رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)

در این مطلب، به رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ) در سیره ی امام صادق (ع) می‌پردازیم ؟
21 ساعت و 57 دقیقه پیش
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)

مقدمه:

در دعای معروف و مشهور ماه رجب که با این عبارت (یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ".... ) شروع می شود. از امام صادق (ع) نقل شده است که هنگام قرائت این دعا محاسن مبارک را می گرفتند و با تکان دادن انگشت سبابه دست راست ( انگشت اشاره ) به سمت چپ و راست اشک می ریریختند.
 
آیا این عمل دارای سند معتبر است و چه فلسفه‌ای پشت آن بوده است؟ آیا ما نیز باید این عمل را تکرار کنیم؟
 
سوال بعدی این است که بعضی می گویند از اول دعا باید محاسن و حرکت انگشت را انجام دهیم و بعضی قائلند فقط در فقره آخر لازم است اینکار را انجام دهیم چه پاسخی برای این دارید؟
 
به صورت اجمال پاسخ خواهیم داد که قرار دادن دست ها و انگشتان در این وضعیت در آن زمان، نشانی از پناه خواستن و نوعی تضرع و زاری به شمار می آمد و به معنای تسلیم بود؛ چنان که اکنون بلند کردن دست ها علامت تسلیم است؛
 
 به همین دلیل امام (ع) هنگام خواندن این دعا، خود را با این وضعیت به پروردگار پناهنده می کرد، اگر چه امروزه این گونه عرفی وجود ندارد.
 
اما چون این حالت به صورت نمادی در آمده است، نه تنها هیچ اشکالی در انجام آن نیست، بلکه ثواب نیز بر آن مترتب است؛ چون یکی از حجت های ما در انجام اعمال دینی، سیره و روش معصومان است.
 
در ادامه به بررسی دقیق‌تر این موضوع خواهیم پرداخت.
 

رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای یَا مَنْ‏ أَرْجُوهُ‏

متن دعا و ترجمه دعا

مرحوم علی بن‌طاوس، علی برسی به واسطه چند تن از راویان گفته است که محمد سجاد به جعفر بن‌محمد صادق (ع) گفت: رجَب فرارسیده است. بنابراین، نیایشی به من بیاموز که خداوند بر اثر خواندَنش مرا بهره‌مند کند. جعفر بن‌محمد (ع) گفت: بنویس: باسم الله الرحمان الرحیم و بامدادان و شام‌گاهان و در پی نمازهای روز و شبت، [خداوند] را چنین بخوان:

 «یَا مَنْ‏ أَرْجُوهُ‏ لِکُلِ‏ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ من [عِنْدَ] کُلِّ شَرٍّ یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ [الخیرات‏] خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ [جمیع‏] شَرِّ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَیْتَ وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ»
 
 (اى خدایى که براى هر نیکى به تو امید مى‌ بندم و به هنگام هر بدى از خشم تو امان مى ‌جویم؛ اى خدایى که در برابر کم، بسیار مى ‌بخشى، اى خدایى که به هر کس از تو نیاز خواهد، بخشش مى ‌کنى؛
 
اى خدایى که به هر کس از تو درخواست نکند و حتى تو را نشناسد، نیز از سر دلسوزى و مهرورزى بخشش مى ‌کنى؛ اینک به من که از تو نیاز مى‌ خواهم، همه‌ نیکى ‌هاى دنیا و آخرت را عطا کن؛
 
 و از من که از تو درخواست مى ‌کنم، همه بدى ‌هاى دنیا و آخرت را دور دار؛ زیرا آن چه تو بخشیده‌ اى کاستى نمى ‌پذیرد و از افزون‌ بخشى‌ ات، بهره‌ مرا بیفزا، اى بزرگوار!)
 
 
سپس امام صادق (علیه السلام) دست چپ خود را بالا برد و محاسن خویش را در دست گرفت و دعاى یادشده را خواند، در حالى که انگشت اشاره‌ دست راست خود را حرکت مى ‌داد و به خدا پناه مى‌ برد و در ادامه‌ دعا فرمود:
 
«یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ [شبابی و] شَیْبَتِی عَلَى النَّارِ»؛ اى بزرگ و بزرگوار، اى دارنده‌ نعمت و بخشش، اى بخشنده و عطاکننده، [جوانى و] محاسن مرا بر آتش جهنم حرام گردان.(1)
 
 «وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى لِحْیَتِهِ وَ لَمْ یَرْفَعْهَا إِلَّا وَ قَدِ امْتَلَأَ ظَهْرُ کَفِّهِ دُمُوعاً»؛ و در حدیث دیگر آمده است: سپس امام (علیه السلام) دست خود را بر محاسنش گذاشت و دست از آن برنداشت تا این ‌که پشت دستش پر از اشک گردید.(2)
 
 چند نکته:
1. در این دعا، هم به دنیا و هم به آخرت توجه شده است و درخواست پناه از آتش جهنم امری طبیعی است.
 
2. علامه مجلسی درباره عبارت «وَ آمَنُ سَخَطَهُ» توضیح داده‌اند که ممکن است منظور از خشم خدا، عذابی باشد که انسان را در آتش جهنم جاودان کند. یا اینکه منظور امید به آمرزش و بخشش گناهان کوچک باشد.(3)
 
3. بر اساس برخی روایات، قسمت پایانی دعا که به درخواست حرام شدن آتش بر محاسن اشاره دارد، ممکن است بخشی از دعا نباشد و امام صادق (ع) به طور جداگانه آن را بیان کرده باشند.
4. حرکت دادن دست و انگشتان توسط امام صادق (ع) در هنگام دعا، نشان‌دهنده حالت تضرع و التجا ایشان بوده است و لزوماً بخشی از خود دعا نیست.(4)
 
5. حرکت انگشت سبابه در دعا، نماد تبتّل و تضرع به خداوند است و نشان‌دهنده قطع امید از غیر خدا و روی آوردن کامل به اوست.
 
