چرا در ترتیب خلقت آسمان و زمین در قرآن تناقض وجود دارد؟

در این مطلب به این شبهه پاسخ می دهیم که: چرا در قرآن یکجا فرموده است اول زمین را خلق کردیم و در جای دیگر فرموده است که اول آسمان را خلق کردیم.؟
دوشنبه، 22 خرداد 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
چرا در ترتیب خلقت آسمان و زمین در قرآن تناقض وجود دارد؟
مقدمه؟
قرآن مجید معجزه جاوید پیامبر اسلام برای تمامی اعصار و قرون است و یکی از موارد اعجاز این کتاب آسمانی عدم تناقض و اختلاف در آنست.
 
امروزه سرمنشاء بسیاری از شبهات قرآنی به خصوص در بحث تناقضات، آثار و افکار مستشرقان است ، شبهاتی  که  معاندین از قرآن طرح می کنند.
 
  بارها، توسط علما و قرآن پژوهان مورد بررسی قرار گرفته‌اند. برخی از این شبهات بسیار سطحی و نشان از کم اطلاعی طراحان آن نسبت به قرآن و علوم قرآنی می‌باشد.
 
 برخی دیگر نیز تهمت‌های ناروایی بیش نیست که قرآن از آن پیراسته است. غالب این شبهات نیز ترجمه ایست از سایت‌های عرب زبان، و متعلق به برخی از گروه‌های مسیحی تندرو.

منشا این شبهات افکار مستشرقانی است که می‌خواهند قرآن را تا حد کتب تحریف شده خود (کتب یهود و مسیحیت) پایین آورند.
 
در این مطلب به این شبهه پاسخ می دهیم که: چرا در قرآن یکجا فرموده است اول زمین را خلق کردیم و در جای دیگر فرموده است که اول آسمان را خلق کردیم.
 
پیشینه توهم تناقض در قرآن
از آنجا که هر پیامبری برای اثبات نبوت خویش معجزه‌ای ارائه می‌کند، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) نیز قرآن را به عنوان معجزه‌ای الهی ارائه کرد.
 
 معجزه‌ای که بر دلها اثر می‌گذاشت و اثر آن بر سران مشرکین مخفی نبود. از همان زمان بود که مخالفان ایشان سعی در مخفی کردن حقیقت و ابطال اثر آیات قرآن در قلوب مردم داشتند.
 
 اما به سبب ناتوانی آنها و اقبال مردم به شنیدن آیات قرآن، سران مشرکین چاره‌ای ندیدند تا شنیدن قرآن را تحریم کرده و مردم و مسافران مکه را از شنیدن آن منع کنند.
 
در این راستا، بخاطر ایجاد هراس و دور کردن مردم از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) ، به ایشان اتهاماتی زدند. آنها حضرت را مجنون، [1]

کاهن، [2] شاعر، [3 ]کاذب و افتراگو، [4] می‌خواندند. علاوه بر این، قرآن را اسطوره و افسانه، [5] «و اذا قیل لهم ما ذا انزل ربکم قالوا اساطیر الاولین؛و هنگامی که به آنها گفته شود: پروردگار شما چه نازل کرده است؟ می‌گویند: اینها افسانه‌های پیشینیان است. » می‌نامیدند. [6]
  
هدف از طرح تناقض در قرآن
ما مسلمانان معتقدیم که آئین اسلام، برترین و کامل‌ترین آئین الهی است. پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) نیز خاتم الانبیاء است و آخرین کتاب آسمانی را به عنوان معجزه الهی برای هدایت بشر آورده است.
 
 یکی از عواملی که سبب برتری دین مبین اسلام بر سایر ادیان شده است، سالم ماندن قرآن از تحریف و دستبرد بشر است.
 
 کتابی که هیچ بشری حتی شخص پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) در معارف آن اعمال سلیقه نکرده است و همین امر، سبب شده تا این کتاب آسمانی از وجود اختلاف، تناقض، کجی و اباطیل در امان بماند.
 
باید توجه داشت که مغرضان و کسانی هستند که می‌خواهند برتری اسلام و قرآن را انکار کنند. یکی از ترفندهای آنان برای رسیدن به این هدف، ایجاد تشکیک در اعجاز قرآن است.
 
 آنها ادعای وجود اختلاف و تناقض در قرآن را، برای رسیدن به همین هدف ـ یعنی انکار اعجاز قرآن ـ مطرح می‌کنند. علاوه براین، در جهت انکار اعجاز قرآن، شبهات دیگری ـ مثل؛ نبوغ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)،
 
چرا در قرآن درمورد خلقت آسمان و زمین تناقض وجود دارد؟
طرح شبهه:
در آیه ۲۹ سوره بقره گفته شده که آفرینش زمین قبل از آفرینش آسمان بوده است. [7]

اما در سوره نازعات آیات ۲۷ تا ۳۰ بیان شده که خلقت آسمان قبل از خلقت زمین بوده است. [8]
 
آیا این آیات با یکدیگر تناقض ندارند؟
قرآن در رابطه با خلقت آسمان و زمین در سوره بقره می‌گوید: «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوی الی السماء؛  [9]
 
او ـ خداوند ـ کسی است که همه آنچه را در زمین وجود دارد، برای شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت». در این آیه خلقت زمین قبل از خلقت آسمان بیان شده است.
 
اما به ادعای برخی، در سوره نازعات این مساله بر عکس بیان شده است. در آیه ۲۷ ابتدا به آفرینش آسمان اشاره کرده و می‌گوید: «السماء بناها»  [10]
 
و در ادامه می‌فرماید: «و الارض بعد ذالک دحاها؛ [11] و زمین را بعد از آن گسترش داد».
 
جواب اجمالی:
دو دلیل  بر اینکه هیچ تناقضی وجود ندارد.

دلیل اول: دلیل اول  که هیچ تناقضی درآیات دیده نمی شود.
 با دقت در متن عربی این آیات و واژه های که در هر مورد به کار رفته است مشخص می گردد که هیچ یک از این آیاتی که گفته شده، سخنی درباره ترتیب خلقت زمین و آسمان ندارند .
 
برای فهم این مطلب توجه شما را به واژه هایی که در هر یک از این آیات به کار رفته است جلب می نماییم:
الف) آیه 29 سوره بقره:
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
 
در این آیه یکی از عباراتی که در آیه به کار رفته است عبارت «استوی الی السماء» است. مفسرین برای فهم دقیق لغت استوی این مثال را از گفتار عرب آورده اند :
 
  کان الأمیر یدبر أمر الشام ثم استوى إلى أهل الحجاز : یعنی امیر امور شام را تدبیر کرد و سپس به اهل حجاز رو نمود که کار آنها را نیز تدبیر کند. بر این اساس معنی لغت استوی توجه برای تدبیر است و با دقت در آن معنی آیه چنین می شود:
 
«سپس برای تدبیر به آسمان توجه نمود.» فهم این معنا وقتی کامل می شود که آیه دیگری از قرآن را نیز در کنار این آیه قرار دهیم که می گوید:
 
 یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْض‏ : خداوند امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر می‏کند. [12]
 
در ادامه آیه گفته است « فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» کلمه « سَوَّیَ » در کتاب لغت عربی به فارسی قاموس قرآن که یک کتاب لغت محققانه است به معنی برابر کرد، پرداخت و مرتب گردانید ترجمه شده [13].
 
و کلمه سماء در کتابهای لغت عربی بر اساس ریشه لغت که سمو می باشد اینگونه معنا شده : سَمَاءُ کلّ شی‏ء: أعلاه یعنی آسمان هر چیزی بالای آن است. [14]
 
با این توضیح به نظر می رسد ترجمه درست آیه «اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» چنین می شود:
او کسی است که همه آنچه در زمین است را برای شما خلق کرد سپس برای تدبیر به آسمان نظر نمود پس آنها را هفت آسمان مرتب و برابر و هماهنگ نمود.
 
گویی خداوند جهت تدبیر امور عالم از عالم مافوق (السماء) در تدبیر خود مراتب هفتگانه ای را قرار داد که هر یک گرچه جزئی از عالم مافوق (السماء) هستند اما نسبت به مرتبه پایین تر خود حکم آسمان را دارند چرا که تدبیر مرتبه پایین تر وابسته به آن است.
 
علامه طباطبائی ره در تفسیر المیزان می گویند : از آنجا که در این آیه هدف بیان نعمت های داده شده به انسان است (ما همه آنچه در زمین است را برای انسان خلق کردیم)
 
 پس ادامه آیه هم می خواهد تکمیل این نعمت را بیان کند و توجه به این مطلب ما را به این نکته می رساند که توجه تدبیری خدا به آسمان  به خاطر انسان است و همچنین فهمیده می شود که تنظیم طبقات هفتگانه آن هم به خاطر انسان و تدبیر امور اوست. [15]

با توضیحاتی که داده شد معلوم شد که به هر تقدیر هیچ کدام از لغت های استوی و سوی در آیه معنی آفرید را نمی دهند و اگر هم مترجمی آن را آفرید ترجمه نموده دقت لازم را ننموده است.
 
