اثرات زيست محيطي خشکسالي بر زاينده رود
نويسنده:محمود سلطاني (1)
با اشاره هايي به وضعيت اين پديده در حوضه ي زاينده رود
مقدمه
قطع آب زاينده رود در اصفهان که زماني نه چندان دور سبب بهت، حيرت و تأسف همگان شده بود، مي رود که به رخدادي عادي تبديل شود. شايد زماني دير نپايد که موضوع خشک شدن زاينده رود، زشتي خود را نيز از دست بدهد و به عنوان رخدادي ادواري شناسانده شود.
چرا زاينده رود خشک شد؟ عامل اصلي اين که آب به اصفهان نمي رسد چيست؟ بارندگي؟ آيا عوامل ديگري در اين زمينه دخالت نداشته و ندارند؟ مثلاً مديريت؟ آيا خشک شدن زاينده رود قابل پيش بيني نبود؟ اگر بارندگي يا کمبود آب عامل اصلي خشک شدن زاينده رود است، انتقال آب اين رودخانه به حوضه ي مجاور چه توجيهي دارد؟ ايجاد و گسترش مرکز شهري و صنعتي چطور؟ استاني کردن مديريت آب حوضه ي زاينده رود و ديگر حوضه ي آبي کشور از چه پشتوانه ي علمي و عملي برخوردار است؟ کساني که مديريت حوضه هاي آبي کشور را تکه تکه کردند اکنون در کجاي بدنه مديريتي کشور قرار دارند و چه مي کنند؟ سازمان هاي مسئوول چه مي گويند؟ آيا در کشورهاي ديگر هم همين شرايط بر منابع آب حکمفرماست؟
خشک شدن زاينده رود چه پيامدهايي را داشته و خواهد داشت؟ اين پيامدها چقدر و براي چه کساني اهميت دارند؟ در شرايط کنوني چه بايد کرد؟ پيش از آن که موضوع خشک شدن زاينده رود، زشتي خود را از دست بدهد، چه بايد کرد؟ چه کساني در اين زمينه مسئوليت دارند؟ اين ها نمونه اي از پرسش هايي است که بايد به آن ها پاسخ داده شود.
در اين مقاله ضمن اشاره اي کلي به خشکسالي و به برخي پيامدهاي زيست محيطي آن، راهکارهايي براي کاهش اين پيامدها مطرح گرديده است.
کم آبي و خشکسالي
خشکسالي يک دوره ي خشکي است که براي مدت طولاني در يک منطقه دوام مي يابد و سبب برهم خوردن تعادل هيدرولوژيکي جدي در آن مي گردد. منشأ اصلي خشکسالي، کمبود بارندگي طي يک مدت زمان نسبتاً طولاني است که معمولاً يک فصل يا بيش تر ادامه مي يابد. بنابراين خشکسالي را مي توان چنين تعريف کرد: کاهش يا بي نظمي بارندگي در يک منطقه به حدي که جريان عادي رشد، حيات و توليد محصول و رابطه متوازن بين انسان و محيط را مختل سازد.
خشکسالي پديده اي است که هر چند سال يکبار در نتيجه ي کاهش ميزان بارندگي در نقاط مختلف جهان به وقوع مي پيوندد. کاهش ميزان بارندگي و افزايش دما در هر يک به تنهايي و يا به کمک هم مي توانند موجب خشکسالي شوند. هم اکنون 80 کشور خشک و نيمه خشک واقع در شمال آفريقا، بخش هايي از هند، شمال چين، خاورميانه، مکزيک، غرب ايالات متحده آمريکا و آسياي ميانه با 40 درصد جمعيت جهان با خشکسالي هاي دوره اي روبه رو هستند. در ايالات متحده آمريکا دشت هاي بزرگ واقع در حد فاصل تگزاس تا مونتانا هر سال 35 روز و هر ده سال يک بار بين 75 تا 100 روز خشکسالي دارند. [1]
اثرات خشکسالي
با کاهش ميزان آب در يک نظام حياتي، چنانچه ميزان جمعيت و فعاليت نيز کاهش يابد، شايد اتفاق ناگواري رخ ندهد، اما واقعيت اين است که جمعيت فزاينده، هر روز – بلکه هر ساعت – نيازمند آب و غذاي بيش تر و خدمات بهداشتي بيش تري است. در چنين شرايطي است که مجموعه ي محيط زيست طبيعي و انساني تحت تأثير خشکسالي آسيب خواهد ديد.
مهم ترين اثرات خشکسالي را مي توان به اثرات اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي طبقه بندي کرد. اين پديده به ويژه اثرات و پيامدهاي ناگواري براي انسان و مجموعه ي حيات بر روي سياره زمين دارد. درجريان خشکسالي شديدي که طي دهه ي 1970 در جهان رخ داد سالانه به طور متوسط 23000 نفر جان خود را از دست دادند و24/4 ميليون نفر دچار خسارت هاي مختلف گرديدند. گروه زيادي از مردم نيز به صورت پناهندگان زيست محيطي ناگزير از ترک محل زندگي خود شدند. [2]
زاينده رود نيز از جمله زيست بوم هاي آبي مهم کشور است که پايين دست آن طي ده سال گذشته چندبار در نتيجه ي کمبود بارندگي، برداشت بي رويه، ضعف مديريت و يا عوامل ديگر، با کمبود يا قطع جريان آب مواجه شده است. طي اين مدت و در چندين نوبت جريان آب در پايين دست زاينده رود – شهرستان هاي فلاورجان و اصفهان – به کلي قطع گرديده است. ضمن اين که از آن زمان تاکنون ادامه ي جريان آب تا تالاب گاوخوني که يکي از آبگيرهاي مهم و ثبت شده در کنوانسيون بين المللي حفاظت از تالاب ها موسوم به رامسر است به طور مستمر قطع گرديده است. در نتيجه ي قطع جريان آب به گاوخوني، اين تالاب به يک نمکزار گسترده تبديل شده است.
يکي از مهم ترين اثرات خشکسالي اثرات زيست محيطي يا اثرات آن بر محيط زيست است که در اين جا به برخي از مهم ترين اثرات اين پديده بر محيط زيست طبيعي و انساني اشاره مي شود:
اثرات خشکسالي بر محيط زيست طبيعي
1- ساختار زمين
2- جنگل ها
3- مراتع
4- منابع آب
موضوع مرگ و مير آبزيان، يکي از دشواري هاي زيست محيطي است که در فصل هاي کم آبي در پايين دست زاينده رود يعني از سد تنظيمي آبشار در اصفهان تا تالاب گاوخوني بروز مي نمايد.
با وقوع خشکسالي هاي اخير نيز جريان آب به تالاب گاوخوني کاملاً قطع گرديده به طوري که سطح تالاب کلاً از نمک پوشيده و عاري از هر گونه نشانه هاي حياتي شده است. ادامه ي اين شرايط بدون شک فرايند بياباني شدن منطقه را تسريع خواهد کرد.
5- حيات وحش
به دنبال وقوع خشکسالي 1988 در حوضه ي زاينده رود «مي سي سي پي» در ايالات متحده و تشديد اثرات آلودگي آب نه تنها تعداد ماهيان و مرغابيان به کم ترين حد خود در قرن حاضر رسيد، بلکه اثرات اين پديده بر روي توليد مثل جمعيت مرغابيان در آمريکاي شمالي نيز آشکار شد. اردک ها به علت خشک شدن بيش از يک ميليون آبگير طبيعي براي جوجه آوري ناگزير از مهاجرت به ساير مناطق شدند. در اين سال تعداد اردک هاي ايالات متحده 66 ميليون قطعه برآورد شد که اين رقم 8 ميليون کم تر از سال قبل (1987) و دو برابر کم تر از تعدادي بود که تاکنون ثبت شده بود. [4]
در کشور ما، مطالعات مربوط به حيات وحش تقريباً منحصر به مناطق حفاظت شده است که درصد کمي از مساحت کشور را پوشش مي دهد. در اين مناطق با توجه به اقداماتي که در جهت تأمين امنيت، علوفه و آب مورد نياز حيات وحش به عمل مي آيد اثرات کم آبي تقريباً تعديل مي گردد. با وجود اين، با وقوع خشکسالي و کم شدن آب چشمه ها، کاهش پوشش گياهي، کاهش ميزان تخمگذاري پرندگان، افزايش ميزان تلفات در جوجه ها و حتي مهاجرت حيات وحش در مناطق حفاظت شده ي استان اصفهان مشاهده و گزارش شده است. [5]
با تغييراتي که طي سال هاي اخير در محدوده شهر اصفهان و در بستر رودخانه زاينده رود به وجود آمد، اين رودخانه نيز به صورت طبيعي به زيستگاه زمستاني پرندگان تبديل شد که در مسير مهاجرت خود به سرزمين هاي گرم، مدتي را در اين رودخانه بسر مي بردند. با احداث بندهاي سنگي در اين محدوده و ايجاد آبگيرهاي گسترده، شرايط براي اجتماع پرندگان وحشي در فصل هاي ديگر نيز در اين بخش از رودخانه ي زاينده رود مساعد گرديد. خشک شدن زاينده رود قطعاً زندگي پرندگاني را که اين رودخانه را براي زيستن انتخاب کرده بودند به مخاطره انداخته است.
6- آفات
اثرات خشکسال بر محيط زيست انساني
1-کشاورزي
در کشور ما و استان اصفهان 90 درصد آب هاي موجود، در بخش کشاورزي به مصرف مي رسد. به همين سبب با کاهش ميزان آب و وقوع خشکسالي، بيش ترين آسيب متوجه اين بخش از فعاليت هاي اقتصادي مي گردد. کاهش ميزان محصول، هجوم آفت ها و تشديد اثرات استفاده از آفت کش ها از مهم ترين و شناخته شده ترين اثرات خشکسالي بر بخش کشاورزي به شمار مي آيند.
در نتيجه ي وقوع خشکسالي در حوضه ي «مي سي سي پي» در سال 1988 ميزان برداشت ذرت و سويا به ترتيب 30 و 35 درصد کاهش يافت. [6] خشکسالي سال هاي پاياني دهه ي 1370 در کشور ما نيز موجب کاهش 6 ميليون تن فرآورده هاي کشاورزي به ارزش 800 ميليارد تومان گرديد. [7]
قطع آب زاينده رود از يک سو سبب افت سطح ايستايي در منطقه مي گردد و از سوي ديگر نياز کشاورزان به آب سبب برداشت بيش از حد از اين منابع خواهد شد. بدين ترتيب هزينه ي برداشت آب از منابع زيرزميني هزينه هايي را بر کشاورزان تحميل خواهد کرد. پساب هاي کشاورزي آلوده به ترکيب هاي شيميايي که پيش از اين و در شرايط ترسالي از طريق تخليه در رودخانه و يا زمين هاي اشباع از آب تخليه و تا حدي پالايش مي شد در شرايط خشکسالي اين پساب از طريق تخليه در زمين هاي خشک و يا بستر بدون آب رودخانه سبب آلودگي آن ها خواهد شد.
با وجود اين که بخش زيادي از منابع آب موجود در بخش کشاورزي به مصرف مي رسد و اين بخش از فعاليت هاي انساني آسيب پذيري زيادي در برابر خشکسالي دارد، به علت گستردگي عرصه هاي کشت و فزوني تعداد بهره برداران از منابع آب، اثرات خشکسالي در اين مورد متأسفانه بازتاب چنداني نمي يابد.
خسارت هاي ناشي از خشکسالي هاي اخير بر بخش کشاورزي در اصفهان بالغ بر ميلياردها تومان برآورد گرديده است. هر چند ماهيت کار کشاورزي به گونه اي است که همه خسارت هاي وارد شده بر آن در حال حاضر و به طور دقيق ممکن نيست.
2- شهرها
در کشور ما حدود 5 درصد از آب هاي موجود به مصرف شهرها مي رسد، اما به سبب وابستگي شديد اين مراکز زيستي به آب، از بروز اثرات خشکسالي بر آن ها جلوگيري مي شود.
کمبود آب در شهرها به علت وجود انواع فاضلاب ها و نيز محدود شدن شرايط بهداشتي، اثرات ناگواري بر سلامت شهرنشينيان دارد. آب مورد نياز شهر نيويورک از 700 کيلومتر دورتر تأمين مي شود. گفته شده که 6 ساعت قطع آب در اين شهر اثرات مستقيمي بر بهداشت و حتي افزايش مرگ و مير انساني خواهد داشت.[8]
در حوضه ي زاينده رود افزون بر شهر اصفهان با بيش از 1/6 ميليون نفر جمعيت شهرها و روستاهاي متعدد ديگري نيز وجود دارد که تأمين آب مورد نياز آن ها در اولويت قرار دارد. از اين رو تلاش مديران و تصميم گيران در شرايط کم آبي يا خشکسالي بر تأمين آب اين مراکز مسکوني است.
مصرف آب در مراکز شهري يعني توليد فاضلاب. فاضلاب هاي شهري چنانچه به روش هاي پيشرفته و تحت کنترل مورد تصفيه قرار گيرند، مي توانند بارها استفاده شوند، مراکز شهري موجود در حوضه ي زاينده رود يا فاقد تصفيه خانه فاضلاب اند يا تصفيه خانه آن ها در حال ساخت است. از ميان شهرهايي هم که داراي تصفيه خانه فاضلاب هستند تعداد تصفيه خانه هايي که عملکرد درست داشته و پساب تصفيه شده آن ها از هر نظر سالم و قابل استفاده باشد انگشت شمارند. در انگلستان فرايند تصفيه ي فاضلاب هاي انساني براي آشاميدن با وضع معيارهاي سخت گيرانه تر براي آن به گونه اي است که يک آب آشاميدني را هفت بار مي توان بدين منظور مصرف نمود.
خشک شدن زاينده رود در سال 1388 سبب قطع جريان مستقيم و غيرمستقيم آب به ده ها روستا در منطقه اصفهان و آبرساني به آن ها توسط تانکر گرديد.
3- فضاي سبز شهري
در شهر اصفهان کمي بيش از 3100 هکتار فضاي سبز شهري با 7/3 ميليون اصله درخت وجود دارد. آب مورد نياز براي آبياري و نگهداري اين فضا بين 60 تا 73 ميليون مترمکعب در سال برآورد گرديده است. با قطع آب زاينده رود در سال 1388 در اصفهان ميزان آب موجود براي نگهداري فضاي سبز شهري به نصف تقليل يافت که پيامدهاي آن به صورت ايجاد آفات و همچنين خشک شدن درختان و چمن ها گزارش شده است.[9]
4- بهداشت
عدم دسترسي به آب پاک در شهرها و روستاها مي تواند زمينه ساز شيوع بيماري هاي مسري گردد و سلامت مردم را به خطر اندازد.
5- چشم اندازها
6-صنايع
حوضه ي زاينده رود از جمله مناطقي است که علاوه بر مراکز شهري و روستايي متعدد، صنايع و کارگاه هاي زيادي نيز در آن فعاليت دارند. هم اکنون فاضلاب توليدي بسياري از کارگاه هاي متوسط کوچک در چاه هاي جاذب و يا (توسط تانکرهاي مخصوص) در زمين هاي کشاورزي يا باير منطقه تخليه مي گردد. تخليه اين فاضلاب ها در منابع آب و خاک در شرايط خشکسالي، اثرات آلايندگي آن ها را تشديد مي نمايد.
چه بايد کرد؟
در سطح جهاني
1- به کارگيري سياست هاي کاربردي پايدار زمين.
2- اعمال مديريت پايدار بر منابع آب موجود.
3- سازگار نمودن فعاليت هاي کشاورزي با محيط زيست.
4- استفاده از فن آوري پاک (با آلودگي کمتر).
5- حفاظت از جنگل هاي موجود و ايجاد جنگل هاي مقاوم در برابر خشکسالي.
6- تلفيق فعاليت هاي پژوهشي با دانش بومي مربوط به جنگل ها و پوشش گياهي طبيعي.
در سطح ملي
براساس اين راهبرد:
1-کليه ي فعاليت هاي کشاورزي، خدماتي و شهري مستقلاً يا به طور مجتمع بايد داراي سيستم تصفيه ي فاضلاب مناسب باشند تا ميزان ورودي آلاينده ها به منابع آبي به حداقل برسد.