6. در روایات آمده است که حرکت انگشت سبابه به بالا و پایین، یکی از نشانه‌های تضرع و التجا در دعا است.
 
7. حرکت انگشت به راست و چپ در دعا، نشان‌دهنده پناه بردن به خدا و دور شدن از هرگونه شر و بدی است و مختص دعاهای خاصی نیست.
 
8. درخواست پناه از آتش جهنم در دعا، لزوماً به معنای ارتکاب گناهان بزرگ نیست و می‌تواند به معنای درخواست پاک شدن از هرگونه گناه و تقصیر باشد.
  

در کدام قسمت دعا باید محاسن را بگیریم؟

چندین سال است که معمول و شایع شده که فراز آخر دعای «یا ذاالجلال و الکرام ...» را با حالت گرفتن محاسن و تکان دادن انگشت سبابه راست، می‌خوانند در حالی که از نقل روایت، استفاده می‌شود که حضرت امام صادق علیه السلام قسمت اول دعا را (یا من ارجوه لکل خیر ...) با این حالت خوانده‌اند نه قسمت آخر را؟
 
برای توضیح بیشتر به کتاب‌های مفاتیح، اقبال و بحارالانوار مراجعه می‌کنیم:
 
در مفاتیح الجنان بعد از ذکر این دعا آمده است: راوى گفت پس گرفت حضرت محاسن شریف خود را در پنجه چپ خود و خواند این دعا را به حال التجا و تضرع به حرکت دادن انگشت سبابه دست راست پس گفت بعد از این: «یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النَّار.»(5)
 
چنانکه ملاحظه می‌کنید از این عبارت استفاده می‌شود که حضرت امام صادق (ع) فراز اول دعا را به این شکل (گرفتن محاسن و حرکت دادن انگشت سبابه دست راست) خوانده‌اند نه فراز پایانی را.
 
در کتاب معتبر اقبال آمده است: «ثمّ مدّ أبو عبدالله علیه‌السلام یده الیسرى فقبض على لحیته و دعا بهذا الدّعاء و هو یلوذ بسبّابته الیمنى، ثمّ قال بعد ذلک: یا ذَا الْجَلالِ وَ الاکْرامِ یا ذَا النَّعْماءِ وَ الْجُودِ، یا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ، حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النّارِ».
 
یعنی حضرت دعا را که تعلیم فرمود سپس با این حالت که با دست چپش محاسن خود را گرفته و انگشت دست راستش را تکان می‌داد دعای «یا من ارجوه» را خواند و سپس (بعد از خواندن این دعا با حالت مخصوص) گفت: یا ذا الجلال و الاکرام ... .(6)
 
در کتاب بحار الانوار نیز همین بیان آمده است: «مد أبو عبد الله علیه السلام یده الیسرى فقبض على لحیته و دعا بهذا الدعاء و هو یلوذ بسباحته [بسبابة] الیمنى ثم قال بعد ذلک یا ذا الجلال و الإکرام یا ذا النعماء و الجود یا ذا المن و الطول حرم [شبابی و] شیبتی على النار».(7)
 
با نقل سه عبارت بالا، روشن می‌شود که حضرت امام صادق (ع) قسمت اول دعا را که با عبارت «یا من ارجوه» آغاز می‌شود و با «زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ»‏ پایان می‌پذیرد، با حالت خاصی (گرفتن محاسن با دست چپ به همراه حرکت دادن انگشت سبابه دست راست) خوانده اند.
 

فلسفه خواندن دعاها با کیفیت و شرایط مخصوص

اگر دعا یا عبادتی را مطابق دستور امامان معصوم انجام ندهیم، ممکن است به نتیجه مطلوب نرسیم، حتی اگر پاداش دیگری هم نصیبمان شود.
 
شاید برای برخی سوال باشد که چه تفاوتی می کند که فراز اول این دعا را با آن حالت بخوانیم یا فراز پایانی را ؟ و در یک سؤال کلی، چرا لازم است انسان شرایط دعاها را به طور دقیق مراعات کند؟
در پاسخ باید گفت این دعاها کلید گنج‌های معنوی‌اند و امامان معصوم (ع) راه رسیدن به گنج‌های معنوی را با اعمال و توضیحاتی به ما ارائه کرده‌اند که چه بسا اگر دعا یا عبادتی را آن گونه که آن بزرگواران رفتار کرده یا فرموده‌اند انجام ندهیم ،به نتیجه مربوطه از آن عمل نخواهیم رسید اگر چه اجر و پاداش دنیوی و معنوی دیگری خواهیم داشت.
 
به عنوان مثال تسبیح حضرت زهرا (س) 34 تکبیر دارد و نمی‌توان آن عدد را کم یا زیاد کرد و اگر شخصی عمداً 35 بار «الله اکبر» بگوید، تسبیح حضرت زهرا (س) را نگفته است اگر چه از جهت تکبیر گفتن، اجر و پاداش دیگری خواهد داشت ولی برای رسیدن به نتایج معنوی تسبیح حضرت زهرا (س) باید همان شرایط و اعداد مراعات شود.
 
برای تقریب به ذهن مثالی از محسوسات بزنیم؛ اگر به کسی بگویند برای رسیدن به فلان گنج باید 30 متر جلوتر بروی و 10 متر زمین را بکنی، او نمی‌تواند 31 متر جلوتر رفته، زمین را بکند چرا که در آن صورت از گنج دورتر خواهد شد.
 
خلاصه اینکه اگر از طریق معصوم (ع)، وقت یا مکان یا عدد و یا کیفیت خاصی برای دعاها و عبادات مستحب، وارد شده باشد اگر چه انجام آنها بدون انجام همه شرایط یا برخی از آنها، جایز بوده و نتایج معنوی و پاداش اخروی به دنبال دارد اما برای رسیدن به مطلوب کامل آن عمل، لازم است همه شرایط مراعات گردد.
 

تفسیر دعا از منظر  مقام معظم رهبری

یا ذَا الجَلالِ وَ الاِکرامِ یا ذَا النَّعماءِ وَ الجودِ یا ذَا المَنِّ وَ الطَّولِ حَرِّم شَیبَتی عَلَى النّار؛ ای آن کسی که دارای جلالتی، دارای کرامتی، دارای مَنّی ــ «مَنّ» به معنی منّت گذاشتن نیست، به معنای آن چیزی است که میتواند مایه‌ی منّت بشود؛ یعنی همان نعمت، لطف؛ «طَول» [هم] یعنی کَرَم و زیاده‌دهیِ یک بخشنده به یک انسان ــ ای کسی که دارای نعمت هستی، دارای جود و بخشش هستی، حَرِّم شَیبَتی عَلَى النّار؛
 
 دعای مهمّ من این است که این ریش سفید من را که «شِیبه» یعنی ریش سفید، بر آتش حرام کنی. حالا شماها که ریشتان سفید نیست، یا خانمها که ریش ندارند میتوانند بگویند: حَرِّم وَجهی عَلَى النّار. این را بدانید که این اشکالی ندارد.
 
 چون حضرت [صادق] وقتی به آن شخص [این دعا را] میفرمودند، محاسن خودشان را گرفتند و محاسن خود حضرت سفید بود و به خدای متعال عرض کردند: حَرِّم شَیبَتی عَلَى النّار. «شِیبه» یعنی ریش سفید، یعنی ریش ما؛ اینهایی هم که ریششان سفید است بگویند «حَرِّم شَیبَتی» ایرادی ندارد.
 
شماها که ریشهایتان مشکی است، یا خانم ها هم که ریش ندارند، میتوانند بگویند: حَرِّم وَجهی عَلَى النّار؛  صورتم را بر آتش [حرام کن].
 
محاسنشان را یا چانه‌شان را بگیرند؛ چون این گرفتنِ چانه و گرفتنِ محاسن یک نوع خواهش است؛ شما هم در فارسی مثلاً گاهی میگویید این کار را بکن، [بعد] آدم دست را به ریشش می گیرد،
 
این خواهش است؛ این همان کاری است که در فارسی هست. این در مشهدی‌ها هست، نمیدانم جای دیگر هم هست یا نه؛ می گویند: «آقا بالا غیرتاً»؛ یعنی یک کاری را که می خواهد انجام بگیرد یا انجام نگیرد، التماس که می خواهد بکند، دستش را به ریشش می گیرد.
 
 این همان کار است؛ دست به ریش که می گیرید، همان عمل است. یعنی عرض می کنید پروردگارا! خواهش می کنم «حَرِّم شَیبَتی عَلَى النّار»؛(8)
 
 این ریش سفید من را بر آتش حرام کن. لذا شماها که ریشهایتان مشکی است، میگویید این ریش مشکی من را، یا خانمها که ریش ندارند میگویند این صورت من را بر آتش حرام کن؛ یعنی مرا به آتش نینداز.
 
خب، آدم این‌جوری دعا بخواند بهتر است یا نه، اصلاً نداند؟ مثل اینکه یک کلمات بی‌معنی‌ای را آدم تکرار کند؛ این خیلی [فایده‌ای ندارد]؛ البتّه اگر همان جا هم توجّه داشته باشد که با خدا دارد حرف میزند، بی‌فایده نیست امّا خیلی فرق میکند با اینکه انسان معنایش را بداند.
 
 آن حرکت انگشت سبّابه هم در مقام تضرّع است؛ این [کار] آن وقتها معمول بوده؛ الان شما حرکت ندادید هم ندادید، اشکال ندارد، چون بین ماها این کار معمول نیست؛‌ آن زمان، آن [کار] از روی همین اظهار علاقه و اظهار ارادت و اظهار مسکنت [بوده].
 

نکات کلیدی بیانات مقام معظم رهبری درباره دعای یا من ارجوه

1- رهبر انقلاب به تفسیر واژه‌هایی مانند "مَنّ" و "طَول" پرداخته‌اند و نشان داده‌اند که درک دقیق معانی واژه‌ها در فهم بهتر دعا اهمیت زیادی دارد.
 
2- ایشان بیان کرده‌اند که حتی افرادی که ریش ندارند می‌توانند از این دعا استفاده کنند و به جای "شَیبَتی" از "وجهی" استفاده کنند. این نشان می‌دهد که دعاها باید با شرایط افراد تطبیق داده شوند.
 
3- رهبر انقلاب بر اهمیت فهم معانی دعاها تاکید کرده‌اند و گفته‌اند که خواندن دعا بدون درک معنا، فایده چندانی ندارد.
 
4-  حرکت انگشت سبابه در هنگام دعا به عنوان یک حرکت نمادین برای نشان دادن تضرع و التجا معرفی شده است.
 
5- رهبر انقلاب بیان کرده‌اند که انجام دعا با شرایط خاص و کیفیت مناسب، به نتیجه بهتر منجر می‌شود.
 

سوال:

دلیل گرفتن محاسن و تکان دادن انگشت سبابه راست در هنگام خواندن دعای ماه رجب چیست؟
اول:آیا می توان به هر حدیثی اطمینان کرد که درست باشد یا خیر؟ درصورتی که تنها قرآن غیرقابل تحریف است
دوم اینکه امکان دارد توسط برخی از منافقان و کفار و یا دشمنان شیعه این قسمت (یعنی گرفتن محاسن و تکان دادن انگشت) به آن توسط فرد و افراد دیگری در طول چندین سال در نقل اضافه شده باشد و قصد تخریب را داشته باشد.
 

پاسخ:

اصل روایت فوق با سند خود این گونه است:
روى أبو الحسن علیّ بن محمّد البرسی رضی اللّه عنه، قال: أخبرنا الحسین بن أحمد بن شیبان، قال: حدّثنا حمزة بن القاسم العلویّ العباسی، قال: حدّثنا محمّد بن عبد اللّه بن عمران البرقی، عن محمّد بن علیّ الهمدانی، قال: أخبرنی محمّد بن سنان، عن محمّد السجاد فی حدیث طویل، قال: قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام: جعلت فداک هذا رجب علّمنی فیه دعاء ینفعنی اللّه به، قال: فقال لی أبو عبد اللّه علیه السلام: اکتب بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، و قل فی کلّ یوم من رجب صباحاً و مساء و فی أعقاب صلواتک فی یومک و لیلتک:
 
یا مَنْ‏ أَرْجُوهُ‏ لِکُلِ‏ خَیْرٍ، وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ، یا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ، یا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ، یا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ‏ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الاخِرَةِ، وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ الاخِرَةِ ، فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما أَعْطَیْتَ، وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یا کَرِیمُ.
 
قال: ثمّ مدّ أبو عبد اللّه علیه السلام یده الیسرى فقبض على لحیته و دعا بهذا الدّعاء و هو یلوذ بسبّابته الیمنى، ثمّ قال بعد ذلک:
یا ذَا الْجَلالِ وَ الإِکْرامِ یا ذَا النَّعْماءِ وَ الْجُودِ، یا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ، حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النّارِ.
 
و فی حدیث آخر: ثمّ وضع یده على لحیته و لم یرفعها إِلّا و قد امتلأ ظهر کفّه دموعاً.(9)
 
احتمالات
چند احتمال درباره چرایی عمل امام در فراز آخر دعاء و صحت یا سقم عملکرد امام علیه السلام :
 
1. دعای مذکور با مضمون آن و تغییراتی در برخی از کلمات در کافی (10)
 
 نقل شده است که قسمت« قال: ثمّ مدّ أبو عبد اللّه علیه السلام یده الیسرى فقبض على لحیته و دعا بهذا الدّعاء و هو یلوذ بسبّابته الیمنى، ثمّ قال بعد ذلک:یا ذَا الْجَلالِ وَ الاکْرامِ یا ذَا النَّعْماءِ وَ الْجُودِ، یا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ، حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النّارِ.» در آن نیامده است.
 
2. همچنین دعای مذکور با اندک تغییراتی در کتاب بحار الانوار(11) ذکر شده است.
 
3. طبق احتمال دیگری که در ادامه روایت ذکر شده است جمله« ثمّ وضع یده على لحیته و لم یرفعها إِلّا و قد امتلأ ظهر کفّه دموعاً» آمده است که حرکت دادن انگشت سبابه دست راست در آن ذکر نشده است.
 
4. در صورت پذیرش روایتی که هم گرفتن محاسن با دست چپ و هم تکان دادن انگشت سبابه دست راست آمده است باید گفت وجه این کار دقیقا مشخص نیست.
 
 لذا صرفا از باب تعبد و تقلید از کار امام می توان آن را انجام داد هر چند انجام آن واجب نیست و در جایی که احتمال تمسخر یا برخی برداشت های ناصحیح یا اتهام تحجر یا تقدس به مومنان و شیعیان وجود دارد می توان آن را ترک کرد و چه بسا بهتر ترک آن باشد .
 
چرا که آموزه های دین و ارزش هایی دینی آن قدر دارای استحکام و استواری هست که نیازی به انجام برخی از رفتارها به ویژه در عصر کنونی که دشمنان دین به دنبال بهانه برای دین ستیزی هستند، نیست تا بتوان جلو هر گونه برداشت ناصحیح و احتمال ناصواب را از افراد مغرض یا جاهل گرفت.
 
 و مهم اصل دعا است که مضمون آن کاملا مطابق با آموزه های قرانی و روایی است و در روایات دیگر با اندک اختلافی در عبارات آمده است.
 
5. نکته دیگر این است که انسانها به هنگام مناجات با خدای خود و تضرع در درگاه الهی حرکات متفاوتی انجام می دهند برخی گردن کج نموده و برخی دست ها را بالا می آورند و برخی سر خود را تکان می دهند و برخی تمام سر و بدن خود را تکان می دهند و در حال نشستن به سمت چپ و راست متمایل می شوند برخی دست خود را بر سر می گذارند .
 
و برخی دست به محاسن خود می کشند و برخی سر خود را روی دست خود گذاشته و به یک سمت متمایل می شوند و خلاصه حرکات و سکنات متفاوتی انجام می دهند که جز برخی از این حرکات مانند بالا اوردن دست ها به هنگام دعا ، هیچ یک مستند روایی یا قرانی ندارد و هیچ گونه دستوری برای انجام آنها نیامده است.
 
 جز اینکه انسان می خواهد به یک شکلی حالت تضرع و التجاء به درگاه الهی را نشان دهد که همین تضرع و خشوع و خضوع در درگاه الهی اصل بوده و از انسان خواسته شده است و سایر حواشی فرعیت داشته و اصالتی ندارند و اساسا انسانها مختارند که چگونه این حالت تضرع را نشان دهند.
 
لذا درباره روایت مذکور در دعای شریف ماه رجب نیز شاید بتوان همین مطلب را بیان داشت و حرکت امام را شکلی از تضرع دانست که البته دستوری به انجام آن صادر ننموده اند بلکه در حین خواندن و تعلیم دادن دعا این حرکت را انجام داده اند.
 
سوال:
آیا می توان به هر حدیثی اعتماد کرد؟
1. به هر حدیثی نمی توان اعتماد نمود زیرا احتمال جعل چه در سند و چه در متن حدیث وجود دارد لذا روایات به اقسام متعددی در صحت و سقم تقسیم شده اند. لذا نه سند همه چیز است و نه متن بلکه سازگاری یا عدم سازگاری یک مطلب با سایر آموزه های قران و روایی ملاک و معیار قرار می گیرد و این مهم با کدهای فراوانی در بررسی سند و متن مورد ارزیابی قرار می گیرد.
 
2. احتمال افزودن به روایت و قصد تخریب : همانطور که در نکات فوق اشاره شد احتمالات چند گانه ای در روایت وجود دارد و در برخی از روایات گرفتن ریش یا تکان دادن انگشت سبابه نیامده است.
 
 علاوه بر اینکه در صورت صحت نقل این روایت ضرورت و وجوب و دستوری برای انجام آن صادر نشده بلکه صرفا تعبد و تقلید از حرکت امام علیه السلام بوده و وجه خاصی جز ابراز تضرع در درگاه الهی برای ان نمی توان تصور کرد.
 

نگاهی تاریخی به زبان بدن در آیین‌های دینی:

آیا پیشوایان دینی برای انتقال مفاهیم و در مقام آموزش به شاگردان خود افزون بر ابزار زبان، از حرکات اندام‌های خود بهره می‌بردند؟
 
پاسخ مثبت است. گزارش‌های تاریخی فراوانی در منابع روایی آمده است که رفتار و حرکات بدنی آنان را حکایت می‌کنند؛ رفتارهایی که خود به دو گونه تقسیم‌پذیرند:
 
برخی از آنها در مقام آموزش و برای انتقال بهتر معنای لفظی از آنان سر زده‌اند و برخی از آنها، خود منسکی دینی ـ عبادی به شمار می‌روند. رفتارهای دوم، به اصطلاح بخشی از «سنت = قول و فعل و تقریر»اند، اما رفتارهای نخست، تنها از دید آموزشی کارکرد داشته‌اند و آنها را مصداق‌هایی از زبان تصویری یا زبان بدن، می‌توان برشمرد.
 
 برای نمونه، از پیامبر (ص) نقل کرده‌اند:«انا و کافل الیتیم فی الجنه هکذا و اشار بالسبابه و الوسطی و فرّج بینهما شیئاً»؛ من و سرپرست یتیم در بهشت چنینیم؛ انگشت اشاره و میانی خود را نشان داد که میان آنها کمی باز بود.(12) نیز از ایشان نقل کرده‌اند: «انا و الساعه کهاتین»؛ هنگامه برانگیختن من و هنگامه رستاخیز همچون این دو به یک‌دیگر نزدیکَند.(13)
 
نیز حسین بن‌خالد می‌گوید از علی بن‌موسی الرضا (ع) درباره معنای «وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ» پرسیدم. ایشان فرمود: «هِیَ مَحْبُوکَهٌ إِلَى الْأَرْضِ وَ شَبَّکَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ»؛ یعنی راه‌هایی از آن به زمین می‌رسد و انگشتانش را از یک‌دیگر باز کرد:(14)
 
چنان‌که بنابر روایتی، پیامبر برای آموزش اینکه هر ماه چند روز است، سه بار ده انگشت خود را به مخاطبان نشان داد و بار دیگر یک انگشت از آن کاست؛ یعنی ماه هم سی روز است و هم ۲۹ روز: «َإِنَّ الشَّهْرَ کَذَا وَ صَفَّقَ بِیَدَیْهِ وَ هَکَذَا ثَلَاثَ مَرَّات‏(15)»:
 
گاهی پیشوایان دینی خود تصویری اندامین را ایجاد کرده یا از پیروانشان خواسته‌اند که با زبان بدنی ویژه‌ای، وضعی را ایجاد کنند که فراتر از کاربرد آموزشی، خود به منسکی عبادی بدل شده‌اند. برای نمونه، محمد بن‌یعقوب کلینی در بخشی از اصول کافی روایاتی را در «بَابُ الرَّغْبَهِ وَ الرَّهْبَهِ وَ التَّضَرُّعِ وَ التَّبَتُّلِ وَ الِابْتِهَالِ وَ الِاسْتِعَاذَهِ وَ الْمَسْأَلَهِ» آورده و به مصداق‌شناسی آنها پرداخته؛ چنان‌که به‌واسطه احمد بن‌محمد بن‌خالد و دیگر راویان از جعفر بن‌محمد نقل کرده است:(16)
 
الرَّغْبَهُ أَنْ تَسْتَقْبِلَ بِبَطْنِ کَفَّیْکَ إِلَى السَّمَاءِ وَ الرَّهْبَهُ أَنْ تَجْعَلَ ظَهْرَ کَفَّیْکَ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَوْلُهُ «وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا». قَالَ: الدُّعَاءُ بِإِصْبَعٍ وَاحِدَهٍ تُشِیرُ بِهَا وَ التَّضَرُّعُ تُشِیرُ بِإِصْبَعَیْکَ وَ تُحَرِّکُهُمَا وَ الِابْتِهَالُ رَفْعُ الْیَدَیْنِ وَ تَمُدُّهُمَا وَ ذَلِکَ عِنْدَ الدَّمْعَهِ ثُمَّ ادْعُ؛
 
 آروزمندی‌ات را با گرفتن کف دو دستت به سوی آسمان، اندیشناکی‌ات را با گرفتن پشت دو دست به سوی آسمان، بریدگی‌ات را [از دیگران] و پیوستگی‌ات را [به خداوند] با اشارت یک انگشت و زاری‌اَت را با اشارات و حرکات دو انگشت و نالیدنَت را، با بلند کردن و کشیدن دو دست هنگامه اشک‌ریزان، نشان می‌دهی.
 
نگاهی روانشناسی به زبان بدن
هر روز با افراد مختلفی روبه‌رو می‌شویم و با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنیم. اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که بخش بزرگی از ارتباطات ما بدون حتی یک کلمه صحبت کردن اتفاق می‌افتد؟
 
زبان بدن، همانند یک زبان جهانی، احساسات، افکار و نیت‌های ما را آشکار می‌کند. با درک زبان بدن، می‌توانیم ارتباطاتمان را موثرتر کنیم، احساسات دیگران را بهتر درک کنیم و حتی در موقعیت‌های مختلف اجتماعی موفق‌تر باشیم
 
زبان بدن در واقع مجموعه‌ای از حرکات، حالات چهره و وضعیت بدن است که به طور ناخودآگاه یا آگاهانه برای انتقال پیام استفاده می‌شود. این پیام‌ها می‌توانند احساسات، نگرش‌ها و حتی دروغ‌ها را آشکار کنند.
 
چرا زبان بدن مهم است؟
1-تقویت ارتباط کلامی: زبان بدن می‌تواند به تقویت پیامی که با کلمات منتقل می‌کنیم کمک کند. مثلاً وقتی با لبخند به کسی سلام می‌کنیم، حس صمیمیت و خوش‌آمدگویی را منتقل می‌کنیم.
 
2-انتقال احساسات: گاهی اوقات، احساسات ما آن‌قدر قوی هستند که با کلمات قابل بیان نیستند. در این مواقع، زبان بدن به ما کمک می‌کند تا احساساتمان را به دیگران منتقل کنیم. مثلاً وقتی عصبانی هستیم، ممکن است مشت‌هایمان را گره کنیم یا ابروهایمان را در هم بکشیم.
 
3-فهم دیگران: با توجه به زبان بدن دیگران، می‌توانیم بهتر بفهمیم که آن‌ها چه احساسی دارند و چه می‌اندیشند. مثلاً اگر کسی در حین صحبت با شما دست‌هایش را به هم قلاب کند، ممکن است احساس ناراحتی یا دفاعی بودن داشته باشد.
 

تحلیل ارتباط زبان بدن امام صادق (ع) با دعای یا من ارجو

امام صادق (ع) با گرفتن ریش خود و اشاره با انگشت اشاره هنگام خواندن دعای یا من ارجو، از ابزار قدرتمند زبان بدن برای تأکید بر اهمیت این دعا و برانگیختن توجه مخاطب استفاده کرده‌اند. این حرکات نمادین، چندین پیام مهم را به مخاطبان منتقل می‌کردند:
 
1- تاکید بر اهمیت دعا: گرفتن ریش، یک حرکت نمادین است که نشان‌دهنده تأکید و جدیت در موضوع مورد نظر است. امام صادق (ع) با این حرکت، بر اهمیت و ارزش بالای دعای یا من ارجو تأکید می‌کردند و به مخاطبان نشان می‌دادند که این دعا چقدر برای ایشان مهم است.
 
2- برانگیختن احساسات: حرکات دست و صورت، تأثیر مستقیمی بر احساسات مخاطب دارند. اشاره با انگشت اشاره، توجه مخاطب را به سمت خود جلب کرده و به نوعی او را به همراهی امام در این دعا دعوت می‌کرد. این حرکت، احساسات مذهبی و معنوی مخاطبان را برانگیخته و آن‌ها را به دعا و نیایش تشویق می‌کرد.
 
3- تقویت ارتباط: هماهنگی بین کلمات دعا و حرکات بدن امام، تأثیرگذاری پیام را افزایش می‌داد. این هماهنگی، باعث می‌شد که مخاطبان به صورت عمیق‌تری با مفاهیم دعا ارتباط برقرار کنند و آن را بهتر به خاطر بسپارند.
 
4- نمایش تواضع و خضوع: گرفتن ریش و اشاره با انگشت اشاره، نمادی از تواضع و خضوع در برابر خداوند است. این حرکات، نشان می‌داد که امام صادق (ع) با تمام وجود به درگاه الهی تضرع می‌کنند و از او طلب مغفرت و رحمت دارند.
 
به طور خلاصه، امام صادق (ع) با استفاده هوشمندانه از زبان بدن، نه تنها بر اهمیت دعای یا من ارجو تأکید کردند، بلکه توانستند ارتباط عمیق‌تری با مخاطبان خود برقرار کنند و آن‌ها را به سمت دعا و نیایش تشویق نمایند. این مثال نشان می‌دهد که زبان بدن، حتی در امور دینی و عبادی، می‌تواند نقش بسیار مهمی در انتقال مفاهیم و برانگیختن احساسات ایفا کند.
 
زبان بدن، ابزاری قدرتمند است که می‌تواند در همه ابعاد زندگی ما، از جمله امور دینی، تأثیرگذار باشد. با درک و استفاده صحیح از زبان بدن، می‌توانیم ارتباطاتمان را موثرتر کنیم و به دیگران بهتر بفهمانیم که چه احساسی داریم و چه می‌خواهیم.
 

زبان بدن در فقه و حدیث

با توجه به نکته‌های یاد شده که بنابر قالب این نوشتار به کمال فشردگی و چکیدگی بازگو شد، رفتار جعفر بن‌محمد (ع) هنگام خواندن دعای ماه رجب، نمادین است؛ زیرا راوی از این حرکت چنین یاد می‌کند: «و هو یلوذ بسبّابته الیمنى‏»؛ او با انگشت دست راستش پناه می‌جست؛
 
 یعنی او معنای نمادین این کار را درمی‌یافت که همان پناهندگی به خداوند است نه همچون اظهار وفاداری سگ برای صاحبش.(17) باری، این معنا اکنون شناخته نیست و از همین روی، برخی از مؤمنان تنها خود الفاظ دعا را بر زبان می‌آورند و در این کار از امام تقلید نمی‌کنند.
 
 این توجیه که معنای نمادین این حرکت اکنون از میان رفته است و بی‌معناست که مؤمنان متکلفانه و متعبدانه بدین کار بپردازند، بهتر از این توجیه است که امام بدین کار توصیه نکرده‌اند؛ پس لازم نیست مؤمنان چنین کنند.
 
اگرچه تقلید از امام در انگشت‌جنبانی هنگام خواندن دعای ماه رجب از مشکلات و موضوعات و مسائل بنیادین فقه و حدیث نیست، اما واکاوی رفتار پیشوایان از منظرهای پیش‌گفته، یافته‌های تازه‌ای در حوزه فقه و حدیث در برخواهد داشت.
 
 به‌رغم اینکه هم پیشوایان و هم عالمان و عارفان، کمابیش درباره معناشناسی رفتارهای مناسکی سخن گفته‌اند، بی‌گمان، بازخوانی رفتارهای عبادی مانند نماز از منظر گرامر زبان نمادین بدن، به پیدایی «سر الصلاه»هایی با تقریرهای نو می‌انجامد.
 
 هم‌چنین توجه به اوضاع و حالات و حرکات پیشوایان، زمینه‌ای تازه در معناشناسی روایات (فقه الحدیث) پدید می‌آورد. «سجود» و «رکوع» و «خرور» از رفتارهایی‌اند که معنای آنها کمابیش ثابت مانده است، اما برای نمونه،«تقبیل = بوسیدن» اکنون در همه جوامع فرهنگی یک معنا ندارد. بنابراین، آیا روایت‌های زیر را می‌توان بنابر معانی فرهنگی شناخته و بومی ترجمه کرد؟
 
 
«إِنَّ لَکُمْ لَنُوراً تُعْرَفُونَ بِهِ فِی الدُّنْیَا حَتَّى إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ قَبَّلَهُ فِی مَوْضِعِ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ». «لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا یَدُهُ إِلَّا یَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ».(18)
 
هم‌چنین فقیهان شیعه گفته‌اند: پس از سلام نماز سه تکبیر بگوید و «در هر نوبت باید دست‌ها را بردارد»(19) و فقیهان حنفی اهل‌سنت گفته‌اند:
 
«در آخر تشهد در حال گفتن «لا اله» انگشت را بالا ببرند و در حال گفتن «إلّا اللَّه» پایین بیاورند؛ یعنی نمازگزار هم با زبان گفتار و هم با زبان بدن، وحدانیت را از دیگری نفی و برای خداوند اثبات می‌کند».(20) این حرکات چه تفاوت‌ها و شباهت‌های نمادینی با یک‌دیگر دارند؟
 

برداشت کلی:

پس اگر ما نتوانیم دلیل علمی یا منطقی کاملی برای برخی از آداب و رسوم دینی، مانند حرکات خاص در هنگام دعا، پیدا کنیم، نباید به طور خودکار آن‌ها را بی‌فایده، بی‌اثر یا خرافی تلقی کنیم. به عبارت دیگر، وجود برخی از آداب و رسوم که شاید در نگاه اول بی معنی به نظر برسند، لزوماً به معنای خرافات بودن آن‌ها نیست.
 
این عبارت به طور مستقیم با موضوع زبان بدن در ارتباط است. بسیاری از حرکات و حالات بدن در آیین‌های دینی، دارای معانی نمادین و معنوی هستند که ممکن است برای ما کاملاً آشکار نباشد.
 
 برای مثال، حرکت سجده در نماز، علاوه بر معنای تسلیم و خضوع، می‌تواند نمادی از کوچک شمردن خود در برابر خداوند باشد. یا حرکت دست‌ها در هنگام دعا، می‌تواند نشان‌دهنده التماس و درخواست باشد.
 
با توجه به دلایل ذکر شده، می‌توان نتیجه گرفت که پذیرش برخی از آداب و رسوم دینی که دلایل علمی قطعی برای آن‌ها نداریم، لزوماً نشانه ضعف ایمان یا خرافات‌پرستی نیست. بلکه نشان‌دهنده احترام به سنت‌ها، باورها و تجربیات گذشتگان است.
 

نتیجه:

حرکت انگشت سبابه دست راست به طرف چپ و راست در دعاى مخصوص ماه رجب (یا من ارجوه…)، یکی از اعمال مستحبی است که از امام صادق (ع) روایت شده است. این حرکت، نمادی از تضرع، زاری و طلب کمک از خداوند است و بیانگر بی‌قراری و اضطرار درونی انسان در هنگام دعا می‌باشد.
 
علت اصلی انجام این عمل، پیروی از سیره معصومین (ع) است. همان‌طور که می‌دانیم، هر عملی که از معصومین (ع) صادر شود، برای ما حجت است و انجام آن موجب تقرب به خدا می‌شود. حتی اگر ما به فلسفه همه اعمال ایشان واقف نباشیم، با انجام آن‌ها به سیره معصومین (ع) اقتدا کرده‌ایم.
 
طواف پیامبر (ص) به دور کعبه: پیامبر (ص) در فتح مکه، به دور کعبه طواف کردند. این عمل، برای ما حجت است که طواف به دور کعبه مستحب است.
 
احترام به امام زمان (عج): امام صادق (ع) و امام رضا (ع) هنگام نام بردن از امام زمان (عج) به قامت می‌ایستادند و دست مبارکشان را روى سر گذاشته و احترام قائل مى‌شدند. این عمل نیز برای ما حجت است که به امام زمان (عج) احترام بگذاریم.
 

پی نوشت ها:

1. ابن طاووس، إقبال الأعمال(ط- القدیمة)، ناشر: دار الکتب الإسلامیه‏ ـ تهران‏، 1409ق، چاپ دوم‏، ج ‏2، ص 644.
2. همان.
3. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول‏، محقق/مصحح: رسولى محلاتى، ناشر: دار الکتب الإسلامیة ـ تهران‏، 1404ق‏، چاپ دوم‏، ج ‏12، ص 459.
4. الکافی، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 480، ح 4.
5.شیخ عباس قمی، مفاتیح‏الجنان، ص 137
6.سید بن طاووس، الإقبال ‏بالأعمال ‏الحسنة فیما یعمل‏مرة فی ‏السنة ج 3 ص 211
7.علامه مجلسی، بحارالأنوار ج 95 ص 391
8.بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۳۹۰
9.الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحدیثة) ؛ ج‏3 ؛ ص211.
10.کافی (ط . دارالحدیث) ج 4 ص 559.
11.بحار الانوار (ط. بیروت) ج 47 ص 36 و ج 92ص 360
12. «مَنْ کَفَلَ یَتِیماً وَ کَفَلَ نَفَقَتَهُ، کُنْتُ أَنَا وَ هُوَ فِی الْجَنَّهِ کَهَاتَیْن». عبدالله بن‌جعفر حمیری، قرب الاسناد، ص۹۴.
13. محمد بن‌محمد مفید، الامالی، ص ۱۸۸.
14. علی بن‌ابراهیم قمی، تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی جزائری، ص ج ۲، ص ۳۲۸.
15. محمد بن‌جریر طبری، المسترشد فی إمامه علیّ بن أبی‌طالب‏، تصحیح احمد محمودی، ص ۳۲۱.
16. عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‌مُحَمَّدِ بْنِ‌خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ‌مِهْرَانَ عَنْ سَیْفِ بْنِ‌عَمِیرَهَ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (ع) قَالَ: … . محمد بن‌یعقوب کلینی، همان، ج ۲، ص ۴۷۹.
17. www.pasokhgoo.ir/node/۶۹۲۵۲.
18. محمد بن‌یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص ۱۸۵.
گفته‌اند: «بی‌تردید فرزندان رسول خدا و هم‌چنین علما و پیشوایان دینی با توجّه به اینکه آنان وارثان پیامبران هستند می‌توانند مصداق کسانی که با بوسیدن سر و دست او، رسول خدا قصد شود، باشند. بوسیدن دست عالمان دینی, به خصوص سادات آنان، همان تعظیم شعائر اسلامی و اظهار محبّت شخصی به دین اسلام و به مظاهر این دین الاهی است. البته اگر کسی به خاطر مطامع دنیوی کار خود را ضایع نکند».معنای شعائری یاد شده در این توضیح منقول، همان معنای نمادین است.
19. محمدحسن نجفی، مجمع الرسائل، ص ۲۹۶.
20. سعید بن‌علی قحطانی، صلاه المؤمن، ص ۲۱۵.
 

منابع:

https://islamquest.net/fa/archive/question/fa22161
https://www.khabaronline.ir/news/155325
http://www.wikiporsesh.irگرفتن محاسن
https://pasokhgoo.ir/node/69252
https://www.dinonline.com/4989
https://javabcity.ir/node/2835
http://askdin.com/thread
https://hadana.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط