقابابائی




فايده وجود امام در عصر غيبت چيست؟ به تعبير ديگر: زندگى امام در دوران غيبت يك زندگى خصوصى است نه يك زندگى اجتماعى در نقش يك پيشوا. بنابراین وجود مقدس او چه اثر عمومى براى مردم مى‏تواند داشته باشد و مردم چه نوع بهره‏اى مى‏توانند از او ببرند؟
البته بايد توجه داشته باشيم كه غايب بودن امام هرگز به اين معنا نيست كه وجود آن حضرت به يك روح نامرئى يا امواج ناپيدا و رؤيايى و امثال اينها تبديل شده است! بلكه وى يك زندگى طبيعى عينى و خارجى دارد، منتها با عمرى طولانى. آن حضرت در ميان مردم و در دل جامعه‏ها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگى مى‏كند ولى به صورت ناشناس. و فرق بسيار است بين «نامرئى» و «ناشناس».(1)
امام صادق - عليه السلام - مى‏فرمود: مردم امام خود را گم مى‏كنند. او در موسم حج حاضر مى‏شود و مردم را مى‏بيند ولى آنان او را نمى‏بينند.(2)

خورشيد پنهان
 

در پاسخ سؤال ياد شده ياد آورى كنيم كه اين سؤال تازگى نداشته و تنها در عصر ما مطرح نشده است، بلكه از روايات اسلامى بر مى‏آيد كه حتى پيش از تولد حضرت مهدى - عليه السلام - نيز اين سؤال مطرح بوده و هنگامى كه پيامبر اسلامى و ائمه پيشين - عليهم السلام - از مهدى و غيبت طولانى آن حضرت سخن به ميان مى‏آوردند، با چنين سؤالى روبرو مى‏شدند و به آن پاسخ مى‏گفتند. به عنوان نمونه:
1 - پيامبر اسلام در پاسخ اين پرسش كه آيا شيعه در زمان غيبت، از وجود قائم فايده‏اى مى‏برد؟ فرمود: بلى، سوگند به پروردگارى كه مرا به پيامبرى بر انگيخت، در دوران غيبتش از او نفع مى‏برند و از نور ولايتش بهره مى‏گيرند، همان گونه كه از خورشيد به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها استفاده مى‏كنند.(3)
2 - امام صادق - عليه السلام - فرمود: از روزى كه خداوند حضرت آدم را آفريده تا روز رستاخيز، زمين هيچگاه خالى از حجت نبوده و نخواهد بود، يا حجت ظاهر و آشكار و يا غايب و پنهان، و اگر حجت خدا نباشد، خدا ستايش نمى‏شود.
راوى پرسيد: مردم چگونه از امام غايب و پنهان استفاده مى‏كنند؟ حضرت فرمود: آنچنانكه از خورشيد پشت ابر استفاده مى‏كنند.(4)
3 - خود حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه - نيز روى اين معنا تكيه كرده است. در توقيعى كه آن حضرت در پاسخ به سؤالات «اسحاق بن يعقوب» صادر فرمود و توسط محمد بن عثمان تحويل اسحاق گرديد، چنين نوشت: اما چگونگى استفاده مردم از من همچون استفاده آنهاست از خورشيد، هنگامى كه در پشت ابرها پنهان مى‏شود.(5)
در توضيح اين تشبيه بايد ياد آور شويم خورشيد داراى دو نوع نور افشانى است:
1 - نور افشانى آشكار و مستقيم،
2 - نور افشانى غير مستقيم.
در نور افشانى آشكار، اشعه خورشيد بخوبى ديده مى‏شود ولى در تابش غير مستقيم، ابرها همانند يك شيشه مات، نور مستقيم خورشيد را گرفته و پخش مى‏كند. اما آثار حيات بخش خورشيد در رشد و نمو موجودات و...، مخصوص زمانى نيست كه نور آن مستقيماً بر پهنه حيات و طبيعت مى‏تابد، بلكه بسيارى از اين آثار - مانند: توليد گرما، رويش و رشد گياهان، توليد انرژى لازم براى حركت و حيات، به بار نشستن درختان، خنديدن شكوفه‏ها و شكفتن گلها - در زمان تابش نور مات خورشيد از پشت ابرها نيز وجود دارد. اشعه معنوى وجود امام، هنگامى هم كه در پشت ابرهاى غيبت پنهان است، داراى آثار گوناگونى است كه با وجود متوقف شدن كلاس تعليم و تربيت و رهبرى مستقيم، فلسفه وجودى او را آشكار مى‏سازد. اينك برخى از اين آثار را به اختصار مورد بررسى قرار مى‏دهيم.

1 - جان جهان
 

طبق احاديث فراوانى كه در موضوع امامت وارد شده، و بر دلائلى كه دانشمندان ارائه كرده‏اند، در بينش اسلامى، امام، جان جهان است و جهان به وجود او بستگى دارد. امام قلب عالم وجود، هسته مركزى جهان هستى و «واسطه فيض» بين عالم و آفريدگار عالم است و از اين جهت حضور و غيبت او تفاوتى ندارد. و اگر او - ولو به صورت ناشناس - در جهان نباشد، جهان هستى در هم فرو مى‏ريزد. چنانكه امام صادق - عليه السلام - فرمود: اگر زمين بدون وجود امام بماند، ساكنان خود را در كام خود فرو مى‏برد.(6)
امام چهارم علیه السلام فرمود: در پرتو وجودی ماست كه خداوند آسمان را از فرو پاشى - جز به اذان او - نگه مى‏دارد. در پرتو وجود ماست كه خداوند زمين را از لرزش و سلب آرامش ساكنانش، نگه مى‏دارد. به واسطه ماست كه خداوند باران نازل مى‏كند و رحمت خود را مى‏گستراند و بركات و نعمتهاى زمين را بيرون مى‏آورد. و اگر آن كس از ما كه در زمين است نبود، زمين اهل خود را فرو مى‏برد.(7)

2 - پاسدارى از آيين خدا
 

امير مومنان - عليه السلام - در يكى از سخنان خود در مورد لزوم وجود رهبران الهى در هر عصر و زمان مى‏گويد:
«خدايا چنين است، هرگز روى زمين از قيام كننده‏اى با حجت و دليل، خالى نمى‏ماند، خواه ظاهر و آشكار باشد و خواه بيمناك و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهى از بين نرود و به فراموشى نگرايد...»(8)
با گذشت زمان و آميزش سليقه‏ها و افكار شخصى به مسائل مذهبى و دراز شدن دست مفسده جويان به سوى تعاليم آسمانى، اصالت پاره‏اى از قوانين الهى از دست مى‏رود و دين دستخوش تغييرات زيانبخش مى‏گردد.
براى آنكه اصالت آيين الهى حفظ گردد و جلوى تحريفات و تغييرها و خرافات گرفته شود، بايد اين رشته به وسيله يك پيشواى معصوم ادامه يابد. در هر مؤسسه مهم، «صندوق آسيب ناپذيرى» وجود دارد كه اسناد مهم آن مؤسسه را در آن نگهدارى مى‏كنند تا از دستبرد دزدان يا خطر آتش سوزى و امثال اينها محفوظ بماند. سينه امام و روح بلندش نيز صندوق آسيب‏ناپذير حفظ اسناد آيين الهى است تا همه اصالتهاى نخستين و ويژگيهاى آسمانى اين تعاليم را در خود نگاهدار كند.(9)
حافظ «ابن حجر عسقلانى» در شرح «صحيح بخارى» پس از نقل احاديث حاكى از نزول حضرت عيسى - عليه السلام - به زمين هنگام ظهور حضرت مهدى – عجل الله تعالى فرجه - و اقتداى او به آن حضرت مى‏نويسد:
اينكه عيسى - عليه السلام - در آخر الزمان و نزديك قيامت، به مردی از اين امّت اقتدا مى‏كند و پشت سر او نماز مى‏خواند، دليل بر نظريه صحيح در ميان دانشمندان اسلامى است كه: زمين هرگز از وجود حجت كه با دلائل و براهين آشكار، براى خدا قيام مى‏كند، خالى نمى‏ماند.(10)

3 - اميد بخشى
 

در ميدانهاى نبرد، تمام كوشش سربازان زبده و فداكار معطوف اين امر است كه پرچم سپاه، در برابر حملات دشمن همچنان در اهتزاز باشد، و متقابلاً سربازان دشمن دائماً مى‏كوشند پرچم آنها را سرنگون سازند، چرا كه برقرار بودن پرچم، مايه دلگرمى سربازان و تلاش و كوشش مستمر آنها است.
همچنين وجود فرمانده لشگر در مقرّ فرماندهى - هر چند ظاهراً خاموش و ساكت باشد - خون گرم و پر حرارتى در عروق سربازان به گردش در مى‏آورد و آنها را به تلاش بيشتر وا مى‏دارد كه فرمانده ما زنده است و پرچممان در اهتزاز!
امّا هرگاه خبر قتل فرمانده در ميان سپاه پخش شود، يك لشگر عظيم با كارآيى فوق العاده ،يك مرتبه روحيه خود را مى‏بازد و متلاشى مى‏گردد.
رئيس يك جمعيت يا يك لشگر، مادام كه زنده است، هر چند مثلاً در سفر يا فرضاً در بستر بيمارى باشد، مايه حيات و حركت و نظم و آرامش آنهاست، ولى شنيدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار يأس و نوميدى را بر سر همه مى‏پاشد.
جمعيت شيعه طبق عقيده‏اى كه به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در ميان خود نمى‏بيند، اما خود را تنها نمى‏داند، و اثر روانى اين عقيده در روشن نگهداشتن چراغ اميد در دلها و وادار ساختن افراد به خود سازى و آمادگى براى آن قيام بزرگ جهانى، كاملاً قابل درك است.
پروفسور «هانرى كربن» استاد فلسفه در دانشگاه سوربن (فرانسه) و مستشرق نامدار فرانسوى مى‏گويد:
به عقيده من مذهب تشيّع تنها مذهبى است كه رابطه هدايت الهى را ميان خدا و خلق براى هميشه نگهداشته است و به طور مستمر و پيوسته، ولايت را زنده و پا برجا مى‏دارد.
مذهب يهود، نبوّت را كه رابطه‏اى است واقعى ميان خدا و عالم انسانى، در حضرت كليم (موسی) ختم كرده و پس از آن به نبوت حضرت مسيح و حضرت محمد (ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع مى‏كند. همچنين مسيحيان در حضرت مسيح متوقف شده‏اند. اهل سنت از مسمانان نيز در حضرت محمد (ص) توقف كرده و با ختم نبوّت در ايشان، ديگر رابطه‏اى ميان خالق و مخلوق، موجود نمى‏دانند. تنها مذهب تشيّع است كه «نبوّت» را با حضرت محمّد (ص) ختم شده مى‏داند، ولى «ولايت» را كه همان رابطه هدايت و تكميل مى‏باشد، بعد از آن حضرت و براى هميشه زنده مى‏داند. (11)

