شاید فکرش را نکنید که برخی جاسوسیها تحت پوشش تحقیق و پژوهشهای علمی صورت میگیرد. سفارش پژوهش برای یک دانشجو در مقاطع مختلف موضوع عجیبی نیست اما در حاشیه این پژوهش و در حین تحقیق برای موضوعی که توسط یک سازمان امنیتی سفارش داده است، میشود اطلاعات بسیار حساس را هم افشا کرد. این اتفاق ناخودآگاه صورت میگیرد اما به مرور با تطمیع یا تهدید میشود پژوهشگر را آگاهانه و مستقیم درگیر جاسوسی کرد. در شرایط امروز و پس از توقف جنگ، احتمال سوء استفاده برخی افراد یا نهادها از مسیر همکاریهای علمی، پژوهشی و دانشگاهی با هدف جمعآوری اطلاعات حساس افزایش مییابد. گاهی این همکاریها با پوشش پروژههای تحقیقاتی، دورههای آموزشی یا تبادلات علمی مطرح میشوند اما هدف اصلی، دستیابی به دادههای کلیدی و دانش فنی کشور است.
لازم است نسبت به هرگونه دعوت یا پیشنهاد همکاری علمی، پژوهشی یا صنعتی از سوی منابع ناشناس یا غیرشفاف، با دقت و احتیاط کامل برخورد کنید و قبل از هر اقدام، اصالت و اهداف طرف مقابل را به طور دقیق بررسی نمایید. حفاظت از اطلاعات علمی و فناوری، در این دوران حساس، مسئولیتی همگانی و بسیار حیاتی است.
همکاری علمی، اگرچه در ظاهر با هدف تبادل داده، ارتقای دانش و توسعه مرزهای علم صورت میگیرد اما در دل خود میتواند بستری مناسب برای نفوذ، شناسایی، استخراج دادههای حساس و حتی کنترل منابع انسانی باشد. اکنون که جهان در دوران پساجنگ و فضای شکننده باصطلاح آتش بس و رقابتهای ژئوپلیتیکی قرار داریم، خطر استفاده از کانالهای علمی به عنوان پوشش مأموریتهای اطلاعاتی و اهداف امنیتی، از همیشه بیشتر شده است.
در چنین شرایطی، مسئلهای که شاید در گذشته به عنوان فرضیهای در حاشیه محافل امنیتی و اطلاعاتی مطرح میشد، امروز به واقعیتی ملموس بدل شده است: جاسوسی از مسیر پژوهش؛ یادداشتی که میخوانید در صدد توضیح راههای جاسوسی از طریق فعالیتهای پژوهشی و علمی است. بر هر دانشجو و محقق وطن پرستی لازم است برای حفظ دستاوردهای مادی، معنوی، علمی و فناوری کشورش کوشا باشد.
دانشگاهها، هدف استراتژیک سرویسهای اطلاعاتی
در بسیاری از کشورها، بهویژه کشورهای در حال توسعه، دانشگاهها و مراکز پژوهشی، خاستگاه تولید دانش بومی، فناوریهای پیشرفته و گاه محل تمرکز پروژههای راهبردی در حوزههای نظامی، صنعتی، کشاورزی، سلامت و ارتباطات هستند. این بدان معناست که اطلاعات در حال تولید در این نهادها، نه تنها برای توسعه ملی حیاتیاند، بلکه برای قدرتهای بیگانه نیز جذاب و ارزشمند هستند.سرویسهای اطلاعاتی پیشرفته دنیا، از دیرباز دانشگاهها را بهعنوان یکی از مسیرهای اصلی نفوذ و جمعآوری اطلاعات هدف گرفتهاند. این نفوذ میتواند از طریق استادان میهمان، فرصتهای مطالعاتی، بورسیهها، کارگاههای تخصصی یا حتی پروژههای به ظاهر بیخطر علمی اتفاق بیفتد اما آنچه به ظاهر همکاری علمی است، در باطن راهی برای استخراج اطلاعات طبقهبندیشده و گاه شکلدهی به شبکههای نفوذ انسانی خواهد بود.
مدلهای رایج نفوذ از مسیر پژوهش
نکته مهم آن است که جاسوسی علمی الزاماً به صورت مستقیم و خشن صورت نمیگیرد. در بسیاری از موارد، مسیر نفوذ نرم، تدریجی و در پوششی کاملاً حرفهای انجام میشود. برخی از رایجترین الگوهای این نفوذ عبارتاند از:1. پروژههای سفارشی از سوی نهادهای ناشناس: پژوهشگری که فکر میکند در حال انجام تحقیقی معمولی است، عملاً در حال تهیه گزارشی امنیتی برای یک سازمان بیگانه است. مثلاً سفارش تحلیل دادههای اقلیمی مناطق خاص، بررسی منابع آبی، تحقیق درباره رفتارهای اجتماعی اقشار خاص یا ساختار اقتصادی یک نهاد دولتی، میتواند بخشی از یک پازل اطلاعاتی باشد که در جای دیگر تفسیر امنیتی میشود.
2. دعوت به کنفرانسها یا فرصتهای مطالعاتی مشکوک: گاه استاد یا پژوهشگر ایرانی به کنفرانسی در خارج دعوت میشود که پوشش علمی دارد اما در واقع محلی برای شناسایی، تطمیع یا تهدید افراد کلیدی است. بهعبارتی میشود این کنفرانسها نشستهای تخصصی یک تله باشد برای گیر انداختن استادان و دانشمندان؛ بسیاری از سرویسها از این فضاها برای ارزیابی استعداد همکاری، استخراج اطلاعات ضمنی یا حتی استخدام فرد استفاده میکنند.
3. شبکهسازی پنهان در همکاریهای تحقیقاتی بینالمللی: پروژههایی که با مشارکت چند نهاد علمی از کشورهای مختلف انجام میشود، گاه دارای اعضای غیررسمی یا مشاورانی هستند که وظیفهشان فقط تحلیل دادههای دریافتی از ایران است. در این مدل، دادههایی که توسط محققان ایرانی با نیت خیر منتشر میشود، در خارج تفسیر اطلاعاتی میشوند.
4. برنامههای آموزشی با ظاهر فناوری: برگزاری دورههای تخصصی توسط شرکتها یا دانشگاههای خارجی، گاه بهعنوان پوشش آموزش مطرح میشود اما هدف اصلی آشنایی با سطح دانش فنی کشور، شناسایی افراد کلیدی و تعیین نقاط ضعف سیستمهای فناورانه است.
5. نفوذ از طریق سفارش پایاننامه و تحقیقهای دانشگاهی: تصور نکنیم که تنها استادان یا مدیران هدف قرار میگیرند. بسیاری از عملیاتهای اطلاعاتی از طریق دانشجویان، آنهم با ظاهر عادی علمی پیگیری میشود. سفارش موضوع پایان نامههایی با تمرکز خاص، یا پیشنهاد پژوهشهایی در موضوعات کاربردی امنیتی، میتواند نخستین قدم در یک مسیر نفوذ باشد.
مراحل جذب یک پژوهشگر برای جاسوسی
فرایند استفاده اطلاعاتی از پژوهشگران معمولاً در یک روند چندمرحلهای و آرام صورت میگیرد:مرحله اول، اعتمادسازی علمی: ایجاد رابطه علمی، پیشنهاد همکاری در پروژه، یا تعریف مشترک مقاله بینالمللی؛
مرحله دوم، ارائه امتیاز و تسهیلات: پیشنهاد پرداخت مالی، سفر رایگان، فرصت مطالعاتی یا چاپ مقاله در مجلههای معتبر علمی دنیا؛
مرحله سوم، آزمون وفاداری: درخواست ارسال اطلاعاتی فراتر از پروژه علمی؛ مثلاً اسناد داخلی، دسترسی به آزمایشگاه، محل ذخیره دستاوردهای علمی و پژوهشی مورد نیاز یا افشای نظرات و برنامههای درونسازمانی؛
مرحله چهارم، فشار یا تطمیع: در این مرحله ممکن است فرد با مدارکی از او تهدید شود (مثلاً تصاویر شخصی، وابستگی مالی، سفرهای محرمانه) یا با وعدههای شغلی و اقامتی فریب داده شود.
مرحله پنجم، ورود رسمی به حلقه اطلاعاتی: پس از عبور از این مراحل، فرد عملاً به مهرهای تبدیل میشود که به صورت آگاهانه اطلاعات کلیدی را در اختیار سرویس مقابل قرار میدهد، یا بر پروژههای حساس تأثیر میگذارد. یعنی اثر مستقیم و غیر مستقیم پژوهشگر میتواند برای سازمان امنیتی مهم باشد. آنها میتوانند در درجات مختلف و با شیوههای مختلف از افراد برای افشا یا انتقال اطلاعات استفاده کنند.
چرا پژوهشگر به این دام میافتد؟
بسیاری از پژوهشگران و نخبگان، از سر صداقت علمی یا بیاطلاعی از تهدیدات امنیتی، وارد چنین مسیرهایی میشوند. عواملی که این آسیبپذیری را افزایش میدهد، عبارتاند از:بیخبری از راهبردهای اطلاعاتی دشمنان: بسیاری از دانشگاهیان گمان میکنند تا زمانی که در حوزه نظامی فعالیت نکنند، مخاطب جاسوسی نیستند؛ در حالی که حوزههای محیط زیست، سلامت، نانو، انرژی و حتی جامعهشناسی، مردم شناسی و... هم اهداف جذابی برای سرویسها هستند.
مشکلات اقتصادی و انگیزههای مالی: پیشنهادهای مالی جذاب، چاپ مقاله در مجلات سطح بالا و وعده دریافت گرنت یا فاند، میتواند وسوسه برانگیز باشد.
خلأ حمایت از نخبگان داخلی: وقتی محققان جوان احساس کنند در داخل کشور دیده نمیشوند، حمایت نمیشوند یا امکان رشد ندارند، تمایل بیشتری به تعامل خارجی پیدا میکنند، ولو پرخطر.
نبود آموزشهای پیشگیرانه در مراکز علمی: هنوز هم در بسیاری از دانشگاههای ما، مفاهیمی مانند امنیت علمی، جاسوسی پژوهشی یا حفاظت اطلاعات در سطح ضعیفی آموزش داده میشود یا اصلاً مطرح نیست.
ابعاد آسیبزای این نفوذها برای کشور
ورود اطلاعات علمی، فناورانه و اجتماعی به دست بیگانگان، صرفاً یک زیان علمی نیست، بلکه تبعات چندگانهای برای امنیت و منافع ملی دارد:افشای برنامهها و مسیرهای توسعه کشور: دشمنان میتوانند بر اساس اطلاعات دقیق، برنامههای توسعهای ایران را هدفگذاری کرده و مانعسازی کنند.
ایجاد اختلال در پروژههای راهبردی: با شناخت ضعفها یا آسیبپذیریها، حملات سایبری، تحریمهای هدفمند یا حتی خرابکاریهای صنعتی صورت میگیرد.
شناسایی افراد کلیدی برای ترور یا حذف فیزیکی: در سالهای اخیر، برخی ترورها و خرابکاریها علیه دانشمندان هستهای و صنایع حساس، دقیقاً بر پایهی اطلاعاتی صورت گرفته که از کانالهای پژوهشی و علمی به بیرون درز کرده بود.
ضربه به اعتماد به نخبگان داخلی: اگر جامعه علمی متهم به همکاری با بیگانگان شود، نهتنها بیاعتمادی عمومی شکل میگیرد، بلکه نخبگان واقعی نیز قربانی این بیاعتمادی خواهند شد.
چه باید کرد؟
مقابله با این پدیده پیچیده، صرفاً با برخورد امنیتی ممکن نیست. بلکه نیازمند یک راهبرد جامع، هوشمندانه و چند لایه است که عناصر زیر را در بر گیرد:آگاهسازی مستمر جامعه علمی و دانشگاهی: تولید محتوا، برگزاری کارگاه، دورههای آموزشی و انتشار راهنماهای تخصصی درباره تهدیدات امنیتی در فضای علمی، ضروری است.
اصلاح تعاملات بینالمللی با چارچوب مشخص: لازم است آییننامههایی برای تعاملات علمی بینالمللی تدوین شود که از یکسو مانع توسعه علمی نشود، و از سوی دیگر مخاطرات امنیتی را کاهش دهد.
توانمندسازی پژوهشگران داخلی: با حمایت از چاپ مقاله، ارائه گرنتهای داخلی، حل مشکلات مالی و ارتقاء شأن اجتماعی محققان، میتوان انگیزههای تعامل پرخطر با خارج را کاهش داد.
افزایش نظارت هوشمند بدون افراط امنیتی: نظارت بر پروژههای بینالمللی و رفتوآمدهای علمی باید دقیق باشد، اما این نظارت نباید به فضای امنیتی و ترس در دانشگاهها بدل شود.
ایجاد نهادهای تخصصی حفاظت از علم و فناوری: نهادی با ماهیت علمی-امنیتی که بین جامعه اطلاعاتی و دانشگاهی پل بزند، میتواند با زبانی حرفهای، پژوهشگران را آگاه و محافظت کند.
بیداری علمی، ضرورت امروز کشور
علم، ستون پیشرفت ملتهاست اما اگر بیحفاظ بماند، میتواند به سلاحی علیه خودمان بدل شود. امروز جنگ، تنها در میدان نبرد نظامی نیست؛ بخشی از جنگ در آزمایشگاهها، کنفرانسها، پایاننامهها و دادههای تحقیقاتی در جریان است. دشمن، با ظاهری علمی، با دعوتی پژوهشی و با نگاهی دانشگاهی میآید اما در اصل بهدنبال دانستن چیزی است که نباید بداند.همانگونه که در میدان نبرد نظامی، نیازمند رزمنده و تجهیزات هستیم، در میدان علم نیز نیازمند هوشیاری، ساختارهای حفاظتی و فرهنگسازی هستیم. همکاری علمی، اگر بدون چارچوب، بدون شناخت طرف مقابل و بدون حمایت از محقق داخلی صورت گیرد، دیر یا زود هزینههای بزرگی به کشور تحمیل خواهد کرد. آنچه امروز بهعنوان مقاله علمی پذیرفته میشود، ممکن است فردا به حمله سایبری، تحریم هدفمند یا حذف یک نخبه بینجامد. بنابراین، حفاظت از دانش، نه فقط وظیفه نهادهای امنیتی، بلکه وظیفه همه ما است؛ از مسئولان سیاستگذار گرفته تا دانشجویان تازه وارد. علم، اگر بیدار نباشد، در خوابش آینده ما را خواهد فروخت.