معرفي کتاب «موج فتنه از جنگ جمل تا جنگ نرم »
موج فتنه از جنگ جمل تا جنگ نرم، احمدحسين شريفي، ناشر كانون انديشه جوان، 1388.
كتاب موج فتنه؛ از جنگ جمل تا جنگ نرم كه به قلم حجتالاسلام شريفي از سوي كانون انديشه جوان منتشرشده، با تكيه و تأكيد بر سخن و سيره امامعلي عليه السلام ، ابعاد گوناگون بحث فتنه را به اختصار بررسي ميكند.
اين كتاب در هفت فصل سامان يافته است. فصل نخست به بيان مقدمات بحث و مفهومشناسي «فتنه» ميپردازد و فصل دوم به توصيف «شرايط و موقعيتهاي فتنهخيز» اختصاص دارد. آگاهي از اين شرايط، براي تحليل موقعيتهاي اجتماعي و تشخيص وظيفه عقلي و ديني سودمند است؛ زيرا بسياري از افراد به سبب غفلت، در موقعيتهاي فتنهخيز گرفتار و بيآنكه بخواهند يا بدانند، هيزم آتش فتنهگران ميشوند.
فصل بعدي، بسترهاي اجتماعي ايجاد فتنه را بررسي ميكند. مطالب اين فصل براي متصديان فرهنگي جامعه از اين جهت مفيد است كه روشن ميسازد زنگهاي خطر فتنه چگونه و چه زماني به صدا در ميآيند. و به عبارت ديگر، بيان ميكند كه مبارزه با فتنه را از كجا بايد شروع كرد. به عقيده نويسنده، هرگز نبايد آثار ظاهري فتنه، از قبيل آشوبهاي جزئي، مخالفتها و نافرمانيهاي مدني در بخشهاي كوچكي از جامعه، ما را از آبشخورهاي اصلي فتنه غافل سازد.
در فصل چهارم به شگردها و شيوههاي فتنهگران براي ايجاد فتنه در جامعه توجه ميشود. نويسنده در اين فصل، دكترين فتنه و فرمول آن را تحليل ميكند و نشان ميدهد فتنهگران به چه شيوههايي كار خود را پيش ميبرند. مطالب اين فصل به خوانندگان كمك ميكند درك خود را از حقيقت، بالاتر برند و فريفته ظاهر افراد و شعارهاي خوب و جذاب نشوند. همچنين برخوردشان را با مسائل اجتماعي و سياسي عقلانيتر كنند و از تصميمهاي هيجاني و احساسي كه خواسته فتنهگران است، بپرهيزند.
همانگونه كه نويسنده اثر نيز به اين موضوع اشاره دارد: «با توجه به آنكه اغلب فتنهها در روزگار امام علي عليه السلام ، از ناحيه خود مسلمانان و بلكه از ناحيه مبارزان و جهادگران اوليه اسلامي و برخي از صحابه باسابقه پيامبر بود، اين سؤال جدي مطرح ميشود كه چرا و به چه علت چنان افرادي با چنان سوابقي دست به فتنه و فتنهگري زدند و شكافهاي عميقي در اسلام پديد آوردند؟».
پاسخ اين سؤال، با استناد به كلام امام علي عليه السلام و بيان مستندات تاريخي، در فصل پنجم اين كتاب تحليل شده است. البته اين پرسش و پاسخهاي آن، تنها به روزگار امام علي عليه السلام اختصاص ندارند. در روزگار ما نيز همين مسئله مطرح است كه چرا ميان مبارزان نخستين انقلاب و ياران حضرت امام، اختلافاتي شكننده پديد آمده است؛ بهگونهاي كه برخي همسنگران ديروز، امروز رو در روي يكديگر صفآرايي ميكنند؟ مطالب اين فصل، عوامل بنيادين چنين تحولاتي را توضيح ميدهد.
مؤلف در فصل ششم كتاب، به توضيح برخي پيامدهاي مثبت و منفي فتنه ميپردازد. نظر نويسنده، به پيروي از فرهنگ اسلامي، اين است كه با فتنهها نبايد فقط به منزله تهديد برخورد كرد، زيرا از زاويهاي ديگر، فتنهها فرصتي بينظير در اختيار جامعه اسلامي قرار ميدهند؛ فرصتي براي شناخت حقيقت و حقيقتمحوران. فتنهها، موجب كنار رفتن پرده نفاق از چهرههايي ميشوند كه تا پيش از وقوع فتنه، هرگز گمان نميرفت، چنان افرادي با چنان نيتهايي در جامعه رخنه كرده باشند.
در نهايت، واپسين فصل كتاب، شيوههاي مبارزه كوتاهمدت و بلندمدت با فتنه را تبيين ميكند. اين فصل راهگشاي خوبي براي برونرفت عموم مردم از فضاي غبارآلود و تاريك فتنه و در امان ماندن از آسيبهاي معنوي و اجتماعي آن است. درعينحال، در اين فصل با تكيه بر سخن و سيره امام علي عليه السلام ، راههاي مبارزه كوتاه مدت و بلند مدت با فتنه و فتنهگران، به متصديان فرهنگي و نخبگان علمي جامعه نيز معرفي ميشود.
در بخشي از اين نوشتار با عنوان «شگردهاي فتنهگران» آمده است:
در گذشته، فتنهها را عموماً بعد از فراهم شدن ناخواسته بسترها و زمينهها، عدهاي از افراد با نفوذ، رهبري ميكردند، اما امروزه وضعيت دگرگون شده است. سالها انديشه و تأمل ميشود كه چگونه و از چه راه و راههايي ميتوان يك حكومت و نظام سياسي را از ميان برداشت يا حكومتي ديگر را جايگزين آن كرد؟ درباره يك ملت، مطالعات فراوان مردمشناختي، جامعهشناختي، روانشناختي، سياسي، منطقهاي و تاريخي صورت ميگيرد تا نقاط قوت و ضعف آن به دست آيد و بهترين، سريعترين و كمهزينهترين شيوه براي براندازي نظام حاكم بر آن جامعه به كار گرفته شود. بههميندليل، فتنههاي اين دوران همراه با برنامهريزيهاي راهبردي دقيقي صورت ميگيرد. فتنهگران تلاش ميكنند حتيالمقدور همه منابع و امكانات موجود را ساماندهي كنند و به بهترين وجه به كار گيرند. تئوريسينهاي فتنه تلاش ميكنند با توجه به شناختي كه از جامعه و نظام حاكم و حساسيتهاي مردم دارند، مجموعه مرحلهبندي شدهاي از اقدامهاي سازمانيافته را طراحي و عملياتي كنند. در شيوههاي براندازي نرم، صرفاً براندازي نظام حاكم هدف نيست، بلكه جايگزينكردن نظامي ديگر نيز مدنظر است؛ نظامي كه بتواند حدي از مقبوليت اوليه را در ميان تعداد زيادي از مردم داشته باشد. در يك جامعه اسلامي، اگر بخواهد حكومت لائيك، ليبرال و غيراسلامي جايگزين حكومتي اسلامي شود ـ كه هدف اصلي بسياري از فتنهها عليه جمهوري اسلامي است ـ لازم است كه از قبل، زمينههاي فرهنگي، اخلاقي، اجتماعي و ذهني آن فراهم شده باشد. به همين دليل، بدون داشتن يك برنامه استراتژيك بزرگ و جامع، دستيابي به چنين هدفي غيرممكن است. فتنهاي ميتواند موثر باشد كه براي همه قدمهاي بعدي خود، برنامه داشته باشد و قدم نخست و قدمهاي بعدي را دقيقاً محاسبه كرده باشد. طبيعتاً اگر فتنهگران، تجزيه و تحليلي استراتژيك از وضعيت يك جامعه نداشته باشند، نميتوانند فهم درستي از قدمهاي بعدي و حوادث آينده داشته باشند. دراينصورت، آنها فقط جلوي چشم خود را ميبينند و بههميندليل، احتمال پيروزي آنان بسيار ضعيف است.
فتنهگران افزون بر داشتن برنامه استراتژيك، براي اجرايي كردن استراتژيهاي خود نيازمند تاكتيكها و روشهاي كنش متناسب با هر موقعيت خاصند. تاكتيكها و روشهاي فتنهانگيزي بايد در خدمت تقويت و تسريع وصول به اهداف نهايي فتنه باشد. طبيعي است كساني كه مسئوليت برنامهريزي و اجراي تاكتيكها را برعهده دارند، بايد ارزيابي دقيقي از شرايط داشته باشند تا بتوانند بهترين تاكتيك را در آن وضعيت خاص به كار گيرند. افزون براين،براي موفقيت برنامهها لازم است افرادي كه در آن اقدام خاص به كار گرفته ميشوند، از قبل آموزشهاي لازم را در خصوص چگونگي استفاده از تاكتيك ديده باشند. بخش اعظمي از اين آموزشها توسط رسانهها صورت ميگيرد؛ رسانههاي بينالمللي، اينترنت و فضاهاي مجازي ديگر، از جمله اين رسانهها هستند.
نويسنده در ادامه آورده است:
تفاوت ديگر فتنههاي مدرن با فتنههاي گذشته اين است كه در فتنههاي مدرن، حمايتهاي خارجي از فتنهگران قدرت مانور آنان را افزايش ميدهد؛ چيزي كه درگذشته به اين شكل وجود نداشت. به عنوان مثال، در فتنههاي دوران امام علي عليه السلام كمتر اثري از دخالت قدرتهاي بيگانه همچون ايران و روم و امثال آن مشاهده ميشد و اثرگذاريها بيشتر بُعد داخلي داشت. اما در دوران جديد، به دليل ضربههايي كه نظام سلطه از حكومت اسلامي و نظام مردمسالار ديني در كشور ايران ديده و طعم حقارتهايي كه از اين نظام نوپا چشيده است، هرگونه كمكي به فتنههاي داخلي از اولويتهاي برنامهاي آنان است. آنان هيچ ابايي از اعلام رسمي اين مسئله و بيان هزينههاي مْصوَّب براي براندازي نرم عليه كشور ما ندارند.
صاحب اين اثر، پارهاي از شگردها و شيوههاي فتنهگري را با استناد به نمونههاي تاريخي، بهويژه در دوران امام علي عليه السلام ، و استفاده از تئوريهاي كودتاهاي مخملي و نرم بررسي ميكند.
عنوانهايي نظير «استفاده از شيوههاي مبارزه نرم»، «استخدام چهرههاي موجه و مقدس»، «استفاده از شعارهاي خوب و جذاب»، «سخن گفتن از اصول متعالي انساني»، «نفي گذشته افتخارآميز جامعه»، «تحريك احساسات»، «شبههافكني»، «تفرقهافكني»، «جلب حمايتهاي خارجي»، «ايجاد سازمانهاي اجتماعي مردم نهاد»، «ايجاد فاصله ميان ميان مردم و حكومت» و «درآميختن حق و باطل» از موضوعهايي هستند كه در اين اثر، بهعنوان برخي از ويژگيهاي فتنه بررسي ميشوند.
سومين و چهارمين چاپ كتاب، از سوي كانون انديشه جوان، در 192 صفحه و قطع رقعي، به زودي روانه بازار نشر خواهد شد.
منبع:نشريه گلبرگ،شماره 121.
كتاب موج فتنه؛ از جنگ جمل تا جنگ نرم كه به قلم حجتالاسلام شريفي از سوي كانون انديشه جوان منتشرشده، با تكيه و تأكيد بر سخن و سيره امامعلي عليه السلام ، ابعاد گوناگون بحث فتنه را به اختصار بررسي ميكند.
اين كتاب در هفت فصل سامان يافته است. فصل نخست به بيان مقدمات بحث و مفهومشناسي «فتنه» ميپردازد و فصل دوم به توصيف «شرايط و موقعيتهاي فتنهخيز» اختصاص دارد. آگاهي از اين شرايط، براي تحليل موقعيتهاي اجتماعي و تشخيص وظيفه عقلي و ديني سودمند است؛ زيرا بسياري از افراد به سبب غفلت، در موقعيتهاي فتنهخيز گرفتار و بيآنكه بخواهند يا بدانند، هيزم آتش فتنهگران ميشوند.
فصل بعدي، بسترهاي اجتماعي ايجاد فتنه را بررسي ميكند. مطالب اين فصل براي متصديان فرهنگي جامعه از اين جهت مفيد است كه روشن ميسازد زنگهاي خطر فتنه چگونه و چه زماني به صدا در ميآيند. و به عبارت ديگر، بيان ميكند كه مبارزه با فتنه را از كجا بايد شروع كرد. به عقيده نويسنده، هرگز نبايد آثار ظاهري فتنه، از قبيل آشوبهاي جزئي، مخالفتها و نافرمانيهاي مدني در بخشهاي كوچكي از جامعه، ما را از آبشخورهاي اصلي فتنه غافل سازد.
در فصل چهارم به شگردها و شيوههاي فتنهگران براي ايجاد فتنه در جامعه توجه ميشود. نويسنده در اين فصل، دكترين فتنه و فرمول آن را تحليل ميكند و نشان ميدهد فتنهگران به چه شيوههايي كار خود را پيش ميبرند. مطالب اين فصل به خوانندگان كمك ميكند درك خود را از حقيقت، بالاتر برند و فريفته ظاهر افراد و شعارهاي خوب و جذاب نشوند. همچنين برخوردشان را با مسائل اجتماعي و سياسي عقلانيتر كنند و از تصميمهاي هيجاني و احساسي كه خواسته فتنهگران است، بپرهيزند.
همانگونه كه نويسنده اثر نيز به اين موضوع اشاره دارد: «با توجه به آنكه اغلب فتنهها در روزگار امام علي عليه السلام ، از ناحيه خود مسلمانان و بلكه از ناحيه مبارزان و جهادگران اوليه اسلامي و برخي از صحابه باسابقه پيامبر بود، اين سؤال جدي مطرح ميشود كه چرا و به چه علت چنان افرادي با چنان سوابقي دست به فتنه و فتنهگري زدند و شكافهاي عميقي در اسلام پديد آوردند؟».
پاسخ اين سؤال، با استناد به كلام امام علي عليه السلام و بيان مستندات تاريخي، در فصل پنجم اين كتاب تحليل شده است. البته اين پرسش و پاسخهاي آن، تنها به روزگار امام علي عليه السلام اختصاص ندارند. در روزگار ما نيز همين مسئله مطرح است كه چرا ميان مبارزان نخستين انقلاب و ياران حضرت امام، اختلافاتي شكننده پديد آمده است؛ بهگونهاي كه برخي همسنگران ديروز، امروز رو در روي يكديگر صفآرايي ميكنند؟ مطالب اين فصل، عوامل بنيادين چنين تحولاتي را توضيح ميدهد.
مؤلف در فصل ششم كتاب، به توضيح برخي پيامدهاي مثبت و منفي فتنه ميپردازد. نظر نويسنده، به پيروي از فرهنگ اسلامي، اين است كه با فتنهها نبايد فقط به منزله تهديد برخورد كرد، زيرا از زاويهاي ديگر، فتنهها فرصتي بينظير در اختيار جامعه اسلامي قرار ميدهند؛ فرصتي براي شناخت حقيقت و حقيقتمحوران. فتنهها، موجب كنار رفتن پرده نفاق از چهرههايي ميشوند كه تا پيش از وقوع فتنه، هرگز گمان نميرفت، چنان افرادي با چنان نيتهايي در جامعه رخنه كرده باشند.
در نهايت، واپسين فصل كتاب، شيوههاي مبارزه كوتاهمدت و بلندمدت با فتنه را تبيين ميكند. اين فصل راهگشاي خوبي براي برونرفت عموم مردم از فضاي غبارآلود و تاريك فتنه و در امان ماندن از آسيبهاي معنوي و اجتماعي آن است. درعينحال، در اين فصل با تكيه بر سخن و سيره امام علي عليه السلام ، راههاي مبارزه كوتاه مدت و بلند مدت با فتنه و فتنهگران، به متصديان فرهنگي و نخبگان علمي جامعه نيز معرفي ميشود.
در بخشي از اين نوشتار با عنوان «شگردهاي فتنهگران» آمده است:
در گذشته، فتنهها را عموماً بعد از فراهم شدن ناخواسته بسترها و زمينهها، عدهاي از افراد با نفوذ، رهبري ميكردند، اما امروزه وضعيت دگرگون شده است. سالها انديشه و تأمل ميشود كه چگونه و از چه راه و راههايي ميتوان يك حكومت و نظام سياسي را از ميان برداشت يا حكومتي ديگر را جايگزين آن كرد؟ درباره يك ملت، مطالعات فراوان مردمشناختي، جامعهشناختي، روانشناختي، سياسي، منطقهاي و تاريخي صورت ميگيرد تا نقاط قوت و ضعف آن به دست آيد و بهترين، سريعترين و كمهزينهترين شيوه براي براندازي نظام حاكم بر آن جامعه به كار گرفته شود. بههميندليل، فتنههاي اين دوران همراه با برنامهريزيهاي راهبردي دقيقي صورت ميگيرد. فتنهگران تلاش ميكنند حتيالمقدور همه منابع و امكانات موجود را ساماندهي كنند و به بهترين وجه به كار گيرند. تئوريسينهاي فتنه تلاش ميكنند با توجه به شناختي كه از جامعه و نظام حاكم و حساسيتهاي مردم دارند، مجموعه مرحلهبندي شدهاي از اقدامهاي سازمانيافته را طراحي و عملياتي كنند. در شيوههاي براندازي نرم، صرفاً براندازي نظام حاكم هدف نيست، بلكه جايگزينكردن نظامي ديگر نيز مدنظر است؛ نظامي كه بتواند حدي از مقبوليت اوليه را در ميان تعداد زيادي از مردم داشته باشد. در يك جامعه اسلامي، اگر بخواهد حكومت لائيك، ليبرال و غيراسلامي جايگزين حكومتي اسلامي شود ـ كه هدف اصلي بسياري از فتنهها عليه جمهوري اسلامي است ـ لازم است كه از قبل، زمينههاي فرهنگي، اخلاقي، اجتماعي و ذهني آن فراهم شده باشد. به همين دليل، بدون داشتن يك برنامه استراتژيك بزرگ و جامع، دستيابي به چنين هدفي غيرممكن است. فتنهاي ميتواند موثر باشد كه براي همه قدمهاي بعدي خود، برنامه داشته باشد و قدم نخست و قدمهاي بعدي را دقيقاً محاسبه كرده باشد. طبيعتاً اگر فتنهگران، تجزيه و تحليلي استراتژيك از وضعيت يك جامعه نداشته باشند، نميتوانند فهم درستي از قدمهاي بعدي و حوادث آينده داشته باشند. دراينصورت، آنها فقط جلوي چشم خود را ميبينند و بههميندليل، احتمال پيروزي آنان بسيار ضعيف است.
فتنهگران افزون بر داشتن برنامه استراتژيك، براي اجرايي كردن استراتژيهاي خود نيازمند تاكتيكها و روشهاي كنش متناسب با هر موقعيت خاصند. تاكتيكها و روشهاي فتنهانگيزي بايد در خدمت تقويت و تسريع وصول به اهداف نهايي فتنه باشد. طبيعي است كساني كه مسئوليت برنامهريزي و اجراي تاكتيكها را برعهده دارند، بايد ارزيابي دقيقي از شرايط داشته باشند تا بتوانند بهترين تاكتيك را در آن وضعيت خاص به كار گيرند. افزون براين،براي موفقيت برنامهها لازم است افرادي كه در آن اقدام خاص به كار گرفته ميشوند، از قبل آموزشهاي لازم را در خصوص چگونگي استفاده از تاكتيك ديده باشند. بخش اعظمي از اين آموزشها توسط رسانهها صورت ميگيرد؛ رسانههاي بينالمللي، اينترنت و فضاهاي مجازي ديگر، از جمله اين رسانهها هستند.
نويسنده در ادامه آورده است:
تفاوت ديگر فتنههاي مدرن با فتنههاي گذشته اين است كه در فتنههاي مدرن، حمايتهاي خارجي از فتنهگران قدرت مانور آنان را افزايش ميدهد؛ چيزي كه درگذشته به اين شكل وجود نداشت. به عنوان مثال، در فتنههاي دوران امام علي عليه السلام كمتر اثري از دخالت قدرتهاي بيگانه همچون ايران و روم و امثال آن مشاهده ميشد و اثرگذاريها بيشتر بُعد داخلي داشت. اما در دوران جديد، به دليل ضربههايي كه نظام سلطه از حكومت اسلامي و نظام مردمسالار ديني در كشور ايران ديده و طعم حقارتهايي كه از اين نظام نوپا چشيده است، هرگونه كمكي به فتنههاي داخلي از اولويتهاي برنامهاي آنان است. آنان هيچ ابايي از اعلام رسمي اين مسئله و بيان هزينههاي مْصوَّب براي براندازي نرم عليه كشور ما ندارند.
صاحب اين اثر، پارهاي از شگردها و شيوههاي فتنهگري را با استناد به نمونههاي تاريخي، بهويژه در دوران امام علي عليه السلام ، و استفاده از تئوريهاي كودتاهاي مخملي و نرم بررسي ميكند.
عنوانهايي نظير «استفاده از شيوههاي مبارزه نرم»، «استخدام چهرههاي موجه و مقدس»، «استفاده از شعارهاي خوب و جذاب»، «سخن گفتن از اصول متعالي انساني»، «نفي گذشته افتخارآميز جامعه»، «تحريك احساسات»، «شبههافكني»، «تفرقهافكني»، «جلب حمايتهاي خارجي»، «ايجاد سازمانهاي اجتماعي مردم نهاد»، «ايجاد فاصله ميان ميان مردم و حكومت» و «درآميختن حق و باطل» از موضوعهايي هستند كه در اين اثر، بهعنوان برخي از ويژگيهاي فتنه بررسي ميشوند.
سومين و چهارمين چاپ كتاب، از سوي كانون انديشه جوان، در 192 صفحه و قطع رقعي، به زودي روانه بازار نشر خواهد شد.
منبع:نشريه گلبرگ،شماره 121.