رسانه هاي غربي نگرش اشتباه نسبت به جهان را تقويت مي كنند

رسانه هاي اصلي غربي در مقابل دنياي غير غربي و خصوصاً كشورهايي كه فرهنگ هاي متفاوت و بعضاً چالشي دارند ، به گونه اي كاملاً مغرضانه و هدفمندعمل مي كنند. اين رسانه ها با ذهنيت شهروندان امريكايي و اروپايي كاري كرده اند كه آنها به عنوان مثال ، وقتي نام چين را مي شنوند ، به ياد درگيري ميان گروه هاي معترض و دستجات
چهارشنبه، 5 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رسانه هاي غربي نگرش اشتباه نسبت به جهان را تقويت مي كنند

رسانه هاي غربي نگرش اشتباه نسبت به جهان را تقويت مي كنند
رسانه هاي غربي نگرش اشتباه نسبت به جهان را تقويت مي كنند


 

نويسنده :رمزي بارود(1)




 

چكيده:
 

رسانه هاي اصلي غربي در مقابل دنياي غير غربي و خصوصاً كشورهايي كه فرهنگ هاي متفاوت و بعضاً چالشي دارند ، به گونه اي كاملاً مغرضانه و هدفمندعمل مي كنند. اين رسانه ها با ذهنيت شهروندان امريكايي و اروپايي كاري كرده اند كه آنها به عنوان مثال ، وقتي نام چين را مي شنوند ، به ياد درگيري ميان گروه هاي معترض و دستجات سربازان در ميدان تيان آن من اين كشور مي افتند. مالزي نيز به همين سياق ، درگيري ميان مسلمان و مسيحيان را تداعي مي كند و همين رويه در مورد كشورهاي چون تايلند ، اندونزي و ايران نيز صادق است . به طور كلي رسانه هاي غربي تلاش مي كنند تا جايگاه و منزلت واقعي غير غربي ها را به دلخواه خود تقليل دهند و مفاهيم مورد نظرشان را طنين انداز كنند.
من خوب نمي توانم بادبادك ها را پرواز دهم . اما طي ديدار اخيري كه از دهكده المپيك پكن داشتم ،مجبور به اين كار شدم . علي رغم اينكه هوا سرد و ديروقت بود ، افراد زيادي دور و برم بودند كه بادبادك هوا مي كردند .يك فروشنده از من خواست ، قبل از هر خريدي ، شانسم را بيازمايم و من نيز چنين كردم . يك بار من تا ده عدد بادبادك كوچك خريدم. من قبلاً در ميدان «تيان آن من» ازدحام مردمي را مشاهده كرده بودم كه در پهنايي وسيع پرسه مي زدند و مقابل «دوازه صلحآسماني» در «شهر امپراطوري» و اطراف بناهاي تاريخي اين ميدان، پي در پي عكس مي گرفتند.
ستوني از حدود ده سرباز در آنجا حضور داشتند و وقتي كه من در خواست كردم عكسي با آنها بگيرم ،ناگهان پراكنده شدند. به نظر مي رسيد كه آنها از ديدن من متعجب تر شده اند.
هيچ كدام از اين موارد ، نبايد از شدت سركوب خشونت آميز اعتراض سال 1989 در ميدان تيان آن من جدا دانسته شود. آن تاريخ بايد يادآوري شود و از آن اتفاق بايد درس ها آموخت . اما ، تقليل گرايي چرا؟ وقتي كه ما به تيان آن من مي انديشيم ، چرا فقط تصوراتي در مورد گروه هاي معترض و دستجات سربازان به ذهنمان خطور مي كند ، بارها و بارها از صحنه خونين آنجا استفاده مي شود تا صرفاً از چين تصويري به عنوان يك رژيم ضد دمكراسي ارايه شود و اين كشور به عنوان كشوري مخالف «ارزش هاي دمكراتيك» غربي شود.
به ندرت مي توان اخبار مثبتي را در مورد چين و يا هر كشور ديگر «غيرغربي» خواند مگر اينكه دستورالعملي (از جانب غربي ها) براي تقويت مثلاً انتخابات در اين كشورها ارائه شده باشد و اخبار مثبتي در اين موارد پخش شود به عنوان مثال ، يك انتخابات فرضاً موفقيت آميز در افغانستان كه زير نظر ارتش هاي غربي به اجرا درآمده باشد.
هفته گذشته در تايلند ، من هيچ نشاني از پيراهن قرمزها و پيراهن زردها نديدم . به جاي آنها ، تعدادي از تايلندي ها را به خاطر گرمي و رطوبت هوا ، بدون پيراهن ديدم كه جلب توجهي هم نمي كردند. به غير از يك مركز خريد بزرگ در بانكوك در بقيه مناطق اين كلان شهر ، فعاليت عادي جريان داشت . يك مرد تايلندي تلاش مي كرد نقطه نظرهاي سياسي خودش را به زبان انگليسي به من منتقل کند . من او را موقعي ديدم كه مشغول تماشاي تصاوير ويدئويي از سايت شبكه اجتماعي خود بود. در اين تصاوير ، يك سگ و گربه نشان داده مي شد؛ گربه نماينده پيراهن قرمزها و سگ نيز نماينده دولت كنوني بود. آنها واق واق ، ميو ميو و خس خس مي كردند ، اما باهم درگير نمي شدند . اين مرد در حالي كه مي خنديد توضيح داد :«اين همه آن چيزهايي است كه در تايلند جريان دارد.» سپس ، با صداي محزون تري ادامه داد:«اين جريان ، همه آنچه كه به قدرت و كنترل مربوط است را نشان مي دهد؛ كسي به اين مسئله در تايلند توجه ندارد كه آنها حتي نمي توانند يك پيراهن قرمز زرد و يا هر رنگ ديگري را تهيه كنند».
اين درست است ، ولي علاوه بر آن ، به نظر مي رسد كه رسانه هاي غربي به استثناي برخي موارد خيلي خاص ، به ندرت به اين كشورها توجه دارند. خبر مربوط به چين فقط وقتي ارزش داردكه به ايجاد محدوديت ها توسط حكومت مربوط بشود (به عنوان نمونه به گوگل نگاه كنيد) ، و يا در مورد اقتصاد باشد . مثلاً گفته مي شود كه چطور رشد اقتصاد چين ، رونق اقتصاد غرب را تحت تأثيرقرار خواهد داد. حتي اگرخبري به هنر هم مرتبط باشد نه سياست . باز هم به طريقي به همان مضمون قديمي (سياست) ربط داده مي شود. به عنوان مثال ، گفته مي شود كه سانسور دولتي هنرمندان را به دردسر مي اندازد.
اگر زماني پيراهن قرمزها و دولت تايلند بتوانند مشكلات ميان خود را حل كنند ، اين كشور مطمئناً از رادارهاي ما ناپديد خواهد شد . بايد مواردي مثل بحران هاي اقتصادي ، تقلب انتخاباتي و يا حتي يك سونامي اتفاق بيفتد تا خبرش ارزش گفتن را داشته باشد . در اين صورت ،اين كشور به نقش سابق خود به عنوان محل آسايش غربي ها بر مي گردد. يك مقصد ارزان براي مسافران ماجراجويي كه پول اندكي را براي خرج كردن به همراه دارند ، و سوژه اي براي مشاوره در شبكه هاي اينترنتي ، تا از طريق گزاف گويي ها و يا تحقير كردن ها ، بتوانند پول بيشتري در بياورند و شيوه هاي زيركانه اي را براي سرگردان كردن هنرمندان مخالف (دولت) تايلند به كار بگيرند.
چين و تايلند ، مثال و نمونه هستند ، نه استثناء .من طي گفت و گوي اخيري كه با سردبير «رويتر داشتم ، به او گلايه كردم كه هر خبري كه در مورد مالزي گزارش مي شود،به نوعي رنگ منفي دارد. مي توان به اين مثال ها اشاره كرد ؛ درگيري ميان مسلمانان و مسيحيان بر سر استفاده از كلمه «الله» ؛ محاكمه انور ابراهيم؛ سايت بازي زشت . اين اخبار به آساني و سريعاً اين تصوير را در ذهن به وجود مي آورد كه مالزي غير عادي ترين و بدبخت ترين جامعه روي زمين است.
اين به خاطر تأثيري نيست كه من در خلال آخرين ديدارم از مالزي پذيرفته ام . اين كشور در بسياري از جوانب ، جامعه اي پيشرفته است .مالزي مثل هر جاي ديگر ، سياست هاي داخلي خودش را دارد و مسيحيان و مسلمانان طي ساليان متمادي ، بسيار عالي در كنار هم زندگي مي كنند.
كانال هاي رسانه اي ـ خصوصاً آنهايي كه اخبارشان را از پايتخت هاي مختلف غربي مخابره مي كنند ـ نه تنها بر روي اخبار احساسي متمركز مي شوند ، بلكه در سطح بين الملل نيز به اخبار احساسات برانگيز توجه دارند و عمداً بر اخباري تكيه مي كنند كه در متن فرهنگ غربي درك و فهم شوند. لذا ، «دمكراسي» ، «انتخابات» ، «محدوديت هاي دولتي» و «تروريسم» كلماتي هستد كه معمولاً در رسانه ها طنين انداز مي شوند.
متأسفانه مهفوم «جنوب » در خود جنوب هم كليشه اي مي شود . روزنامه ها در جوامع غيرغربي ، همان نوع پوشش خبري را انتخاب مي كنند كه توسط خبرگزاري هاي غربي در پوشش دادن اخبار ارائه مي شود.
اخيراً يك دوست اندونزيايي «شجاعت» مرا در رفتن به آفريقاي جنوبي مي ستود و مي گفت : از نگاه او ، آفريقاي جنوبي ، همان «آفريقا» است؛ جايي كه انسان هاي «بدوي» به همراه شيرها و ديگر حيوانات وحشي ، جهانگردان سفيد پوست بي گناه را شكار مي كنند. از هاليوود به خاطر تكميل چنين هنر (ذهنيت) كليشه اي ، تشكر مي كنم.
همين طور زماني كه برخي از مردم مي فهمند كه ايران يكي ازشلوغ ترين مقصدها براي مسافرت در جهان است ، بي اعتقادي خود را (نسبت به تبليغات رسانه هاي غربي) نشان مي دهند. اين مسئله فقط براي امريكايي ها و اسرائيلي ها پيش نمي آيد ، بلكه براي مردم سراسر جهان اين حالت پيش مي آيد . بله ، ايران در عرصه فرهنگ ، تاريخ ، مناظر و دستاوردهاي اجتماعي ، چيزهاي زيادي براي ارائه كردن دارد. اين موارد با آنچه كه از اين كشور در مورد درگيري ميان سربازان و جوانان يا اظهارات آتشين مربوط به سلاح هاي هسته اي ، اسرائيل ، هولوكاست و غيره گزارش مي شود ، فاصله خيلي زيادي دارد.
چند سال قبل ، من در استكهلم از تعدادي از مقامات خواستم ،زماني كه به فلسطيني ها مي انديشند ، تصويرهايي كه در ذهنشان به وجود مي آيد را به من بگويند . از آنها خواستم كه صادق باشند وبه آنها اطمينان دادم كه هر آنچه كه بگويند ، مرا نخواهند رنجاند. اما زماني كه تصورات شان را شنيدم ، در واقع خيلي رنجيده خاطر شدم . تصاوير ذهني آنها ، كاملاً بسته بود. حتي تصويرهاي «مثبت» آنها نيز نگران كننده و كليشه اي بود.
رسانه هاي غربي به تقليل جايگاه غير غربي ها ادامه خواهند داد ، چرا كه اين كار با منافع آنها گره خورده است و اين رويه در آنها تبديل به يك عادت شده است . نخستين قدم براي غلبه بر چنين جهاني ، اين است كه رسانه هاي محلي و منطقه اي خود را قدرتمند سازيم و ميان آنها ارتباط ايجاد كنيم. ما فقط موقعي مي توانيم با روايت هاي انزجار آميز در مورد خودمان به چالش بپردازيم كه كار را با ارائه حقايق و تجارب متعلق به خودمان ،آغاز نماييم و از كساني كه دست به چنين كاري مي زنند ، نيز حمايت كنيم.

پي نوشت ها:
 

1 ـ Ramzy Baroud. روزنامه نگار و نويسنده مستقل آمريكايي.
www.globalresearch .ca/index.php?context=va&aid=18916
 

منبع:نشريه سياحت غرب،شماره 82



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.