پی نوشت ها :
 

(1)- مهدى انقلابى بزرگ،250
(2)- اصول كافى، ج 1، ص338.
(3)- بحار الأنوار، ج 52، ص 93 و ج 36، ص250
(4)- بحارالانوار /ج52/ ص 92
(5)- الغيبه/طوسی، ص 177 – بحارالانوار/ج52/ ص 92 - کشف الغمه ، ج 3، ص322
(6)- لو بقيت الأرض بغير امام لساخت (اصول کافی ج 1، ص 179 و كمال الدين/ صدوق/ج 1 ص 201 – 210.
(7)- أمالى صدوق، ص 112، مجلس 35 - صدوق، كمال الدين، ص 207، باب 21، ح 22 ، فرائد السمطين، ص 45 -46.
(8)- اللّهمّ بلى لاتخلو الأرض من قائم بحجد اًّمّا ظاهراً مشهوراً و خائفاً مغموراً لئلاّ تبطل حجج و بيّناته (شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 18، حكمت 143، ص 347 – احتجاج/ ج1/ ص 69، تحف العقول/ ص 170، کمال الدین / ج1/ ص 262، المناقب خوارزمی، ص 264).
(9)- مهدى انقلابى بزرگ، 258 -259.
(10)- فتح البارى بشرح صحيح البخارى،ج 6، ص494.
(11)- سالنامه مكتب تشيّع (مصاحبات استاد علامه طباطبايى با پروفسور هانرى كربن درباره شيعه) 1330 ه. ش، ص 20، شیعه، مجموعه مذاکرات با هانری کربن، علامه طباطبایی.
 

منابع و مآخذ :
اصول کافی/ محمد بن یعقوب کلینی/ انتشارات : کتاب فروشی علمیه اسلامیه/ نوبت چاپ: اول‏
بحارالانوار/علامه محمد باقر مجلسی/ انتشارات: اسلامیه
غیبت/ شیخ طوسی/ انتشارات مسجد مقدس جمکران/ چاپ اول، و منشورات مکتبه بصیرتی قم.
کشف الغمه في معرفه الأئمه/ نويسنده: محدث اربلى‏/ ناشر: بنى هاشمى/نوبت چاپ: اول‏/ سال چاپ: 1381 ق‏
کمال الدین و تمام النعمه/ شیخ صدوق/ مترجم: منصور پهلوان/ انتشارات مسجد مقدس جمکران/ چاپ دوم/ بهار 1382 ه.ش
امالی/ شیخ صدوق/ مترجم: صادق حسن زاده/ انتشارات اندیشه هادی/ چاپ اول/1388 ه.ش.
شرح نهج البلاغه/ ابن ابی الحدید معتزلی/ طبعه دارالفکر/ بیروت.
المناقب/ خوارزمی/موسسه النشر الاسلامی/ قم.
فتح الباری بشرح الصحیح البخاری/ احمد با علی بن حجر العسقلانی/ دارالکتب العلمیه/ بیروت.
فرائد السمطین/ محمد جوینی خراسانی/ موسسه محمودی/ بیروت.
احتجاج/ احمد بن علی طبرسی/ نشر مرتضی/ چاپ اول/ 1403 هـ ق.
تحف العقول/ ابن شعبه حرانی/مترجم: صادق حسن زاده/ انتشارات: آل على عليه السلام‏ ، قم.
شیعه، مجموعه مذاکرات با هانری کربن/ علامه طباطبایی/ انتشارات:دفتر نشر فرهنگ اسلامی/چاپ چهارم/ 1371 ه. ق.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط