طرح مسأله و ضروت بحث
یکی از مواردی که در تربیت و پرورش بعضی از خانواده ها روی می دهد و فرزندان شان آسیب هایی را از این بابت متحمل می شوند، موضوع مشکلات خانواده است که والدین بنا به دلایل گوناگون قادر به حل و رفع آن نبودهو در ادامه بعضی از فرزندان که دارای توانایی به نسبت بیشتری هستند، خود را با مسائل موجود درگیر نموده و تلاش های گوناگونی را جهت برطرف نمودن آن مورد استفاده قرار می دهند.
البته این گونه مشکلات خانوادگی در صورتی که محدود باشد و در کوتاه مدت برطرف گردد، پیامدهای مشکل آفرین و آسیب زایی را به همراه نخواهد داشت. اما بعضی از این مشکلات به سادگی قابل حل نبوده و تلاش های گوناگون، مستمر و مداومی را جهت برطرف نمودن می طلبد و چنین فرزندانی تلاش های بی وقفه و مستمر خود را در این زمینه اعمال می نمایند، البته نه در کوتاه مدت، بلکه در میان مدت و یا بلند مدت دچار آسیب هایی از این بابت می شوند.
عمده ترین نکاتی که در ارتباط با این گونه فرزندان که به صورتی مستمر و در میان مدت و بلندمدت درگیر حل و رفع مسائل و مشکلات خانواده می شوند، به قرار ذیل است:
1- مشکلات خانواده بر فرزندان آسیب پذیر اثر گذاشته و از این بابت متحمل آسیب ها و مشکلاتی می شوند.۲- فرزندان کمتر آسیب پذیری که مشکل آفرینی برای خانواده ندارند.
۳. بعضی از فرزندان کمتر آسیب پذیر، مسئولیت حل و رفع مشکلات خانواده را نیز بر عهده می گیرند.
۴- مشکلات محدود و گسترده خانواده
۵- مشکلات عمیق و گسترده خانواده به توجه و تلاشهای مستمر نیاز دارد.
۶- فرزند کمک کننده در زمینه های مالی، شغلی، تحصیلی و هم چنین ازدواج و تشکیل زندگی مشترک با محدودیت هایی روبرو می شود.
۷- فرزندان پسر در مقایسه با دختران کمک کننده به خانواده، بیشتر متحمل آسیب می شوند.
در ادامه این مطلب، توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه می شود.
تأثیرگذاری منفی مشکلات خانواده بر فرزندان آسیب پذیر
فرزندان را از بابت آسیب پذیری و دچار مشکل شدنشان به دو گروه آسیب پذیر و کمتر آسیب پذیر تقسیم می شوند. در واقع فرزندی که به هیچ عنوان دچار مشکل و یا آسیب تربیتی و یا پرورشی در خانواده نشود، نمی توان یافت، مشکلات خانواده و کمبود آگاهی و مهارت های مورد نیاز برای تربیت فرزندان خواه ناخواه پیامدهای مخربی را برای فرزندان به همراه خواهد داشت.منتهی بعضی از فرزندان آسیب های کمتری را متحمل می شوند، طوری که نتایج این گونه از آسیب ها و مشکلات فقط در زندگی شخصی شان نمود پیدا کرده و در رشد و پیشرفت شان اثرگذار می شود.
در واقع این گونه فرزندان دارای توانایی های بالقوه ای هستند، اما به دلیل اعمال نشدن تربیت و پرورش کارآمد در مورد آنها، تواناییهایشان را به درستی نمی توانند در زندگی شخصی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی خویش مورد استفاده قرار دهند.
اما بعضی دیگر از فرزندان که روحیه و رفتاری آسیب پذیرتر و شکننده تری دارند، مشکلات، ناکارآمدی های تربیتی و پرورشی موجود در خانواده در رفتار و عملکرد آنان اثر گذاشته و مسائلی را برای خود و خانواده به وجود می آورند.
عدم مشکل آفرینی فرزندان کمتر آسیب پذیر برای خانواده
فرزندان کم تر آسیب پذیر را می توان به دو گروه زیر تقسیم نمود.
الف: فرزندان کمتر آسیب پذیری که مشکل آفرینی برای خانواده ندارند.
ب: فرزندان کمتر آسیب پذیری که نه تنها مشکل آفرینی برای خانواده ندارند، بلکه مسئولیت حل و رفع مشکلات خانواده را نیز بر عهده می گیرند.
در واقع عمده ترین ویژگی فرزندان همراه و کمتر آسیب پذیر مشکل نداشتن و یا مشکلات محدودتری داشتن و کمتر دردسرساز بودن آنان برای خانواده است. البته بعضی از آنها مشکل، مزاحمت و دردسری برای خود و خانواده نیز ندارند.
مسئولیت پذیری حل و رفع مشکلات خانواده از جانب فرزندان کمتر آسیب پذیر
فرزندانی که کمتر آسیب پذیر هستند، نه تنها دردسر و مشکلاتی را برای خانواده به همراه ندارند، بلکه در بعضی موارد به کمک سایر خواهران و برادران می آیند و در برخی موقعیت ها نیز کمک حال پدران و مادران هستند.آنها به دلیل توانایی های به نسبت بیشتری که دارند، از عهده انجام و حل و رفع مشکلات خانواده برخوردار بوده و با توجه به توانایی ارتباطی بهتری که با اعضای خانواده دارند، نفوذ و ارتباط کارآمدی با والدین و خواهران و برادران ایجاد نموده و همین امر باعث می شود تا در شرایطی که والدین ناتوان از انجام بعضی امور می شوند، آنها پیش قدم شده و مسئولیت مشکلات موجود را بر عهده می گیرند.
مشکلات محدود و گسترده خانواده
مشکلات خانواده را از دیدگاهی می توان به دو نوع محدود و گسترده تقسیم نمود. بعضی از فرزندانی که به خانواده در رفع مشکلات موجود کمک می کنند، آنها نیز به طور معمول در این دو نوع مشکل درگیر می شوند.مشکلات خانوادگی کم، محدود و کوتاه مدت که بدیهی است مسائل و پیامدهایی را به همراه نداشته و فرزند کمک حال خانواده بوده و چنین امری نتایج سازنده ای را به ویژه برای خانواده به همراه دارد.
امّا بعضی از مشکلات خانواده دارای ریشه های عمیق و اساسی بوده و تلاش های بسیار و مداومی را می طلبد، به همین مناسبت لازم می شود تا تلاش های پیگیر و مستمری را در این مورد ارائه نمایند. در واقع همین مشکلات عمیق و گسترده خانواده است که به چنین فرزندانی که کمک حال خانواده هستند، آسیب می رساند.
بررسی یک مورد نمونه
شهریار ۳۴ ساله فرزند ارشد خانواده و دارای یک خواهر ۲۷ و برادر ۲۹ ساله، پدرش حدود ۱۰ سال پیش فوت شده و مسئولیت های گوناگون خانواده را برعهده گرفته بود.برادر شهریار هماهنگی و سازگاری های لازم با خانواده را نداشت و در زمینه ها و مواردی کنترل رفتار و عملکرد او از دست مادر خارج شده بود و به همین جهت شهریار در فرآیند تربیت و پرورش برادرش به مادر کمک می کرد.
او هزینه های گوناگونی برای خانواده به وجود می آورد و شهریار با توجه به مسئولیت پذیری و تعهدی که در برابر مشکلات خانواده اش داشت، قسمتی از درآمد خود را صرف هزینه های موجود خانواده می کرد.
شهریار با ۳۴ سال سن، دو بار قصد ازدواج داشته و هر دو مورد به دلیل مشغله های بسیار خانواده به نحوی با محدودیت و بن بست مواجه شده و قادر به تشکیل زندگی مشترک نگردیده بود.
او اگرچه از توانایی قابل توجهی در زندگی شخصی و شغلی برخوردار بود، اما به دلیل مشکلات بیش از اندازه مادر که توانایی به اجرا درآوردن خواسته هایش را نداشت و به کمک های او وابسته شده بود و هم چنین عملکرد ضعیف برادرش، مقدار قابل ملاحظه ای از توانمندی های او صرف امور و مشکلات موجود خانواده می شد، طوری که در زندگی شخصی اش با مشکل روبرو شده بود.
در واقع مشکلات موجود در خانواده شهریار گستردگی بسیاری داشت و او قادر به حل و رفع آن نیز نبود و با تلاش های بسیار و به قیمت فدا کردن زندگی شخصی خود، بعضی از مسائل موجود را حل و رفع می کرد.
تلاش های مستمر برای حل مشکلات عمیق و گسترده خانواده
مشکلات محدود خانواده به دلیل مقطعی، محدود وگذرا بودن، چنانچه فرزندان در حل و رفع آن مشارکت نمایند، پیامدهای مشکل آفرین چندانی را به همراه نداشته، اما مسائل عمیق و گسترده به دلیل پیچیدگی ها و درگیری های بسیاری که دارد، تلاش های بیشتری را می طلبد.برای مثال، خانواده ی شهریار به دلیل محروم شدن از حضور پدر، دچار بعضی کمبودها و مشکلاتی شده بود که شهریار خود را ملزم به حل و رفع آنها می دانست، به همین مناسبت در طول این دوران تلاش های بسیاری را در زمینه های مالی و هم چنین کمک به مادر جهت برطرف نمودن کمبودهای موجود نموده بود.
البته منظور این نیست که چنانچه خانواده ای پدر را از دست داد، فرزندانی که توانایی لازم جهت خدمت به خانواده را دارند، به دلیل گستردگی مشکلات موجود از کمک به خانواده پرهیز کنند، بلکه این گونه کمک کردن ها نبایستی در حدی باشد که زندگی فرزند کمک کننده را تحت تأثیر قرار داده و در ادامه دچار مشکل و آسیب گردد.
محدودیت های فرزند کمک کننده برای حل مشکلات خانواده
در واقع مشکلات گسترده خانواده به دلیل درگیر کردن و مصرف بیش از اندازه ی توانایی فکری، ذهنی و هم چنین مالی فرزند، به تدریج او را در زمینه های مالی، شغلی، تحصیلی و ازدواج و تشکیل زندگی مشترک با محدودیت هایی روبرو می کند.بررسی یک مورد نمونه
میترا ۳۲ ساله دارای یک برادر ۳۵ ساله و ۲ خواهر کوچکتر از خود بود. حدود ۷ سال پیش، پدرش بر اثر سکته قلبی فوت شده و مادرش هم در اداره امور منزل با تنگناها و محدودیت هایی روبرو شده بود.برادر میترا مبتلا به اعتیاد بود و همین امر پیامدهای مخرب گوناگونی را برای خانواده به وجود آورده بود. در خانواده آنها همبستگی لازم میان اعضای خانواده وجود نداشت و روابط سالم و سازنده ای میانشان حاکم نبود.
میترا قصد داشت که با کمک گرفتن از کارشناسان، در درجه اول بتواند به برادرش که مبتلا به اعتیاد شده بود و اعتیاد خود را انکار می کرد، کمک نماید و در عین حال قصد داشت تا نوعی همبستگی و ارتباط خوب، کارآمد و صمیمانه میان اعضای خانواده برقرار نماید.
خانوادهی میترا مشکلاتی عمیق و گسترده داشت و در میان فرزندان، میترا در مقایسه با سایرین از توانایی به مراتب بهتری برخوردار بود. او سنگ صبور مادر و در بسیاری زمینه ها به وی کمک می کرد تا از عهده امور و وظایف موجود برآید. اما اقدام به چنین امری در زندگی شخصی اش پیامدهایی را به همراه داشت.
او با وجود داشتن ۱۰ سال سابقه کار، پس انداز چندانی نداشت و یک بار نیز قصد ادامه تحصیل داشته که در دانشگاهی غیرانتفاعی پذیرفته می شود، اما با وجود کمک های مالی به خانواده از این اقدام صرف نظر می کند.
او در طی سال های گذشته دو خواستگار داشته که به وی علاقمند بودند ولی با توجه به احساس تعهدی که نسبت به مادر و خواهران و برادرش در خود احساس می کرده، مانع از آن می شود تا به طور جدی ذهنش را معطوف به تشکیل زندگی مشترک نماید.
البته آنچه به تجربه ملاحظه شده حاکی از آن است که چنین فرزندانی به دلیل تعهدی که نسبت به خانواده خویش دارند، حتی پس از ازدواج نیز فکر و ذهنشان آن طور که باید به همسر و زندگی خویش معطوف نمی گردد و چنین امری خواه ناخواه پیامدهای ناخوشایند و مشکل آفرینی را در ارتباط متقابل با همسر به همراه دارد.
آسیب پذیری بیشتر فرزندان پسر کمک کننده به خانواده در مقایسه با دختران
خانواده ها از پسر در مقایسه با دختر به نسبت انتظار دریافت کمک بیشتری دارند. البته دخترها به ویژه پس از ازدواج کمک هایشان خیلی محدودتر می شود و بیشتر کمک های حمایتی به خانواده هایشان ارائه می کنند.اما با توجه به باورهای سنتی و فرهنگی خانواده ها از پسر توقع بیشتری دارند که همین امر مزاحمت ها و مشکل آفرینی هایی را در زندگی خانوادگی فرزند پسر به همراه دارد.
عروس این گونه خانواده ها در ابتدا خیر، اما پس از مدتی و در شرایطی که مشاهده می کنند خودشان در محدودیت و مضیقه قرار دارند، اما همسرش از هرگونه کمک به خانواده خود دریغ نمی کند، به تدریج نسبت به همسر و خانواده اش که تقریبا انتظارهای گوناگونی را از آنها دارند، دچار احساس ناخوشایندی می شوند.
البته این نکته را نیز نگارنده در مشاوره با خانواده ها به تجربه ملاحظه نموده که درصد پسرهایی که پس از ازدواج هم چنان به روند کمک های گوناگونی به خانواده خود ادامه می دهند به مراتب بیشتر از دختران است.
از سوی دیگر مستقل نبودن و هم چنان وابسته ماندن به خانواده والدین آسیب های بیشتری را برای پسرها به همراه دارد. اما وابسته ماندن به خانواده خود حتی پس از ازدواج برای دخترها آسیب ها و مشکلات به مراتب کمتری را به همراه خواهد داشت.
جمع بندی و نتیجه گیری
در مجموع فرزندانی که در خانواده دچار مشکلات تربیتی و پرورشی نمی شوند و حتی کمک هایی را می توانند در برابر کمبودهای و نارسایی های خانواده ارائه نمایند، این گونه فرزندان نیز در صورتی که مشکلات موجود خانواده محدود بوده و از عمق و گستردگی چندانی برخوردار نباشد، بدیهی است که پیامدهای آسیب زایی را برای آنان به همراه ندارد.امّا چنانچه مشکلات موجود خانواده در حد و اندازه ای باشد که مقدار قابل توجهی از نیروی فکری، ذهنی و امکانات مالی فرزند را مورد استفاده قرار دهد، در ادامه آسیب هایی را برای این گونه فرزندان به همراه خواهد داشت.
به همین مناسبت لازم است که خانواده ها حد اعتدال را در کمک گرفتن از این گونه فرزندان مراعات نمایند تا مشکلی از این بابت متوجه فرزند نشده و پیامدهای ناخوشایند و آسیب زایی را برای او و زندگی شخصی اش به همراه نداشته باشد.
منبع: ناکارآمدیها در تربیت فرزندان (شناخت عوامل مشکل آفرین در تربیت فرزند)، سعید کاوه، ناشر: انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، 1388ش، صص 234-225.