چرا سفرهای زیارتی باید از منظر امنیتی بازتعریف شوند؟

اربعینی امن در میانه میدان نبرد اطلاعاتی

همین سفر که در ظاهر از جنس نور و ایمان است، در جهان پیچیده امروز به صحنه ‌ای نامرئی از نبرد امنیتی، اطلاعاتی و جنگ ترکیبی نیز بدل شده است. دشمن، حتی وقتی در میدان نظامی شکست می ‌خورد، میدان اطلاعاتی را رها نمی ‌کند و اربعین، با تراکم بالای جمعیت، تنوع ملیتی، رفت‌وآمد بی‌سابقه نخبگان، مسئولان و نیروهای دولتی و سازمانی، فرصتی طلایی برای سرویس ‌های جاسوسی محسوب می ‌شود.
جمعه، 17 مرداد 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدحسین خاتمی
موارد بیشتر برای شما
اربعینی امن در میانه میدان نبرد اطلاعاتی
زیارت، در فرهنگ اسلامی، یک تجربه عمیق انسانی و معنوی است. سفر به عتبات عالیات و حضور در راهپیمایی میلیونی اربعین، از بزرگ‌ترین و پرمعناترین نمودهای این تجربه است. میلیون‌ها انسان مؤمن، از نقاط مختلف جهان، با پای پیاده به ‌سوی کربلا حرکت می‌کنند تا وفاداری‌شان را به حق و به مظلوم بودن اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و به مسیر مقاومت اعلام کنند اما همین سفر که در ظاهر از جنس نور و ایمان است، در جهان پیچیده امروز به صحنه ‌ای نامرئی از نبرد امنیتی، اطلاعاتی و جنگ ترکیبی نیز بدل شده است. دشمن، حتی وقتی در میدان نظامی شکست می ‌خورد، میدان اطلاعاتی را رها نمی ‌کند و اربعین، با تراکم بالای جمعیت، تنوع ملیتی، رفت‌وآمد بی‌سابقه نخبگان، مسئولان و نیروهای دولتی و سازمانی، فرصتی طلایی برای سرویس ‌های جاسوسی محسوب می ‌شود.
 
یکی از بزرگ ‌ترین اشتباهاتی که می‌ تواند امنیت یک سازمان، یک پروژه راهبردی یا حتی یک فرد را به خطر بیندازد، ساده ‌انگاری نسبت به همین سفرهاست. اینکه تصور شود چون سفر زیارتی است، خطر ندارد یا چون فرد در حال عبادت و نیایش است، هدف جاسوسی قرار نمی‌ گیرد، اگر چه صادقانه و خالصانه است اما از لحاظ امنیتی بسیار خطرناک و شکننده می باشد. چرا که دشمن نه به نیت افراد، بلکه به موقعیت آن‌ها نگاه می ‌کند. برای یک سیستم جاسوسی، «فرد مؤمن»، «پژوهشگر»، «تکنسین نظامی»، «مدیر اجرایی»، «دانشجوی نخبه»، یا «کارمند معمولی» و... هیچ تفاوتی ندارد. آنچه اهمیت دارد، سطح دسترسی او، روابط انسانی او و میزان سهل‌ انگاری ‌اش در محیط‌ های پر ریسک است.
 
راهپیمایی اربعین، با تمام معنویت و شور مردمی ‌اش، از منظر امنیتی یکی از پیچیده‌ ترین موقعیت ‌های میدانی به‌ شمار می ‌آید. هم ‌زمانی میلیون ‌ها گوشی فعال، حضور صدها هزار کارمند، دانشجو، طلبه، مدیر، خبرنگار و حتی فعالان فرهنگی و سایبری، این سفر را به یک «کلان ‌داده» در اختیار سرویس‌ های بیگانه تبدیل کرده است. کافی است کسی که به اطلاعات مهمی دسترسی دارد، بدون رعایت پروتکل ‌های ضد اطلاعاتی در این فضا حضور یابد یا کسی که صرفاً به ‌عنوان همراه، ولی با گوشی آلوده، به چنین محیطی پا بگذارد. از آن لحظه، مسیرهای نفوذ اطلاعاتی دشمن فعال می ‌شود.
 
سرویس ‌های اطلاعاتی امروز، به‌ ویژه در رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای غربی، تنها به شنود مکالمات یا کنترل ایمیل‌ها بسنده نمی ‌کنند. سامانه‌هایی مانند گاسپیل«Gospel» با استفاده از هوش مصنوعی، داده‌های مکانی، ارتباطی، تصویری و رفتاری را با یکدیگر ترکیب می‌ کنند.
 
