توصیه های اخلاقی از آیت الله شاه آبادى (رحمه الله)

در این نوشتار به برخی از توصیه های اخلاقی و عرفانی حضرت آیت الله شاه آبادى (رحمه الله) اشاره می شود.
4 ساعت و 1 دقیقه پیش
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توصیه های اخلاقی از آیت الله شاه آبادى (رحمه الله)

طرح مسأله و ضروت بحث

یکی از سنت های علمای ربانی، دستورالعمل نگاری اخلاقی و عرفانی است. دستورالعمل ها، توصیه ها و اندرزها، راهکارهایی است در باب سیر و سلوک و طی طریقت از شریعت به حقیقت و سنتی است که از عصر خود پیامبر (صلّی الله علیه و آله) رواج داشته است. بخشی از سخنان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام)، جنبه دستورالعمل دارد و بیشتر دستورالعمل های عالمان دین اثر پذیرفته از آموزه های قرآن و سنت نبوی و علوی است.
پندهای نبی گرامی (صلّی الله علیه و آله) و اندرزهای امام علی (علیه السلام) به امام حسن مجتبی (علیه السلام) و دستورالعمل های امام صادق (علیه السلام) و پیشوایان دیگر الهام بخش دستورالعمل نویسی در میان عارفان و عالمان بوده است. حاصل یک عمر سیر و سلوک عملی و کندوکاو معنوی است که به صورت های کوتاه، یا بلند در اختیار سالک گذاشته می شد.
در حقیقت، دستورالعمل های عالمان و عارفان، راهنمای رهیافته ها و روحیات و اخلاق فرزانگانی است که به درخواست شاگردان اختصاصی خود، آنها را می نگاشتند، تا اسباب ارتقای معنوی آنان فراهم شود و از کژی و اعوجاج رهایی یابند. وجه مشترک همه دستورالعمل های اخلاقی بیان این نکته است که دام هایی پیدا و ناپیدا، در فراروی سالک وجود دارد و سالک لازم است خار انکار از صحرای دل برکند و لوح خاطر از نقش غیر فرو شوید و پیوسته پاسبانی دل کند.
براساس داده های این دستورالعمل ها، رسیدن به مقام جان جهان، جز با دوری از پستی ها، تیرگی ها و حجاب های ماده و جلب صفات کمال از راه عمل، به دستور شرع انور امکان ندارد. پس از عمل به دستورهای الهی است که راه مستقیم انسانیّت روشن شده و باب های برکت و هدایت به روی سالک گشوده می شود و شناسایی حقیقی و وصال به حق، به حقیقت می پیوندد. میان ماده های مورد نظر این دستورالعمل های اخلاقی علمای عامل، هیچ ناسازگاری روشنی به چشم نمی خورد، گویا همه آنها از یک نفر و یک منبع سرچشمه گرفته اند.
در این نوشتار به برخی از توصیه های اخلاقی و عرفانی حضرت آیت الله شاه آبادى (رحمه الله) اشاره می شود.
 

ذکر زبانى و برکات آن

ذکر نطقى و زبانى که تمام مراتب ذکر نازل تر است نیز مفید فایده است؛ زیرا که اولاً زبان در این ذکر به وظیفه خود قیام کرده، گر چه قالب بى روحى باشد و ثانیا این که ممکن است این تذکر پس از مداومت و قیام به شرایط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نیز شود. شیخ عارف کامل ما جناب شاه آبادى ـ روحى فداه ـ مى فرمودند: شخص ذاکر باید در ذکر مثل کسى باشد که به طفلى کوچک که زبان باز نکرده، مى خواهد تعلیم کلمه را کند. تکرار مى کند تا این که او به زبان مى آید و کلمه را ادا مى کند. پس از آن که او اداى کلمه را کرد، معلم از طفل تبعیت مى کند، و خستگى آن تکرار برطرف مى شود. و گویى از طفل به او مددى مى رسد. همینطور کسى که ذکر مى گوید باید به قلب خود که زبان ذکر باز نکرده، تعلیم ذکر کند و نکته تکرار اذکار آن است که زبان قلب گشوده شود، و علامت گشوده شدن زبان قلب آن است که زبان از قلب تبعیت کند و زحمت و تعب تکرار مرتفع شود.1
 

مادرش جهنّم است

به منزل مرحوم شاه آبادى رفتم. این آیه را معنا مى کرد: «وَ امّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُمُّهُ هاوِیةٌ؛ یعنى کسى که نامه عملش سبک و بى مقدار باشد، پس جایگاه او (مقصد او) در قعرهاویه و جهنّم است»2. و سرّ این جمله را بیان مى کرد و مى فرمود:
«اُمّ (مادر) را از آن جهت اُمّ مى گویند که مقصدِ بچه است. آیه مى خواهد بگوید که اگر فرد گنهکار در جهنّم سقوط مى کند، جهنّم همان مقصدى است که در تمام عمر به سویش رفته، اصلاً مقصدش بوده و به این طرف حرکت کرده و حالا دارد به «مادر» خود مى رسد. او فرزندِ همین مادر است و به دامن مادرخود فرود مى آید.»3
 

لامپ برزخ

نقل شده که بعضى مرحوم علامه مجلسى طاب ثراه را خواب دیده اند و از امور وارده بر ایشان بعد از مرگ، سؤال نموده اند و مرحوم علامه مجلسى فرموده اند: بعد از ارتقاء روح، من را در معرض الهى آوردند و از من سؤال کردند چه آورده اى؟ گفتم: «بحارالأنوار»4؛ پس سؤال شد دیگر چه آورده اى؟ ساکت شدم. پس خطاب شد که نزد ما چیزى دارى و آن، سیبى است که به یک طفل یهودى داده اى و این دستگاه برزخى به سبب آن سیب است.
شخص خواب بیننده گمان کرده است چون ترتیب اثرى بر بحارالأنوار داده نشده و بر آن سیب ترتیب اثر داده شده، بحارالأنوار مورد قبول واقع نشده است! لکن چنین نیست؛ بلکه محل ظهور اثرش در برزخ نبوده است، چون علم باید در جبروت ظاهر شود.
به عبارت دیگر، چون بحارالانوار، مشتمل بر علوم و حقایق و معارف است و لامپ بزرخ کوچک است نمى تواند نور علم را نمایش دهد. بلکه لامپ ملکوت نیز از این اظهار قاصر است و لامپ جبروت مى تواند نور توحید را نمایش دهد. لذا در مُطَّلَع5، بحارالانور مسکوتٌ عنه6 شده و نور احسان که لامپ برزخ مى تواند آن را نمایش دهد، مورد لطف واقع شده است.7
باید دانست که ظهور باطن اعمال به حسب عالم «برزخ»، «ملکوت» و «جبروت»، مختلف است. مثلاً «احسان و اسائه»8 به اهل دنیا، در برزخ نمایش داده مى شود، مثل سرور و حزن که فردى در قلب انسان ایجاد نماید؛ ولى ظهور صفات و اخلاق و صفت پرستش که سرآمد همه صفات است در ملکوت و جنت جسمانى ظاهر مى شود، و معرفت و علم به حقایق، در عالم جبروت و جنت عقلانى که ما فوق عوالم قبلى است ظهور مى یابد.9
 

گوش کردن به تَغَنّیات10

اى عزیز! بکوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى،11 که خداى نخواسته اگر بى عزم از این دنیا هجرت کنى، انسان صورى بى مغزى هستى که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى. زیرا که آن عالم، محل کشف باطن و ظهور سَریره است و جرأت بر معاصى، کم کم انسان را بى عزم مى کند و این جوهر شریف12 را از انسان مى رباید. استاد معظم ما [مرحوم آیت الله شاه آبادى] مى فرمودند:
«بیشتر از هر چه، گوش کردن به تغنیات، اراده و عزم را از انسان سلب مى کند.»13
 

سگ درگاه خدا

به قول شیخ بزرگوار ما: «شیطان، سگِ درگاه خداست. اگر کسى با خدا آشنا باشد، به او عوعو نکند و او را اذیت نکند.»
سگِ درِ خانه، آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند. شیطان نمى گذارد کسى که آشنایى با صاحب خانه ندارد، وارد خانه شود. پس اگر انسانى با صاحب خانه در ارتباط است، مى تواند از او بخواهد که شرّ سگ خانه اش را از او کم کند و از صاحب خانه بخواهد که صداى آن سگ را بخواباند.14
 

راهى براى اصلاح نفس

جناب عارف بزرگوار مى فرمودند:
مواظبت بر آیات شریفه آخر سوره حشر، از آیه شریفه: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ»15 تا آخر سوره مبارکه، با تدبّر در معنى آن ها در تعقیب نمازها، خصوصادر اواخر شب که قلب فارغ البال است، خیلى مؤثر است در اصلاح نفس17.16
 

محبت دنیا، در وقت مردن

بدان که «نفس» در هر حظّى که از این عالم مى برد، در «قلب» اثرى از آن واقع مى شود... و سبب تعلّقِ آن است به دنیا، و التذاذات هر چه بیشتر باشد، قلب از آن بیشتر تأثیر پیدا مى کند و تعلق و حُبّش بیشتر مى گردد تا آن که تمام وِجهه ى قلب، به دنیا و زخارف آن گردد، و این منشأ مفاسد بسیارى است. تمام خطاهاى انسان و گرفتارى به معاصى و سیئات، براى همین محبت و علاقه است، و از مفاسد بزرگ آن ،چنان چه حضرت شیخ عارف ما، روحى فداه مى فرمودند آن است که:
«اگر محبت دنیا، صورت قلب انسان گردد و اُنس به او شدید شود، در وقت مردن که براى او کشف شود که حق تعالى او را از محبوبش جدا مى کند و ما بین او و مطلوباتش افتراق مى اندازد، با سخطناکى و بُغض به او از دنیا برود.»
و این فرمایش کمر شکن، باید انسان را خیلى بیدار کند که قلب خود را خیلى نگاه دارد.18
 

حضور قلب

همه ارباب صنایع و حِرَف19 و اهل لذّات و معاملات و عادات، اعمال خود را با حضور قلب انجام مى دهند، به جهت آن که قلب داراى محبوب است و لذا متوجه به محبوب خواهد بود؛ فقط اهل عبادت، محروم از قلب اند! با آن که اُسّ اساس پرستش و ستایش بر حضور است و حقیقتا تمام عاملین، اخطار مى کنند به اهل عبادت که ما عملى نکرده ایم مگر به حضور قلب، آیا شما در تمام عمر عبادت کرده اید به حضور قلب یا نه؟20
 

جلوگیرى از شر نفس و شیطان

براى جلوگیرى از شرّ نفس و شیطان، دوام بر وضو را سفارش مى فرمودند و مى گفتند: وضو به منزله لباس جُندى است.21
 

لعن شخصى نکنید!

شیخ عارف ما ـ روحى فداه ـ مى فرمود:
هیچوقت لعن شخصى نکنید گر چه به کافرى که ندانید از این عالم [چگونه] منتقل شده مگر آن که ولى معصومى از حال بعد از مردن او اطلاع دهد، زیرا که ممکن است در وقت مردن، مؤمن شده باشد. پس لعن به عنوان کلى بکنید.22
 

سه دستورالعمل

حضرت آیت الله شاه آبادى خطاب به اطرافیانش مى فرمود: آخر مگر نمى خواهید آدم شوید؟! بعد از این امر و نهى، چند نفر خدمتشان رفته و از ایشان دستورالعمل خواستند. ایشان نیز سه دستورالعمل داد به این مضمون:
1. هر کجا باشید و دیدید صداى اذان بلند شد، دست از کارتان بکشید و نماز اول وقت را حتى المقدور به جماعت ادا کنید.
2. در کاسبى (شاید تمام امور) انصاف به خرج دهید و در معاملات (شاید تمام امور) بین دوست و آشنا و غریبه و شهرى و غیر شهرى فرق نگذارید (یعنى با عدالت رفتار کنید).
3. حقوق الهى را ادا کنید.23
 

نورٌ على نور مى شود

آیت الله شاه آبادى مى فرمود: اگر در یک اتاق شیشه اى در دل دریا باشیم، از همه طرف آب دریا و ماهى ها را مى بینیم، ولى عطش ما رفع نمى شود. علمى که معلومش پیدا نشده این گونه است و رفع عطش نمى کند، اما اگر دیوار شیشه اى اتاق، یک سر سوزن سوراخ شود، از همان سوران همه سیراب مى شوند. وقتى که همه چیز با علم معلوم شد یک سر سوزن محبت کافى است تا انسان سیراب شود، اما اگر شیشه بشکند، آن وقت نور على نور. همه کسانى که در اتاقند پیش هستى خدا رفته اند.24
 

جمع بندی و نتیجه گیری
در این مطلب، پاره ای از دستورالعمل های اخلاقی و عرفانی حضرت آیت الله شاه آبادى (رحمه الله) بیان گردید تا چراغ راه پویندگان راه حقیقت با عمل به این نصایح، از کژی و اعوجاج رهایی یابند و اسباب ارتقای معنوی‌ و رسیدن به مقام والای انسانی برای آنها فراهم شود.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. امام خمینى: چهل حدیث، مرکز نشر فرهنگى رجاء، چاپ اول، حدیث 18، ص 251ـ250
2. سوره قارعه101: آیه 9 ـ 8.
3. شهید آیت الله مرتضى مطهرى: خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 616.
4. کتابى که مرحوم علامه محمد باقر مجلسى، در 110 جلد تألیف نموده و مشتمل بر احادیث معصومین علیهم السلام است.
5. عالم مُطَّلَع، محضر حق است که بنده، مورد یکى از دو تجلى حق واقع مى شود و لذا مُطَّلِع شود بر سریره مولى؛ زیرا که یا مورد تجلى به رحمت جمالیه شود، یا مورد تجلى به نقمت جلالیه گردد... و این حال، اعظم احوال است و لذا در موقعى که خاتم انبیاء صلى الله علیه و آله وسلم گریه مى کند براى احوال بعد از موت، و اصحاب عرض مى کنند که آیا گریه مى کنید و حال آن که خداوند آمرزیده است گناهان قبل و بعد شما را؟ جواب مى فرماید: فَأینَ هَوْلُ الْمُطّلَع؟ پس کجاست هول مطلع؟؛ آیت الله شاه آبادى: شذرات المعارف، شذره پنجم، معرفه 158.
6. ساکت باقى مانده.
7. آیت الله شاه آبادى: شذرات المعارف، شذره پنجم، معرفه 165.
8. نیکى کردن و بدى کردن.
9. آیت الله شاه آبادى: شذرات المعارف، شذره پنجم، معرفه، 164، با تصرف.
10. آوازها و موسیقى هاى مُطرِب.
11. امام خمینى (رحمه الله) در کتاب آداب نماز مى فرمایند که شیخ بزرگوار، شاه آبادى روحى فداه، از عزم و اراده به «مغز انسانیت» تعبیر مى کردند.
12. عزم و اراده.
13. امام خمینى: چهل حدیث، حدیث 1، ص 8.
14. همان، ص 52.
15. سوره حشر، آیه 18.
16. امام خمینى: چهل حدیث، ص 207 و 208.
17. سه آیه آخر سوره مبارکه حشر را تلاوت کنید تا ملکه شما شود و اولین اثرى که از آن مترتب مى شود، پس از مرگ و شب اول قبر است. وقتى که ملکین از طرف پروردگار براى سؤال و جواب مى آیند، در جواب مَن ربُّک؟ (یعنى: خداى تو کیست؟) بگوئى: (هُوَ الله الَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عالِمُ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ * هُوَ الله الَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکبِّرُ سُبْحانَ الله عَمّا یشْرِکونَ * هُوَ الله الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى یسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیم). (سوره حشر(59): آیات 24 ـ 22)
وقتى این طور پاسخ بگویى ملائکه الهى مبهوت و متحیر مى شوند، چون این معرفى حق است به زبان حق، نه معرفى حق به زبان خلق.» (آیت الله نصرالله شاه آبادى، برنامه رادیویى سیماى فرزانگان، سال 1365).
18. امام خمینى ره: چهل حدیث، ص 123 و 124.
19. حرفه ها.
20. شذرات المعارف، شذره چهارم، معرفه 146.
21. امام خمینى: چهل حدیث، ص 208.
22. همان، ص 456، حدیث 28.
23. نشریه گنجینه، شماره 51، اردیبهشت 84.
24. همان.
 

منبع:

 بوى باران (گلچینى از توصیه هاى اخلاقى ـ عرفانى)، حسن قدوسى زاده، دفتر نشر معارف، چاپ دهم، تابستان 1390.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.