آمريکاييان زودباور
نويسنده :پل کريگ رابرتز(1)
چکيده :
قضيه اخير بمب گذاري يا يک بمب در لباس زير ، نشان مي دهد کسي که در اين هراس پراکني از بمب گذاري دست داشته ،حسابي به ساده لوحي ما مي خندد . به راستي چقدر واقع گرايانه است که «القاعده »سازماني که ادعا مي شود فانتزي ترين حمله تروريستي درتاريخ بشر را انجام داده است . اين روزها که سطح هشدار امنيتي در بالاترين سطح خود قرار دارد ، براي حمله به يک هواپيماي مسافربري ، شخصي را انتخاب کرده باشد که ديگر آدمي مشکوک تر از او وجود ندارد ؟ عمر فاروق داراي يک بليت يک طرفه بود ،هيچ باري به همراه نداشت ، گذرنامه اي نداشت و آن طور که در يکي از ارزيابي هاي «سيا» و «موساد » آمده است ، پدرش ماجرا را به آنها گزارش داده است .آيا به راستي کسي باور مي کند که القاعده براي بمب گذاري در يک هواپيماي مسافربري ،شخصي را انتخاب کرده باشد که ديگر تابلوترازاو وجود ندارد؟ از اين سؤال ساده در رسانه هاي آمريکايي - يعني مجموعه اي از بازارياب هاي دستگاه هاي اسکنرتمام بدن براي فرودگاه ها - خبري نيست .
آيا القاعده با دانش گسترده اش نسبت به مواد منفجره ،عمر را به بمبي مسلح کرده که بنا به گفته کارشناسان ،حتي نمي توانسته صندلي خود او را منفجر کند ؟
دشوار مي توان تصور کرد که ملتي ساده لوح تر از مردم آمريکا وجود داشته باشند ، اما آيا حتي آمريکاييان اين قصه را باور مي کنند ؟
پس از يازده سپتامبر اف بي آي شديداً سرگرم وسوسه مردم بوده است . اين آژانس کساني را که فاقد مهارت هاي سازماني هستند ،براي انجام «نقشه هاي تروريستي »ساده لوحانه وسوسه کرده اند تا اف بي آي بتواند حرف هاي مفت خود را به خور مردم بدهد . سپس اين نقشه ها محرمانه مضحک به دادگاه برده شده اند ورسانه ها در آتش هراس از «نقشه هاي تروريستي عليه آمريکاييان که نطفه آنها در داخل کشوربسته شده است »دميده اند .
ترديد چنداني وجود ندارد که کساني که علاقه مندند آمريکا را بيش از اين به دامان حکومت پليسي و «جنگ با ترور » بکشانند ، درصدد افزايش تعداد رويدادهاي هماهنگ شده با رويدادهايي هستند که تروريست هاي واقعي در صدد طراحي و اجراي آنها هستند . کمي تروريست هاي واقعي موجب شده تا دولت آمريکا و «وزارت حقايق » آن رتبه تروريستي طالبان را ترفيع بدهند . مشکل اين است که اين «اقدامات تروريستي »هزاران کيلومتر دورتر در سرزمين هايي صورت مي گيرند که آمريکاييان معمولي حتي نمي توانند جاي آن را روي نقشه پيدا کنند و از اين رو فاقد ارزش هراس افکني هستند .براي زنده نگه داشتن هراس در دل آمريکاييان ، ما «نقشه بمب گذاري با بمبي در لباس زير »را رو مي کنيم .
بعد از اين نوبت چيست ؟ تروريستي با سري پر از شپش هاي نانو حرارتي ؟ تهديدي که «جنگ با ترور » متوجه آمريکاييان مي کند ، از تمام تروريست هاي جهان ، روي هم بيشتر است . به همين دليل است که «جنگ با ترور » قانون اساسي و حقوق مردم آمريکا را نابود کرده است . شهروندان آمريکايي اکنون دست بسته در وضعيتي قرار گرفته اند که يک نفر در دولت تصميم مي گيرد که يکي از رفتارهايي که مطابق با نص قانون اساسي است نظير آزادي بيان يا همکاري با يک بيمارستان مخصوص کودکان در غزه که دست بر قضا حماس - يکي از سازمان هاي تروريست طبق نظر آمريکا - دولت منتخب آن است ،به معناي کمک و تشويق تروريست ها تلقي شود .
در روز پنجم ژانويه صدور حکمي از سوي دادگاه استيناف فدرال ناحيه کلمبيا ،با اعلام اينکه دولت ايالات متحده در زمان جنگ ملزم به رعايت قانون نيست ، مفهوم پاس داشتن آزادي هاي فردي را از مردم آمريکا سلب کرده است .اين حکم واشنگتن را از انطباق با قوانين خود آمريکا و نيز انطباق با قوانين بين المللي نظير معاهده ژنو مبرا مي کند . اين حکم تمام دادگاه هاي جنايات جنگي را در همه جا به تمسخر مي گيرد .اين دادگاه با فوق قانون قرار دادن قوه مجريه ، اختيارتام را به دولت تفويض کرده است .
منطق ارائه شده از سوي اين دادگاه براي امتناع از اجراي قانون ، از زبان قاضي جينس راجرز براون مطرح شده که گفت ، جنگ آمريکا را وادار به عبور از « لبه يک پارادايم جديد و هراس آور » کرده است ، پارادايمي که نگارش قوانين جديد را اقتضا مي کند .جنگ يک چالش در برابر قانون است و قوانين بايد حک و اصلاح شوند . منظور او از«حک و اصلاح » ، کنار گذاشتن يا «دور انداختن »آنهاست .
ديوان عالي ايالات متحده هم از دفاع از قانون اساسي و هم از اين اصل که دولت فوق قانون ندارد ،امتناع کرده است . در چهاردهم دسامبرگذشته ، ديوان عالي از تجديد نظر در يکي از احکام صادره از سوي دادگاه استناف فدرال ناحيه کلمبيا امتناع کرد .
ديوان عالي اين حکم را که خصوص پرونده اي مربوط به شکنجه صادرشده بود ، با اين استدلال رد کرد که «شکنجه يکي از پيامدهاي قابل پيش بيني بازداشت نظامي جنگجويان فرضي دشمن است .» به عبارت ديگر ، نه قوانين ايالات متحده و نه قوانين بين المللي عليه شکنجه را نمي توان در دادگاه هاي ايالات متحده پي گيري کرد . اين ديدگاه توسط قاضي کارن لکراف هندرسون مطرح شده است .
«جنگ با ترور » که «هاليبرتون » ، «بلک واتر » (که اکنون تحت نام مستعار فعاليت مي کند )و مجموعه نظامي - صنعتي را غني تر مي کند - در حالي که مراقبت هاي بهداشتي را از آمريکاييان دريغ مي کند - اين بحث را مطرح مي کند که تروريسم تهديدي نسبت به قدرت خريد و استاندارهاي زندگي مردم آمريکا محسوب مي شود .
تضاد بين سخن سرايي هاي زاهد مآبانه آمريکا و کشتن غير نظاميان و شکنجه زندانيان ، شهرت و اعتبار آمريکا را از بين برده است و اروپاييان را نيز همچون مسلمانان ، به تحقير ايالات متحده وا مي دارد .
قرباني کردن قانون اساسي و حاکميت قانون براي هوچي گري پيرامون يک «تهديد توخالي »قلب و جان آمريکا را نيز نابود کرده است . همان گونه که يک شاعر گفته :« جهان ما غرق در دروغ هاي گيج کننده است ».
1-paul Craig Roberts دستاويز وزير خزانه داري آمريکا در دولت ريگان.
منبع :www.vdare.com
منبع:نشريه سياحت غرب ،شماره 80
/ن