مقدمه:
هستی انسان دارای دو بعد است: مادّی و معنوی. در فرهنگ اسلام، هر پدیدهٔ مادّی، نظیری معنوی دارد؛ همانطور که سلامت جسم بدون سلامت روان، کامل نیست، جامعهای نیز که تنها از امنیت مادّی برخوردار باشد — ولی از امنیت معنوی محروم است — نمیتواند پایدار و سالم ماند.امنیت، تنها فقدان ترس از دشمن نیست؛ بلکه آرامشی است که از عدالت، عهد و وفا، و حضور الهی در زندگی جامعه ناشی میشود.
قرآن کریم، امنیت را نه تنها به عنوان یک وضعیت اجتماعی، بلکه به عنوان نعمتی الهیِ مستحق شکر و عبادت معرفی میکند. این مقاله بر آن است.
تا با کاوشی عمیق در آموزههای وحیانی قرآن کریم، ابعاد گسترده و چندوجهی امنیت را، اعم از مادی و معنوی، واکاوی نماید و نقش حیاتی آن را در تحقق حیات طیبه و سعادت بشری تبیین کند.
امنیت، نعمتی الهی: بستر اطاعت و پایه سلامت جامعه در قرآن کریم
1. امنیت، منت الهی و بستر حیات طیبه
قرآن کریم، امنیت را نه تنها یک نیاز بشری، بلکه نعمتی عظیم و منّتی الهی بر انسانها قلمداد میکند که زمینهساز اصلی حیات طیبه و عبودیت خالصانه است. از منظر قرآن، ایجاد امنیت و زدودن ترس از جوامع، عملی الهی است که راه را برای اطاعت و بندگی خداوند هموار میسازد.در این نگاه، امنیت صرفاً نبود تهدید نیست، بلکه بستری فراهم میآورد تا انسانها بتوانند در آرامش خاطر به رشد معنوی، اجتماعی و اقتصادی بپردازند.
در این راستا، آیهٔ مبارکه میفرماید:«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»[1](پس (به شکرانه این نعمت) باید پروردگار این خانه را پرستش کنند. همان که آنان را از گرسنگی (و قحطی نجات داد و) سیرشان کرد و از ترس (دشمن) امانشان داد.)
این آیه، نه تنها از نعمتهای غذا و امنیت خبر میدهد، بلکه رابطهٔ علّی و معنوی بین این دو نعمت و وظیفهٔ انسان را مشخص میکند: هرگاه خداوند، مردم را از گرسنگی نجات دهد و از ترس بیرون آورد — آنگاه، عبادت او، تنها واکنش منطقی و انسانی است. پس امنیت، نه محصول قوانین اجرایی، نه نتیجهٔ سلاحهای نظامی، بلکه ثمرهٔ ایمان، عدل و تسلیم به خدا است.
جامعهای که از امنیت برخوردار است، جامعهای است که در سایهٔ رحمت الهی زندگی میکند — و این همان بستری است که بر روی آن، اطاعت از دستورات الهی، نه توسط تهدید، بلکه توسط شکر و عشق، محقق میشود.
1.1. امنیت به مثابه معجزه الهی: بررسی نمونههای قرآنی
در جایجای قرآن، امنیت نه تنها یک هدف، بلکه گاهی به عنوان یک معجزه یا نماد قدرت الهی برای جوامع معرفی میشود. این امر نشان میدهد که امنیت، به ویژه امنیت پایدار و فراگیر، فراتر از تدابیر صرفاً انسانی است و ریشهای الهی دارد. خداوند در آیات متعددی، خود را تأمینکننده امنیت معرفی کرده و پیامبرش را یادآور شده که چگونه مردم را از ناامنی و هرج و مرج به سوی امنیت و آرامش هدایت کرده است:
«وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا»[2](و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس او میان دلهایتان الفت انداخت و به نعمت او برادر شدید.)
این آیه به وضوح نشاندهنده توانایی خداوند در ایجاد امنیت اجتماعی از طریق الفت و همبستگی است. همچنین، امنیت مکه مکرمه (حرم امن الهی) به عنوان نمونهای بارز از تأمین الهی امنیت و رزق مطرح شده است:
«وَقَالُوا إِن نَّتَّبِعِ الْهُدَىٰ مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا ۚ أَوَلَمْ نُمَکِّن لَّهُمْ حَرَمًا آمِنًا یُجْبَىٰ إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْءٍ رِّزْقًا مِّن لَّدُنَّا وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»[3]
(و گفتند: اگر ما با تو از هدایت پیروی کنیم، از سرزمینمان ربوده میشویم. آیا ما آنها را در حرم امنی جای ندادیم که همه گونه ثمرات به سوی آن آورده میشود، رزقی از جانب ما؟ ولی بیشترشان نمیدانند.)
این آیات، تأکیدی بر این حقیقت است که امنیت کامل و پایدار، هدیهای از جانب پروردگار است که با حکمت و قدرت او محقق میشود.
1.2. پیوند امنیت و بندگی: شکرانه نعمت الهی
در اندیشه قرآنی، امنیت نه تنها یک موهبت، بلکه یک مسئولیت است. شکرگزاری واقعی در قبال این نعمت، در گرو بندگی خالصانه و رعایت حدود الهی است.
جوامعی که از این نعمت سوءاستفاده کنند یا به کفران آن بپردازند، ممکن است امنیت خود را از دست بدهند. این امر نشان میدهد که امنیت پدیدهای پایدار نیست و نیازمند نگهداری و رعایت اصول اخلاقی و الهی است. قرآن کریم سرنوشت اقوامی را بیان میکند که به دلیل کفران نعمت، امنیت و آرامش خود را از دست دادند:
`
«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ»[4]
(و خداوند [برای آنان] مثالی زد: شهری که امن و آسوده بود، و روزیش از هر سو فراوان میرسید؛ اما به نعمتهای خدا کفران ورزید، پس خداوند به کیفر آنچه میکردند، لباس گرسنگی و ترس را بر آنان چشانید.)
این آیه به وضوح ارتباط کفران نعمت با از دست دادن امنیت و روزی را بیان میکند و هشداری است برای جوامع بشری که قدردان نعمتهای الهی، به ویژه نعمت امنیت، باشند و با بندگی و عدالت، آن را حفظ کنند.
2. ایجاد امنیت: تجلی رحمت الهی و وظیفه انسانی
امنیت، در کنار اینکه نعمتی الهی است، از طریق اسباب و اعمالی نیز محقق میشود که خود این اسباب نیز نشأت گرفته از اراده و رحمت الهی هستند.قرآن کریم، ایجاد زیرساختها و تمهیدات لازم برای تأمین امنیت را نه تنها فعالیتی انسانی، بلکه تجلی رحمت الهی میداند که از طریق بندگان صالح او محقق میگردد. این دیدگاه قرآنی، مسئولیت انسان را در تلاش برای برقراری امنیت، به یک وظیفه الهی و عبادی ارتقا میبخشد.
2.1. سد ذوالقرنین: نمونهای از تلاش بشری در پرتو رحمت الهی
نمونه بارزی از این حقیقت را میتوان در داستان ذوالقرنین مشاهده کرد. او با استفاده از دانش، توانایی و نیروی انسانی، سدی مستحکم در برابر هجوم قوم یأجوج و مأجوج ساخت تا مردمان مظلوم را از شر آنها ایمن سازد.
این اقدام که منجر به برقراری امنیت برای یک جامعه شد، از دیدگاه قرآن، رحمتی از جانب پروردگار معرفی میشود. پس از اتمام ساخت سد، ذوالقرنین چنین بیان میکند:
«قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی»[5](گفت: این رحمتی از پروردگار من است.)این آیه نشان میدهد که هرچند ساخت سد عملی فیزیکی و با دستان بشر بوده، اما نتیجه آن یعنی امنیت، منبعث از رحمت الهی است که به انسان توفیق این عمل را بخشیده است. این مثال تأکید میکند که خداوند، امنیت را گاهی از طریق ابزارهای مادی و تلاشهای هدفمند انسانی فراهم میآورد و این تلاشها خود تجلی رحمت اوست.
2.2. پیوند رحمت، توانمندی و امنیت پایدار
رحمت الهی در تأمین امنیت، تنها به جنبههای غیبی محدود نمیشود، بلکه شامل توفیق، قدرت، دانش و ارادهای است که خداوند به بندگان خود عطا میکند تا بتوانند به سازندگی و دفاع بپردازند. ساخت سد ذوالقرنین نشاندهنده آن است که امنیت پایدار، مستلزم ترکیبی از ایمان، اراده الهی، و تواناییهای عملی است.
این داستان الهامبخش است که انسانها با توکل بر خدا و بهرهگیری از هوش و توانمندیهای خود، میتوانند موانع ناامنی را برطرف کرده و زمینههای رحمت و آرامش را در جامعه بگسترانند. این نگاه قرآنی، امید و مسئولیت را در دل انسانها زنده میکند تا برای امنیت خود و جامعهشان تلاش کنند، چرا که این تلاش، خود قدم گذاشتن در مسیر رحمت الهی است.
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ»[6]
(آیا ندیدهای که خداوند آنچه را در زمین است و کشتیهایی را که به فرمان او در دریا حرکت میکنند، برای شما مسخّر ساخته و آسمان را نگه میدارد تا بر زمین نیفتد، مگر با اذن او؟ همانا خداوند نسبت به مردم بسیار مهربان و رحیم است.)
این آیه، وسعت رحمت الهی را در تسخیر امکانات مادی برای آسایش و امنیت بشر نشان میدهد و تأکید میکند که همه اینها از رأفت و رحمت بیکران او نشأت میگیرد.
3. امنیت در آفرینش: پیریزی هستی بر پایه نظم و آرامش الهی
نگاه قرآن به امنیت، صرفاً به ابعاد انسانی و اجتماعی محدود نمیشود؛ بلکه آفرینش را نیز بر پایهای از امنیت و آرامش الهی استوار میداند.خداوند متعال، هستی را با نظمی بیبدیل و قوانین ثابت و محکم آفریده است که هر یک از آنها به نوعی در ایجاد، حفظ و پایداری امنیت و بقای موجودات نقش حیاتی ایفا میکنند.
این تدبیر حکیمانه در تکوین کائنات، نه تنها امنیت را پدیدهای فراگیر معرفی میکند، بلکه مبنایی عمیق برای درک امنیت در تمامی سطوح زندگی فراهم میآورد.
3.1. زمین، قرارگاهی امن و پایدار: مهندسی شگفتانگیز برای حیات
قرآن کریم، زمین را به عنوان قرارگاهی امن و پایدار برای تمامی مخلوقات به تصویر میکشد. این امنیت نه فقط در سکون نسبی و محافظت زمین از مخاطرات کیهانی نمود مییابد، بلکه در ریزترین جزئیات ساختار آن نیز آشکار است. خداوند متعال در آیات متعددی به این حقیقت اشاره فرموده است:
«أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ۗ أَإِلَٰهٌ مَّعَ اللَّهِ ۚ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»[7]
(یا آن کس که زمین را قرارگاهی [امن] ساخت و در میان آن رودخانهها پدید آورد و برای آن کوههای استوار قرار داد و میان دو دریا مانعی ایجاد کرد؟ آیا معبودی با خداست؟ بلکه بیشترشان نمیدانند.)
این آیه به معنای امنبودن ذاتی زمین است که به بهترین نحو برای سکونت و تأمین نیازهای حیاتی طراحی شده است. خداوند زمین را از نظر وسعت، نحوه حرکت، و ایجاد آرامش از طریق کوهها، به مناسبترین شکل آفریده است. کوهها نه تنها لنگرهایی برای تثبیت زمین در برابر لرزشها هستند، بلکه در تعدیل اقلیم، شکلگیری ابرها و ایجاد منابع آب شیرین نیز نقش حیاتی دارند:
«وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا مَتَاعًا لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ»[8](و کوهها را [در زمین] استوار ساخت، [همه اینها] برای برخورداری شما و چهارپایانتان.)
علاوه بر این، فرآیند تأمین آب مورد نیاز انسانها، گیاهان و حیوانات، و چرخه حیات و مواد مغذی در خاک، همگی نمونههایی از تدبیر حکیمانه الهی هستند که امنیت زیستی را تضمین میکنند.
خاک به عنوان یک سیستم حیاتی، بهترین وسیله برای تصفیه آلودگیها، تجزیه زبالهها و دفن مردگان عمل میکند و دارای خاصیت تصفیهکنندگی و میکروبکشی طبیعی است. این "تصفیهخانه" طبیعی، مجانی، دائمی، عمومی و بدون هیچ نقص فنی، امنیت بهداشتی و زیستی را فراهم میآورد؛ در غیر این صورت، بوی بد و تعفّن، حیات را ناممکن میساخت و آرامش را از بین میبرد.
3.2. آسمان، سقفی محفوظ و محافظ: امنیت از فراز و فراخی
امنیت در آفرینش تنها به سطح زمین محدود نمیشود، بلکه آسمان نیز به عنوان سقفی محفوظ و محافظ برای زمین و موجودات آن عمل میکند. جو زمین، نه تنها سپری قدرتمند در برابر اشعههای مضر کیهانی و شهابسنگها است، بلکه امکان تنفس و حیات را نیز فراهم میآورد. این تدبیر الهی، جلوهای دیگر از امنیت فراگیر در نظام هستی است:
`
«وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا ۖ وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ»[9](و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم، در حالی که آنان از آیات آن روی گردانند.)
این آیه تأکید میکند که ساختار و کارکرد آسمان، عاملی حیاتی برای امنیت و بقای حیات در زمین است، اما بسیاری از انسانها از تأمل در این آیات غافلند.
این نگاه جامع قرآنی به امنیت در آفرینش، به ما میآموزد که امنیت، عنصری بنیادین و فراگیر در تمام سطوح هستی است که از رحمت و حکمت الهی سرچشمه میگیرد و بستری بیبدیل برای حیات، رشد و تعالی فراهم میکند.
4. امنیت همهجانبه: رویکرد جامع اسلام به صیانت از فرد و جامعه
امنیت در نظام اسلامی، پدیدهای تکبعدی نیست، بلکه مفهومی جامع و فراگیر است که تمامی شئونات فردی و اجتماعی را در بر میگیرد. قرآن کریم با تبیین ابعاد مختلف امنیت، نه تنها به نبود تهدیدات فیزیکی، بلکه به صیانت از مال، ناموس، جان، حیثیت و حتی ثبات سیاسی و اجتماعی نیز توجه ویژه دارد. این رویکرد همهجانبه، نشاندهنده عمق نگاه اسلام به سلامت و سعادت انسان و جامعه است.آیه 12 سوره ممتحنه، نمونهای برجسته از این نگاه جامع به امنیت است که در قالب بیعت زنان با پیامبر اکرم (ص) بیان شده و بندهای آن، در واقع اصول بنیادین امنیت در جامعه اسلامی را تشریح میکند:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»[10]
(ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی نکنند، آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند، و در هیچ کار شایستهای مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و برایشان از خدا طلب آمرزش نما، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.)
این آیه، مجموعهای از تعهدات اخلاقی و اجتماعی را مطرح میکند که هر یک به نوعی به تأمین ابعاد مختلف امنیت در جامعه کمک میکنند.
4.1. ابعاد امنیت در بیعت مؤمنات:
امنیت مالی و اقتصادی: عبارت «وَلَا یَسْرِقْنَ» (و دزدی نکنند) به صراحت به ضرورت حفظ امنیت مالی اشاره دارد. در جامعه اسلامی، مال مردم محترم شمرده میشود و هرگونه تعدی به آن، نقض امنیت اقتصادی محسوب میگردد. امنیت اقتصادی نه تنها به معنای تأمین معاش است، بلکه شامل حفظ اموال افراد و جلوگیری از سرقت و غارت نیز میشود.
امنیت خانوادگی و اخلاقی: بخش «وَلَا یَزْنِینَ» (و آلوده زنا نشوند) بر اهمیت امنیت خانوادگی و اخلاقی تأکید دارد. زنا و بیعفتی، بنیان خانواده را متزلزل کرده و موجب بیاعتمادی، فروپاشی روابط و ناامنی روانی در جامعه میشود. حفظ حریم خانواده و روابط مشروع، اساس امنیت اخلاقی و اجتماعی است.
امنیت جانی: عبارت «وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ» (و فرزندان خود را نکشند) به امنیت جانی، به ویژه برای آسیبپذیرترین افراد جامعه یعنی کودکان، میپردازد. این حکم نه تنها از قتل فرزندان جلوگیری میکند، بلکه به طور کلی حرمت جان انسان را در اسلام تبیین مینماید. قرآن در آیات دیگر نیز به شدت از کشتن نفس بیگناه نهی کرده است:
«وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا»[11](و هر کس مؤمنی را عمداً بکشد، جزای او جهنم است که در آن جاودان خواهد ماند و خداوند بر او غضب کرده و او را لعنت نموده و عذاب بزرگی برایش آماده ساخته است.)
امنیت حیثیتی و عرضی: جمله «وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ» (و تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند) به امنیت حیثیتی و آبرویی افراد اشاره دارد. بهتان و تهمت، موجب خدشهدار شدن کرامت انسانی و ایجاد بیاعتمادی و ناامنی روانی در جامعه میشود. حفظ آبروی مؤمن در اسلام، از اهمیت بالایی برخوردار است.
امنیت سیاسی و اجتماعی: عبارت «وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ» (و در هیچ کار شایستهای مخالفت فرمان تو نکنند) بر امنیت سیاسی و اجتماعی جامعه تأکید دارد. این بند به لزوم اطاعت از رهبری در امور مشروع و حکیمانه اشاره دارد که منجر به نظم، ثبات و انسجام اجتماعی میشود. تفرقه و نافرمانی در امور خیر، میتواند زمینهساز ناامنی و هرج و مرج گردد.
به این ترتیب، آیه بیعت، یک منشور جامع برای تأمین امنیت در سطوح مختلف فردی و اجتماعی ارائه میدهد و نشان میدهد که امنیت پایدار تنها با رعایت مجموعهای از اصول اخلاقی و شرعی محقق میشود.
5. امنیت در مکاتب الهی: پیمان خدا بر حفظ جان و وطن
امنیت جان و حفظ وطن، از اصول بنیادین و مشترک در تمامی مکاتب الهی است که ریشه در فطرت پاک انسانی دارد. قرآن کریم، این دو اصل را به عنوان پیمانی محکم از سوی خداوند با انسانها معرفی میکند و نقض آنها را به شدت تقبیح مینماید. این تاکید، نشاندهنده اهمیت بیحد و حصر جان انسان و حق او بر زندگی در آرامش و امنیت در سرزمین خویش است.خداوند متعال در قرآن کریم به بنیاسرائیل (و در واقع به همه انسانها) یادآوری میکند که این پیمان اساسی را از آنان گرفته است:
«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ»[12](و (به یاد آرید) هنگامی که از شما پیمان گرفتیم، خونهای یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید.)
این آیه، بنیادیترین حقوق انسانی را که شامل حق حیات (عدم سفک دماء) و حق مسکن و وطن (عدم اخراج از دیار) میشود، مورد تأکید قرار میدهد. عدم تعرض به جان انسانها و عدم آواره ساختن آنها از خانه و کاشانه خود، از مهمترین ارکان امنیت اجتماعی و فردی است که نقض آن، به هر بهانهای، از دیدگاه قرآن مردود است.
5.1. مقابله با روش طاغوتیان: تخریب امنیت جان و مسکن
قرآن کریم در مقابل این پیمان الهی، روش طاغوتها و جباران را به تصویر میکشد. طاغوتها، برای محکم کردن پایگاه خود، قلعهها و کاخها بنا میکنند و در مقابل، مردم را آواره کرده و مورد آزار و هتک حرمت قرار میدهند.
این رفتار، دقیقاً در تضاد با اصول امنیت الهی است که به حفظ جان و کرامت انسانها و حق آنان بر مسکن و وطن میپردازد. این در حالی است که در نظام ارزشی اسلام، حفظ حقوق فردی و اجتماعی تا بدانجاست که حتی بستانکار حق ندارد بدهکار را مجبور به فروش خانه خود نماید.
در مورد اماکن عمومی نیز، اگر شخصی در مسجد برای خود جایی بگیرد، کسی حق ندارد در آنجا نماز بخواند و هر کس زودتر از دیگری مکانی را برای کار یا عبادت یا کشاورزی انتخاب نمود، در اولویت قرار میگیرد و احدی حق مزاحمت ندارد. این قوانین، همگی برای ایجاد یک بستر امن و عادلانه برای زندگی افراد در جامعه اسلامی وضع شدهاند.
5.2. حق حیات و عدم تجاوز به جان
اسلام، زندگی و جان انسان را دارای حرمت فراوان میداند. تجاوز به جان یک انسان بیگناه، به مثابه تجاوز به جان تمام بشریت است و ایجاد امنیت جانی، یکی از مهمترین اهداف شریعت اسلام است. این امنیت نه تنها در مقابل قتل عمد، بلکه در برابر هرگونه آزار و تهدید جانی نیز تضمین شده است:
«مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا»[13]
(هر کس نفسی را بدون حق قصاص یا بدون [ایجاد] فساد در زمین بکشد، چنان است که همه مردم را کشته باشد؛ و هر کس نفسی را زنده کند، چنان است که همه مردم را زنده کرده باشد.)
5.3. حق مسکن و حفظ وطن
حفظ وطن و حق مسکن، از دیگر پایههای امنیت است. اخراج افراد از سرزمینشان و آواره کردن آنها، از بزرگترین ظلمها محسوب میشود. اسلام، بر حفظ حریم خصوصی و امنیت خانه و کاشانه تأکید دارد و حتی ورود به خانه دیگران بدون اذن را منع میکند:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»[14]
(ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خانههایی جز خانههای خودتان داخل نشوید تا آنکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید. این برای شما بهتر است، باشد که متذکر شوید.)
این آیات و احکام، همگی در راستای ایجاد یک امنیت فراگیر و پایدار، چه در ابعاد جانی و چه در ابعاد مکانی و وطنی، در جامعه اسلامی است. این امنیت، برخاسته از پیمان الهی است و همواره باید در حفظ و حراست آن کوشید.
6. امنیت کامل: هدف حکومت اهل ایمان و بستر عبودیت
امنیت حقیقی و کامل، آرمان هر جامعهای است، اما از منظر قرآن کریم، این امنیت تنها در سایه حاکمیت دین الهی و برپایی ارزشهای آن محقق میشود.حکومت اهل ایمان، نه تنها موظف به تأمین امنیت مادی و جانی است، بلکه هدف غایی آن، ایجاد محیطی است که در آن انسانها بتوانند با آرامش خاطر به بندگی خداوند و رشد معنوی خویش بپردازند. این نوع امنیت، زمینهساز شکوفایی حقیقی حیات انسانی و جامعهای سالم و سعادتمند است.
خداوند متعال در سوره نور، وعده این امنیت کامل را به مؤمنانی میدهد که به ایمان و عمل صالح پایبند باشند:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا»[15]
(خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین (حاکم) گرداند، همانگونه که پیشینیان را جانشین کرد، و قطعاً دینی را که برایشان پسندیده است، برای آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پی ترسشان امنیت را جایگزین کند، تا (تنها) مرا بپرستند و چیزی را برای من شریک نگیرند.)
این آیه به وضوح نشان میدهد که برقراری امنیت، از اهداف اصلی استخلاف (جانشینی و حاکمیت) مؤمنان در زمین است. این امنیت نه تنها به معنای رفع ترس و تهدیدات خارجی است، بلکه فراتر از آن، ایجاد فضایی است که انسانها بتوانند در آن بدون دغدغه و با آرامش کامل به عبادت خالصانه پروردگار بپردازند.
6.1. تبدیل خوف به امنیت: وعده الهی برای جامعه مؤمن
وعده الهی «وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا» به این معناست که در حکومت اهل ایمان، ناامنیها و ترسهایی که ممکن است در دورههای ضعف یا ستم وجود داشته باشد، جای خود را به آرامش و اطمینان میدهد.
این تغییر نه تنها به واسطه قدرت و تدبیر حاکمان صالح، بلکه با پشتیبانی و اراده الهی صورت میگیرد. جامعهای که به این مرحله از امنیت میرسد، میتواند ظرفیتهای بالقوه خود را در مسیر رشد و تعالی فعال سازد.
6.2. عبادت خالصانه: ثمره امنیت پایدار
هدف نهایی این امنیت فراگیر، فراهم آوردن بستر مناسب برای «یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» (تا تنها مرا بپرستند و چیزی را برای من شریک نگیرند) است.
وقتی انسان از ترسهای مادی و معنوی رهایی یابد، قلبش با آرامش الهی آکنده میشود و میتواند با تمام وجود به سوی معبود خود روی آورد. این عبادت خالصانه، نه تنها رشد فردی را در پی دارد، بلکه انسجام و معنویت جامعه را نیز تقویت میکند و به پایداری امنیت کمک مینماید.
6.3. عدالت و تقوا: ارکان امنیت پایدار
قرآن کریم در آیات متعدد دیگری نیز بر پیوند ناگسستنی عدالت و تقوا با امنیت تأکید دارد. جامعهای که بر اساس عدل و پرهیزگاری بنا شده باشد، از درون مستحکم و از بیرون در برابر تهدیدات مقاوم خواهد بود.
`
«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ»[16]
(و اگر مردم شهرها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، حتماً برکات آسمان و زمین را بر آنان میگشودیم، ولی تکذیب کردند، پس به کیفر آنچه به دست میآوردند، آنها را گرفتیم.)
این آیه به وضوح نشان میدهد که ایمان و تقوا، دروازههای برکات الهی از جمله امنیت و آرامش را به روی جوامع میگشایند و در مقابل، کفر و گناه، سلب امنیت و نزول بلا را در پی خواهد داشت. بنابراین، امنیت کامل نه تنها یک وضعیت ظاهری، بلکه نتیجه یک تحول درونی و اجتماعی بر پایه اصول الهی است.
7. امنیت و امام: نیاز اساسی جامعه برای آرامش و راهبری الهی
در دیدگاه قرآنی، امنیت پایدار و فراگیر در جامعه، پیوندی عمیق با مفهوم امامت و رهبری الهی دارد. امامت، به معنای پیشوایی و راهبری صحیح، نقشی حیاتی در هدایت جامعه به سوی عدالت، نظم و امنیت ایفا میکند.قرآن کریم به شیوهای ظریف و حکیمانه، امامت و امنیت را در کنار یکدیگر قرار داده و نشان میدهد که این دو مفهوم، لازم و ملزوم یکدیگرند. این ارتباط تنگاتنگ، بیانگر آن است که دستیابی به امنیت واقعی و پایدار، تنها در سایه هدایت و راهبری الهی ممکن است.
در سوره بقره، خداوند متعال در دو آیه متوالی، ابتدا به جایگاه امامت و سپس به تأمین امنیت اشاره میفرماید. نخست، خطاب به حضرت ابراهیم (ع)، پس از آزمونهای الهی، او را به مقام امامت برمیگزیند:
«إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»[17](فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم.) این آیه، جایگاه رفیع امامت را به عنوان یک عهد الهی و منصبی برای هدایت مردم معرفی میکند. بلافاصله پس از آن، در آیه بعدی، به نتیجه و ثمره این هدایت و نیز یکی از اهداف امامت اشاره شده که همان ایجاد امنیت است:
«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا»[18](و (به یادآور) هنگامی که خانه(ی کعبه) را محل رجوع و اجتماع و مرکز امن برای مردم قرار دادیم.)
این دو آیه در کنار هم، یک حقیقت مهم را آشکار میسازند: امامت و رهبری الهی، عامل اصلی ایجاد و پایداری امنیت در جامعه است. امام و رهبر الهی، با هدایت مردم به سوی عدالت، تقوا و ارزشهای الهی، ریشههای فساد و ظلم را که عوامل اصلی ناامنی هستند، از بین میبرد. در چنین جامعهای، مردم میتوانند در آرامش و اطمینان خاطر زندگی کنند و به بندگی خالصانه خداوند بپردازند.
7.1. امام، محور عدالت و صیانت از حقوق الهی
رهبران الهی، به دلیل اتصالشان به منبع وحی و عصمت از خطا، بهترین مرجع برای برقراری عدالت و صیانت از حقوق فردی و اجتماعی هستند.
عدل، خود بزرگترین عامل امنیت است؛ زیرا وقتی مردم احساس کنند که حقوقشان رعایت میشود و در برابر ظلم، پناهگاهی دارند، آرامش و اطمینان در جامعه حاکم میشود. امام با تبیین حدود الهی و اجرای احکام الهی، زمینهساز رفع اختلافات و ایجاد همبستگی میشود و جامعه را به سمت ثبات و امنیت سوق میدهد.
7.2. کعبه، نماد امنیت در پرتو هدایت امامت
کعبه، که در این آیات به عنوان "مثابة للناس و أمناً" (محل رجوع و اجتماع و مرکز امن) معرفی شده، نمادی از حکومت الهی و امامت صحیح است. مردم از سراسر جهان با اطمینان و آرامش به سوی آن میشتابند، زیرا میدانند که در آنجا، امنیت جانی و روانی آنها تضمین شده است.
این امنیت، تنها به دلیل ساختار فیزیکی کعبه نیست، بلکه به دلیل قداست و جایگاهی است که خداوند به آن و به امامت مرتبط با آن بخشیده است. این نشان میدهد که هر مرکزی که تحت هدایت الهی و امامت صحیح باشد، میتواند به مرکزی برای امنیت و آرامش مردم تبدیل شود.
7.3. امامت و وعده الهی تبدیل خوف به امنیت
همانطور که در آموزههای قرآنی مطرح است، خداوند وعده تبدیل خوف به امنیت را به مؤمنان داده است. این وعده، در پرتو رهبری الهی و با تمسک به آموزههای امامت محقق میشود.
رهبران الهی با درایت و حکمت، جامعه را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی محافظت کرده و فضایی از اطمینان و آرامش را ایجاد میکنند. این امنیت، صرفاً به معنای نبود جنگ نیست، بلکه شامل امنیت اقتصادی، اجتماعی، روانی و اخلاقی نیز میشود که همگی زیر سایه هدایت امام قابل تحقق است. این امنیت، جامعه را به سوی بندگی خالصانه و دور از هرگونه شرک سوق میدهد:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا»[19]
(خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین (حاکم) گرداند، همانگونه که پیشینیان را جانشین کرد، و قطعاً دینی را که برایشان پسندیده است، برای آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پی ترسشان امنیت را جایگزین کند، تا (تنها) مرا بپرستند و چیزی را برای من شریک نگیرند.)
این آیه به وضوح ارتباط استخلاف (که با مفهوم امامت و رهبری صحیح گره خورده است) با برقراری امنیت کامل را نشان میدهد.
8. امنیت، دعای خلیل خدا: الگویی برای رهبران و جوامع
امنیت به قدری حیاتی است که حتی انبیا الهی، از جمله حضرت ابراهیم (ع)، بنیانگذار کعبه و پدر توحید، بارها برای آن دعا کردهاند.
این دعا نه تنها نشاندهنده اهمیت امنیت در زندگی بشر است، بلکه الگویی برای رهبران جامعه فراهم میآورد که همواره باید در اندیشه تأمین و تحکیم امنیت برای مردم خود باشند. امنیت، شرط لازم برای هرگونه زندگی بالنده، رشد اجتماعی و عبادت واقعی است.
قرآن کریم در دو مقطع زمانی به دعای حضرت ابراهیم (ع) برای امنیت مکه اشاره میکند:
8.1. اولین دعای ابراهیم: امنیت برای پایهگذاری حیات و سکونت
بار اول زمانی بود که حضرت ابراهیم (ع)، همسرش هاجر و فرزند خردسالش اسماعیل را در وادی بی آب و علف مکه اسکان داد. در آن فضای خالی و بدون سکنه، اولین خواسته او از پروردگار، برقراری امنیت بود. این دعا، نشان میدهد که امنیت، حتی پیش از امکانات رفاهی، بنیادیترین نیاز برای آغاز هرگونه حیات و تمدن است:
«رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۖ قَالَ وَمَن کَفَرَ فَأُمْتِعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ»[20]
(پروردگارا! این مکان را شهر امن قرار ده و اهلش را که به خدا و روز قیامت ایمان آورند، از ثمرات روزی ده. [خدا] گفت: و آن کس که کافر شود، او را اندکی بهرهمند میسازم، سپس به عذاب آتش میکشانم و چه بد سرانجامی است.)
این آیه به ترتیب اهمیت، ابتدا امنیت و سپس روزی را درخواست میکند و نشان میدهد که امنیت، مقدم بر تأمین معیشت است. همچنین اشاره میکند که این امنیت، برای کسانی است که به خدا ایمان آوردهاند، اگرچه روزی برای کافران نیز فراهم میشود، اما امنیت حقیقی و ابدی تنها از آن مؤمنان است.
8.2. دومین دعای ابراهیم: امنیت برای جامعه رو به رشد
بار دوم زمانی بود که جمعیّتی به مکه آمد و در این شهر مقیم شد و مکه به یک شهر با جمعیت قابل توجه تبدیل گردید. در این مرحله نیز، حضرت ابراهیم (ع) مجدداً برای امنیت این سرزمین دعا کرد:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ»[21](و (به یاد آور) هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! این (سرزمین) را شهری امن قرار ده و مرا و فرزندانم را از پرستش بتها دور گردان.)
این دعای مجدد، نشاندهنده آن است که امنیت یک نیاز مستمر و دائمی است و با گسترش جامعه، پیچیدگیهای آن نیز بیشتر میشود. پیوند دعای امنیت با دوری از بتپرستی در این آیه، تأکیدی بر این حقیقت است که امنیت حقیقی، تنها در سایه توحید و عبودیت خالصانه خداوند حاصل میشود.
امنیت، فرصتی است برای رشد معنوی و عبادی، نه بستری برای بیبندوباری و گناه. رهبران صالح، امنیتی را طلب میکنند که مقدمه صلاح و فلاح باشد.
8.3. وظیفه رهبران در تأمین امنیت مردم
این دعاها، درسی بزرگ برای رهبران و حاکمان جوامع است. مسئولیت اصلی آنان، فراهم آوردن امنیت همهجانبه برای مردم است. امنیتی که نه تنها جان و مال را حفظ کند، بلکه آرامش روانی و بستر لازم برای رشد فکری و معنوی افراد را نیز فراهم آورد. بدون امنیت، هیچ جامعهای نمیتواند به سوی پیشرفت و تعالی گام بردارد و هیچ عبادتی با آرامش خاطر انجام نمیشود:
`
«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَٰذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ»[22](پس باید پروردگار این خانه را پرستش کنند، همان [خدایی] که آنها را از گرسنگی سیر کرد و از ترس، ایمن ساخت.)
این آیه، هدف غایی از تأمین امنیت و روزی را عبادت خالصانه معرفی میکند و به رهبران یادآور میشود که امنیت، ابزاری است برای فراهم آوردن محیطی مساعد جهت اطاعت و بندگی خداوند.
9. امنیت، بستری برای اقتصاد: فراوانی روزی در سایه آرامش
امنیت و آرامش اجتماعی، نه تنها در رأس نعمتهای الهی قرار دارد، بلکه به عنوان یک پیششرط اساسی و زمینه اصلی توسعه اقتصادی و فراوانی رزق در جامعه شناخته میشود. قرآن کریم به وضوح نشان میدهد که بدون امنیت، چرخه تولید، توزیع و مصرف با اختلال مواجه میشود و فقر و محرومیت جای وفور و آسایش را میگیرد. این پیوند ناگسستنی، مسئولیت رهبران جامعه را در تأمین امنیت برای شکوفایی اقتصادی دوچندان میسازد.
9.1. قریه امن، روزی فراوان: مثال قرآنی از پیوند امنیت و اقتصاد
خداوند متعال برای تبیین این حقیقت، مثالی از یک قریه (شهر) میآورد که در سایه امنیت و آرامش، از نعمت فراوانی روزی برخوردار بوده است. این مثال، یک قاعده کلی را بیان میکند: هرگاه امنیت و اطمینان در جامعهای حاکم باشد، فعالیتهای اقتصادی رونق مییابد و برکات الهی شامل حال آن جامعه میشود.
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ»[23]
(و خداوند (برای شما) قریهای را مثال میزند که امن و آرام بود، روزیش از هر سو فراوان میرسید؛ اما به نعمتهای خدا کفران ورزید، پس خداوند به کیفر آنچه میکردند، لباس گرسنگی و ترس را بر آنان چشانید.)
این آیه به روشنی نشان میدهد که امنیت (آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً) بستر لازم برای فراوانی رزق (یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا) است. همچنین، عواقب کفران نعمت و ناامنی را به صورت گرسنگی و ترس بیان میکند که نشاندهنده تأثیر مستقیم از دست رفتن امنیت بر معیشت مردم است.
9.2. حرم امن، مرکز رزق: امنیت الهی و برکات اقتصادی
در مثالی دیگر، قرآن کریم به امنیت حرم مکه اشاره میکند و آن را محلی میداند که برکات اقتصادی به سوی آن سرازیر میشود، چرا که خداوند آن را امن قرار داده است. این مثال، علاوه بر بُعد مادی، دارای بُعد معنوی نیز هست که نشان میدهد امنیت الهی چگونه میتواند زمینه فراوانی رزق را فراهم آورد.
«أَوَ لَمْ نُمَکِّن لَّهُمْ حَرَمًا آمِنًا یُجْبَىٰ إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْءٍ رِّزْقًا مِّن لَّدُنَّا وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»[24](آیا ما آنان را در حرم أمنی قرار ندادیم که بهرههای هر چیزی به عنوان روزی از جانب ما به سوی آن سرازیر میشود، رزقی از جانب ما؟ ولی بیشترشان نمیدانند.)
این آیه بر این حقیقت تأکید دارد که امنیت (حَرَمًا آمِنًا)، جاذب برکات و روزی (یُجْبَىٰ إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْءٍ رِّزْقًا) است. وجود امنیت، اعتماد را جلب میکند، سرمایهگذاری را تشویق میکند و تجارت و مبادلات را تسهیل مینماید. در مقابل، ناامنی و بیثباتی، سرمایهها را فراری داده، تولید را کاهش میدهد و به فقر و رکود اقتصادی میانجامد.
9.3. نقش عدالت در تحقق امنیت اقتصادی
امنیت اقتصادی تنها در گرو نبود سرقت و غارت نیست، بلکه برقراری عدالت در توزیع ثروت و فرصتها نیز نقش کلیدی دارد.
وقتی ثروت در دست عدهای معدود متمرکز شود و اکثریت جامعه از آن محروم بمانند، حس ناامنی و بیعدالتی، منجر به شورشها و بیثباتیهای اجتماعی میشود که خود به ناامنی اقتصادی دامن میزند. اسلام با تأکید بر عدالت اقتصادی، زکات، خمس و مبارزه با ربا، به دنبال ایجاد یک جامعه با امنیت اقتصادی پایدار است:
«کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ»[25](تا (این اموال) میان ثروتمندان شما دست به دست نشود.) این آیه نشان میدهد که توزیع عادلانه ثروت، برای جلوگیری از تمرکز آن در دست عدهای خاص و حفظ امنیت اقتصادی جامعه ضروری است. بنابراین، قرآن امنیت اقتصادی را نه تنها از منظر نبود تهدید، بلکه از زاویه فراهم آمدن فرصتها و توزیع عادلانه منابع نیز بررسی میکند.
ارجاعات:
[1] قرآن کریم، سوره قریش، آیه 3-4
[2] قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 103
[3] قرآن کریم، سوره قصص، آیه 57
[4] قرآن کریم، سوره نحل، آیه 112
[5] قرآن کریم، سوره کهف، آیه 98
[6] قرآن کریم، سوره حج، آیه 65
[7] قرآن کریم، سوره نمل، آیه 61
[8] قرآن کریم، سوره نازعات، آیه 32
[9] قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه 32
[10] قرآن کریم، سوره ممتحنه، آیه 12
[11] قرآن کریم، سوره نساء، آیه 93
[12] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 84
[13] قرآن کریم، سوره مائده، آیه 32
[14] قرآن کریم، سوره نور، آیه 27
[15] قرآن کریم، سوره نور، آیه 55
[16] قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 96
[17] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 124
[18] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 125
[19] قرآن کریم، سوره نور، آیه 55
[20] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 126
[21] قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 35
[22] قرآن کریم، سوره قریش، آیات 3-4
[23] قرآن کریم، سوره نحل، آیه 112
[24] قرآن کریم، سوره قصص، آیه 57
[25] قرآن کریم، سوره حشر، آیه 7
منبع:
تجریریه قرآن