به ‌عبارت ساده ‌تر، کافی است گوشی شما با گوشی یک فرد هدف در نزدیکی هم ثبت شوند؛ کافی است از یک وای ‌فای عمومی استفاده کنید؛ کافی است تصویری از یک چهره یا ساختمان خاص در حافظه گوشی شما پیدا شود. همین داده ‌های پراکنده، در کنار هم، می ‌توانند به یک هدف ‌یابی دقیق برای دشمن تبدیل شوند. این یعنی حتی اگر شما هیچ اطلاعات خاصی نداشته باشید، می‌ توانید به ‌طور ناخواسته واسطه انتقال یا نشت داده ‌هایی شوید که به ترور، اخاذی، یا عملیات روانی علیه سازمان یا کشور ختم می‌ شود. ای کاش میشد اصلا گوشی همراه خودمان نبریم یا لااقل به هیچ عنوان آن را در کوله خود درنیاوریم و فیلمو عکس بدون مراقبت تهیه نکنیم.
 
در چنین شرایطی، نقش واحدهای حراست در سازمان ‌ها و نهادها حیاتی و حیاتی‌تر می‌ شود. دیگر نمی ‌توان صرفاً به جلسات رسمی یا اطلاعیه‌ های اداری بسنده کرد. باید هر سفر، به ‌ویژه سفرهایی مانند اربعین که ماهیت توده ‌ای و فرامرزی دارند، به ‌عنوان یک پروژه کامل ضد اطلاعاتی دیده شود. به همین دلیل، حراست ‌ها باید از ماه‌ ها پیش از اعزام، فرایندهای پایش، آموزش، توجیه، محدود سازی اطلاعات و رصد پسا سفر را طراحی و اجرا کنند. سهل‌ انگاری در این زمینه، آن هم در شرایطی که دشمن از کوچک ‌ترین داده برای ضربه استفاده می ‌کند، چیزی جز خیانت به امنیت ملی نیست؛
 

تدابیر پیشا و پسا سفر

یکی از ضروری ‌ترین گام ‌ها، «پایش و ارزیابی دقیق کارکنان اعزامی» است. اگر فردی به اطلاعات حساس دسترسی دارد، یا در پروژه ‌های امنیتی و راهبردی فعال است، نباید بدون تحلیل دقیق ریسک و اقدامات حفاظتی، به سفر اعزام شود. برخی افراد، به ‌صورت ناخواسته، بیشتر در معرض تهدیدند. مثلاً کسانی که در حوزه نظامی، فناوری، ارتباطات، انرژی، رسانه یا حتی آموزش فعال ‌اند. شناسایی این افراد و ایجاد محدودیت‌ های موقت یا دائم، بخشی از اقدامات ضروری واحد حراست است.
 
گام بعدی، برگزاری جلسات آموزش «ضد اطلاعاتی» نه به ‌صورت نمادین، بلکه با بیان صریح تهدیدات، سناریوهای واقعی، تجربیات سال‌ های گذشته و آموزش عملی نحوه مقابله با روش‌ های متنوع نفوذ است. دشمن ممکن است از طریق وای ‌فای، بلوتوث، خوش‌رویی، ارتباطات انسانی، هدیه ‌دادن، عکس‌ گرفتن، نرم ‌افزارهای مذهبی جعلی یا حتی جاسازی سخت ‌افزاری در وسایل هدی ه‌شده نفوذ کند. این روش‌ها باید برای کارکنان توضیح داده شود و دستورالعمل‌ های ساده و روشن برای هر موقعیت احتمالی ارائه گردد.
 
اقدام مهم دیگر، استفاده از «تجهیزات پاک» است. یعنی گوشی ‌ها، لپ ‌تاپ ‌ها یا ابزارهایی که هیچ اطلاعات سازمانی در آن‌ها وجود ندارد، نرم ‌افزارهای غیرضروری حذف شده و صرفاً برای سفر طراحی شده‌اند. این مفهوم در دنیا با عنوان Clean Device شناخته می ‌شود. اگر دستگاهی حاوی اطلاعات حساس باشد، یا نرم ‌افزارهای شنود پذیر داشته باشد، نباید وارد منطقه پر ریسک شود. حتی عکس خانوادگی، فایل شخصی یا مکالمات قدیمی، در بعضی شرایط می ‌تواند ابزاری برای اخاذی یا تهدید روانی باشد.
 
حراست باید همچنین یک «سامانه اطلاعاتی سفر» داشته باشد. مقصد، زمان سفر، وسیله نقلیه، شماره تماس اضطراری، سطح حساسیت فرد، نوع فعالیت در طول سفر و وضعیت ارتباطی باید به ‌صورت مستند و شفاف در اختیار باشد تا در صورت نیاز، در کمترین زمان واکنش لازم انجام گیرد.
 

