مقدمه:
عرفات نام صحرایی است وسیع و هموار، در دامنه کوهی به نام «جبل الرحمه» که در جنوب شرقی مکه مابین «ثویه» و «عرنه»، «نمره» تا «ذی المجاز» قرار دارد. طول تقریبی این صحرا دوازده کیلومتر و عرض آن 5/6 کیلومتر است. عرفات در 21 کیلومتری مکه واقع شده و بخش عمده آن از حرم خارج میباشد.حاجیان پس از پوشیدن لباس احرام، برای انجام حج تمتع، راهی آن جا شده و از ظهر روز نهم ذیحجه تا غروب آفتاب، در این سرزمین وقوف میکنند و به دعا و نیایش میپردازند تا خدای رحمان، به آنها رحمت آورده بار دیگر اجازه ورود به حرم را به آنان عطا نماید.
تشنگان معرفت، وعارفان عاشق، برای حضور در عرفات، شور و شوق فراوان از خود نشان داده، برای همنشینی با حضرت صاحب الأمر- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- که همه ساله در این موقف حضور دارند، سر از پای نمیشناسند.
نوشتاری که در پیش روی دارید، عرفات را از دیدگاه قرآن و روایات مورد ارزیابی قرار می دهد.:
چرا یکی از اعمال حاجیان وقوف در عرفات است؟
فضیلت سرزمین عرفات در آیینۀ قرآن کریم
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ (بقره:١٩٨)گناهى بر شما نیست که از فضل پروردگارتان (و از منافع اقتصادى صحیح اسلامى است) و هنگامى که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد مشعرالحرام یاد کنید. او را یاد کنید همان گونه که شما را هدایت نمود؛ و قطعاً شما پیش از این، از گمراهان بودید.
این آیه کریمه، به سه نکته اساسى اشاره دارد:
الف) اباحۀ تجارت هنگام حج؛
ب) حرکت جمعى از عرفات به مشعرالحرام؛
ج) وجوب تسبیح و تحلیل احدیت در مشعرالحرام.
حرکت دسته جمعى از عرفات
ابن عربى مى نویسد:(1) در لغت «افاضه» ، حرکتِ سریع است. خداوند در قرآن، وقت افاضه و حرکت دسته جمعى از عرفات را مشخص نکرده، لیکن پیامبر (ص) آن را با عمل خود بیان کرده است. آن حضرت در عرفات وقوف کرد تا زمانى که خورشید غروب کرد و قرص خورشید ناپدید گشت.(2)جماعت قریش به دلیل شدت کبر و غرور، در عرفات و مشعر از سایر گروه ها جدا مى شدند و در موقع کوچ کردن، مقدم یا مؤخر کوچ مى کردند و شأن خود نمى دانستند که با سایر حاجیان مخلوط شوند.
خداوند تعالى ضمن آیۀ ١٩٩ سوره مبارکه بقره، ملت اسلام را به اتفاق و اجماع، امر مى فرماید تا مردم به سبب اجتماع، مقصود صاحب شریعت را درک کنند؛ چه آنکه پیشرفت و رشد جامعه انسانى میسّر نیست، مگر با همبستگى.
رمز عرفان حاجیان در عرفات
تمامى حاجیان با پوششى یکسان و هم رنگ و یک نواخت، همه بیابان نشین و به دور از سر و صداى شهر و از دنیا و زرق و برق آن گریخته و به زیر آن آسمان نیلى رحمت واسعۀ الهى، آسمانى آزاد و پاکاز آلودگى گناه (3)؛همان جا که فرشته وحى بال و پر مى زند و از لابه لاى نسیمش، صداى زمزمه جبرئیل و آهنگ مردانه ابراهیم خلیل (ع) و نواى حیات بخش و گوش نواز صداى پیامبر اعظم (ص) طنین انداز مى شود، پناه آورده اند.
در این سرزمین خاطره انگیز که گویا دریچه اى است که به جهان ماوراى طبیعت گشوده شده، انسان نه تنها از نشئۀ عرفان پروردگار سرمست و لحظه اى با زمزمۀ تسبیح عمومى خلقت هماهنگ مى شود.
بلکه در درون وجود خود، خودش را نیز مى یابد و به حال خویشتن نیز عارف مى شود و درمى یابد که او آن کسى نیست که شب و روز در پى معاش، تلاشى حریصانه کرده است.
صحرا را زیر پا مى گذارد و هرچه مى یابد، عطشش فرو نمى نشیند. در نهایت، پى مى برد که گوهر دیگرى در درون جان نهفته است که او در حقیقت، همان است. آرى، این چنین است که این صحرا، با نام با مسماى عرفات شناخته مى شود.
خط بطلان بر امتیازات قریش در عرفات
در آیۀ ١٩٩ سوره مبارکه بقره، پروردگار حکیم، روى یکى از امتیازهایى که قریش براى خود قائل بود، خط بطلان کشید. بدین ترتیب که1- هرگاه یکى از بندگان گنه کار پریشانْ روزگار، دست انابت به امید اجابت به درگاه خداوند برآرد، تعالى در او نظر نکند، بازش بخواند، دگرباره اعراض کند.
بازش به تضرع و زارى بخواند، حق سبحانه گوید: «یا مَلائِکَتى قَدِ اسْتَحْییتُ مِنْ عَبْدى وَ لَیسَ لَهُ رَبٌ غَیرى فَقَدْ غَفَرْتُ لَهُ» ؛ «دعوتش را اجابت کردم و امیدش بر آوردم که از بسیارى دعا و زارى بنده همى شرم دارم» .
کَرَم بین و لطف خداوندگار گُنه بنده کرده است و او شَرمسار(4)
قریش، خود را «حُمس» (1)(بر وزن خمس) مى خواندند و خویش را از فرزندان حضرت ابراهیم (ع) و سرپرستان خانۀ کعبه مى شمردند و براى هیچ یک از اعراب، مقامى را که براى خویشتن در نظر مى گرفتند، قائل نبودند.
آنها مى گفتند ما نباید احترام آنچه را از حریم مکه بیرون است با آنچه در حریم مکه است، مساوى بدانیم که اگر چنین کنیم، عرب براى ما ارزشى قائل نخواهد شد!
ازاین رو، وقوف به عرفات را که از محیط حرم بیرون است، ترک مى کردند، با اینکه مى دانستند از جمله وظایف حج و آیین حضرت ابراهیم (ع) است. (5)
ولى خداوند در آیه ١٩٩ سوره بقره به همه مسلمانان دستور مى دهد همه در یک جا (عرفات) وقوف کنند و از آنجا، همگى به سوى مشعر بیایند و از آنجا هم به سوى منا کوچ کنند.
در نتیجه، این آیه، با اشاره به افاضه، از مشعرالحرام به سرزمین منا حرکت مى کند و به همین دلیل، کلمۀ ثُمَّ که دلیل بر ترتیب است، پس از مسئله حرکت از سرزمین عرفات به مشعر ذکر شده است.
در واقع، قرآن با بیانى شیوا، به همه مردم بدون استثنا دستور مى دهد که نخست به عرفات و از آنجا به مشعرالحرام (6) بروند و سپس، از آنجا به سرزمین منا کوچ کنند.
فضیلت سرزمین عرفات در آیینه روایت ها
الف) اسرار وقوف عرفاتامام سجاد (ع) در حدیث «شبلى» مى فرماید:
هَلْ عَرَفْتَ بِمَوْقِفِکَ بِعَرَفَةَ مَعْرِفَةَ الله سُبْحَانَهُ أَمْرَ المَعَارِف وَ الْعُلُومِ وَ عَرَفْتَ قَبْضَ الله عَلَى صَحِیفَتِکَ وَ اطِّلاعَهُ عَلَى سَرِیرَتِکَ وَ قَلْبِکَ؟ قَالَ: لا. قَالَ: نَوَیْتَ بِطُلُوعِکَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ أَنَّ اللهَ یَرْحَمُ کُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ یَتَوَلَّى کُلَّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ قَالَ: لا، قَالَ: فَنَوَیْتَ عِنْدَ نَمِرَةَ أَنَّکَ لا تَأْمُرُ حَتَّى تَأْتَمِرَ وَلاتَزْجُرُ حَتَّى تَنْزَجِرَ قَالَ: لا، قَالَ: فَعِنْدَ مَا وَقَفْتَ عِنْدَ الْعَلَمِ وَ النَّمِرَاتِ نَوَیْتَ أَنَّهَا شَاهِدَةٌ لَکَ عَلَى الطَّاعَاتِ حَافِظَةٌ لَکَ مَعَ الحَفَظَةِ بِأَمْرِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ قَالَ: لا، قَالَ: فَمَا وَقَفْتَ بِعَرَفَةَ وَ لا طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ وَلا عَرَفْتَ نَمِرَةَ وَلا دَعَوْتَ وَلا وَقَفْتَ عِنْدَ النَّمِرَاتِ.(7)
پرسید: آیا با وقوف در عرفات، آگاهى خداوند را به کار معرفت ها و دانش ها شناختى و به اینکه خداوند، نامه عمل تو را دریافت مى کند و به آنچه در درون قلبت مى گذرد آگاه است، پى بردى؟ گفت: نه! پرسید:
آیا با صعود بر جبل الرحمه نیت کردى که خداوند هر زن و مرد باایمان را مى آمرزد و هر زن و مرد مسلمان را سرپرستى مى کند؟ گفت: نه! پرسید: آیا نزد وادى «نمره» نیت کردى که فرمان ندهى تا آنکه خود فرمان ببرى و نهى نکنى تا آنکه خود پرهیز کنى؟ گفت: نه. پرسید: آن گاه که کنار
نشانه و نمرات ایستادى، نیت کردى که آنها گواه طاعت هاى تو باشند و به دستور خداوند، آسمان ها همراه نگهبانان به نگهبانى تو پردازند؟ گفت: نه! فرمود: پس نه در عرفات وقوف کرده اى، نه از جبل الرحمه بالا رفته اى و نه نمره را شناخته اى و نه دعا کرده اى و نه کنار نمرات ایستاده اى.
وقوف در عرفات، اسرار عرفانى بسیارى دارد که برخى از آنها در حدیث شبلى آمده است. در ذیل به مهم ترین این اسرار اشاره مى کنیم:
وقوف در عرفات، به این معناست که انسان به معارف الهى واقف، عارف و آگاه شود و بداند که خداوند به همه نیازهاى او واقف است و براى رفع همه نیازهاى او تواناست.
خود را به خدا بسپارد و احساس کند که بنده او و محتاج به اوست تا تنها او را اطاعت کند. اگر بنده اى مطیع و پیرو خدا شد، از همه چیز و همه کس بى نیاز است: «وطاعتهُ غِنًى » .(8)
پس کسى که در عرفات مى ایستد، باید از معرفت طرفى ببندد. باید عارف بشود که ذات اقدس الهى به صحیفه قلب او و به درون او و رمز و راز او آگاه است. زائر باید در سرزمین عرفات این آیه شریفه را درک کند:
وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى (9)اگر آشکار سخن بگویى [یا پنهان]، او اسرار پنهانى و پنهان تر از آن را نیز مى داند.
پروردگار شما، از هر کارى که انجام مى دهید، از هر چرخى که مى زنید و از هر سرى که درون خود دارید، آگاه است. سخن آشکار و راز نهانى شما را مى داند و آنچه پوشیده است و حتى براى خود شما نیز روشن نیست و به طور ناخودآگاه در زوایاى قلب و روح شما عبور مى کند را هم مى داند.
به هر ترتیب، انسان باید عارف شود بر اینکه خداوند متعال بر صحیفه قلب او احاطه کامل دارد. اگر انسان بداند که قلب او در محضر و در مشهد حق است، همان طور که با اعضا و جوارح خود دست به گناه نمى زند،
مرتکب گناه خیالى و فکرى هم نخواهد شد و آرزوهاى باطل به خود راه نخواهد داد. همان گونه که کلام باطلى بر لب ندارد و به کسى بد نمى گوید، در دل، بد کسى را نیز نمى طلبد و همان طور که که بدن خود را تطهیر مى کند، قلبش را نیز از اندیشه و خاطره هاى آلوده پاک مى سازد.
راز بالا رفتن از جبل الرحمه در وقوف در عرفات
کسى که در سرزمین عرفات به سر مى برد، شایسته است از کوه جبل الرحمه بالا رفته و دعاى خاص آن را بخواند. سالار شهیدان حسین بن علی (ع) در قسمت چپ آن کوه، رو به کعبه ایستاد و آن دعاى معروف را خواند.راز بالا رفتن از جبل الرحمه، این است که بداند خداوند متعال با هر زن و مرد مؤمنى، مهربان و ولى هر مرد و زن مسلمانى است؛ گرچه ولایت خداوند متعال تکوینى است و او ولى کل است:
هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ ؛ «در آنجا ثابت شد که ولایت [و قدرت] از آنخداوند برحق است» . (10)
و اگرچه رحمت خداوند متعال فراگیر است، اما آن ولایت و رحمت عام است و در کنار این ولایت و رحمت عامه، رحمت ویژه اى نیز دارد که در حق همه نیست: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ (11)
در بخش اول آیه، مشخص فرمود که رحمتش فراگیر است و در بخش دوم آن، فرمود: بر خود لازم کرده ام که رحمت خاص را شامل متقین سازم؛ زیرا کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ؛ «خداوند متعال رحمت را بر خود لازم کرده است» . (12)
از مجموع دو آیه، درمى یابیم که خداوند متعال بر خود لازم کرده که رحمت خاص خود را به پرهیزگاران بدهد.
رفتن به بالاى جبل الرحمه، انسان را به این حقیقت آشنا و عارف مى کند(13) که خداوند متعال، رحمت و ولایت خاصى بر مرد و زن با ایمان و مسلمان دارد.
طبیعى است وقتى به این حقیقت مزین شد، نسبت به زن و مرد مؤمن رحمت ویژه اى دارد و به آنها ولایت ویژه اى پیدا مى کند و در رفتار، گفتار و نوشتار خود، این سرّ را پیاده مى سازد.
راز و رمز منطقه اى به نام «نَمِره» در عرفات
در سرزمین عرفات، منطقه اى به نام «نَمِره» واقع شده است. به فرموده امام سجاد (ع) ، وقتى به این منطقه از عرفات رسیدید، راز و رمزش این است که بگویید:«خدایا! به چیزى امر نمى کنم؛ مگر آنکه قبلاً خودم به آن عمل کنم و مؤتمر باشم و از چیزى نهى نمى کنم، مگر آنکه قبلاً خودم از آن منزجر باشم» .(14)
امر به معروف و نهى از منکر بر هر انسان مسلمانى واجب است.امر به معروف و نهى از منکر، داراى یک حکم فقهى و یک سرّ است.
حکم فقهى آن، این است که عالم به حکم شرعى باشد؛ اگر دید کسى با علم و آگاهى و به عمد حکمى را رعایت نمى کند، باید او را راهنمایى کند.
بدیهى است امر به معروف و نهى از منکر، غیر از تعلیم، موعظه و ارشاد است. (15) امر به معروف و نهى از منکر، جنبه ولایت و آمریت دارد.
گرچه ممکن است در بعضى از موارد، مصداق تعلیم، ارشاد یا موعظه هم قرار گیرد، ولى حقیقت امر به معروف و نهى از منکر، از این موارد جداست.
در امر به معروف و نهى از منکر، لازم نیست خود انسان درونى پاک داشته یا متّصف به عدالت باشد. عدالت شرط امر به معروف و نهى از منکر نیست، بلکه علم، آگاهى و احتمال تأثیر از شرایط آن است.
اما با وجود این، در سرزمین عرفات راز و رمز امر به معروف و نهى از منکر، به عدالت برمى گردد؛ بدین معنا که انسانى که آمر است، باید پیش از این مؤتمِر باشد. انسانى که ناهى و زاجر است، پیش از این باید منتهى و منزجر باشد و بگوید:
خدایا! آن چنان توفیقى بر من عنایت کن که هر چه را به دیگران، به عنوان «امر به معروف» امر مى کنم، ابتدا خود بدان عمل کرده باشم و از آنچه دیگران را نهى مى کنم، پیش از آن، خود از آن فعل، منزجر شده باشم.
آرى! در اسرار حج، عدالت شرط امر به معروف و نهى از منکر است.«نمرات» منطقه وسیعى در عرفات است که با علامت هاى خاصى مشخص شده است. حضرت سجّاد (ع) فرمود:
روز نهم که وارد سرزمین عرفات شدى و به این منطقه وسیع رسیدى، سرّش آن است که آگاه باشى این سرزمین، سرزمین شهادت، معرفت و عرفان است و بداند که چه کسانى بر روى آن گام مى نهند و با چه انگیزه اى آمده اند و با چه انگیزه اى برمى گردند! گذشته از آنکه خدا و فرشتگان هم شاهدند.
خداوند تعالى این منطقه و این سرزمین را شاهد اعمال شما قرار داد؛ به طورى که خوب مى داند شما چه مى کنید. زمین هایى که زائران گام بر آن مى نهند، خود به خوبى روشن مى سازد که زائر، حاجى و معتمر، به چه نیت آمده و با چه نیتى باز مى گردند.
اسرار ملکوتى حج در عرفات از منظر امام صادق علیه السلام
صاحب «مستدرک» در حدیثى طولانى به نقل از «تفسیر عسکرى» از امام سجاد (ع) نقل مى کند(16) که آن بزرگوار در عرفات، وقوف یافته بود.امام (ع) خطاب به «زهرى» فرمود: «به نظر شما، امسال تعداد زائران چقدر است؟» زهرى عرض کرد: «چهارصد یا پانصد هزار نفر که همه قصد خدا را کرده اند و او را با ناله و ضجه مى خوانند» .
امام (ع) فرمود: «مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الحَجِیجَ» ؛ چه بسیارند ضجه زنان و چه کم اند حجّاج .
سپس فرمود: «اى زهرى! صورتت را نزدیک بیاور» . زهرى صورت خود را نزدیک کرد. امام (ع) با دست مبارکش، رخسار او را مسح نمود، سپس گفت: «ببین!» . زهرى گفت: «تمام خلق را دیدم که میمون بودند و تنها در هر ده هزار نفر یک انسان دیدم» .
باز امام فرمود: «زهرى صورتت را نزدیک کن» . او چنین کرد و امام بار دیگر صورت زهرى را مسح نمود و به او گفت: «نگاه کن» . زهرى نگاه کرد و تمام آنها را خوک دید.
بار سوم چنین شد و زهرى تمام خلق را گرگ دید و تنها تعداد اندکى انسان مشاهده کرد. آن گاه رو به امام کرد و گفت: «آیات تو مرا وحشت زده کرد و افعال عجیب تو مرا متحیّر» .
سپس امام صورت او را مسح نمود و زهرى به حالت عادى بازگشت. سپس امام سجاد (ع) گوشه هایى از اسرار ملکوتى حج را بیان فرمود.
کسانى که همچون ستاره اى میان تاریکى مى درخشیدند، حاجیان، مؤمنان و مخلصان واقعى اند که به پیامبر (ص) و اولادش با تمام وجود عشق مى ورزند و آنهایى که به صورت باطنى، حیوانى بیش نیستند، دشمن سرسخت رسول خدا (ص) و اولاد اویند.
حاجیان به اندازه نورشان که به اندازه ولایت پذیرى آنهاست، در عرصات قیامت نمایان مى شوند.نور برخى از آنها به اندازه هزار سال است و برخى دیگر به قدر صد هزار سال و هر صاحب نورى به اندازه نورانیتش توان شفاعت دارد.
در کعبه دل عید تجلى جمالت اى قوم به حج رفته، کجایید؟ کجایید؟
سرگشته در آن بادیه تاچند بپویید معشوق همین جاست، بیایید بیایید
عرفات مقدمه ی ورود به حرم امن الهی است
امیرمؤمنان علی (ع) ، درباره راز وقوف در عرفات فرمود: «عرفات خارج از مرز حرم است و مهمان خدا باید بیرون دروازه، آن قدر تضرع کند تا لایق ورود حرم شود» .(17)حج گزار با وقوف در عرفات، باید به معارف واقف شده و از اسرار الهى نظام آفرینش باخبر شود و بداند که خداى سبحان به همه نیازهاى او واقف و بر رفع همه آنها تواناست. به یقین، کسى که اینجا، از خدا غیرخدا را طلب کند، زیان کرده است.
ب) عرفات، تجلّى گاه بندگى
رسول خدا (ص) مى فرماید: اِنَّ اللهَ تَطَوَّلَ عَلى اَهْلِ عَرَفاتٍ یُباهی بهِمُ المَلائِکَةَ یَقُولُ: یا مَلائِکَتی اُنْظُرُوا اِلى عِبادی شُعْثاً غُبْراً اَقْبَلوُا یَضْرِبُونَ اِلیَّ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ، فَاُشْهِدُکُمْ انّی قَدْ اَجَبْتُ دُعائَهُمْ وَ شَفَّعْتُ رَغْبَتَهُمْ وَ وَهَبْتُ مُسیئَهُمْ لِمُحْسِنِهِمْ وَ اَعْطَیْتُ مُحْسِنَهُمْ جَمیعَ ما سَأَلنَی، غَیْرَ التَّبِعاتِ الَّتی بَیْنَهُمْ.(18)خداوند بر اهل عرفات نعمت داده، به وسیله آنها بر فرشتگان مباهات کرده، مى فرماید: اى فرشتگان من! به بندگانم بنگرید، ژولیده و غبار آلود، از هر راه دورى راه سپرده و آمده اند.
شما را گواه مى گیرم که دعایشان را مستجاب کرده، خواسته شان را برآورم. خطاکارشان را به خاطر نیکوکارشان بخشیدم و به نیکوکارانشان هر چه را که از من خواستند، عطا کردم، جز گناهانى را که میان خودشان دارند (حقّ الناس)
حاجى در صحراى عرفات، ازدحام خلق را مى بیند که همه یک رنگ و یک لباس، به راز و نیاز با خدا مشغول اند. حاجیان صدا به نجوا بلند کرده اند، در عین حال که هر کدام زبان، رنگ و نژادى خاص دارند.
در سرزمین عرفات نژادها، امت ها و مردمان متفاوتى جمع شده اند. اینها براى چه به این سرزمین آمده اند و به چه هدفى دست نیاز به سوى آسمان بلند کرده اند؟
این سؤال ها تنها یک پاسخ دارند و آن اینکه همه براى توبه و بخشش آمده اند؛ آمده اند تا خداى سبحان، حاجت و تضرع آنها را ببیند و به آنها نظر عنایت کرده، از آنها درگذرد.
پس باید قلب را قرین ابتهال و تضرع و سرشار از امید به رحمت الهى کرد. اینجا مکان شریفى است؛ اینجا سرزمین رحمت و مغفرت است.
امنیت و آرامش از اسرار وقوف در عرفات
خداوند در عرفات، به فاجر هم پاسخ مى دهد، سخن او را مى شنود و اگر تقاضاى دنیوى داشته باشد، آن را تأمین مى کند. اما اگر در دامنۀ کوه هاى عرفات، حضور یابند و با اخلاص با خدا سخن گویند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت اجابت کرده، گناهانشان را مى آمرزد.وقوف در عرفات، منافعى بیش از این دارد. کسى که در سرزمین نور و معرفت وقوف یابد، گوش و چشم و زبانش هم در امان خواهد ماند. رسول خدا (ص) در بیانى نورانى فرمودند:
وَ مَنْ وَافَى بِعَرَفَةَ فَسَلِمَ مِنْ ثَلاثٍ أُذُنُهُ لا تَسْمَعُ إِلّا إِلَى حَقٍّ وَ عَیْنَاهُ أَنْ تَنْظُرَ إِلّا إِلَى حَلالٍ وَ لِسَانُهُ أَنْ یَنْطِقَ إِلّا بِحَقٍّ غُفِرَتْ ذُنُوبُهُ وَ إِنْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ.(19)
کسى که به عرفات بیاید، از سه چیز در امان است: گوشش فقط حق را مى شنود؛ چشمش فقط به حلال نگاه مى کند؛ زبانش فقط به حق گویا مى شود و تمامى گناهانش بخشیده مى شود. حتى اگر به اندازه کف هاى اقیانوس باشد.
امیر مؤمنان علی (ع) نیز مى فرماید: آن گاه که در حجةالوداع، رسول خدا (ص) حج گزارد، در عرفات وقوف کرد. سپس رو به مردم کرده، سه مرتبه فرمود: خوش آمدید فرستادگان
خداوند، کسانى که اگر درخواست کنند، به آنان عطا شود و فرداى قیامت، در پاداش هر درهم یک هزار حسنه، دریافت دارند.(20)
فلسفۀ و حکمت وقوف در عرفات هنگام عصر
عرفات، عصر روز نهم است. ولى چرا هنگام وقوف در عرفات، عصر است؟ این سؤال را فردى یهودى از رسول خدا (ص) پرسید. حضرت (ص) نیز فرمود:إِنَّ الْعَصْ-رَ هِیَ السَّاعَةُ الَّتِی عَص-َى آدَمُ فِیهَا رَبَّهُ فَفَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى أُمَّتِیَ الْوُقُوفَ وَ التَّضَرُّعَ وَ الدُّعَاءَ فِی أَحَبِّ المَوَاضِعِ إِلَیْهِ وَ تَکَفَّلَ لهَمْ بِالجَنَّةِ وَ السَّاعَةُ الَّتِی یَنْ-صَرِفُ بِهَا النَّاسُ هِیَ السَّاعَةُ الَّتِی تَلَقَّى فِیهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِیم.(21)
[فلسفۀ وقوف در عرفات هنگام عصر، این است که] عصر ساعتى است که آدم پروردگار خویش را عصیان کرد و خداوند بر امت من وقوف و گریه و دعا را در بهترین جایگاه واجب گردانید.
و اعطاى بهشت آنها را به عهده گرفت و آن ساعتى که مردم از عرفات کوچ مى کنند، همان ساعتى است که آدم، کلماتى را از خداوند دریافت و توبه کرد. همانا خداوند، توبه پذیر و مهربان است.
در نقل دیگرى آمده است: «آنان که در عرفات وقوف مى کنند، در حقیقت، پیش روى خدا (بین یدى الله) وقوف کرده اند» . (22)
عرفات، جایگاهی برای امام شناسی
عرفات، محل شناخت امام (ع) و دست یابى به اوست. امام صادق (ع) در روز عرفه و موقف عرفات، با صداى بلند بر اهمیت مسئله ولایت و امامت تأکید کرد.عمرو بن ابى مقدام در این باره چنین روایت مى کند که در آن روز، امام صادق (ع) خطاب به مردم با صداى بلند مى گفت:
إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) کَانَ الإِمَامَ، ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، ثُمَّ الحَسَنُ، ثُمَّ الحُسَیْنُ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ (علیهم السلام) ، ثُمَّ هَهْ.(23)
رسول خدا (ص) امام و ولى شما بود، پس از او، على بن ابى طالب امام است. پس از وى حسن بن على و پس از او، حسین بن على و پس از وى على بن الحسین و پس از او، محمد بن على (پدرم) امام است. پس از من بپرسید [کنایه از اینکه اکنون من امام شما هستم].
حضرت، این جملات را سه بار و به چهار سوى؛ از پیش رو و پشت سر و راست و چپ تکرار کرد که در مجموع دوازده بار سخن آن حضرت به گوش مردم رسید.
ج) عرفات، محل استجابت دعا
ابراهیم خلیل (ع) در عرفات به مناسک حج واقف و عارف میشود و دعایش به استجابت مى رسد. خداوند به این روز و این سرزمین، شرف و عزت بخشید.طبق روایت هایى، همه حاضران در عرفات، دعاى مستجاب دارند؛چه نیکان و چه بدان؛ چنان که امام باقر (ع) فرمود:
ما یَقفُ احدٌ عَلى تِلْکَ الْجِبالِ بَرٌّ وَ لافاجِرٌ اِلَّا اسْتَجابَ اللهُ لَهُ فَامَّا البَرُّ فَیُسْتَجابُ لَه فی آخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَ امَّا الْفاجِرُ فَیُسْتَجابُ لَهُ فی دُنْیاه.(24)
احدى از نیکان و بدان نیست که بر این کوه ها وقوف کند، مگر اینکه خدا دعاى او را به اجابت مى رساند. دعاى نیکان در مورد امور دنیا و آخرتشان مستجاب مى شود، ولى دعاى بدکاران، دربارۀ دنیایشان مستجاب مى شود.
به راستى، عرفه و عرفات بهترین موقعیت براى دعا، استغفار و طلب حاجات است. عرفه از اعیاد بزرگ براى زائران، بلکه براى همه مومنان و روز آمرزش و اعتراف است. امام صادق (ع) در حدیث «مصباح الشّریعه» ، با اشاره به این مطلب مى فرماید:
اعتراف کن و به تجدید عهد خود با خداى یگانه بپرداز. در این روز، دعاى امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) و سایر ادعیه و اذکار را بخوان و به هر زبان و بیان که میتوانى با خداوند راز و نیاز نموده، در حق دیگران دعا کن تا فرشتگان در حق تو دعا کنند(25)
امام محمد باقر (ع) نیز فرمودند: «روز عرفه، هیچ سائلى دست خالى بر نمى گردد» .(26)
د) عرفاتیان، مشمول مغفرت خاصّه الهى اند
در برخى از روایت ها آمده که تنها وقوف در عرفه، مى تواند بعضى از گناهان کبیره را بپوشاند. پیامبر اعظم، حضرت محمّد (ص) مى فرمایند:ما رُأِی الشَّیْطانُ فی یَوْمٍ هُوَ أَصغَرُ وَلا أَحْقَرُ وَلا أغیظُ مِنهُ یومَ عَرَفَةَ وَ ما ذلِکَ إلّا لمِا یَرى مِنْ نُزوُلِ الرَّحْمَةِ وَ تَجاوُزِ اللهِ عَنِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إذْ یُقالُ مِنَ الذُّنُوبِ ما لا یُکفِّرُها إلّا الْوقُوفُ بِعَرَفَةَ.(27)
دیده نشده شیطان در روزى کوچک تر، فرومایه تر و خشمگین تر از روز عرفه [باشد] و این حقارت و زبونى و خشمگینى شیطان در روز عرفه نیست، مگر بدین جهت که مى بیند نزول رحمت و گذشت و بخشایش خداى را از گناهان بزرگ زائران؛ زیرا برخى گناهان است که آنها را نمى پوشاند و مورد بخشایش قرار نمى دهد، مگر وقوف در عرفات.
هنگام غروب روز عرفه، پیامبر اکرم (ص) به «بلال» فرمود مردم را ساکت کن تا مطلبى بگویم. وقتى همه ساکت شدند، فرمود:
إِنَّ رَبَّکم تَطَوَّلَ عَلیکم فِی هذَا الْیومِ فَغَفَر لِمُحْسِنِ-کُمْ وَ شَفَّعَ مُحْسِنَ-کُم فی مُسِیئِکُم فَاَفیضُوا مَغْفوراً لَکمْ، إِلّا أَهْلَ التَّبِعاتِ فَانَّ الله عَدْلٌ یَأخُذُ لِلضَّعیفِ مِنَ القَوِیِّ.(28)
همانا خداوند بر شما منت گذاشت، نیکان شما را مشمول مغفرت کرد و به شفاعت نیکان، از تقصیر بدان گذشت. اینک حرکت کنید، در حالى که همه مشمول عفو و رحمت حضرت حق شده اید، مگر اهل تبعات [مقصود متجاوزان به حقوق مردم است]؛ چه آنکه خدا عادل است و حق ضعیف را از قوى خواهد گرفت.
امیرمؤمنان علی (ع) فرمودند: «از پیامبر (ص) سؤال شد: مجرم ترین و گناه کارترین اهل عرفات کیست؟» پیامبر (ص) فرمود:
أَلَّذِی یَنْصَرِفُ مِنْ عَرَفاتٍ وَهُوَ یَظُنُّ أنَّهُ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ. . . . (28) آن که از عرفات برگردد و گمان کند، مورد آمرزش خداوند متعال قرار نگرفته است.
امام صادق (ع) در توضیح این سخن مى فرماید: «یَعنی الَّذی یَقنَطُ مِن رَحمَةِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ »(29)؛ «یعنى، کسى که از رحمت خداوند متعال مأیوس و ناامید باشد
همچنین، پیامبر (ص) فرمود: « مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوبٌ، لا تُغْفَرُ إِلّا بِعَرَفاتٍ » (30)؛ «بخشى از گناهان، گناهانى هستند، که جز در عرفات بخشیده نمى شوند .