2- استفاده از کود و سموم شيميايي به حداقل ممکن برسد و در مواردي که زه آب هاي کشاورزي مستقيماً به منابع آبي که مصرف شرب دارند وارد مي گردد، يا از کود و سموم شيميايي استفاده نشود و يا از طريق روش هاي تصفيه ي مناسب، ميزان ورودي آلاينده ها به اين گونه منابع آبي در حد استانداردهاي مورد عمل سازمان حفاظت محيط زيست باشد.
3- بازيافت (بازچرخاني) آب، روشي مناسب براي کاهش نياز و مصرف آب است و از آلودگي منابع آب به طور محسوسي جلوگيري خواهد نمود. در اين راستا اقدامات زير لازم است اجرا گردد:
الف) کليه ي واحد هاي صنعتي که مکان بازيابي آب مصرفي را دارند بايد در کوتاه ترين مدت به حداکثر بازيابي قابل قبول برسند.
ب) فاضلاب هاي شهري و خانگي پس از جمع آوري و تصفيه بايد به مصرف توسعه ي فضاي سبز برسد و از مصرف منابع اوليه ي آب براي اين گونه فعاليت ها تا حد امکان جلوگيري گردد.
4- پايش زيست محيطي محيط هاي آبي از اهميت ويژه اي برخوردار است و رودخانه کشور نياز شديد به کنترل و نظارت کمي و کيفي دارند. اين نظارت از طريق تحقيقات زيست محيطي مورد نياز مانند تعيين درجه ي خودپالايي رودخانه ها و همچنين تعيين ميزان ورودي و خروجي آب به زيست بوم هاي آبي (تالاب ها) ميسر خواهد بود. در اين زمينه به تناسب شرايط خاص اين گونه منابع آبي، واحدهاي استاني بايد از امکانات علمي و مالي مناسب برخوردار گردند.
5- کليه ي طرح هايي که به نحوي در رژيم طبيعي آب هاي سطحي و زيرزميني يا تالاب ها تأثير قابل توجهي مي گذارند بايد نسبت به ارزيابي زيست محيطي اقدام نمايند و گزارش آن را به تأييد سازمان (حفاظت محيط زيست) برسانند.
در حوضه ي زاينده رود؟
يکي از اقدامات مهمي که طي اين سال ها براي حفاظت زاينده رود به عمل آمده تشکيل نهادي دولتي با عنوان «شوراي حفاظت کيفي رودخانه ي زاينده رود» در سال 1384 است. اين شورا، زماني موجوديت يافت که حوضه ي زاينده رود که در دو استان چهارمحال و بختياري و اصفهان قرار دارد به صورت حوضه اي مديريت مي شد و اعضاي آن عبارت بودند از: استانداران، معاونان عمراني استانداري ها، مديران کل حفاظت محيط زيست، رؤساي سازمان هاي مديريت و برنامه ريزي، مديرعامل آب منطقه اي، رؤساي سازمان هاي جهاد کشاورزي، رؤساي سازمان هاي صنايع و معادن، مديران عامل شرکت هاي آب و فاضلاب و رؤساي سازمان هاي گردشگري و ميراث فرهنگي استان هاي مذکور.
عمده ترين وظايف اين شورا نيز شامل موارد زير بود:
- هماهنگي در تنظيم ضوابط حريم زيست محيطي رودخانه با توجه به حفظ رودخانه ي زاينده رود.
- هماهنگي در تنظيم سياست و پيگيري اعمال مقررات انظباطي جهت جلوگيري از آلودگي رودخانه به ويژه در خصوص نحوه ي تخليه ي پساب هاي کشاورزي، صنعتي، شهري و انطباق آن با استانداردهاي ملي.
- نظارت عاليه بر ارزيابي زيست محيطي طرح هاي توسعه اي در حوضه ي زاينده رود و پيگيري اعمال ضوابط زيست محيطي بر آن ها.
- ترتيب تشکيل جلسات تصميم گيري، برنامه ريزي و اقدامات مرتبط با انجام وظايف ياد شده.
مصوبات شوراي حفاظت کيفي رودخانه ي زاينده رود با رعايت چارچوب وظايف قانوني و مصوب دستگاه هاي اجرايي تدوين مي شود که پس از تأييد سازمان حفاظت محيط زيست براي کليه ي واحدهاي دولتي و غيردولتي استان اصفهان و چهارمحال و بختياري لازم الاجراست.
پس از تصويب و اجراي قانون استقلال امور آب استان ها نيز تشکيل کارگروهي با عنوان «ساماندهي منابع آب زاينده رود» پيش بيني شده است. اهداف اين کارگروه عبارت اند از:
1- استفاده ي بهينه از منابع آب حوضه ي زاينده رود در شرايط خشکسالي.
2- مديرت و تقاضا و مصرف آب با هدف توزيع عادلانه ي آب و رضايت کليه ي ذينفعان.
3- اولويت بندي مصارف شرب و صنعت در مواقع خشکسالي.
4- پايش و کنترل برداشت ها از رودخانه ي زاينده رود با پياده سازي سامانه ي سنجش جريان آب توسط شرکت هاي آب منطقه اي اصفهان و چهارمحال و بختياري.
5- شناسايي کليه ي آب بران و تعيين تکليف آب بران غيرمجاز.
وقوع خشکسالي در حوضه ي زاينده رود و خشک شدن بستر اين رودخانه در اصفهان، پديده اي بود که پيش از آن، تشکل هاي زيست محيطي مردم نهاد را متأثر ساخته بود. اين تشکل ها در سال 1382 روز 18 مهر را با نام روز «نکوداشت زاينده رود» نامگذاري کردند و با برپايي مراسمي در اين روز و در ساحل اين رودخانه خشک، بيانيه اي را در جهت حفاظت کمي و کيفي از شاهرگ حياتي اصفهان صادر و منتشر نمودند. اين بيانيه شامل موارد زير بود:
1- زاينده رود به عنوان يک زيست بوم طبيعي و شريان حياتي منطقه که حيات آن به واسطه ي دخالت هاي نابه جا تهديد مي شود نيازمند توجه جدي همگان به ويژه مسئوولان، برنامه ريزان و تصميم گيران در سطوح مختلف (ملي و منطقه اي) است.
2- اجراي پروژه هاي بزرگ آلاينده و با نياز آب بالا در حوضه زاينده رود و مناطق وابسته به آن مردود است.
3- انتقال آب زاينده رود به حوضه هاي مجاور (به ويژه براي مقاصد غيرشرب) يک اقدام صرفاً سياسي و ضد قوانين حاکم بر نظام طبيعت و محکوم است.
4- هر گونه دخل و تصرف و يا برداشت از بستر و حريم زاينده رود در صورت انجام مطالعات دقيق و جامع مبتني بر توان طبيعي محل مجاز است.
5- واحدهاي صنعتي مستقر در حوضه ي زاينده رود بايد از تخليه ي فاضلاب و پساب هاي خود به اين شريان حياتي خودداري کنند و سازمان هاي مربوطه از جمله محيط زيست در اين زمينه نظارت بيش تري را اعمال نمايند.
6- شرکت آب و فاضلاب استان اصفهان به منظور جلوگيري از آلودگي بيش تر زاينده رود در احداث شبکه هاي جمع آوري و تصفيه ي فاضلاب شهرها و روستاهاي واقع در اين حوضه تسريع نمايد.
7- ساخت و ساز بي رويه ي سودجويانه در سواحل زاينده رود نظير آنچه در اصفهان، باغبادران و ديگر شهرها و روستاهاي ساحلي انجام گرديده و يا در حال انجام است بايد متوقف گردد.
8- کليه ي فعاليت هاي کشاورزي منطقه بايد به سمت کشاورزي پايدار از قبيل استفاده بهتر از آب و خاک، انتخاب الگوهاي کشت مناسب و کاهش مصرف ترکيبات شيميايي هدايت گردد.
9- به منظور حفظ منابع طبيعي (آب، خاک و پوشش گياهي) و کمک به پايداري معيشت ساکنان بالادست زاينده رود، انجام عمليات آبخيزداري و مرتع داري در حوضه ي آبخيز ضروري است.
10- سازمان آب منطقه اي بايد در راستاي تغيير نقش خود از يک سازمان توزيع کننده ي آب به يک سازمان مديريت کننده ي منابع آب منطقه – به مفهوم واقعي آن – مورد توجه قرار گيرد.
11- حفاظت زاينده رود نيازمند اعمال مديريت منسجم و جامع ناظر بر کليه ي فعاليت ها در کل حوضه مي باشد.
کلام آخر
با عنايت به آنچه گذشت و با توجه به موقعيت کشور ما که در کمربند خشک جهان قرار دارد اجراي هر يک از راهکارهاي فوق مي تواند در کاهش اثرات کم آبي مؤثر واقع شود. البته درباره ي خشکسالي، نکات و واقعيت هايي نيز وجود دارد که توجه به آن ها بي فايده نيست:
1- خشکسالي؛ يکي از ويژگي هاي طبيعي سرزمين هاي خشک است، نه بلاي آن.
2- آنچه خشکسالي را به فاجعه يا بحران تبديل مي کند، نبود باران نيست، ناداني است.
3- فقر مديريتي بيش تر از فقر اقليمي مي تواند وخامت خشکسالي را افزايش دهد.
4- برتري دادن به مديريت ريسک نيست به مديريت بحران، مهم ترين عامل مهارکننده خشکسالي است.
5- آنچه از خطر خشکسالي مي کاهد، چيدمان توسعه براساس شرايط بوم شناختي سرزمين است.
6- خشکسالي تهديدي است که مي تواند به فرصت تبديل گردد، اگر همواره به ياد داشته باشيم که ما در سرزميني خشک و کم آب زندگي مي کنيم.
7- در جهان امروز وجود يا عدم وجود خشکسالي دليلي بر ثروتمند بودن يا فقر کشورهاي متأثر از آن به شمار نمي رود.
8- براي غلبه بر خشکسالي بايد به پيش گيري بها داد نه به درمان، بايد مديريت غيرسازه اي را اولويت داد نه مديريت سازه اي را.
9- هر چه ميزان وابستگي معيشتي به سرزمين کاهش بايد، آسيب پذيري زندگي از پديده خشکسالي نيز کم تر خواهد شد.
10- در سرزميني که پديده خشکسالي در آن تکرار مي شود، براي هر قطره آب بايد برنامه و مديريت وجود داشته باشد.
11- حرکت در راستاي بهره برداري از انرژي هاي نو، طليعه ي تبديل «تهديد» خشکسالي به «فرصت» است.
12- آنچه تمدن ها را در طول تاريخ به زوال کشانده است، خشکسالي نيست؛ بلکه آزمندي و ناداني مردماني است که بر آن تمدن ها حکومت مي کردند.
13- به گفته ي فرانسيس بيکن، بهترين راه فرمانروايي بر طبيعت، پيروي از قوانين حاکم بر آن است.
14- هر چه خسارت هاي ناشي از وقوع خشکسالي در يک کشور بيش تر باشد، نشان دهنده ي کم رنگ بودن آموزه هاي آمايش سرزمين در آن کشور است.
15- خشکسالي براي کشوري که کاربري زمين در آن بر پايه ي آمايش سرزمين سامان نيافته، البته يک کابوس جان فرساست.
16- خطر مديراني که براي درمان خشکسالي چشم به آسمان دارند؛ بيش تر از خود خشکسالي است.
پي نوشت
1- کارشناس ارشد محيط زيست، عضو جمعيت پيام سبز
[1] G. T.Miiler, Environmental Sciences, Wodsworth Pub., Belmont 1991, Calirfornia.
[2] Idem.
[3] مدير کل منابع طبيعي استان اصفهان، روزنامه ي همشهري، ويژه نامه ي استان اصفهان، 12 مرداد 1378.
[4] Oliver S., Owen & Daniel D. Chairs, Natural Resources Conservation, Asimon & Schuster Co., 1995, New Jersey.
[5] اداره ي کل حفاظت محيط زيست استان اصفهان.
[6] Oliver S., Owen & Daniel D. Chairs, op cit.
[7] وزير کشاورزي، روزنامه ي اطلاعات شماره 21722، 22 شهريور 1378.
[8] I.G.Simmon, The Ecology of Natural Resources, Edward Arnold Pub., 1982.
[9] سرپرست سازمان پارک ها و فضاي سبز شهرداري اصفهان، 1388.
[10] UN. Press, Summary of AGENDA 21, Department of Public Information, New York.
منبع:ماهنامه فني – تخصصي دانش نما 175 - 174
/ن