توجه و مراقبت قبل از شروع و پس از سفر

توصیه‌هایی نظیر اجتناب از مکالمات کاری، عدم استفاده از وای ‌فای عمومی، مراقبت از وسایل، پرهیز از ارتباط با افراد مشکوک و گزارش ‌دادن هر نوع تماس یا حادثه، باید نه ‌تنها توصیه شود بلکه تمرین شود. در یک محیط شلوغ مانند اربعین، ممکن است تنها چند ثانیه بی ‌توجهی به وسایل الکترونیکی، فرصت لازم برای جاسازی یا کپی ‌برداری فراهم کند. بارها پیش آمده که یک گوشی یا فلش، پس از چند دقیقه امانت ‌دادن، به ابزار ردیابی یا شنود تبدیل شده است.
 
در بازگشت از سفر، فرایند امنیتی تازه آغاز می ‌شود. گزارش ‌دهی جزئی از حوادث، بررسی کامل تجهیزات، مصاحبه ساختار یافته، بررسی حافظه وسایل و حتی در برخی موارد ریست کامل سیستم یا تعویض ابزارها ضروری است. اطلاعات در طول سفر ممکن است آلوده، شنود یا منتقل شده باشند. اگر کارمندی در طول سفر با فرد مشکوکی روبه‌رو شده، یا رفتاری غیرعادی مشاهده کرده، حتی اگر از نظر خودش بی‌ اهمیت باشد، باید فوراً ثبت و بررسی شود. بسیاری از نشت ‌های بزرگ اطلاعاتی از همین «بی ‌اهمیت‌ ها» آغاز شده ‌اند.
 
در نهایت، مهم ‌ترین هدف، تبدیل تجربه سفر به «دانش امنیتی» است. یعنی نه ‌فقط حفظ امنیت یک فرد یا یک سفر، بلکه مستن دسازی تهدیدها، استخراج الگوها و ارتقای فرهنگ سازمانی برای سفرهای بعدی. فرهنگ امنیتی زمانی تثبیت می ‌شود که کارکنان بدانند امنیت نه امری تحمیلی، بلکه بخشی از حرفه ‌گرایی است. این آگاهی باید به ‌مرور به «ارزش مشترک» در سازمان ‌ها تبدیل شود.
 
زمان آن فرا رسیده که نهادهای مسئول، به ‌ویژه واحدهای حراست، نگاه ‌شان به مقوله سفر را متحول کنند. دیگر نمی ‌توان با الگوهای قدیمی به مقابله با تهدیدات جدید رفت. فناوری دشمن مدام پیشرفتهتر می‌ شود؛ ما نیز باید هوشمندانه‌تر، مسئولانه‌تر و نظام ‌مندتر عمل کنیم. چرا که حتی یک بی‌احتیاطی ساده، می‌ تواند مقدمه یک فاجعه امنیتی بزرگ باشد.
 
در طول سفر، حفظ ارتباط بدون ایجاد فشار، اصل مهمی است. یعنی حراست ‌ها باید با کارکنان در تماس باشند، اما این ارتباط نباید حساسیت ‌برانگیز یا مزاحم باشد. افراد باید تشویق شوند که در صورت مواجهه با وضعیت ‌های مشکوک، به‌ راحتی و بدون ترس گزارش دهند. امنیت واقعی با اعتماد شکل می ‌گیرد، نه با کنترل افراطی.
 

او متوجه نشود که ما متوجه شدیم

اگر احساس کردید در شرایط تخلیه اطلاعاتی قرار گرفتید یا با فردی روبه‌رو شدید که سؤالاتی غیر معمول و مشکوک می‌ پرسد، مهم‌ترین و نخستین اقدام، حفظ آرامش است. برخوردهای هیجانی، واکنش ‌های تند یا فرار عجولانه نه ‌تنها سودی ندارند، بلکه ممکن است فرد را بیش از پیش در معرض خطر قرار دهند. تجربه‌ های متعدد نشان داده است که هوشیاری، خونسردی و پاسخ ‌های سنجیده، مؤثرترین راه برای کنترل این نوع موقعیت ‌ها هستند.
 
در مواجهه با فردی که به ‌نظر می‌رسد سؤالاتش فراتر از کنجکاوی عادی زائران است و سمت ‌و سوی حرفه ‌ای، سازمانی یا اطلاعاتی دارد، بهترین روش، پاسخ‌ های کلی، گنگ و فاقد ارزش اطلاعاتی است. لازم نیست دروغ گفته شود، زیرا ممکن است همین دروغ بعدها ضد شما استفاده شود. بلکه می ‌توان با شگردهای گفتاری ساده و بی‌خطر مانند "دقیق نمی‌دانم"، "به یاد ندارم"، "من در جریان آن نیستم"، یا "این موضوع به من ربطی ندارد" و... گفت‌وگو را به حاشیه برد یا منحرف کرد. این پاسخ ‌ها، در عین اینکه هیچ اطلاعات واقعی در اختیار طرف مقابل قرار نمی ‌دهند، فضای گفت ‌و گو را نیز به‌ طور ناگهانی نمی‌ بندند و باعث جلب شک یا واکنش متقابل نمی ‌شوند.
 

حضور مداوم با جمع و جمعی سفر کردن

یکی از اصول مهم در چنین شرایطی این است که هرگز نباید تنها ماند. «حضور در جمع»، همراهی با افراد مورد اعتماد، یا عضویت در کاروان‌هایی که ساختار مشخص و هماهنگی‌ های حفاظتی دارند، به شکل محسوسی سطح امنیت فرد را افزایش می ‌دهد. زیرا افراد مشکوک معمولاً دنبال اهدافی می ‌گردند که در خلوت باشند، در حاشیه حرکت کنند یا از حمایت اطرافیان بی‌ بهره باشند. محیط ‌های شلوغ اما امن، مثل مواکب رسمی ایرانی، ایستگاه‌ های خدمتی شناخته ‌شده یا همراهی با اعضای خانواده و همکاران، فضا را برای سوء استفاده محدودتر می ‌کنند.
 
از سوی دیگر، بسیار مهم است که فرد از تماس ‌های تلفنی و پیام ‌رسانی در لحظات مشکوک خودداری کند. اگر گمان می‌ کنید کسی در حال سنجیدن شما یا کسب اطلاعات است، تلاش برای برقراری تماس فوری، فرستادن پیام هشدار یا ثبت مخفیانه اطلاعات، می ‌تواند شما را لو دهد یا توجه آن فرد را جلب کند. در عوض، بعد از فاصله ‌گرفتن از موقعیت مشکوک، در مکانی امن، گزارش لازم را به مسئولان یا مأمور حراست کاروان ارائه دهید. یادداشت دقیق چهره، لهجه، رفتار، پوشش، و نوع پرسش ‌های فرد مشکوک، می ‌تواند به تحلیل و شناسایی شبکه ‌های احتمالی کمک شایانی کند.
 
در برخی از موارد، افراد تصور می ‌کنند اگر مورد هدف اطلاعاتی قرار بگیرند، جانشان در خطر خواهد بود اما واقعیت این است که هدف اولیه اغلب این افراد، ترور یا آسیب فیزیکی نیست؛ بلکه تخلیه اطلاعات، شناسایی منابع، طراحی فریب و جمع ‌آوری داده برای تحلیل ‌های کلان است. بنابراین، ترس بی ‌مورد یا رها کردن مسیر به‌ دلیل بدبینی بیش ‌از حد، نه ‌تنها مفید نیست بلکه ممکن است موجب رفتارهای غیرعادی شود که حساسیت ‌برانگیز است. با حفظ خونسردی و درایت، می ‌توان از سخت ‌ترین موقعیت ‌ها نیز عبور کرد.
 
اگر شخصی متوجه شد که مورد هدف یک عملیات تخلیه اطلاعاتی قرار گرفته، لازم است پس از جدایی طبیعی از فرد مشکوک، موضوع را فوراً با رابط امنیتی، مسئول حراست یا مدیر کاروان در میان بگذارد. حتی اگر فرد مطمئن نیست، باز هم اطلاع ‌رسانی مهم است. زیرا امکان دارد موضوع او بخشی از یک الگوی تکرارشونده باشد و ترکیب گزارش‌های چند نفر، منجر به کشف یک زنجیره جاسوسی یا شبکه اطلاعاتی شود. شاید بگویید مسئولی در کشور عراق نمی شناسم که به او اطلاع دهم، در این صورت جدا شدن از فرد مشکوک و همراه شدن با همسفران و مطلع کردن آنان ضروری است.
 
نباید فراموش کرد که یکی از اهداف دشمنان در چنین سفرهایی، شناسایی مدیران، کارکنان نهادهای کلیدی یا افراد دارای دسترسی به اطلاعات است. گاهی یک سؤال ساده مانند «در کجا کار می‌کنید؟» یا «شغل‌تان چیست؟» می ‌تواند مقدمه ‌ای برای دسترسی به اطلاعات مهم‌تر باشد. اینکه در این سفر معنوی با هر کسی سر صحبت را باز کنیم یک خطای بزرگ است. حتی کسی که پای حرف دل ما می نشید خودش جاسوس یا خرابکار نباشد می تواند واسطه درز اطلاعات شود.
 
در کنار این نکات رفتاری، موضوع امنیت تجهیزات نیز نباید فراموش شود. اگر فردی به گوشی یا لپ ‌تاپ شما نزدیک شد، دستگاه‌تان برای مدتی دور از نظرتان ماند یا حتی پیشنهاد استفاده از پاور بانک یا شارژر را از غریبه ‌ای دریافت کرد، بعد از آن اتفاق، گوشی باید از نظر نرم ‌افزاری بررسی شود. در صورت امکان، بازگرداندن به تنظیمات کارخانه یا بررسی تخصصی توسط تیم فناوری اطلاعات نهاد مربوطه توصیه می‌ شود. برخی بدافزارها، تنها با یک لحظه اتصال می‌ توانند گوشی را آلوده کنند و تمام فعالیت‌ های فرد را ضبط، ارسال یا تحلیل نمایند.
 

خود حفاظتی هوشمندانه

تمام مواردی که گفته شد، بخشی از مفهومی بزرگ‌تر به نام «خودحفاظتی هوشمندانه» است. در دنیای امروز، دشمنان به‌ دنبال جاسوسانی با چهره ‌های خشن یا تجهیزات پیشرفته نیستند؛ بلکه به ‌دنبال افرادی هستند که از روی ناآگاهی، حواس ‌پرتی یا بی ‌توجهی، اطلاعات را در اختیارشان بگذارند. مأموران اطلاعاتی دشمن، به‌ ویژه در کشورهای متخاصم، یاد گرفته‌اند چگونه در قالب زائر، خادم، فیلم‌بردار، راننده یا حتی دوست، وارد گفتگو شوند و آنچه را لازم دارند، ب ه‌ظاهر دوستانه و محترمانه استخراج کنند.
 
بنابراین، در پاسخ به این پرسش که «اگر در سفر اربعین کسی از ما اطلاعاتی خواست که به نظر مشکوک می ‌رسید، چه کنیم؟» باید گفت: بهترین پاسخ، ترکیبی از سه اصل کلیدی است: آرامش، هشیاری و گزارش‌دهی.
 
آرامش، مانع از اقدامات شتاب‌ زده و لو رفتن می ‌شود؛
هوشیاری، از افشای ناخواسته اطلاعات جلوگیری می‌ کند؛
و گزارش‌ دهی، زنجیره‌ اطلاعات دشمن را قطع و ساختار حفاظتی مجموعه را تقویت می‌کند.
 
شایسته است که مسئولان کاروان ‌ها یا هر زائری نیز پیش از سفر، آموزش ‌های پایه‌ امنیتی و ضداطلاعاتی را در جلسات توجیهی به زائران ارائه دهند یا در این مورد اطلاعات و آگاهی پیدا کنند. باید فیلم های آموزشی تهیه شود که تجربیات سفرهای گذشته باید مستند سازی شده و نمونه ‌های عملی از تهدیدات واقعی به زائران آموزش داده شود. اگر زائری بداند که چگونه ممکن است با یک لیوان چای، یک لبخند یا یک مکالمه به ظاهر ساده، طعمه اطلاعاتی شود، احتمال تکرار آن رفتار کاهش می‌یابد.
 
در پایان باید گفت، حضور آگاهانه و مسئولانه در سفر اربعین، نه ‌تنها ضامن امنیت خود فرد است بلکه به امنیت جمعی، اقتدار ملی و حفظ شأن این حرکت عظیم کمک می ‌کند. دشمنان سال ‌هاست می ‌کوشند با نفوذ در همین مسیر نورانی، از ضعف ما در فهم خطر، سود ببرند. اما زائرانی که "چشم ‌باز" و "زبان‌ بسته" باشند، یعنی با دقت ببینند و با احتیاط سخن بگویند، بهترین سد در برابر عملیات ‌های اطلاعاتی دشمن خواهند بود. اربعین فقط راهپیمایی عشق نیست، راهپیمایی عقل نیز هست. دشمن نه تنها به دنبال نابودی کشور ما هست بلکه به دنبال بستن راه شناختن اهل بیت(علیهم السلام) هم هست. ما باید برای تدام حضور عاشقان و دل‌باختگان هم تلاش کنیم تا این راه همیشه پر از زائر بماند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط