پیـدایش خط اوسـتایی

خط اوستایی خطی الفبایی است و از راست به چپ نوشته می‌شود. در این خط حروف به یکدیگر نمی‌پیوندند (به استثنای ترکیب «ش + ت»، «ش + ک» و چند مورد نادر دیگر) و هر واژه با نقطه‌ای از واژه پس از خود جدا می‌شود.
روز گذشته، ساعت 0:33
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
پیـدایش خط اوسـتایی
خط اوستایی 
خط اوستایی خطی الفبایی است و از راست به چپ نوشته می‌شود.

در این خط حروف به یکدیگر نمی‌پیوندند (به استثنای ترکیب «ش + ت»، «ش + ک» و چند مورد نادر دیگر) و هر واژه با نقطه‌ای از واژه پس از خود جدا می‌شود.

ایجاد الفبای اوستایی به دلیل نیاز به درست نوشتن متون اوستایی بود که تا آن زمان از سوی افراد از بر می‌شد و سینه به سینه به نسل‌های بعد منتقل می‌گشت.

مجموعه متونی که امروزه کتاب مقدس زرتشت را تشکیل می‌دهند نتیجه گردآوری آن در سده چهارم میلادی، شاید در دوران شاپور دوم ساسانی (۳۰۹ تا ۳۷۹ میلادی)، است.

این احتمال می‌رود که زبان اوستایی تنها یک کار تک منظوره برای گردآوری اوستا به وسیلهٔ ساسانیان بوده باشد.

این کار، که نمایانگر نوآفرینی (revival) آیین مزدا و بنیان نهادن راست دینی (orthodoxy) سختگیرانه مرتبط با قدرت سیاسی است، احتمالاً در اثر تمایل به عرض اندام بیشتر در برابر بوداییان، مسیحیان، و مانویان اجرا شد که دین و آیینشان بر پایهٔ کتاب بود.

در مقابل، روحانیت زرتشتی سده‌ها بود که به از برکردن کتاب مقدس از طریق گوش دادن به یک آموزگار روحانی خو گرفته بود که این آموزگار سخنان زرتشت را برای شاگرد آنقدر می‌خواند تا شاگرد با تکرار و همخوانی با وی، سخنان و نواخت (ریتم چگونگی خواندن (صرف)) را از بر شود.

سپس این کار را همین شاگردان بعدها برای شاگردان دیگر تکرار می‌نمودند و به همین روش برای نسل‌ها خواندن و نگهداشتن کتاب مقدس انجام می‌پذیرفت.

این کار ضروری بود چرا که روحانیت زرتشتی اداکردن درست و دقیق و نواخت (cadence) نماز را یک پیش شرط لازم‌ الاجرا می‌دانست.

افزون بر این، ضرورت از برخوانی نیایش (liturgy) همراه با مناسک و تشریفات مذهبی جایی برای نوشتن چیزی باقی نمی‌گذاشت.

با این وجود، توانمندی برای درست نوشتن اوستا یک سود داشت:
در دوران ساسانی واژه‌های زبان اوستایی تقریباً برای مردم نامفهوم گشته بود که همین منجر به آماده کردن متون زند گردید (برگرفته از واژه اوستایی "زینتی" (zainti) به معنای "فهمیدن"). زند، تفسیر و ترجمه نوشته‌های مقدس است.

توسعه الفبای اوستایی این امکان را فراهم آورد تا یادداشتها و تفسیرهای مرتبط با متن در میان نوشته‌های کتاب افزوده شود.

پیامد مستقیم این کار یک تفسیر همگون و استاندارد از نسک اوستا بود که تا به امروز باقی‌مانده‌است. از دیدگاه پژوهشی، این متنها بغایت ارزشمند هستند چرا که اگر نمی‌بودند نوشته‌ها به ندرت حفظ می‌شدند.

متون زرتشتی سده‌های نهم تا دوازدهم میلادی پیشنهاد می‌کند که در زمانی مجموعه بسیار بزرگتر از ادبیات زرتشتی وجود داشته اما این متون-در صورت وجود- اکنون از میان رفته‌اند، بنابراین خطی که برای نوشتن آن‌ها بکار رفته ناشناخته‌است.

این پرسش که آیا چیزی مشابه با نمونه ساسانی در دوران اشکانی نیز وجود داشته‌است یا نه در تمام سده نوزدهم پژوهشگران را مشغول به خود کرد.

حقیقت اوستای اشکانی هر چه که باشد، شواهد زبان شناختی نشان می‌دهد که چنانچه حتی چنین چیزی هم وجودداشته از آنجایی که هیچ شکل زبان شناختی در نسخه‌های قدیمی که بتوان با قاطعیت آن را نتیجه نادرست‌نویسی دانست و همچنین اینکه موارد شک برانگیز دیگر بسیار کمیابند و در واقع به‌طور پیوسته‌ای رو به کاهش، نمی‌توانسته‌است آنچنان تأثیر عملی دربرداشته باشد

در کلمات مرکّب نیز نقطه اجزای ترکیب را از یکدیگر جدا می‌کند. خط اوستایی خطی شبه آوانگار است و در بسیاری از موارد واج گونه‌ها را نیز می‌نمایاند. برای نمونه، واژه کشور که بدون شک تلفظ آن در زبان اوستایی dahyu- بوده (نیز در فارسی باستان: dahyu-)، در خط اوستایی به صورت‌های مختلف dahu-و dahu- و daihu-و dax¨iiu- نوشته شده است.

منبع:(حسن رضائی باغبیدی، تاریخ زبانهای ایرانی، ج۱، ص۳۵، اوساکا ۲۰۰۹.)

© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط