مقدمه:
اقتضای عبادت خالص، توبه خالص است که چنین شرایطی در ماه رمضان برای بندگان فراهم شده است.توبه نصوح از مهمترین عوامل تغییر حالات معنوی انسان و حیات دوباره اوست؛ منظور از توبه نصوح، توبه اى است که شخص توبه کار، گناهان را ریشه کن کند و به آن باز نگردد.
یا مراد از توبه نصوح، توبه اى است که مردم را نصیحت مى کند که مانند آن را به جا بیاورند، چرا که آثار آن در توبه کار ظاهر شده، یا شخص توبه کار را نصیحت مى کند که گناهان را ریشه کن کند، و هرگز به سوى آن باز نگردد.
یا توبه نصوح، به توبه خالص تفسیر کرده، در حالى که بعضى دیگر نصوح را از مادّه نصاحت به معنى «دوزندگى» گرفته اند، چرا که توبه رشته هاى دین و ایمان را که گناه پاره کرده بود، بار دیگر به هم مى دوزد یا توبه کار را که از اولیاء اللّه جدا ساخته بود، به جمع آنها باز مى گرداند.
در این مطلب اشاره خواهیم کرد که آیا اساسا نصوح شخصی بوده است که توبه کرده است ؟ و دیدگاه بعضی از بزرگان ، همچنین شرایط و فواید و آثار توبه نصوح را اشاره خواهیم کرد.
نصوح کیست و توبه نصوح چیست؟
نصوح کیست :
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود.او سالیان متمادی بر این کار بود...داستانی برای توبه نصوح در مثنوی معنوی آمده که با زبان نمادین چگونگی یک توبه واقعی را شرح می دهد اما شرح داستان:
شرح این توبهی نصوح از من شنو بگرویدستی، ولیک از نو گرو
بود مردی پیش از این، نامش نصوح بُد ز دلاکی زن او را فتوح
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود.
او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت.
روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بیآنکه خواستهی او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست.
به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
اى کسانى که ایمان آوردهاید بسوى خدا توبه کنید، توبهاى خالص امید است (با این کار) پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و شما را در باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند،
در آن روزى که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمىکند این در حالى است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راست شان در حرکت است، و مىگویند:
«پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانایى!»دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبهی نصوح بدین صورت فراهم شد:
روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است.
در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود.بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد.
ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند. نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت .
و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.
نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید.
زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت.
در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد. ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند.
و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند.
او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.(1)
دیگر نمی توانست در آن شهر بماند و از طرفی نمی توانست راز خودش را به کسی اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
نصوح شبی در خواب دید که کسی به او می گوید: ”ای نصوح! تو چگونه توبه کرده ای و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنی که گوشتهای حرام از بدنت بریزد. ”
همین که نصوح از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ های سنگین حمل کند تا گوشت های حرام تنش را آب کند. نصوح این برنامه را مرتب عمل می کرد تا در یکی از روزها همانطوری که مشغول به کار بود،
چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود.
لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود. آن میش حامله بود - زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند می شد تا سرانجام کاروانی که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی نزدیک به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد،
همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر می داد که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.
وی راهی نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم در آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود.
و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند.
رفته رفته، آوازه خوبی و حسن تدبیر نصوح به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر همان دختر بود که جواهرش در حمام زنانه مفقود شده بود و باعث توبه نصوح شده بود. شاه از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند.
همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: “من کاری و نیازی به دربار شاه ندارم” و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.
مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما می رویم او را ببینیم.
شاه همراه با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد.
و نصوح چون خبردار شد که شاه برای ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسری نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.
نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترش داد و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسی رسید،
در بارگاهش نشسته بود که ناگهان شخصی بر او وارد شد و گفت “چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان. ” نصوح گفت: درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند.
آن شخص گفت که چون میش مرا نگهبانی کرده ای هرچه از منافع آن استفاده کرده ای، بر تو حلال ولی باید آنچه مانده با من نصف کنی.
نصوح گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
آن شخص گفت: بدان ای نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند
«توبه نصوح» چیست؟
تفسیرهاى زیادى براى آن ذکر کرده اند، تا آنجا که بعضى شماره تفسیرهاى آن را بالغ بر بیست و سه تفسیر دانسته اند، ولى همه این تفسیرها تقریبا به یک حقیقت بازمى گردد، یا شاخ و برگ ها و شرائط مختلف توبه است.از جمله این که: «توبه نصوح» آن است که واجد چهار شرط باشد: پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.
بعضى دیگر گفته اند: «توبه نصوح» آن است که واجد سه شرط باشد: ترس از این که پذیرفته نشود، امید به این که پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى!
