نقش ایرانیان در تحولات خطوط اسلامی

از آغاز ورود اسلام به ایران و رواج خط عربی در این سرزمین، ایرانیان همواره نقش مهمی در پیش‌برد و تحولات خطوط اسلامی داشته و حتی در موارد بسیاری پیشگام این تحولات بوده‌اند. نکته حائز اهمیت آنکه در میان کشورهای تازه مسلمان، نقش هنرمندان ایرانی در این میان از باقی سرزمین‌های اسلامی، بیشتر و پر رنگ‌تر است. با بررسی مختصری از حضور ایرانیان در حکومت‌های ایرانی در مقالات بعدی با ما همراه باشید.
دوشنبه، 19 آذر 1403
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
نقش ایرانیان در تحولات خطوط اسلامی

نقش ایرانیان در تحولات خطوط اسلامی
از آغاز ورود اسلام به ایران و رواج خط عربی در این سرزمین، ایرانیان همواره نقش مهمی در پیش‌برد و تحولات خطوط اسلامی داشته و حتی در موارد بسیاری پیشگام این تحولات بوده اند.

طبق اظهارت اکثریت محققان، حضرت علی (علیه السلام) خط کوفی را در اختیار کتابت قرآن کریم قرار داد و بعد از آن خط کوفی رو به رشد رفت و در اکثر جاها به کار گرفته شد.

این خط زیبا در نهایت توسط ایرانیان به رشد و شکوفایی خاص خود رسید بعد از آن خط کوفی شرقی و خط کوفی مغربی در دیگر سرزمین های اسلامی ابداع شد.

خط کوفی مشرقی مخصوص سرزمین های شرق اسلامی و کوفی مغربی مخصوص سرزمین های غرب اسلامی بود.

ایرانیان توانستند در مدت زمان کمی از خط کوفی اولیه بهترین نمونه ها را ابداع کنند.

خط کوفی در ایران بسرعت رو به رشد و تغییر در زیبایی و خوانایی قرار گرفت.

ایرانیان در ابداع و استفاده انواع خط کوفی، و سپس خطوط دیگر اسلامی
نقش مؤثر و پر رنگی را داشته اند.

اگر تاریخ را مطالعه کنیم، اسامی این هنرمندان، تا حدود زیادی سرچشمه از نژاد ایرانی گرفته است.

حضور کسانی چون مالک بن دینار بن دادبهار بن دادبه و عبدالحمید کاتب در دوره امویان (۴۱ـ ۱۳۲) و ابراهیم و یوسف سجزی در عهد عباسیان (۱۳۲ـ ۶۵۶) گواه جایگاه خوشنویسان ایرانی در زمان شکوفایی تمدن اسلامی است.

گویا نیاکان ابن مُقله اهل فارس بوده‌اند و خود او نیز در زمان خلافت مقتدر عباسی یک بار به حکومت نواحی فارس رسید و بار دیگر به فارس تبعید شد. 

همین حضور او، در رواج خطاطی در ایران مؤثر بود.

خط و کتابت در تاریخ هنر اسلامی، فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده است.


خطوط عربی کم کم دارای رنگ و بوی ایرانی شد.

رواج اقلامی چون پیرآموز و اصفهانی در کتابت مصاحف حاکی از آن است که ایرانیان عناصری از خطوط باستانی خود را با اقلام مکی و مدنی درآمیخته و بدانها ویژگی ایرانی بخشیده بودند.

براساس برخی شواهد، نظیر صفحه‌هایی از کتاب صفات الشیعة(سطور پیشین)، ظاهراً ایرانیان مبدع نوعی خط کوفی مخصوص ایرانی بوده‌اند که گردش‌ها و پیوستگی‌های حروف آن بی شباهت به خطوط پهلوی و اوستایی نبوده است.

همچنین خط رایج ایرانیان برای امور جاری نوعی نَسخ بوده که با نَسخ قدیم عربی و نَسخ جدید تفاوت داشته و احتمالا از خط پیرآموز استخراج شده است.

همین نسخ ایرانی بعدها اساس شکل گیری اقلام اصیل ایرانی، تعلیق و نستعلیق، قرار گرفته است. 

 نسخه‌هایی متعدد در دست است که رواج اقلام خاص ایرانی را در بین ایرانیان نشان می‌دهد.

محققان در نامگذاری این اقلام اختلاف نظر دارند و آن‌ها را پیرآموز، کوفی ایرانی، نسخ ایرانی، و تعلیق اولیه خوانده اند.

ابداع خط کوفی و سپس گسترش یافتن آن در خطوط ششگانه خوشنویسی بخشی از تحولات این حوزه است.

نکته حائز اهمیت آنکه در میان کشورهای تازه مسلمان، نقش هنرمندان ایرانی در این میان از باقی سرزمین های اسلامی، بیشتر و پر رنگ تر است.

اختراع کاغذ به جای استفاده از پوست گوساله و آهو نیز سرعت قابل توجهی به کتابت بخشید همانطور که بیان شد، ایرانیان بیشترین سهم را در تحول خط کوفی به عهده داشتند.

شخصیت بنام  ابن مقله(قرن سوم و چهارم هجری) که از اهالی فارس بود.

ابن مقله واضع اقلام ستّه یا خطوط شش گانه است.

وی نوآوری های فراوانی داشت و خط کوفی را متحول ساخت و سبکی نو در خط کوفی ایجاد کرد.

علاوه بر این وی توانست قلم های زیادی را به نام خود ثبت کند.

میر علی هروی (خوشنویس نامدار سده نهم و دهم هجری ) معتقد است که ابن مقله خط بر خطوط تسلط زیادی داشت و توانست خط محقق و ریحان، سپس خط ثلث، خط نسخ و توقیع و رقاع را ترفیع و قانون مندی هندسی بدهد. یعنی همان خطوط ستّه که پیشتر بیان شد.

مدتی بعد شخصی به نام «ابن بواب »(قرن پنجم هجری) برای این خطوط نظم و اصول قواعدی و اضافه کردن ظرافت به خطوط تعریف کرد.

در این میان مردم علاقه مند به خط و خطاطی نیز فعالیت های شایانی انجام می دادند که  حتی خرید و فروش نسخ خطی را در پی داشت.

حالا دیگر خطاطی و خط از رونق خاصی برخوردار شده بود و هر سلطان یا خلیفه برای خود کتابخانه ای مستقل داشت که هنرمندان در آن به تولید نسخ نفیس شغول بودند.

از مشهورترین خطاطان ان اعصار می توان به صفی الدین عبدالمومنین و یاقوت مستعصمی و زکی الدین عبدالله بن حبیب اشاره کرد.

تحول خط بیش از آن که به دلیل زیبایی خطوط باشه، وابسته به آسان نویسی ، روان نویسی و سرعت نگارش بوده است که با شروع عصر ترجمه یکی از نیازمندیهای جدی در تمدن نوپای اسلامی شد.

توضیح آن که از سال 200 هجری به بعد که بیت الحکمه‌ها به وجود آمدند تعدادی از ایرانیان فرهیخته به منظور ترجمه آثار یونانی و پهلوی و هندی به عربی کتابت را وارد تمدن اسلامی کردند.

منبع:
حبیب اصفهانی، تذکره خط و خطاطان، ج۱، ص۵۱، ترجمه رحیم چاوش اکبری، تهران ۱۳۶۹ش. 
ص، ۱۴، احمدبن حسین منشی قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.
مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، ج۴، ص۱۰۱۵ـ۱۰۱۶، تهران ۱۳۶۳ش.(سمیه فروغی، بخش هنری تبیان) حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۳۹۷ـ۳۹۸، اصفهان ۱۳۵۰ش. 

حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۳۹۸ـ۴۰۱، اصفهان ۱۳۵۰ش.


© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط