
او همانند پدر عزیز خود، «دختران را بهترین فرزندان پدران و مادران و گیاه خوشبو در گلستان زندگی»(1) میدانست و افزون بر آن «میمنت و خوش قدمی زن را صاحب دختر شدن در اولین گام مادری»(2) معرفی میکرد؛ بانوان را انسانهای «پر لطافت، گرم، با الفت، پاکیزه و سرشار از برکت»(3) میدید و آنان را برتر از گوهرهای گرانبها و دُرّهای قیمتی نیازمند «شناخت روشن نسبت به ارزش خویشتن» و «روشهای شایسته برای مصون ماندن از تیرهای بلا و پرتگاههای خطر» میدانست تا در پی این دو ویژگی برجسته چون خود در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و اعتقادی حضوری حرکت آفرین داشته باشند و هرگز فریب زر و زیور زندگی را نخورند.
از این رو «نگرش جامع در پوشش کامل» را ضرورت نخست میشمرد تا پیش از «حجاب»، «عفاف» بانوان از بلندای عشق و اندیشهی آنان لبریز شوند و نمادهای مختلف این نگرش باطنی در پوشش ظاهری آنها جلوهگر گردند.
بدین گونه او خود محیط خانه و خانواده را صاحب اهمیت و ارزشی بیکران می دید و حضور زنان را در خانه در غیر زمانهای ضروری و تأثیرگذار در عرصههای گوناگون اجتماع- موجب عبادت و تقرب به پیشگاه خداوند بزرگ میدانست و میفرمود:
«اَدنی ما تکون مِن ربّها ان تلزم قعر بیتها»(4)؛
آن هنگام که زن در خانه میماند، از همهی حالات به پروردگارش نزدیکتر است.
و روزی که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بهترین چیز را برای بانوان سؤال کرد، دخت دلبند او، زهرای مرضیه پاسخ داد:
«خیر لهنَّ ان لا یرین الرجال و لا یرونهنّ»(5)؛
بهترین چیز برای زنان آن است که نه آنان مردان - بیگانه - را ببینند و نه مردان - بیگانه - آنها را بنگرند.
در این حال پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) او را در آغوش گرفت و این آیه را تلاوت فرمود:
«ذُرّیةَ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»(6)؛
ذریه [برگزیده ابراهیم] که بعضی از آنان از بعضی دیگر برترند.(7)
«ضرورت پوشش» برای بانوان به خاطر هندسهی جسمی و ساختمان روحی زنان و جاذبهی گفتار و رفتار فردی و اجتماعی آنان نکتهای برجسته در باورهای دخت آفتاب نسبت به زنان است، از این رو آن بانوی بزرگ، دقت و حساسیت فراوان از خویش نشان میداد و شناختی بسیار روشن به جلوهها و جاذبههای پیدا و ناپیدای زنان داشت.
روزی که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) همچون بسیاری از اوقات برای دیدار دخت دلبند خویش درِ خانهی فاطمه (علیها السلام)را کوبید و فرمود:
«السّلام علیکم، أدخل؟»؛
سلام بر شما، آیا داخل شوم؟
چون صدای عزیز وجود خود زهرا (علیها السلام) را شنید که:
«علیک السلام یا رسول الله! ادخل یا رسول الله»؛
سلام بر شماای فرستادهی الهی، داخل شویدای پیامبر خدا!
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«ادخل و من معی؟»
آیا داخل شوم با کسی که همراه من است؟
بیدرنگ زهرای عزیز (علیها السلام) پاسخ داد:
«یا رسول الله! لیس علی قناع»؛
یا رسول الله- اگر نامحرمی همراه شماست وارد نشوید که- چادر بر سر ندارم.
لحظاتی بعد چادر بر سر کرد و با احترام شایانی رو به پدر نمود و عرض کرد:
«ادخل و من معک»؛(8)داخل شوید با کسی که همراه شماست.
روزی دیگر برتر از این دقت به لطافت و ظرافت زنان توجه فرمود و چون همراهی نابینا با پدر دید که قصد ورود به خانه دارد، اجازهی زمانی برای پوشاندن خویش خواست. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسشی امتحان گونه از دختر دلبند خود کرد و فرمود:
دخترم! این مرد نابیناست [چرا خود را از او میپوشانی؟]
پاسخ داد:
«اِن لم یکن یرانی فانّی اراه و هو یشمّ الرّیح»(9)؛
[پدرجان] اگر او مرا نمیبیند، من او را مینگرم و او بوی زنان را استشمام میکند.
در این سخن درس آموز نخست پرهیز از نگاههای به دور از لذت و سپس به ویژگی پنهان زنان- که در بسیاری از زمانها خود نسبت به آن آگاهی ندارند- یعنی بوی خاص آنان توجه شده است تا در امروز و هر روز جوامع، تمامی الگوپذیران با نگاهی همه سو نگر به شخصیت زنان بنگرند، نه او را در خانهای حبس کنند و نه آنکه به دور از هرگونه کار لازم و شایسته و یا ضرورتی در کوچه و خیابان رها نمایند و بهانهای از سر بیبهانهگی مطرح کنند و آنان را متمدن(!) روشنفکر(!) و یا آزاد و رها از هرگونه قید و بند(!) معرفی نمایند.
بیگمان «تعدیل و تنظیم روابط»، پی آمدهایی چون حضور پر نشاط، سالم، شاداب و تأثیرگذار برای مردان و زنان در عرصههای مختلف خانواده و جامعه خواهد داشت و بن بستی از فساد و تباهی در هیچ یک از میدانهای فعالیت ایجاد نخواهد کرد.
همانگونه که زهرای اطهر (علیها السلام) از یک سو خود را از برابر دیدگان نامحرم میپوشاند و یا از لطافت و جاذبهی وجودی زنان سخن میگفت اما از سوی دیگر با پاک سیرتان و دین باورانی چون سلمان، عمّار، مقداد به گفتگو میپرداخت و آنان چنان انس و الفتی با محیط سالم و ملکوتی زندگانی فاطمه (علیها السلام) احساس میکردند که در پارهای زمانها به کمک دخت رسول خدا (علیها السلام) در کارهای منزل میشتافتند!!(10)
فراتر از این جلوه، ابعاد حضور حرکت آفرین آن بانوی بصیر در صحنههای جهاد به عنوان مددکار رزمندگان اسلام و یا عرصههای سیاسی برای امداد امام زمان خود است که نشانگر نگاه ناب و نو و بینشی جامع و کامل از آن حضرت است.
اندک آشنایی با شیوههای شایستهی فاطمه (علیها السلام) بیانگر این واقعیت است که آن حضرت مرز و معیار روابط مردان و زنان را با وجود «احتمال» انحراف و فساد مشخص فرموده است و بر این باور بود:
آنجا که چنین پدیدهای احساس شود، بی گمان باید نشستها، گفتگوها و رفت و آمدها مهار و محدود شود و به کمترین مقدار- آن هم سالم و به دور از توفان فساد- قناعت گردد، نه آنکه «یقین» در لغزش مبنای روابط قرار گیرد که در این صورت محیط امن و اطمینان خانواده با آوار لذتها و خوشیهای زودگذر واژگون و میدان کار و تلاش سازندهی اجتماع با تندباد هواها و هوسها سرنگون میشود!
به این ماجرای شیرین و دلنشین از زندگی امیرمؤمنان و فاطمهی زهرا (علیها السلام) بنگریم تا برای شیفتگان صلح و سلامت و سعادت خود و خانواده، ارمغانی ماندگار تقدیم نماییم:
پس از آنکه رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کارهای درون خانه را به دخت عزیز خود و کارهای بیرون از منزل را به علی (علیه السلام) واگذار فرمود، زهرای اطهر (علیها السلام) سخنی سرشار از بصیرت و بینایی ابراز کرد و فرمود:«فلا یعلم ما داخلنی من السّرور الا الله باکفائی رسول الله تحمل رقاب الرّجال» (11)؛
به جز خدا کسی نمیداند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه رسول خدا زحمت خانهی مردان را به من واگذار کرد!!
با نگاهی دوباره میآموزیم که سلسله دستورها و توصیههای آسمانی اسلام برگرفته از «فطرت، اندیشه و عشق» و دارای جلوههای جاودان در رابطهی انسان با «خود»، «خلق»، و «خدا» است.
از این رو بسیاری از احکام و بایدها و نبایدها از نگاه آموزههای فقهی کاری مجاز است اما از نظر توصیه های اخلاقی عملی ممنوع شمرده میشود. همانند توصیههای درس آموز و انسان سازی که رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به مسلمانان فرموده است که:
زنان از میان مسیر عبور نکنند، بلکه در کنار دیوار و راه رفت و آمد داشته باشند!(12)
کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، در جای خلوتی که زنی نامحرم صدای نفس او را میشنود، نماند!(13)
هنگامی که زنی در جایی نشست، بعد از آنکه از آنجا برخاست، کسی در جای او ننشیند تا اینکه گرمی آن از بین برود!(14)
و یا سخن امام صادق (علیه السلام) به شیعیان خویش که:
وقتی که دختر به سن شش سالگی رسید، سزاوار نیست که او را ببوسی!(15)این گفتههای گرانبار گرچه نشان ممنوعیت یا حرمت ندارد اما از نظر اخلاقی، عملی ممنوع حساب میشود زیرا زمینهی گناه، دل مشغولی و وسوسههای شیطانی را فراهم میکند و چونان لغزشگاه و پرتگاه به سوی نافرمانیهای بعدی خواهد بود. از این رو آنان که عیار ایمان و اعتقادشان برتر است در این موارد خود را موظف به مراعات میکنند و آثار و برکات بسیار آنها را در امروز و فردای زندگی نصیب خویش میسازند.
این بینش موجب گردیده که گاه حکم برخی صفات به خاطر تغییر موضوع آنان، دگرگون شود.
به طور مثال امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:
«بهترین خصال زنان، بدترین صفات مردان است و آنها عبارت است از: کبر، ترس و بُخل!!»(16)سپس آن حضرت (علیه السلام) فلسفهی تغییر هریک از این ویژگیها را بیان فرمود: تکبر زنان در برابر بیگانگان مایهی رام نشدن آنان در برابر خواست هوس بازان خواهد شد و بُخل زنان موجب حفاظت از مال خود و شوهران میگردد و کم جرأتی بانوان سبب حفظ و حراست آنان و پرهیز از هرگونه احتمالات خطرآفرین است.
پرجاذبهتر از این سخن، گفتار رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در بقیع است که سراسر بصیرت، تدبیر و دوراندیشی رهبران والا و فرزانهی اسلام دربارهی جلوگیری از هرگونه انحراف پیروان خود است.
امام علی (علیه السلام) میفرمود:
در روزی بارانی و تیره و تار به همراه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در بقیع نشسته بودم که زنی سوار بر الاغ عبور کرد. دست حیوان داخل گودالی افتاد و زن به زمین خورد. با افتادن او، بی درنگ پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چهرهی خودش را برگرداند. اصحاب گفتند: ای رسول خدا! آن زن شلوار پوشیده است.پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سه بار فرمود:
«اللهم اغفر للمُتسرولات»؛خدایا! زنانی را که شلوار میپوشند [و از خانه بیرون میروند] مورد مغفرت قرار بده.
آنگاه توصیهای این چنین کرد:
«ای مردم! از شلوار استفاده کنید چرا که از پوشاننده ترین لباسهای شماست و با آن زنانتان را هنگامی که از خانه خارج میشوند مصونیت میبخشید.»(17)این نگاه دقیق و همه سویه به سلسله نیازهای ظاهری و باطنی و ارزشهای پیدا و ناپیدای زنان در گفتار و رفتار فاطمهی زهرا (علیها السلام) به خوبی آشکار بود، و نشان از عظمت روحی آن پاک بانو داشت.
از این رو بانویی که گردنبند حلال و مباح و اهدایی شوهر عزیز خود را به خاطر حفظ شأنیت و قداست خویش و خانواده در راه خدا انفاق میکند، حساسیت بسیار نسبت به پوشش متین و مناسب دارد، رو به شوهر خود میکند و میفرماید:
«و ما علی رأسی من قِناع الا عبا نسجتُها بصاعٍ»؛(18)
مقنعه و چادر مناسبی بر سر ندارم مگر چادری که آن را با یک من بافتهام.
و همراه با چنین حساسیتی ستوده در حجاب و پوشش، دقت و عفتی والا از خود نشان میدهد. رو به اسماء بنت عمیس کرده میفرماید:
«ای اسماء! من این شیوه را که نسبت به بانوان انجام می شود و [در مراسم بعد از مرگ] پارچهای روی جنازهی زن نمیاندازند و حجم جسد نمایان است ناروا میشمرم و نمیپسندم.»
اسماء گفت: ای دختر رسول خدا! آیا چیزی را که در سرزمین حبشه دیدم به شما نشان دهم؟
پس از آن چوبهای تری فراهم ساخت، آنها را خم کرد، سپس پارچهای روی آنها انداخت [و تابوتی ساخت] فاطمه (علیها السلام) با دیدن ان فرمود:
چقدر این خوب و زیباست! چرا که به واسطهی آن، زن از مرد باز شناخته میشود (در نتیجه نسبت به شؤون پیکر زن رعایت لازم صورت خواهد گرفت) [ای اسماء] هرگاه من جان سپردم، تو و علی مرا غسل دهید و هیچ کس دیگر بر من وارد نشود.»
آن اندوه این احساس مسؤولیت برای پس از مرگ در حالی است که همه میدانیم با پایان حیات هیچ مسؤولیتی فقهی برای انسان در انجام مراسم غسل، کفن و یا تشییع وجود ندارد، اما فاطمه، فاطمه است و پارهی تن رسول خدا و همسر علی مرتضی! او به بانوان نسلها و عصرهای بعدی درس حجاب و عفاف را تا آخرین لحظهی حضور روحانی و جسمانی در دنیا میدهد
و این اندوه تلخ اما مقدس خود را با لبخندی شیرین و دلنشین پایان میبرد، زیرا با دیدن تابوت، تنها و آخرین تبسمی(19) که بعد از رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از او دیده شد همان بود و بس! آن عزیز الهی در پایان اسماء را دعا کرد و فرمود:
«استرینی سترک الله من النار»(20)؛
پیکر مرا بپوشان خداوند تو را از عذاب آتش دوزخ خود بپوشاند.»(21)
پینوشتها:
1. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 13، ص 481
2. همان، ص 111
3. الکافی، ج 6، ص 5
4. بحارالانوار، ج 43، ص 92
5. حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ابوالفرج اصفهانی، ج 2، ص 40
6. سوره آل عمران، آیه 34
7. مناقب ابن شهر آشوب، ص 341؛ بحارالانوار، ج 43، ص 91 و 92
8. محجة البیضاء، مرحوم فیض کاشانی، ج 6، ص 103 و ج 7، ص 324؛ لئالی الاخبار، سیوطی، ج 1، ص 83؛ نورالثقلین، حویزی، ج 3، ص 587
9. بحارالانوار، ج 43، ص 91 و ج 101، ص 38؛ احقاق الحق، شهید قاضی نورالله شوشتری، ج 10، ص 258
10.عوالم المعارف، مرحوم بحرانی، ج 11، ص 130 و 264؛ امالی صدوق، ص 506
11. وسایل الشیعه، ج 14، ص 123
12. وسایل الشیعه، ج 14، ص 132
13. تنبیه الخواطر، ج 2، ص 91
14. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 457
15. وسایل الشیعه، ج 14، ص 171
16. بحارالانوار، ج 74، ص 175
17. تنبیه الخواطر، ج 2، ص 78؛ مستدرک الوسایل، ج 3، ص 243
18. بحارالانوار، ج 35، ص 240؛ الامالی للصدوق، ص 360؛ روضة الواعظین، ج 1، ص 162
19. ذخائر العقبی، ص 53
20. کشف الغمه، ج 2، ص 67؛ الاستیعاب، ج 2، ص 752 و ج 4، ص 378؛ السنن الکبری، ج 4، ص 34
21. شایان بیان است که در برخی احادیث این نکته وجود دارد که اسماء میگوید فاطمه (علیها السلام) رو به همسر خود کرد و عرض کرد: «اوصیک بابن عم ان تتخذ لی نعشاً فقد رأیتُ الملائکة صوّروا صورته: وصیت میکنم به شماای پسر عمو که برای من تابوتی درست کنید همانگونه آن که ملائک شکل آن را به من نشان دادند.»
با شنیدن این سخن خدمت حضرت، از حبشه یاد کردم و تابوتهای آن دیار را ترسیم کردم، حضرت خوشحال شد و فرمود: «اصنعی لی مثله اُسترینی سترک الله من النار؛ای اسماء! برای من تابوتی مثل آن درست کن، مرا بپوشان، خدا تو را از آتش دوزخ حفظ فرماید. (رک: السنن الکبری، ج 4، ص 34؛ ذخائر العقبی، ص 53؛ حلیة الاولیاء، ج 2، ص 43).
منبع:
چگونه فرزندان ما باحجاب می شوند؟، حجت الاسلام دکتر احمد لقمانی، ناشر: بهشت بینش، چاپ یکم، 1389.