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومین حلیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: در آن سه شرط باشد: کم سخن گفتن، کم خوردن، و کم خوابیدن.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: توأم با چشمى گریان، و قلبى بیزار از گناه باشد... و مانند اینها، که همگى شاخ و برگ یک واقعیت است، و این توبه خالص و کامل است.
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلی الله علیه وآله وسلّم) مى خوانیم: هنگامى که «معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمود:
«أَنْ یَتُوبَ التّائِبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فِى ذَنْب کَما لایَعُودُ اللَّبَنُ إِلَى الضَّرْعِ»؛ (آن است که شخص توبه کننده، به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند، آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمى گردد!). (2)
این تعبیر لطیف، بیانگر این واقعیت است که: «توبه نصوح» چنان انقلابى در انسان ایجاد مى کند که راه بازگشت به گذشته را به کلى بر او مى بندد، همان گونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است.
این معنى که در روایات دیگر نیز وارد شده، در حقیقت، درجه عالى «توبه نصوح» را بیان مى کند و گرنه، در مراحل پائین تر ممکن است بازگشتى باشد که بعد از تکرار توبه، سرانجام منتهى به ترک دائمى شود.
سپس، به آثار این «توبه نصوح» اشاره کرده، مى افزاید: (امید است با این کار پروردگار شما گناهانتان را ببخشد و بپوشاند)؛ «عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ
و شما را در باغ هائى از بهشت وارد کند که نهرها از زیر درختانش جارى است)؛ «وَ یُدْخِلَکُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الاْ َنْهارُ
این کار در روزى خواهد بود که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار و موهون نمى کند) «یَوْمَ لایُخْزِی اللّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ.
(این در حالى است که نور [ایمان و عمل صالح] آنها از پیشاپیش و از سوى راستشان در حرکت است) و عرصه محشر را روشن مى سازد، و راه آنها را به سوى بهشت مى گشاید «نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ.
در اینجاست که آنها رو به درگاه خداوند آورده، (مى گویند: پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که بر هر کار قادرى)؛ «یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ
ارکان توبه:
و به این ترتیب، ارکان توبه را مى توان در پنج چیز خلاصه کرد:1- ترک گناه
2 ـ ندامت
3 ـ تصمیم بر ترک در آینده
4 ـ جبران گذشته
5 ـ استغفار
ثمره توبه نصوح.
در حقیقت این «توبه نصوح»، پنج ثمره بزرگ دارد:نخست، بخشودگى سیئات و گناهان.
دوم، ورود در بهشت پر نعمت الهى.
سوم، عدم رسوائى در آن روز که پرده ها کنار مى رود و حقایق آشکار مى گردد و دروغگویان تبهکار، خوار و رسوا مى شوند.
آرى در آن روز پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) و مؤمنان، آبرومند خواهند بود، چرا که آنچه گفتند به واقعیت مى پیوندد.
چهارم این که: نور ایمان و عمل آنها از پیشاپیش و سمت راست آنها حرکت مى کند و مسیر آنها را به سوى بهشت روشن مى سازد.
پنجم این که: توجهشان به خدا بیشتر مى گردد، لذا رو به سوى درگاه خدا مى آورند و از او تقاضاى تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خویش مى کنند.(3)
نصیحت:
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.پند دادن را از آن جهت نصح و نصیحت گویند که از روى خلوص نیّت و خیر خواهى محض است «وَ لا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ ...» (4) نصیحت من به شما نفع نمی دهد اگر بخواهم پندتان دهم.
(نصح) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ...» (5) نصوح به فتح اوّل به معنى فاعل و نصیحت کننده است توبه نصوح آن است که شخص را نصیحت می کند دیگر به گناه باز نگردد.
در صحاح و قاموس، توبه نصوح را توبه صادقه گفته است. راغب، توبه محکم نیز گفته است. به هر حال توبه نصوح آن است که عود بر گناه در آن نباشد.
در مجمع آمده که معاذ بن جبل گفت: یا رسول اللّه توبه نصوح چیست؟
فرمود: «أن یتوب التّائب ثمّ لا یرجع فى ذنب کما لا یعود اللبن الى الضرع» یعنى توبه کند بعد به گناه برنگردد چنان که شیر به پستان باز نمی گردد.
چون بنده اى توبه نصوح کند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.
در کافى از ابو الصباح کنانى نقل کرده که از حضرت صادق علیه السّلام از توبه نصوح پرسید فرمود: «یتوب العبد من الذنب ثمّ لا یعود فیه». (6)
«یَأَیهّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسىَ رَبُّکُمْ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمْ سَیّاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تجرِى مِن تحتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یخزِى اللَّهُ النَّبی وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَینْ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانهمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلىَ کُلّ شىءٍ قَدِیرٌ» ؛
«اى کسانى که ایمان آوردهاید بسوى خدا توبه کنید، توبهاى خالص امید است (با این کار) پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و شما را در باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند،
در آن روزى که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمىکند این در حالى است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راست شان در حرکت است، و مىگویند:
«پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانایى!» (7)
و فی الکافی، عنه علیه السلام: "إذا تاب العبد توبة نصوحاً احبّه اللَّه فستر علیه فی الدنیا و الآخرة. قیل و کیف یستر علیه؟ قال:
ینسی ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب، و یوحی الى جوارحه اکتمی علیه ذنوبه، و یوحی الى بقاع الأرض اکتمی ما کان یعمل علیک من الذنوب، فیلقى اللَّه حین یلقاه و لیس یشهد علیه بشیء من الذنوب".
چون بنده اى توبه نصوح کند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.
راوى گوید: گفتم چگونه گناهانش را مى پوشاند؟فرمود: آنچه را ازگناهان که دو فرشته موکل بر او نوشته اند از یادشان مى برد، و به اعضا و جوارحش دستور دهد که گناهانش را پنهان دارند،
و به بقاع زمین نیز فرمان دهد که آنچه بر روى تو گناه کرده مخفى بدار، پس خدا را ملاقات نماید در حالى که هیچ گواهى نباشد که بر گناهان او شهادت دهد. (8)
نوبه در لغت:
در لغت، دیدگاههای مختلفی در مورد کلمهی «توب» وجود دارد، اکثراً توبه را به معنای رجوع کردن از گناه گرفتهاند. (9)اما با تامل در کلام ابن فارس، به دست میآید که در اصل، معنای «توب»، مطلق رجوع کردن است. (10)
کلام مصطفوی نیز دلالت دارد بر اینکه معنای اولیه توبه، رجوع کردن است و این رجوع کردن، هم درباره خداست و هم درباره انسان؛ (11)
البته منشا رجوع، متفاوت است. منشأ رجوع خدا به بنده، رحمت و مهربانی و منشأ رجوع بنده به خدا، گناه و غفلت میباشد.
توبه در اصطلاح:
در اصطلاح، توبه، عبارت است از پشیمانی بر معصیتی که از آدمی سرزده و عزم بر ترک آن در آینده دارد. (12)نصوح در لغت:
کلمه «نصوح» از مادّه نصح به معنای جستجو از بهترین عمل و بهترین گفتاری است که صاحبش را بهتر و بیشتر سود ببخشد. همچنین این ماده به معنای اخلاص نیز است (13)نیز گفته شده نصوح از «نصاحت» به معنای «خیاطت» دوختن است (14)
گویی توبه پارگیهایی را که در دین به واسطۀ گناه پدید میآید، میدوزد(15)
توبه نصوح یعنی توبه ای که صاحبش را از برگشتن به طرف گناه باز بدارد و یا توبه ای که بنده را برای رجوع از گناه، خالص سازد. و در نتیجه، دیگر به آن عملی که از آن توبه کرده بر نگردد (16)
این معنا در روایتی از امام صادق نیز بیان شده است:«یتوب العًبد منً الذنب ثمً لا یعود فیه» (17)
امام با استناد به آیه فوق، به آثار توبه نصوح نیز اشاره کرده است و میفرماید:عسی ربَّکم أًن یکفر عنکم سیئاتکم»؛
«امید است با این کار پروردگار شما گناهانتان را ببخشد و بپوشاند». «و یدخلکم جنات تجری من تحتها الأًنهار»؛ «و شما را در باغهایی از بهشت وارد کند که نهرها از زیر درختانش جاری است».
لذا تعبیر «عسی» این امید را که خدا گناهان توبه کنندگان را بپوشاند و آنان را داخل بهشت هایی کند که نهرها از زیر آن روان است، متفرع بر امر توبه و توبه نصوح است(18)
پاسخ این سؤال را مى توان از آیه 8 سوره «تحریم» به دست آورد. خداى متعال در این آیه راه نجات از آتش دوزخ را نشان داده است، مى فرماید:
(اى کسانى که ایمان آورده اید! به سوى خدا بازگردید و توبه کنید، توبه خالصى)؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً.
آرى، نخستین گام براى نجات، توبه از گناه است، توبه اى که از هر نظر خالص باشد، توبه اى که محرک آن فرمان خدا و ترس از گناه، نه وحشت از آثار اجتماعى و دنیوى آن بوده باشد، توبه اى که براى همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتى در آن رخ ندهد.
در مورد توبه نصوح گفته شده است: «پشیمانی قلبی و عذرخواهی با زبان و تصمیم جدی و مداوم بر ترک گناه.» (19)
توبه در قرآن:
[در قرآن کریم بیش از ۸۰ بار سخن از توبه و بازگشت به سوی خدا و قبولی توبه به میان آمده است. توبه در قرآن هم به بنده نسبت داده شده و هم به خدا و هم به هر دو معنا بسیار آمده است. از آن جمله آیات شریفه ذیل است:الف) آیاتی که در آنها توبه، به بنده، نسبت داده شده است:
۱) «و هرگاه آنانکه به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند بگو سلام بر شما! پروردگار، رحمت را بر خود فرض کرده؛ هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا میشود؛ چرا که) او آمرزنده مهربان است.» (20)
۲) «و من هرکه را توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، میآمرزم». (21)
۳) «آیا به سوی خدا بازنمیگردند و از او طلب آمرزش نمیکنند؟ (درحالی که) خداوند آمرزنده مهربان است». (22)
در این آیه با استفهام انکاری که بیانگر تاکید است، خداوند انسانها را به سوی توبه و استغفار دعوت مینماید و با ذکر دو صفت غفور و رحیم بودنش، عواطف آنها را تحریک مینماید،
تا شاید به سوی توبه و استغفار، دعوت و با آب استغفار، گناهانشان را بشویند و در پرتو توبه بر کمالات و فضائل انسانی خود بیفزاید. (23)
۴) آیه «ای کسانیکه ایمان آوردهاید به سوی خدا توبه کنید، تو برای خالص...» (24)
مفسران، توبه نصوح را توبهای که صاحبش را از برگشت به طرف گناه باز دارد و یا توبهای که بنده را برای رجوع از گناه، خالص سازد و در نتیجه، دیگر به آن عملی که از آن توبه کرده، برنگردد، تفسیر کردهاند. (25)
بنا براین در تمام آیات فوق، توبه (تاب) به بنده نسبت داده شده است که به معنای بازگشت بنده از گناهانش به طرف خدای متعال میباشد. (26)
ب) آیاتی که در آنها توبه به خدا نسبت داده شده است:
۱- در آیه دیگری میفرماید: «پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بد را از روی جهالت انجام میدهند، سپس به زودی توبه میکنند و...» (27)
۲- آیه «و گروهی دیگر به گناهان خود اعتراف کردهاند، و کار خوب و بد را به هم آمیختهاند، امید میرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد، به یقین، خداوند آمرزنده و مهربان است.» (28)
در آیات فوق، توبه به خداوند نسبت داده شده است؛ یعنی رحمت خداوند که در اثر گناه بنده از او سلب شده بود بار دیگر شامل او خواهد شد.
توبه نصوح در روایات:
با بررسی روایات معصومین(علیهم السلام) با مطالب مختلفی در مورد توبه نصوح، مواجه میشویم که در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
1- امام صادق علیه السلام فرمود: زمانیکه بندهای توبه نصوحانه کند، خداوند دوستش میدارد، سپس برایش میپوشاند. مردی پرسید: چگونه میپوشاند؟ فرمود:
آن را، بر دو فرشته که مینویسند میپوشاند، و به اعضایش، و زمینی که در آن گناه کرده، وحی میفرستد: گناهان او را بپوشانید، پس خدای -عز و جل- را در حالی ملاقات میکند که چیزی نیست که برایش شهادت گناه دهد.(29)
۲) امام صادق علیه السلام در تفسیر واژه «نصوح» فرمود: آن گناهی است که هرگز به آن باز نگردد. (30)
۳) امام هادی علیه السلام در معنی نصوح فرمود: توبه نصوح، آن است که باطن انسان مانند ظاهر، و بهتر از ظاهر باشد. (31)
۴) امام علی علیه السلام در معنی نصوح فرمود: پشیمانی قلبی و عذرخواهی با زبان، و تصمیم جدی و مداوم بر ترک گناه. (32)
آثار توبه نصوح در روایات:
توبه و قبولی آن از نعمتها و مواهب کم نظیر الهی است و دارای آثار نتایج درخشانی است.1- توبهی خالص و حقیقی آنچنان انسان گنهکار را دگرگون میکند که گویی اصلاً گناه نکرده است. چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود: «توبه کننده از گناه مانند آن است که گناهی نکرده است.» (33)
2- توبه حقیقی موجب پرده پوشی و نابودی آثار گناه میگردد، امام صادق علیه السلام فرمود: « بطوریکه وقتی توبه کننده با خدا ملاقات کند، هیچ چیزی نیست که در پیشگاه خدا گواهی دهد که او چیزی از گناه را انجام داده است. »(34)
3- توبه حقیقی آنچنان انسان را محبوب خدا میکند که خداوند بسیار نسبت به او شادمان است و او را به عنوان دوست خود، برمیگزیند. چنانچه امام کاظم علیه السلام فرمود: «دوستترین بندگان نزد خدا، آنهایی هستند که در فتنه (گناه) واقع شوند و بسیار توبه کنند.» (35)
4- در روایت دیگری از امام معصوم علیهم السلام نقل شده که خداوند به توبهکنندگان، سه موهبت، عطا کرده که اگر یکی از آنها را به اهل آسمانها و زمین میداد، همه آنها نجات مییافتند:
الف) بشارت به آنها که خداوند آنها را دوست دارد (36 )و کسی را که خدا او را دوست بدارد، او را عذاب نمیکند.
ب) حاملین عرش خدا و راه یافتگان در جوار عرش کبریائی، برای توبه کنندگان طلب آمرزش میکنند و ملاقات عالی را برای آنها آرزو مینمایند. (37)
ج) گناهان توبه کنندگان به حسنات و پاداشها، تبدیل میگردد و خداوند به آنها نوید رحمت و امن داده است. (38)
علت قبول نشدن توبه:
گنهکار در صورتیکه فرصت توبه داشته باشد و توبه را همراه با شرایط آن به جا آورد، بدون تردید توبهاش مورد پذیرش حق است،ولی اگر فرصت توبه را از دست دهد تا مرگش فرا رسد، آنگاه از گذشته توبه کند یا توبهای منهای شرایط معین شده انجام دهد یا پس از ایمان، کافر گردد، البته توبهاش مورد پذیرش نخواهد بود. (39)
خداوند در سوره نساء میفرماید: «ولی توبه کسانیکه کارهای بد را انجام میدهند، تا هنگامیکه مرگ یکی از آنها فرا میرسد میگوید: الان توبه کردم، پذیرفته نیست و نه کسانیکه در حال کفر از دنیا میروند؛ اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کردهایم». (40)
و در سوره آلعمران همین مطلب را بیان میفرماید: «کسانیکه پس از ایمان آوردن، کافر شدند و سپس بر کفر خود افزودند، هیچگاه توبه آنان، (که از روی ناچاری یا در آستانه مرگ صورت میگیرد.
پذیرفته نمیشود و آنها گمراهان (واقعی)اند.» (41)
توبه از دیدگاه امام خمینی:
امام خمینی حقیقت توبه را بازگشت از طبیعت و تاریکیهای عالم ماده به سوی فطرت و روحانیت نفس میداند؛ زیرا نفس و قلب، با گناهان و نافرمانیها کدورت پیدا میکند و نور فطرتشان پوشیده میشود،اما با تفکر در آثار شوم گناهان، شعلههای درون آنها برافروخته میشود، پشیمانی واقعی رخ میدهد و تمام آثار گناهان را میسوزاند و این پشیمانی موجب میشود بنده به فطرت اصلی خود بازگردد. (42)
به باور ایشان پشیمانی و ندامت از گناه و عزم برای ترک گناه، دو رکن توبه محسوب میشوند. ندامت و پشیمانی باید عزم بر ترک گناه را به دنبال داشته باشد و اگر نداشته باشد حقیقت توبه محقق نمیشود. (43)
امام خمینی در بیان حقیقت توبه نصوح به بیان برخی احتمالات میپردازد و بر این باور است که در تفسیر توبه نصوح اختلاف است .
برخی معتقدند مراد از توبه نصوح، توبهای است که مردم را نصیحت و دعوت کند و صاحبش را از جای برکند و رجوع و عود نکند.
به گناهان در هیچوقتی. احتمال دیگر آنکه نصوح توبهای است که خالص باشد برای خداوند، چنانکه عسل خالص از شمع را عسل نصوح گویند؛
یعنی شخص توبه کننده خالص شود از گناهان. همچنین احتمال دارد توبه نصوح از «نصاحه» بهمعنای خیاطت باشد؛ زیرا توبه میدوزد از دین آنچه را گناهان پاره کرده است. (44.)
توبه نصوح در روایات
در قرآن کریم بیش از ۸۰ بار سخن از توبه و بازگشت به سوی خدا و قبولی توبه به میان آمده است. در اصطلاح، توبه، عبارت است از پشیمانی بر معصیتی که از آدمی سرزده و عزم بر ترک آن در آینده دارد. (45)با بررسی روایات معصومین(علیهم السلام) با مطالب مختلفی در مورد توبه نصوح، مواجه می شویم که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود:
1- امام صادق علیه السلام فرمود: زمانیکه بنده ای توبه نصوحانه کند، خداوند دوستش می دارد، سپس برایش می پوشاند. مردی پرسید: چگونه می پوشاند؟ فرمود:
آن را، بر دو فرشته که می نویسند می پوشاند، و به اعضایش، و زمینی که در آن گناه کرده، وحی می فرستد: گناهان او را بپوشانید، پس خدای -عز و جل- را در حالی ملاقات می کند که چیزی نیست که برایش شهادت گناه دهد. (46)
2-امام صادق علیه السلام در تفسیر واژه «نصوح» فرمود: آن گناهی است که هرگز به آن باز نگردد. (47)
۳- امام هادی علیه السلام در معنی نصوح فرمود: توبه نصوح، آن است که باطن انسان مانند ظاهر، و بهتر از ظاهر باشد. (48)
در مورد توبه نصوح گفته شده است: «پشیمانی قلبی و عذرخواهی با زبان و تصمیم جدی و مداوم بر ترک گناه. »(50)
توبه» یکی از موضوعات مهم و اساسی است که در مکتب اسلام و همه ادیان آسمانی بدان توجه شده و درباره آن فراوان سخن رفته است. آنچه که عارفان مسلمان
و دیگر صاحب نظران پیرامون توبه سخن به میان می آورند، برگرفته از منابع دینی است که در قرآن کریم دارای 66 آیه در 87 مورد سخن گفته است. .
علامه حسن زاده آملی:
زمانی به یکی از اساتیدمان اصرار کردیم چیزی بفرمایید، فرمودند: از امروز قول بدهید از عبادات خود توبه کنید، نمازهایتان از روی عادت نباشد، برای حور و غلامان نباشد،بلکه به خاطر ترس از جهنم هم نباشد، عمل باید احسن باشد؛ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.
آیت الله شهید دستغیب:
بچه وقتی همراه با پدر حرکت می کند، در اثنای راه سرگرمی مشاهده می کند، پدر را رها می کند و به سرگرمی می چسبد، ولی تا متوجه شد از پدر وامانده، گم می شود، با شتاب دنبال پدر می رود، با گریه و ناله او را متوجه خودش می نماید.
ای کسانی که پدر روحانی خود امیرالمؤمنین علی (ع) را به واسطه سرگرمی دنیا رها کردید، به هوش بیایید، و با ناله و توبه ای نظر لطفش را به خودتان متوجه سازید، بلکه آب رفته و جوی باز آید.
پروردگارا! گناهی که از من سر زده، از روی قلدری نبوده که بخواهم خدایی تو را انکار کنم یا دستورت را سبک شمارم و یا به پاداشت اعتراض نمایم و نه ترسانیدنت را سست بنگرم،
ولی گناه پیش آمده و نفس برایم جلوه داد. خداوندا! از هرچه خلاف تبعیت و دوستی آل محمد بوده است از آن پوزش می طلبیم.
آنچه مهم است، تصمیم جدی بر ترک گناه در آینده و پشیمانی از گذشته است. اگر بنده به راستی از کرده خود شرمسار است، آنگاه از زبان نیز از خدای خودش پوزش بخواهد. بگوید:
«اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ» این توبه می شود وگرنه زبان تنها، بدون شرم از گذشته و تصمیم بر ترک در آینده، تعارف است نه توبه حقیقی. لذا اول از خدا بخواه او حال توبه دهد، او کمک کند تا توبۀحقیقی سرزند.
چه بسا در اثر گناه مستمری مثل غصب که همیشه آه مظلوم پشت سرش هست، دائما در سقوط است، چاره ندارد جز اینکه التماس کند خدایا مرا به خط بندگی توبه برگردان. این همه قرآن و اخبار می فرماید توبه، فوراً توبه کنید.
درست است بالاخره هر کس جز معصوم سقوطی دارد ولی باید فوراً بدون معطلی به خط بندگی برگردد، زبانت یک مرتبه کج شد فحش گفتی؛
زود جبران کن، طرف را راضی کن، حلالت کند تا خدا تو را عفو کند. «استفغرالله ربی و اتوب الیه»؛ بگو.
هر گناهی انسان را از صراط حق ساقط می کند فردای قیامت هم همین است، انواع سقوط ها از طریق بندگی در دنیا موجب سقوط به آتش در آخرت خواهد بود.
مانند پروانه ای اطراف چراغ، شعلۀچراغ را روزنه نجات خیال می کند انسان هم شهوات را خوراک و پوشاک و شهوت جنسی را وسیله خوشی می پندارد.
چطور این پروانه سقوط می کند انسانی هم که خودش را به شهوات سرگرم کرده است چنین است.
اگر غلامی به پای خودش بیاید سر به زمین گذارد عذر گریز پائیش را بخواهد مولا با او چه می کند؛ آن بنده گریز پائی که مأمور دنبالش رفت با زور احضارش کرد، مستحق عقوبت است مولا با او چه می کند؟ این ها اموری است وجدانی. همیشه در خانه خدا باز است
فرصت توبه از منظر امام سجاد (ع):
امام سجاد در دعای ۴٥ بر عدم تعجیل خدا در کیفر گنهکاران به جهت ایجاد فرصت توبه تأکید فرموده است:«وَ تَلَقَّیتَ مَنْ عَصَاک بِالْحِلْمِ وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ تَسْتَنْظِرُهُمْ بِأَنَاتِک إِلَی الْإِنَابَةِ وَ تَتْرُک مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَةِ لِکیلاَ یهْلِک عَلَیک هَالِکهُمْ»؛
«و با کسی که با تو به مخالفت برخاسته، با بردباری روبه رو شدی و کسی را که بر ستم به خود همّت گماشت مهلت دادی، با حلم و بردباریات مهلتشان میدهی تا به سویت باز گردند.
شتاب در عقوبت را وا میگذاری تا به عرصه گاه توبه و بازگشت بنشینند تا آنکه از سوی تو سزاوار هلاکت شده، هلاک نشود.
با نگاه اجمالی به این فراز از دعا میتوان گفت، اعطاء مهلت و توفیق توبه به گنهکاران و برخورد بردبارانه خداوند نسبت به بندگان بیان شده است.
توبه نصوح از منظر امام سجاد(ع):
حضرت ضمن بیان خصوصیات روز عید فطر در دعای ۴٥ تعبیر زیبایی از توبه نصوح را بیان کرده است:اَللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیک فِی یوْمِ فِطْرِنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ عِیداً وَ سُرُوراً وَ لِأَهْلِ مِلَّتِک مَجْمَعاً وَ مُحْتَشَداً مِنْ کلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ أَوْ سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ تَوْبَةَ مَنْ لاَ ینْطَوِی عَلَی رُجُوعٍ إِلَی ذَنْبٍ وَ لاَ یعُودُ بَعْدَهَا فِی خَطِیئَةٍ تَوْبَةً نَصُوحاً خَلَصَتْ مِنَ الشَّک وَ الاِرْتِیابِ فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا وَ ارْضَ عَنَّا وَ ثَبِّتْنَا عَلَیهَا»؛
«خدایا! در روز فطرمان که آن را برای مؤمنین عید و سرور و برای اهل آیینت روز اجتماع و گردهمایی قرار دادی، به درگاهت از هر گناهی که مرتکب شدیم
یا کار زشتی که از پیش فرستادیم یا اندیشۀ سویی که در باطنمان پنهان داشتیم، توبه میکنیم؛ توبۀ کسی که خیال بازگشت به گناه را ندارد و پس از آن به دامن خطایی بر نمیگردد؛
توبه ای خالص که از شک و تردید پاک باشد؛ پس آن را از ما بپذیر و از ما خشنود باش و ما را بر آن توبه ثابت قدم دار.امام سجاد در فراز اخیر به درگاه خدای متعال عرضه میدارد:خدایا! ما به سوی تو توبه میکنیم؛ توبه ای نصوح که از هرگونه شک و دودلی پاک باشد و به طور جدی و قطعی تصمیم داریم که به گناه بازنگردیم.»
عبارت «وَ ارْضَ عَنَّا» یعنی چنین توبه ای از گناه موجب خشنودی و رضای الهی است. از آنجا که انسان به آینده خویش به طور یقینی و قطعی مطمئن نیست و ممکن است .
با وجود ترک گناه، گناه کند. از این رو، در این زمینه باید از خدای متعال یاری بطلبدکه امام سجاد به این موضوع در توبه اشاره کرده است:
وَ ثَبِّتْنَا عَلَیهَا؛ «و ما را بر این توبه نصوح ثابت قدم بدارد!»نیز در فراز دیگری از دعای ۴٥ حضرت با استناد به آیه ٨ سوره تحریم توبه نصوح را معرفی کرده است:
أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِک بَاباً إِلَی عَفْوِک وَ سَمَّیتَهُ التَّوْبَةَ وَ جَعَلْتَ عَلَی ذَلِک الْبَابِ دَلِیلاً مِنْ وَحْیک لِئَلاَّ یضِلُّوا عَنْهُ فَقُلْتَ - تَبَارَک اسْمُک - تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسَی رَبُّکمْ أَنْ یکفِّرَ عَنْکمْ سَیئَاتِکمْ وَ یدْخِلَکمْ جَنَاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یوْمَ لاَ یخْزِی اللَّهُ النَّبِی وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یسْعَی بَینَ أَیدِیهِمْ وَ بِأَیمَانِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّک عَلَی کلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ.
امام سّجاد در این فراز از دعا از توبه نصوح و خالصانه سخن به میان آورده و آن را در رحمت الهی معرفی نموده که خداوند متعال نامش را توبه نامیده است.
آثار دیگر تویه نصوح
ادامه آیه یوم لا یخزی اّلله النبی... به آثار دیگر توبه نصوح اشاره دارد:١- عدم رسوایی در آن روز که پرده ها کنار میرود و حقایق آشکار میگردد که در آن روز پیامبر و مؤمنان آبرومند خواهند بود، چرا که آنچه گفتند به واقعیت میپیوندد.
٢- نور ایمان و عمل آنها از پیشاپیش و سمت راست آنها حرکت میکند و مسیر آنها را به سوی بهشت روشن میسازد.
٣- توجهشان به خدا بیشتر میگردد، لذا رو به سوی درگاه خدا میآورند و از او تقاضای تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خویش میکنند(51)
نتیجه:
آنچه مشحض شد این بود که توبه نصوح دقیقترین توبه است. و در اینگه شخص بوده است یا خیر در متون دینی اشاره ای به آن شده است. آنچه مهم است این است که انسان بتواند مسیر توبه را یاد بگیرد. و شرایط و فواید آن را بکار ببندد.قرآن کریم به مومنین دستور می دهد که توبه شان مانند نصوح باشد. یعنی توبه ای که از هر نظر خالص باشد و شخص توبه کننده، به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند.
توبه نصوح»، درای ثمرات و فوایدی بود نظیر موارد زیر که به آنها اشاره کردیم.
1- بخشودگى سیئات و گناهان.
2- ورود در بهشت پر نعمت الهى.
3- عدم رسوائى در آن روز که پرده ها کنار مى رود و حقایق آشکار مى گردد.
4- نور ایمان و عمل آنها از پیشاپیش و سمت راست آنها حرکت مى کند و مسیر آنها را به سوى بهشت روشن مى سازد.
5- توجهشان به خدا بیشتر مى گردد.
پی نوشت:
1-مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 2228 به بعد.
2.مجمع البیان»، جلد 10 ،صفحه 318.
3.گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 24، ص 302.
4.هود، 34
5.تحریم، 8
6.ر.ک: قاموس قرآن، ج 7، ص 71
7. تحریم، 8
8.تفسیر الصافی، ج 5، ص 197
9. العین، أبی عبدالرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، ج۸، ص۱۳۸.
10. معجم مقاییس اللغة، احمد ابن فارس، ج۱، ص۳۵۷.
11. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، ج۱، ص۳۹۹.
12. معراج السعادة، احمد ملانراقی، ص۶۸۷.
13.ابن منظور، ١۴١۴ق: ج٢، ٦١٦؛ راغب اصفهانی، ١۴١٢: ٨۰٨.
14.مصطفوی، ١٣٦۰ش: ج١٢، ١٥٢؛
15.فهری، ١٣٨٨ش: ج٣، ٣١٢
16.طباطبایی، ١۴١۷: ٣٣٥/١٩؛ و نیز ر.ک: ممدوحی، ١٣٨٣ش: ج٣، ۴٥٢..
17.کلینی، ١۴۰۷ق: ج٢، ۴٣٢.
18.طباطبایی، ١۴١۷ق: ج١٩، ٣٣٥.
19. تحف العقول، حسن بن علی ابن شعبه، ج۱، ص۲۱۰.
20 انعام/سوره۶، آیه۵۴.
21. طه/سوره۲۰، آیه۸۲.
22. مائده/سوره۵، آیه۷۴.
23. گناهشناسی، محمد محمدی اشتهاردی، ص۳۰۰.
24. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.
25. تفسیرالمیزان، محمدحسین علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۳۳۵.
26. توبه، حمیده گلوردی یزدی، ص۱۷.
27.نساء/سوره۴، آیه۱۷.
28. توبه/سوره۹، آیه۱۰۲.
29. جامع السعادات، مهدی علامه نراقی، ترجمه کریم فیضی، ج۲، ص۳۵۴.
30. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۲، ص۴۳۲.
31. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۶، ص۲۲.
32. تحف العقول، حسن بن علی ابن شعبه، ص۱۴۹.
33.صول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۲، ص۴۳۵.
34. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۲، ص۴۳۱.
35. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۲، ص۴۳۲.
36. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.
37. مومنون/سوره۲۳، آیه۷-۹.
38. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۸-۷۰.
39. توبه آغوش رحمت، حسین انصاریان، ص۱۰۵.
40.نساء/سوره۴، آیه۱۸.
41. آل عمران/سوره۳، آیه۹۰.
42. خمینی، روحالله، شرح چهل حدیث، ص۲۷۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸ 43. خمینی، روحالله، شرح چهل حدیث، ص۲۷۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸ 44. خمینی، روحالله، شرح چهل حدیث، ص۲۸۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.
45. معراج السعادة، احمد ملانراقی، ص۶۸۷.
46.جامع السعادات، مهدی علامه نراقی، ترجمه کریم فیضی، ج۲، ص۳۵۴.
47. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۲، ص۴۳۲. ]
48.بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۶، ص۲۲.
4- امام علی علیه السلام در معنی نصوح فرمود: پشیمانی قلبی و عذرخواهی با زبان، و تصمیم جدی و مداوم بر ترک گناه. (49)
49. تحف العقول، حسن بن علی ابن شعبه، ص۱۴۹.
50. تحف العقول، حسن بن علی ابن شعبه، ج۱، ص۲۱۰.
51.مکارم شیرازی و همکاران، ١٣۷۴ش: ج٢۴، ٢٩٢
منابع:
از http: //www. ghadeer. org/site/qasas/lib/tavab/fehrest. htm.
https://hawzah.net/fa/Article/View/108317/%25C2%25A0
https://hawzah.net/fa/Article/View/118545
https://alefbalib.com/Metadata/348150
https://makarem.ir/maaref/l/0318552
https://article.tebyan.net/194705
https://article.tebyan.net/406506
https://fa.wikifeqh.irتوبه نصوح