ب) آیات 27 تا 30 سوره نازعات
أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا (27) رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا (28) وَأَغْطَشَ لَیْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا (29) وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِکَ دَحَاهَا (30)
 
آیا شما سخت‌ترید در آفرینش یا آسمان که بنا کرد آنرا- برافراشت سقفش را پس بدون نقص به اتمام رساند آنرا- و تاریک ساخت شب آنرا و آشکار ساخت روز روشن آنرا- و خشکی زمین را بعد از آن گسترانید.
 
در این آیات نیز سخن از ترتیب خلقت زمین و آسمان نیست چرا که لغت دحاها در آیه 30 به معنی آفریدن نیست . بلکه به معنی گسترش دادن است و با توجه به آن، منظور از آیه مورد نظر گسترش دادن خشکی زمین و آماده نمودن آن برای سکونت است.
 
که در این مورد در کتابهایی مانند مجمع البحرین [16] و نثر طوبی([17]  که کتابهای لغت قرآنی هستند توضیح داده شده است. و روایاتی نیز در این مورد در کتابها و منابع حدیثی آمده است.
 
به این ترتیب همانطور که دیدید در هیچ یک از آیات گفته شده سخن از ترتیب خلقت زمین و آسمان نیامده تا تعارضی بین آنها باشد و شبهه گفته شده به قرآن وارد نیست.
 
دلیل دوم  که هیچ تناقضی درآیات دیده نمی شود.
توضیح آنکه در آیه نخست قرآن از خلقت آنچه در زمین است برای انسان صحبت می‌کند و این به معنی خلق شدن زمین در این دوره است.
 
 چرا که خلق آنچه در زمین است بدون خلق خود زمین بی‌معناست، اما در آیه دوم خداوند بیان می‌کند زمین را بعد از خلق آسمان گسترش داده نه خلق کرده باشد که تناقض پیش آید.
 
 در ترجمه‌ای که باعث شبهه شده چنین فرض می‌شود که در بخش اول خدا از تقدم آفرینش زمین بر آسمان سخن گفته و در بخش دوم بیان شده اول آسمان را خلق کردیم و بعد زمین را خلق کردیم و بلاخره کدام مقدم بوده‌اند؟
 
در حقیقت مروجان نظریه تناقض با بی‌دقتی و سطحی‌نگری روشن، معنی واژه‌ی "دحاها" را خلق دانسته‌اند، حال آنکه معنی آن گسترش دادن است نه خلق " دحا" از ماده دحو (بر وزن محو) به معنى گستردن است.
 
بعضى نیز آن را به معنى تکان دادن چیزى از محل اصلیش تفسیر کرده‌‏اند و چون این دو معنى لازم و ملزوم یکدیگرند به یک ریشه باز مى‏‌گردد[18].
 
پس جمع این دو بخش از این قرار است که خدا ابتدا زمین را آفرید و آنچه در آن بود را برای انسان؛ بعد به آفرینش و منظم ساختن آسمان پرداخت و بعد از آن گسترش زمین رخ داد، و گسترش با خلق کردن متفاوت است.
 
 چرا که خلق یعنی چیزی که نبوده و وجود یافته اما گسترش یعنی چیزی که وجود داشته را بیشتر و وسیع کردن.
 
چرا در خلقت آسمان و زمین در قرآن تناقض وجود دارد؟
 پاسخ تفصیلی:
 قبل از پرداختن به جواب این سؤال، توجه به دو نکته ضروری به نظر می رسد:

1. دلیل اختلاف و تعارض ظاهری که بین دو آیه مورد سؤال دیده می شود، به دلیل وجود دو کلمۀ “ثمّ” و “دحو” در آیات مورد بحث است .
 
که کلمۀ “ثم” در فارسى به معناى “سپس” و “پس” است که در تأخّر و پشت سر هم بودن ظهور دارد؛ از این رو از این آیه استظهار می شود که آفرینش آسمان بعد از زمین بوده است.
 
نیز “دحا” و “دحو” را به معنای خلق که در فارسی به معنای آفرینش می آید ترجمه می کنند، امّا دحو به معنای گستردن است.
 
2. برخی از مفسران منکر این بحث (تقدم و تأخر در آفرینش آسمان و زمین) هستند و این را قیاس گرفتن کار خدا به کار خلق می دانند که باطل است؛.
 
 مثلا سید قطب در تفسیر “فی ظلال القران” می گوید: مفسران و متکلمان در این جا سخن را از آفرینش آسمان و زمین، قبلیت و بعدیت و استواء و تسویه … بسط دادند و فراموش کردند که قبلیت و بعدیت دو اصطلاح بشری است که در مقایسه با افعال خداوند هیچ گونه دلالتی ندارد و [19]
 
ایشان در همان جا این نوع بحث های متداول بین دانشمندان مسلمان را آفتی از بحث های فلسفی یونانی و الهیات متداول بین یهود و نصاری می داند.
 
ولی با توجه به این که خداوند این الفاظ و عبارات را جهت تفهیم و درک مخاطبانش به پیامبر القا می کند در نتیجه با اسلوب و روش و قواعد حاکم بر ادبیات مردم با ایشان سخن می گوید.
 
 از این رو فهم عرفی آنها ملاک و حجت خواهد بود و ربطی به بحث های فلاسفه و یهود و نصاری نخواهد داشت.
 
تقدم و تأخر آفرینش آسمان و زمین
کلمۀ “ثم” به معناى “سپس” و “پس” در فارسى است و طبعاً تأخّر و پشت سر هم بودن را می رساند. بنابراین، از این آیه استفاده می شود که آفرینش آسمان بعد از زمین بوده است:
 
 “ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ” در حالى که از آیه “وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها” (و زمین را بعد از آن (آسمان) گسترش داد) عکس آن به دست مى‏آید که خلقت زمین بعد از آسمان است.
 
در رابطه با این موضوع از سوی دانشمندان سخنانی گفته شده که در این جا به دو نمونه از آن اشاره می کنیم:
 
1 اساساً بین این دو آیۀ تعارضی وجود ندارد؛ زیرا کلمۀ “دحا” که از ریشۀ “دحو” است به معنای آفرینش نیست، بلکه به معنای گسترش دادن است؛ از این رو می شود آیۀ شریفه ناظر بر سه مرحله باشد:
الف. آفرینش ابتدایی زمین
ب. آفرینش ثانوی آسمان
ج. گسترش دادن زمین بعد از آفرینش آسمان
 
در روایتی می خوانیم که همین موضوع از عمرو بن عبید و حسن بصرى سؤال شده که آنها در پاسخ گفته‏اند: از کلمه “دَحاها” فقط گسترش زمین استفاده می شود نه آفرینش آن .
 
و ممکن است ترتیب آفرینش چنین بوده باشد که اول زمین خلق شده و پس از آن آسمان ها و سپس گسترش زمین.[20]پس باید گفت که منظور این نیست که آفرینش زمین پس از آسمان بوده است.
 
 بلکه منظور این است که گسترش زمین و آماده سازى آن براى زندگى، پس از آفرینش آسمان ها بوده و این مانع از آن نیست که زمین قبل از آسمان آفریده شده باشد.[21]
 
2. گرچه کلمه “ثم” در تأخیر و ترتیب زمانى ظهور دارد، اما این ظهور در همه جا نیست.
صاحب تفسیر مجمع البیان می فرماید: ممکن است بگوییم کلمه “ثم” همه جا براى تأخیر و ترتیب زمانى نیست (همان طورى که در ادبیات عرب نظایر فراوان دارد).
 
و این کلمه در این جا فقط براى تذکر و یادآورى نعمت هاى خدا است و نظرى به تقدم و تأخّر خلقت زمین یا آسمان ندارد.[22] بلکه غرض برشمردن تعداد نعمت است.
 
 مثلاً یکى از ما می گوید: “الم اطعمک ثمّ کسوتک ثمّ اعطیتک ثمّ حملتک”، آیا من تو را طعام نکردم و جامه ندادم و بخشش نکردم و اسب ندادم.
 
 و این می تواند درست باش حتی اگر آن چه را مقدّم گفته، مؤخّر انجام داده باشد؛ چرا که نظر او به تقدیم و تأخیر نیست، بلکه نظر او به تعداد است.[23]
 
به هرحال این کلام را خداوند در مقام امتنان فرموده است[24]و از این جهت می توان گفت که کلمه “ثم” در جملۀ “ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ” به معناى تأخیر زمانى نیست، بلکه به معناى‏ تأخیر در بیان و ذکر حقایقى پشت سر هم است.[25]
 
دو دسته آیات داریم.
1- ظاهر آیات نازعات (آسمان اول خلق شده است)
2- ظاهر آیات سوره بقره و فصلت (زمین  اول خلق شده است)
 
سه  نظریه در مورد آیات داریم.:
الف : دلیل قائلین به اینکه اول آسمان خلق شده است.
ب: دلیل قائلین به اینکه اول زمین خلق شده است.
ج:  دلیل قائلین به اینکه تقدم و تاخری در آیات  دیده نمی شود.
 
الف : دلیل قائلین به اینکه اول آسمان خلق شده است.
ظاهر آیات نازعات (آسمان اول خلق شده است)
در دو آیه، آفرینش آسمان پیش از زمین‌ دانسته‌ شده‌ است: «ءَأَنتُم أشَدُّ خَلقاً أمِ‌ السَّماءُ بَنـها»، [26]«وَالأرضَ بَعدَ ذلِکَ دَحـلـهَا». [27]
 
بیان مفسّران درباره ترتیب آفرینش آسمان و زمین به سبب اختلاف در ظاهر این دو دسته آیات ـ در صورتی که گسترانیدن زمین ( دحو الأرض ) با آفرینش آن یکی بوده باشد ـ چهار گونه است که در برخی از آن‌ها صرفا به اظهار نظر بسنده شده و در برخی دیگر، جمع بین آیات نیز ذکر شده است:
 
تقدم آسمان بر زمین
بیش‌تر مفسّران برآنند که آسمان ، پیش از زمین آفریده شده؛ زیرا در آیه ۳۰ سوره نازعات [28]  پس از بیان آفرینش آسمان، گسترانیدن زمین را بیان می‌کند: «وَ الأرضَ بَعدَ ذلک دَحلهَا» و در آیه «ثُمَّ استَوی إلی السَّماءِ» [29]
 
تقدم آسمان بر زمین اگر ثم درمقام بیان باشد.
از ظاهر کلمه «ثُمّ» به دست می‌آید که خداوند، آسمان‌ها را پس از زمین آفریده؛ ولی این ترتیب و تأخّر در بیان است، نه در آفرینش و واقع. [30]
 
تقدم آسمان بر زمین از منظر علامه طباطبائی
علاّمه طباطبایی گسترش زمین (دَحوُ الأرض) را که در آیات ۳۰ـ۳۳ سوره نازعات [31]پس از آسمان آمده، از آفرینش آن به همان شکل کروی جدا‌ نمی‌داند و بر آن است که خلقت و گسترش زمین یکی بوده و پس از آفرینش آسمان اتّفاق افتاده است.
 
افزون بر این، در این آیات، پس‌ از‌ بیان گستردن زمین، به اخراج آب و چراگاه و ریشه‌دار کردن کوه‌ها اشاره شده و این همان‌ چیزی است که در آیات ۹ و ۱۰ فصّلت [32]
 
آمده است: «قُل أئِنَّکم لَتکفرونَ بِالَّذی خَلَقَ الأرضَ فِی یَومَینِ... و جَعَل فیها رَوسِیَ مِن فَوقِها و بـرَکَ فِیها و قَدَّر فِیها أقوتَها...».
 در این آیات، قراردادن کوه‌ها در زمین و برکت دادن به آن و تقدیر ارزاق که این امور یک مرحله دیگر است، با آفرینش زمین یک‌جا آمده و آفرینش آسمان را با «ثُمَّ» بدان عطف کرده ‌است؛
 
 بنابراین، «ثُمَّ» به معنای‌ بَعدیت زمانی نیست؛ بلکه بَعدیّت در ذکر و خبر است و ظهور «بعد ذ لک» در تأخّر زمانی‌ در آیات سوره نازعات که خلقت زمین را پس از آسمان‌ها می‌داند، از ظهور «ثمّ» روشن‌تر و قوی‌تراست که آفرینش آسمان را پس از زمین می‌داند. [33]
 
ب: دلیل قائلین به اینکه اول زمین خلق شده است.
ظاهر آیات سوره بقره و فصلت (زمین  اول خلق شده است)
از ظاهر برخی آیات استفاده می‌شود که آفرینش آسمان پس از زمین بوده است: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم ما فِی الأرض جَمیعاً ثُمَّ استَوی إلی السَّماءِ فَسَوّهنَّ سَبعَ سموت. [34] و نیز سوره فصلت آیات ۹‌ تا ۱۲، [35]
 
طبق ظاهر این آیات ، خداوند پس از آفرینش زمین و موجودات آن، قصد آفرینش آسمان‌ها را نموده و آن‌ها را آفرید؛ زیرا قصد آفرینش آسمان‌ها با «ثمّ» که بیان‌گر ترتیب است، بر آفرینش موجودات زمین عطف شده. [36]
 
آفرینش آسمان  پس از زمین
دسته‌ای دیگر از جمله مجاهد ، حسن بصری و ابن‌ عبّاس با استدلال به آیه ۲۹ سوره بقره [37] و ۹ و ۱۱ سوره فصّلت[38]
[39] آفرینش آسمان را پس از زمین می‌دانند. [40]
 
تناقضی بین آیات فصلت و آیات نازعات وجود ندارد.
برخی، تعارض میان آیه سوره فصلت و آیات سوره نازعات را این گونه برطرف می‌کنند: آسمان‌ها پس از مرحله « دخان » دو بنا داشته‌اند:
 
 بنای اوّل، همان است که در این آیات آمده: «رفع سَمکَها فَسَوّـها و أغطَش لَیلَها و أخرجَ ضُحلـهَا» [41]
 
و بنای دوم، هفت‌ ‌گانه کردن آن بوده؛ پس آیات سوره نازعات، بنای اوّل را بیان می‌کند؛ زیرا هفت‌ ‌گانه کردن در آن‌ها نیامده  است .
 
و آیات سوره فصلت، هر دو بنا را بیان می‌کند: «ثُمَّ استوی إلی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلأرضِ ائتِیا... فَقَضـهُنَّ سَبعَ سَمَوت فی یَومَین...» .
 
و گسترش زمین (دَحو الأرض) و اخراج آب و چراگاه و ارساء کوه‌ها در زمین، در فاصله دو بنای آسمان صورت گرفته است. [42]
 
تقدم زمین بر آسمان از از  منظرعلامه  طبرسی
گروهی از مفسّران از جمله طبرسی ، میان دو دسته آیات مزبور چنین جمع کرده‌اند: خداوند جِرم زمین را پیش از آسمان خلق کرد؛ ولی آن را گسترش نداد؛ سپس آسمان را آفرید و پس از آن زمین را گسترانید: «وَ الأَرضَ بَعدَ ذلکَ دَحلهَا». [43]
 
ج: بحث تقدم وتاخر در آیات  دیده نمی شود.
طبیعی است که اصل آفرینش زمین و جدا شدنش از بقیه منظومه شمسی در ابتدا بوده و بعد در مراحل بعد که مدت آنها را فقط خدا می داند هم توده گازی شکلی که بعدا به زمین تبدیل شده و همه بقیه منظومه شمسی که به خورشید و سیارات این منظومه بدل شدند .
 
در حال تطور و تحول بوده اند. این گونه نبوده که خدا همه آن توده گازی را به کناری نهاده و زمین را خلق کرده و برای زندگی آماده ساخته و ... بعد به آسمان ها پرداخته و خورشید و سیارات دیگر را سامان داده است.
 
 همه اینها در عرض هم شکل گرفته اند پس "ثم" به معنای بعدیت زمانی نیست  بلکه در صدد بیان دوره های خلقت است بدون این که به تقدم و تأخر نظر داشته باشد.
 
پس کلمه «ثم» نه به معنای «ترتیب واقعی» بلکه به معنای «ترتیب ذکری» می باشد. [44]به این معنا که در مقام گزارش از آفرینش آسمان و زمین، ابتدا به خلقت زمین اشاره کرده، سپس به خلقت (پرداختِ) آسمان.
 
 پس آیه سوره بقره اصولاً در مقام گزارش به حسب وجود واقعی و تحقق خارجی نیست، بلکه در جهت بیان گزارش از واقعیاتی است که صورت گرفته، در مقام گزارش ابتدا آن را بیان کرده که برای مردم اهمیت دارد، که خلقت زمین است.
 
 یعنی اگر چه به حسب آیات سوره نازعات، خلقت آسمان‌ها پیش از زمین است. اما چون روی زمین، روزی انسان‌ها و منابع آن وجود دارد.
 
 که مورد توجه و نیاز مردم است، خداوند آن را در ابتدا ذکر کرده، سپس به گزارش خلقت آسمان‌ها (که پیش از آن آفریده شده بود) پرداخته است.
 
در سوره مبارکه نازعات به صراحت می فرماید زمین را بعد از آسمان گسترش داد ( والارض بعد ذلک دحاها ). [45]
 
اما ایراد به این که خدا قبل از آفریده شدن زمین آن را خطاب کرده است و چنین خطابی صحیح نیست، وارد نمی باشد.
 
 زیرا همان ماده اولیه ای که می خواسته زمین و آسمانها شود، به اعتبار نهایتی که زمین و آسمانها خواهد بود، مخاطب واقع می شود یا توده ای که می خواسته زمین شود، مخاطب قرار می گیرد.
 
علاوه بر اینها این خطاب ها تمثیلی هستند نه واقعی، نه این که خطابی از جانب خدا صورت گرفته و جوابی از طرف مخاطبان داده شده، بلکه بیان حال آنها است.
 
 یعنی خداوند به واقع و زبان حال آنها را خطاب کرده که شما به اختیار یا به اکراه می آیید؛ و آنها جواب داده اند که ما به اختیار می آییم.
 
تقدم و تاخر خلقت زمین و آسمان از منظر آیت الله سبحانی
اراده تکوینی خداوند سبحان مقدم بر موجودات بشری است
سؤال و پاسخ سؤالى که در این جا پیش مى‏آید این است که کلمه "ثم" به معناى "سپس" و "پس" در فارسى است و طبعاً تأخّر و پشت سر هم بودن را می رساند.
 
 بنابراین، از این آیه استفاده می شود که آفرینش آسمان بعد از زمین بوده است: «ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ» در حالى که از آیه «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» به معنی و زمین را بعد از آن آسمان را  گسترش داد.
 
وی با بیان یان که باید دید ترتیب اتصال و انفصال به چه شکلی است، گفت: باید دید  اول زمین و بعد آسمان خلق شده است و یا نه، این جای تناقض است،
 اگر خداوند می فرمود  «ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ» کلید اشکال و پاسخ  همین جاست، اگر انسان دقت و تدبر در آیات کند، مفهوم آن روشن می شود،.
 
 خداوند گاهی بیان تفصیلی و گاهی اجمالی دارد، در سوره النازعات آیه مورد نظر آیه تفصیلی است اما در سوره فصلت خداوند اجمالا این موضوع را بیان می کند.
 
بر اساس این آیه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»،
 اگر اراده  تکرینی خداوند بر چیزی تعلق بگیرد، اصلا موجود در برابر خداوند مقاومت نمی کند و این آیه در مقام بیان خلقت نیست،.
 
 در مقام بیان این است که آسمان و زمین در برابر اراده خدا و حق تعظیم کردند، استوی در لغت عرب به معنای قصد است، بحث ما در این ا بحث حیثی است و آیه را از یک زاویه بحث می کنیم و آن ترتب است.
 
در وهله اول آن چیزی که برای ما مطرح است آیه مربوط به سوره النازعات است، این آیه دوبار برای ما مطرح است، یک بار از نطر عدد و یک بار از نظر تاخیر خلقت، .
 
در مقام بیان آفرینش این است که در برابر امر خدا نباید مقاومت کرد و در مقام بیان اراده اجمالی است، در این سوره، ثم در مقام بیان مساله است،
 
 در این جا در مقام بیان اراده اجمالی است، اجمالا زمین و آسمان در برابر اراده ما مقاومت نکردند، مانعی ندارد که گاهی اوقات انسان متقدم و متاخر را یک جا جمع و ارائه کند.
 
نهایتا اینکه آنچه به نظر می رسد این است که همهی آفرینش منظومه با هم بوده است. منتها خداوند زمین را بعد از آفرینش از منظومه جدا گرده است. و کشترش داده است.
  
نکته:
البته نظریه سوم تا حدودی نظریه اول را تائید می کند زیرا وقتی تقدم و تاخری وجود نداشته باشد. قاعدتا منظومه شمسی به آسمانها اشاره دارد. یعنی اینکه خداوند اول آسمانها را خلق نموده است و بعدا زمین را از آنها جدا گرده است و آن را گسترش داده است.
 
اما آنچه مهم است این است.با همین نظریه سوم هم باز ثابت شد که تناقضی بین آیات وجود ندارد زیرا گفتار پروردگار را نباید با علم بشری مورد تفسیر قرار داد. زیرا خداوند در مقام بیان است نه زمان.
 
نتیجه:
به طور کلی در مورد آیه سوره بقره و نازعات باید بگویم هیچ تناقضی وجود ندارد. زیرا با دقت در آیات سوره نازعات می‌بینیم که آنچه پس از آفرینش آسمان بیان شده است؛ گسترش زمین (دحو الارض) می‌باشد، نه خلقت زمین.
 
بنابراین خلقت زمین قبل از آفرینش آسمان بوده است و گسترش آن طبق این آیات پس از آفرینش آسمان. آیات نهم تا دوازدهم سوره فصلت نیز به آفرینش و گستراندن زمین در دو مرحله جداگانه دلالت دارند.
 
از طرفی ثابت کردیم  که در این آیات اصلا بحث از ترتیب خلقت زمین و آسمان نیامده تا تعارضی بین آنها باشد. بنابراین میان این آیات هیچ گونه تنافی و تضادی وجود ندارد.
بحث دیگری که ما را مجاب می کند که هیچ تنافی بین آیات وجود ندارد این است که ظاهرا این ترتیب و تاخر را انسانها برداشت کرده اند و الا در شانیت خداوند بحث تاخیر و تقدم وجودی  ندارد.
 
زیرا خداوند درمقام بیان خلقت است نه بیان ترتیب خلقت، به بیان دیگر خاداوند در مقام بیان ذکر نعمت هاست (بیان ذکری)، نه بیان زمانی و ترتیبی.
 
پی نوشت:
1. طور/سوره۵۲، آیه۱۵.   
2. طور/سوره۵۲، آیه۲۹.   
3. صافات/سوره۳۷، آیه۳۶.   
4. یونس/سوره۱۰، آیه
5. نحل/سوره۱۶، آیه۲۴.   
6. انعام/سوره۶، آیه۲۵.   
7. بقره/سوره۲، آیه۲۹.
8. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۷.
9. بقره/سوره۲، آیه۲۹.
10.. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۷.
11.. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۸.
12. آیه 5 س.ره سجده .
13قاموس قرآن، ج3، ص328.
14.مفردات الفاظ قرآن، راغب، ص427.
15.المیزان، ج1، ص . 174
16. مجمع البحرین،ج1، ص104.
 17. نثر طوبی، ج۱، ص ۲۵۳.
18. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏26، ص ص225
19.سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی،‏ فی ظلال القرآن، ج ‏1، ص 53 و 54، ناشر دارالشروق‏، چاپ بیروت- قاهره، چاپ هفدهم، 1412 ق.
20. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 114، ناشر انتشارات فراهانى، چاپ تهران، چاپ اول ، 1360 ش ؛ ابوالفتوح رازى، حسین بن على، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج ‏1، ص 191، ناشر بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ مشهد، 1408 ق‏.
21. جعفرى، یعقوب، ‏کوثر، ج ‏1، ص 113.
22. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 114.
23. روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج ‏1، ص 192.
 24. نک: طباطیایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى، سید محمد باقر ، ج ‏1، ص 174، ناشر، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم ، 1374 ش.
25. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏1، ص162 و 163و 164، دار الکتب الإسلامیة،  تهران، چاپ اول ، 1374 ش.
26. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۷.   
27. نازعات/سوره۷۹، آیه۳۰.   
28. نازعات/سوره۷۹، آیه۳۰.   
29. فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۱.   
30. زحیلی، وهبه، التفسیر المنیر، ج‌۱، ص‌۱۱۹.   
31. نازعات/سوره۷۹، آیه۳۰۳۳.   
32. فصلت/سوره۴۱، آیه۹۱۰.   
33. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۷، ص‌۳۶۵.   
34. بقره/سوره۲، آیه۲۹.   
35. فصلت/سوره۴۱، آیه۹۱۲.   
36. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۳۶۵.   
37. بقره/سوره۲، آیه۲۹.   
38. فصلت/سوره۴۱، آیه۹.   
39. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۱.   
40. ابن عاسور، طاهر بن محمد، التحریر و التنویر، ج‌۱، ص‌۳۸۴.   
41. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۸۲۹.   
42. الفرقان، ج‌۲۴، ص‌۲۶.
43. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۰، ص‌۶۵۹‌.   
44. آیه الله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج2، ص 606؛ تفسیر المیزان، ج 20، ص 308.
45. سوره نازعات (79) آیه 30.
 
منابع:
https://www.x-shobhe.com/view/3973.htm
https://www.adyannet.com/fa/news/30628
https://www.pasokhgoo.ir/node/95846
خلقت آسمان‌ها (قرآن): https://fa.wikifeqh.ir
گمان تناقض در قرآن: https://fa.wikifeqh.ir
 https://rasanews.ir/fa/news/280129
http://islampedia.ir/


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.