و نیز فرمود: فَإذا وَقَفْتَ بِعَرَفاتٍ. . . فَإِنْ کانَ عَلَیْکَ مِنَ الذُّنُوبِ مِثْلُ رَمْلِ عاِلجٍ أَوْ بِعَدَدِ نَجُومِ السَّماءِ أَوْ قَطْرِ المَطَرِ لَغَفَرَهَا اللهُ لَکَ. . . . (31)
آن گاه که در عرفات وقوف کنى، چنانچه گناهانت به تعداد شن هاى شن زار یا ستارگان آسمان یا قطرات باران باشد، خداوند آنها را خواهد بخشید.
امام صادق (ع) فرمود: هیچ مرد مؤمنى، از اهل هر روستا و شهرى که باشد، در عرفات وقوف نکند، جز آنکه خداوند، اهالى مؤمن آن محل را ببخشاید و هیچ مرد مؤمنى از خانواده اى با ایمان، در عرفات وقوف نکند، مگر آنکه خداوند، مؤمنان از آن خاندان را بیامرزد .(32)
جابر بن عبدالله انصارى نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود:آمرزش بر اهل عرفات در همان لحظه حرکت و لحظات آغازین روز عرفه نازل مى شود. آن گاه شیطان بر سر خویش خاک ریخته، شیون و زارى مى کند. پس دیگر شیاطین گرداگرد او جمع شده، مى گویند:
«تو را چه شده است؟ !» مى گوید: «مردمى که در مدت شصت، هفتاد سال نابودشان کردم، در یک چشم به هم زدن آمرزیده شدند»
.(33)مرادِ شیطان، حاجیانى هستند که در عرفات حاضر شده اند.
پیامبر (ص) فرمود: «کسى که گوش و چشم و زبانش را در روز عرفه نگه دارد، خداوند او را از عرفه تا عرفه دیگر حفظ مى کند» .(34)
ابن عباس در مورد حدیث فوق آورده است: فضل بن عباس (در عرفات) ، کنار رسول خدا (ص) ایستاده بود و به زنان نگاه
مى کرد، پیامبر (ص) چشم او را برگردانید و فرمود: «امروز روزى است که اگر کسى گوش و چشم و زبانش را جز از حق، نگه دارد، گناهش آمرزیده مى شود» .(35)
ابن عباس مى گوید: پیامبر (ص) را در غروب روز عرفه در عرفات دیدم که دست هایش را تا سینه بالا آورده، دعا مى کرد؛ همان گونه که مسکین از دیگران غذا طلب مى کند.(36)
در روایتى آمده که بیشترین ذکر رسول خدا (ص) در روز عرفه، این عبارت بود: «
لا إله إلّا الله وَحده لا شریک له، له المُلک وَ لَه الحَمد وَ هُو عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیر » .(37)
عبیدالله بن گریز نیز مى گوید که رسول خدا (ص) فرمود: «برترین دعا، دعاى روز عرفه است» .(38)
ه) عرفات، درِ ورود به حرم
از امیرمؤمنان علی (ع) دربارۀ راز وقوف در عرفات و عدم وجوب وقوف در حرم، سؤال شد، حضرت فرمود:لأنَّ الکَعْبَةَ بیتُهُ والحَرَمَ بابُهُ فَلَمَّا قَصَدُوهُ وافِدینَ وَقَفَهُم بِالبابِ یَتَضَرَّعُونَ.چون کعبه، خانه خداست و حرم، درِ آن خانه است. پس چون آهنگ آن را کنند خداوند آنها را کنار آن در نگه دارد تا به درگاهش تضرّع کنند.
سؤال شد: چرا مشعرالحرام در حرم قرار داده شد؟ حضرت (ع) فرمود:لأَنَّهُ لمّا أَذِنَ لَهمْ بِالدُّخُولِ وَقَفَهُمْ بِالْحِجَابِ الثَّانِی فَلَمَّا طَالَ تَضَرُّعُهُمْ بِهَا أَذِنَ لَهمْ لِتَقْرِیبِ قُرْبَانِهِمْ فَلَمَّا قَضَوْا تَفَثَهُمْ تَطَهَّرُوا بِهَا مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی کَانَتْ حِجَاباً بَیْنَهُمْ وَبَیْنَهُ أَذِنَ لهَمْ بِالزِّیَارَةِ عَلَى الطَّهَارَهِ.(39)
چون وقتى خداوند به زوّار اذن دخول داد، آنها را در حجاب دوم نگاه داشت و هنگامى که تضرع آنها در آنجا به درازا انجامید، بدان ها رخصت داد تا قربانى هاى خود را نزدیک کنند تا چون پلیدى و چرک خود را گذاردند و به قربانى ها از گناهانى که میان آنها و خدا حجاب شده بود، پاک شدند، اجازه دهد با طهارت، بیت الله را زیارت کنند.
و) مقام شفاعت از اسرار وقوف در عرفات
خداوند به حج گزار مقام شفاعت مى دهد. اگر کسى توفیق زیارت خانه خدا را پیدا کرد، در آخرت از دیگران مى تواند شفاعت کند. این مژده را امام جعفر صادق (ع) داد:کسى که در عرفات وقوف کند، براى هر کس دعا کند، اجابت مى شود. حاجى شفاعتش براى فرزندانش، اهل خانه اش و همسایگانش پذیرفته مى شود.(40)
شفاعت فقط در اختیار خداست. افراد تنها با اذن خداوند مى توانند به این مقام بزرگ دست یابند و تنها شفاعت این دسته از انسان هاست که پذیرفته مى شود.
یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً (41)
در آن روز، شفاعت هیچ [کس] سود نبخشد، جز آن کسى که خداى رحمان به او اذن داده و از گفتار او راضى است. خداوند مقام شفاعت را به بعضى از انسان ها داده است. انبیا و اولیا، صاحبان شفاعت الهى اند. شهدا هم اجازه شفاعت دارند.
نتیجه:
در اینکه حکمت و اسرار عرفات چیست؟ و چرا باید حاجیان در عرفات وقوف داشته باشند؟ رمزها و اسراری در قرآن و روایات بیان شد.اسراری که برای بندگان واقعی در حج نمایان می شود.مجموعا احکام شریعت دارای فلسفه و ملاک می باشند به این معنی که آنچه در عرفات حج باید انجام شود . دارای مصلحت ملزمه ای است که به نظر شارع حتما باید بجا آورده شود.
اگر چه حاجیان رمز و اسزاز ان را ندانند و به ان هم نرسند.ولی حرکت دسته جمعى از عرفات و خط بطلان بر امتیازات دنیوی در عرفات و آنچه در جبل الرحمه و «نمره» و درصخرای عرفات رخ می دهد همه تجلّى گاه بندگى است. »
پی نوشت:
1.احکام القرآن، محمد بن عبدالله اندلسى ابن عربى ، ج ١، ص ١٣٧.2. انوار التنزیل و اسرار التأویل، ابوسعید بیضاوى، ج ١، ص ٢٢6.
3.حمس: افرادى که در دین محکم اند.
4. گلستان سعدى، صص٣ و 4 .
5.سیره ابن هشام، ج١، صص ٢١١ و ٢١٢.
6.مشعرالحرام: نام کوهى است که حاجیان باید شب عید قربان تا طلوع خورشید روى آن و اطراف آن بمانند و خداوند تعالى را ذکر کرده و مقصود و منظور صاحب شریعت را تحصیل کنند.
7. مستدرک الوسائل، ج ١٠، صص ١6٩ و ١٧٠.
8.دعاى کمیل.
9.سوره طه:٧ آیه
10. کهف:44
11. اعراف:١56
12. انعام:١٢
13.جبل الرّحمه، تقریباً در انتهاى سرزمین عرفات واقع شده و به طول تقریبى ٣٠٠ متر مستقل از کوه هاى اطراف است.
14.کافى، ج 4، ص ٢45 .
15. فرق بین «امر به معروف و نهى از منکر» و « موعظه و ارشاد» آن است که حوزه مأموریت امر به معروف و نهى از منکر، «عمل» و حوزه مأموریت موعظه و ارشاد، «انجام دهنده عمل» است. امر و نهى مى گویند: گناه انجام نشود. اما در موعظه اهتمام بر این است که انجام دهنده گناه و تارک فریضه، هدایت شود. بنابراین، امر به معروف و نهى از منکر، متوجه «قبح فعلى» است و ارشاد و موعظه متوجه «قبح فاعلى» است .
16.مستدرک، ج ١، ص 6٠٧.
17. کافى، ج 4، صص 46 و ٢٢4.
18. مسند ابى یعلى، ابن بطى احمد بن على الموصلى، ج 4، ص ١4٧؛ ربیع الابرار، ج ٢، ص٨4٠.
19. مستدرک الوسائل، ج ١٠، ص 44.
20.مستدرک الوسائل، ج ٨، ص ٣6.
21. امالى صدوق، ص ١٧١؛ ر. ک: مستدرک الوسائل، ج ١٠، ص ٣٢.
22. بحارالانوار، ج ٣، ص ٣٢٠.
23. کافى، ج 4، ص 466.
24. فروع کافى، ج 4، ص ٢6٢؛ ر. ک: مستدرک الوسائل، ج١٠، ص٣٠.
25. مصباح الشریعه، و مفتاح الحقیقه، امام صادق٧، ص4٧.
26.- وسایل الشیعه، ج 6، ص ٢٨١.
27.شرح نهج البلاغه، ابن میثم بحرانى، ج ١، ص ٢٢4.
28.کافى، ج 4، ص ٢5٨؛ ر. ک: وسائل الشیعه، ج٨، ص65.
28.من لایحضره الفقیه، ج ٢، ص ١٣٧؛ الجعفریات، ابوعلى محمد بن اشعث کوفى، ص ١١٣؛ مستدرک الوسائل، ج ١٠، ص٣٠.
29. همان؛ الجعفریات، ص ١١٣.
30.الجعفریات، ص ١١٣، مستدرک الوسائل، ج ١٠، ص ٣٠؛ ر. ک: وافى، ج٢، ص4٢؛ کافى، ج4، ص٢6٢.
31.- تهذیب، ابوجعفر محمد بن حسین طوسى، ج 5، ص ٢5.
32. وافى، ج ٢، ص 4٢.
33. اخبار مکه، فاکهى، ج 5، ص ١5.
34.همان، ص ١٨.
35.اخبار مکه، ج 5، ص ٢١.
36.همان، ص ٢4.
37.همان.
38. همان، ص ٢5.
39.وسائل الشیعه، ج ٨، صص ١5٩و ١6٠
40. جعفریات، ص 66.
41. سوره طه:١٠٩.
منبع:
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/mortazavi/feqh/94/950225/اسلامی کاشانی، سیدعباس، 1335، عرفه و عرفات، تهران: مشعر، 1391
http://ensani.ir/fa/article/8559
https://fa.wikishia.net/view
https://fa.wikifeqh.ir/