درآمد تحلیلی بر جریان‌شناسی تاریخ معاصر ایران (1)

تاریخ به ما می‌آموزد که چگونه می‌توان تغییر کرد و با در نظر گرفتن معیارهای فرهنگی و تفاوت‌های شخصی و اجتماعی از تغییراتی سخن می‌گوید که می‌تواند راهنمای ما باشد. در این مسیر با راسخون همراه باشید.
سه‌شنبه، 7 مرداد 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درآمد تحلیلی بر جریان‌شناسی تاریخ معاصر ایران (1)

درآمد تحلیلی بر جریان‌شناسی تاریخ معاصر ایران
(دوره مشروطه و پهلوی)

نگارش نخست

فهرست مطالب

-پیشگفتار
-ابتدا و انتهای تاریخ معاصر
-ضرورت شناخت و تبیین عصر پهلوی
-زمینهها ظهور سلسله پهلوی
-شکست در جنگ با روسها
-شکست عثمانیها در برابر نادرشاه
-تأثیر شکستهای متوالی در جنگ با روسها و افول امپراتوری قاجار
-رازهای شکستهای متوالی ایران در مقابل روسها و تأثیر آن بر ذهنیت ملی
-دوران اسفبار ایران پس از صفویه
-شکلگیری سه نگرش در ایران پس از شکست در برابر روسها
-ویژگی نگرش اشرافزادگان قاجار و خصوصیات آنها
-نقش برجسته علما در جنگ دوم و عقبنشینی استراتژیک عباسمیرزا
-ویژگیهای امیرکبیر

-نگرش روشنفکران
-خودباختگی و گرایش به تقلید از غرب
-صنعت چاپ در ایران و دلایل عدم استقبال از آن
-سفر به اروپا و حیرتنامه آقای ابوالحسنخان
-خاطرهای از تحصن در سفارت انگلیس
-سیر تحول فرقههای دینی در ایران: از شیخیه تا بهاییت و ازلیه
-سیر تکاملی آموزش در ایران: از مکتبخانههای سنتی تا مدارس نوین
-رضاشاه و نفوذ ناسیونالیسم ایرانی در مبارزه با روحانیت
-تبعات حمله افغانها: سقوط دانش در اصفهان و انتقال آن به نجف
-تحسین بیچونوچرا از علوم و ارزشهای غربی
-رویکرد روشنفکران به سرمایهگذاری خارجی
-جدایی دین از سیاست: تأکید بر محدودیت نقش دین در جامعه مدرن
-پیدایش پروتستانیسم و تأثیر آن بر ناسیونالیسم اروپایی
-بررسی و معرفی چهرههای برجسته روشنفکری در ایران

-نگرش سوم: نگرش علما
-راهکارهای مختلف علما برای حکومتداری
-پنج عامل اصلی عقبماندگی از منظر آیتالله شاهآبادی
-دو گام اساسی بهسوی تحقق حکومت اسلامی از دیدگاه آیتالله شاهآبادی
-اهمیت دسترسی به منابع متنوع و معتبر در مطالعه تاریخ
-زمینههای تاریخی صعود رضاخان به قدرت
-مقاومتهای مردمی و تحولات نظامی در ایران پیش از قدرتگیری رضاخان
-تغییرات قدرت در ایران در دوران جنگ جهانی اول
-نقش علما و فتوای جهاد در مقاومت ایرانیان در برابر انگلیس
-ضعف دولت مرکزی و تأثیر آن بر تحولات نظامی و سیاسی ایران
-قحطی مصنوعی و نقش انگلیس در ایجاد قحطی و خروج آذوقهها از ایران
-قیامهای شیخ محمد خیابانی و میرزاکوچکخان علیه نفوذ انگلیس
-قزاقها: ارتش ایرانی با فرماندهان روسی
-گزینههای انگلیس برای حکومت دستنشانده در ایران
-علل انتخاب رضاخان بهعنوان دستنشانده انگلیس
-اجرای کودتای ۱۲۹۹ و به قدرت رسیدن رضاخان
-ارکان و نتایج کودتای ۱۲۹۹: نقش سید ضیاء، رضاخان و حمایت انگلیس
-اجرای برنامههای غربیسازی ایران توسط رضاخان بهعنوان دستنشانده انگلیس
-نقش روشنفکران در برنامههای رضاخان ازجمله کشف حجاب
-اقدامات رضاخان پس از به قدرت رسیدن
-جریانهای ضد شیعه از زمان رضاخان: تقطیع احادیث و شبهوهابیگری
-پروژه کشف حجاب: تأثیرات و چهرههای کلیدی
-مبارزات شهید مدرس: از تلاش برای جذب رضاخان تا شهادت
-قیام حاجآقا نورالله اصفهانی: دلایل و پیامدها
-ادعاهای مشهور درباره رضاشاه: تحلیل و پاسخ
-نقش آیتالله کاشانی در ملی شدن نفت: از نوشتن لایحه تا اتحاد با مصدق
-اختلافات مصدق و شاه و نقش استعفا
-نفوذ تودهایها و بهاییها در دوران مصدق
-مصدق، شاه و کاشانی: درگیریها و اختلافات منتهی به کودتا
-نیمنگاهی به برخی اعمال نفرتانگیز خاندان پهلوی
-منابع مطالعاتی و مورد استفاده در کتاب حاضر
-سیر مطالعاتی تاریخ معاصر ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی
 
پیشگفتار
علم تاریخ از جمله علومی است که نهتنها به دلایل متعدد عقلی، فراگیری آن ضروری و لازم است بلکه بهلحاظ نقلی و دینی هم بر فهم آن بسیار تأکید شده است. درباره تاریخ و اهمیت مطالعه آن و تفکر در حالات گذشتگان، در روایات فراوان سفارش شده است؛ چراکه مطالعه و تفکر در تاریخ و سرگذشت پیشینیان، باعث عبرت و درس گرفتن از راه و رسم آنان برای ترسیم برنامههای آینده خواهد بود؛ پس اهمیت تاریخ بهدلیل نقل خاطرات آن در طول گذشت زمان نیست - که این خود پیشانینوشت آن است، هرچند همواره بسیاری از واقعیتهای تاریخ بهدلیل کتمان حقایق از طرف انسانها مدفون میشود - بلکه اهمیت تاریخ بهجهت عبرتهایی است که در دلش نهفته میباشد.

این موضوع بهویژه در سخنان مولای متقیان امام علی (ع) خصوصاً در جایجای نامهها و حکمتهای نهج البلاغه برجستگی خاصی دارد و سخنان ایشان ناظر به عبرتهای خاص تاریخ است.


ایشان خطاب به فرزند برومندش امام حسن مجتبی (ع) که آن هنگام در آغاز زندگی قرار داشتند، فرمود:

«بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ‏ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ [جَلِیلَهُ‏] نَخِیلَهُ وَ تَوَخَّیْتُ لَکَ جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ وَ رَأَیْتُ حَیْثُ عَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِی الْوَالِدَ الشَّفِیقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَیْهِ مِنْ أَدَبِکَ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ وَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ ذُو نِیَّةٍ سَلِیمَةٍ وَ نَفْسٍ صَافِیَةٍ؛[1]
 
درآمد تحلیلی بر جریان‌شناسی تاریخ معاصر ایران (1)

پسرم! درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ‏ام، امّا در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکى از آنان شده‏ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‏ام؛ پس قسمت‏هاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایى کردم، سپس از هر چیزى، مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه‏اى، زیبا و شیرین آن را براى تو برگزیدم و ناشناختههای آنان را دور کردم، پس آنگونه که پدرى مهربان نیکی ها را براى فرزندش می ‏پسندد، من نیز بر آن شدم تو را با خوبی ‏ها تربیت کنم، زیرا در آغاز زندگى قرار دارى، تازه به روزگار روى آورده‏اى، نیّتى سالم و روحى با صفا دارى.»


و باز حضرت بهدلیل اهمیت پند و عبرت گرفتن از حوادث پیشینیان، در نامهای دیگر خطاب به فرزندش فرمود:

«اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ یَکُنْ بِمَا قَدْ کَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ وَ لَا تَکُونَنَّ مِمَّنْ لَا تَنْفَعُهُ الْعِظَةُ إِلَّا إِذَا بَالَغْتَ فِی إِیلَامِهِ فَإِنَّ الْعَاقِلَ یَتَّعِظُ بِالْآدَابِ وَ الْبَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إِلَّا بِالضَّرْبِ؛[2]
براى امور واقع نشده به آنچه واقع شده است استدلال نما و با مطالعه قضایاى تحقّق یافته، حوادث یافت نشده را پیشبینى کن، زیرا امور جهان، همانند یکدیگرند. از آن اشخاص نباش که موعظه سودش ندهد، مگر توأم با آزار و رنج باشد؛ زیرا انسان عاقل باید از راه آموزش و فکر پند بپذیرد، این بهائم هستند که جز با کتک، فرمان نمى‏برند.»


و در نامهای دیگر فرمود:

«مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ؛[3]
هرکس از وقایع گذشتگان عبرت بگیرد بینا میشود،کسى که بصیرت و بینایى پیدا کرد میفهمد و آن کس که فهمید عالم می‌‏شود.»
این نکات آموزنده از زبان مولای متقیان به ما میفهماند که تاریخ و حوادث آن را نباید بهعنوان یک داستان پنداشت که نقل محافل تفریحی و وقتگذرانی شود، بلکه خدای متعال اراده کرد که در طول عمر نظام هستی، انسانها همراه با حوادث مخصوص، به خود بیایند و بروند و از خود عبرتهایی بر جای بگذارند که پندآموز باشد و نتیجه آن بهطور مستقیم در زندگی ایشان تأثیر بگذارد.

اگر به قرآن کریم نظری اجمالی بیفکنیم، مشاهده میکنیم که بسیاری از آیات آن مرتبط با گذشته و تاریخ است و کمتر سورهای در قرآن کریم وجود دارد که تعدادی از آیات آن مرتبط با تاریخ نباشد. برای نمونه قریب 100 آیه از 286 آیه سوره بقره که بزرگترین سوره قرآن کریم است به تاریخ و وقایع مختلف تاریخی اختصاص یافته است.

این میزان در سوره اعراف که کل آن 206 آیه است، بیشتر و به حدود 130 آیه میرسد. سوره یوسف بیش از نیمی از آیاتش تاریخی است و به داستان زندگی حضرت یوسف (ع) اختصاص یافته است. در سوره طه از 135 آیه، قریب 100 آیه آن یعنی چهار پنجم آن تاریخی است.

در دیگر سورههای قرآن کریم نیز کمابیش چنین وضعیتی وجود دارد؛ این نشاندهنده توجه گسترده قرآن کریم به تاریخ و گذشته است. ما میدانیم که قرآن برای تاریخ و بررسی گذشته نازل نشده است بلکه یک کتاب هدایت و راهنمایی برای بشریت است و استفاده گسترده خداوند حکیم از تاریخ در این کتاب نشان از قابلیت برجسته تاریخ برای قرار گرفتن در راستای هدایت، پند پذیری و عبرتگیری است؛ در واقع میتوان گفت که تاریخ در قرآن در راستای الهیات و هستیشناسی و انسانشناسی قرار گرفته است.

عبرتهایی که خدای متعال در کتابش بدان اشاره کرده است:

«هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ؛[4]

او کسى است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانههایشان بیرون راند! گمان نمیکردید آنان خارج شوند و خودشان نیز گمان میکردند که دِژهاى محکمشان آنها را از عذاب الهى مانع مى‏شود، امّا خدای متعال ازآنجاکه گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند، به‌گونه‏اى که خانه‌هاى خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران می‌کردند، پس عبرت بگیرید اى صاحبان چشم!».

این آیه شریفه به یکی از حوادث عبرت آموز تاریخ که در کلام مولای متقیان به‌طور عموم نام برده شده است اشاره میکند.

آری تاریخ بخشی از هویت انسان است؛ تاریخ به ما میگوید که پیشنیان ما از کجا آمدهاند و در کجا زیستهاند. تاریخ میراث نیاکان ماست، در نتیجه میتوان گفت مطالعه تاریخ به خودشناسی نیز منجر میشود، آشنایی با بزرگانی که در اتفاقات سرنوشتساز جهان نقشی اساسی داشتهاند و طی کردن طریق افراد موفق و پرهیز از تکرار اشتباهات افراد شکستخورده، از دستاوردهای مطالعه کتابهای تاریخ جهان محسوب میشود؛ پس نهتنها خودشناسی، بلکه شناخت سایرین نیز از جمله مزایای مطالعه تاریخ است. تاریخ به ما میآموزد که چگونه میتوان تغییر کرد و با در نظر گرفتن معیارهای فرهنگی و تفاوتهای شخصی و اجتماعی از تغییراتی سخن میگوید که میتواند راهنمای ما باشد.

مطالعه کتاب‌‌های تاریخ جهان ابزاری است که به ما کمک میکند خود را بهعنوان شهروندی شایسته برای جامعه معرفی کنیم. شهروند آگاه، شهروندی است که از تاریخ جامعه خود مطلع است و از اهمیت نقش خود نیز باخبر است.

و اما شاید مهمترین دستاورد مطالعه کتابهای تاریخ (چه تاریخ ایران و چه تاریخ جهان) این است که افراد را به انسانهایی تبدیل میکند که از قدرت تصمیمگیری برخوردارند، چراکه با دانشی که از مطالعه سرنوشت گذشتگان به دست میآید، میتوان با در نظر گرفتن جوانب مختلف، بهترین تصمیمها را اتخاذ کرد. انس با تاریخ به آدمی قدرت شگرفی میبخشد که حوادث در شرف تکوین را هم پیش‌بینی نماید. تاریخ مرد جوان را «پیر» میسازد بدون آنکه چهره‌ای پُرچین‌وشکن و مویی خاکستری‌رنگ داشته باشد.
 
[1]. نهج البلاغه، نامه 31.
[2]. همان، نامه 467.
[3]. همان، نامه 208.
[4]. حشر، 2.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط