مقدمه:
حقیقت بهشت به عنوان والاترین مقصد بشر، همواره قلب مؤمنان را به تپش وا میدارد. در جهانی که مفاهیم اصیل دستخوش ابتذال شده، پرسش از راههای واقعی وصول به این سرای جاویدان، امری بنیادین است. آیا بهشت تنها با ادعا و اشتیاق به دست میآید یا مسیری مشخص و عواملى دارد؟این مقاله با استناد به آیات نورانی قرآن کریم و روایات معصومین(ع)، در پی تبیین این حقیقت است که بهشت، آرزو نیست، بلکه مقصدی است که مسیرهای آن در متون دینی به وضوح ترسیم شده است. واکاوی این مسیرها نشان میدهد که رستگاری اخروی، تابع قوانینی الهی و مراحل تربیتی مشخص است.
آنچه در پی میآید، بررسی نظاممند این عوامل نورانی است؛ از ایمان و عمل صالح به عنوان اساس، تا گذر از مراحل اخلاص، احسان، پاکی و پایمردی در راه خدا. مجموعهای که نقشهای جامع برای هر رهروی حقیقت جو فراهم میسازد
مسیرهای نورانی بهشت: واکاوی عوامل رستگاری در قرآن و سنت
1- احسان: راهیابی به بهشت و محبوبیت الهی1-1. اوصاف متقین و جایگاه محسنین
قرآن کریم در توصیف بهشتی که «عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ» است [۱]، آن را برای متقینی آماده میداند که در همه احوال انفاق میکنند: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ» و خشم خود را فرومیبرند و از مردم درمیگذرند [۲].این آیات نشان میدهد که تقوا تنها به انجام واجبات و ترک محرمات محدود نمیشود، بلکه شامل مجموعهای از فضایل اخلاقی و رفتارهای اجتماعی میگردد که شخصیت انسان را در تمام ابعاد تحت تأثیر قرار میدهد.
خداوند با بیان جمله «وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» [۳] در پایان این صفات، نشان میدهد که تمامی این ویژگیهای برجسته، در حقیقت تجلیات و شاخصهای "احسان" هستند.
از این رو میتوان دریافت که تقوای واقعی بدون تجلی در قالب نیکوکاری تحقق نمییابد و محسنین، مصداق اتم متقین به شمار میآیند. این ارتباط ناگسستنی بین تقوا و احسان، بیانگر آن است که نیکوکاری تنها یک عمل مستحب نیست، بلکه بخشی جداییناپذیر از مسیر تقواست.
1-2. ابعاد معنوی احسان
مفهوم "احسان" دارای ابعاد چندگانه و عمیقی است. در رابطه با خلق، به معنای نیکوکاری و رفتار شایسته با مردم است، اما در رابطه با خداوند به معنای «استقامت و تحمل راه خدا» [۴] میباشد.
این بُعد دوم از احسان، بیانگر رابطۀ عمیق معنوی بین بنده و پروردگارش است که در آن، انسان با پایداری و ثبات قدم در مسیر بندگی، میکوشد تا رضایت الهی را کسب کند.
این همان معنایی است که از آیه «وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» استنباط میشود و نشان میدهد محبوبیت نزد خداوند، منوط به نیکوکاری در برابر مردم و نیز پایمردی در طریق اطاعت از اوست.
بنابراین احسان، رویکردی جامع به زندگی است که هم رابطه انسان با همنوعانش را سامان میبخشد و هم ارتباط او با پروردگارش را تعمیق میبخشد.
1-3. پاداش دنیوی و اخروی محسنین
خداوند به محسنین هم پاداش دنیا و هم پاداش آخرت را عطا میکند: «فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ» [۵]. این آیۀ شریفه نشان میدهد که احسان و نیکوکاری، تنها به پاداش اخروی محدود نمیشود، بلکه در همین دنیا نیز برکات مادی و معنوی خود را به همراه دارد. این نگرش جامع به پاداش، انگیزۀ مضاعفی برای التزام به مسیر احسان در believers ایجاد میکند.
همچنین بهشت جاویدان با نهرهای جاری، به عنوان «جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ» [۶] معرفی شده است. این وعده الهی در ازای ایمان صریح، اظهار محبت به مؤمنان و تسلیم در برابر آیات خدا به محسنین داده شده است [۷].
بنابراین احسان مسیری است که عاقبتی نیکو در دنیا و پاداشی بینهایت در آخرت را برای سالک آن تضمین میکند. این پاداشهای دوگانه، نشان از عنایت خاص الهی به این گروه داشته و اهمیت مقام احسان را در نظام ارزشی اسلام به خوبی نمایان میسازد.
2.اخلاص: شرط ورود به بهشت و نیل به مقام قرب
2-1. مفهوم شناسی اخلاص و جایگاه مخلصینقرآن کریم در آیاتی چند، پاداش بندگان خاص خداوند را "جَنَّاتِ النَّعِیمِ" معرفی میکند و آنان را با وصف "عِبَادُ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ" میستاید [8]، [9].
ترکیب "عباد الله" به تنهایی حاکی از رابطه عمیق بندگی است، اما وقتی صفت "مخلصین" به آن میپیوندد، بر عمق بیشتری از این ارتباط دلالت میکند.
"مخلص" به صورت اسم مفعول، اشاره به این حقیقت دارد که این بندگان، مورد توفیق و لطف خاص الهی قرار گرفتهاند و خداوند آنان را از هر گونه شرک، ریا و آلودگیهای نفسانی خالص گردانیده است.
این خالصسازی الهی موجب میشود که اراده و عمل این بندگان، کاملاً در مسیر رضایت خداوند قرار گیرد. آنان نه مالک اراده خویشند و نه مالک اعمال خود، بلکه تنها آنچه را خدا اراده کرده اراده میکنند و تنها برای او عمل مینمایند.
این حالت از بندگی، نشاندهنده اوج تسلیم و انقطاع الی الله است که در پرتو آن، بنده جز به خدا به چیزی دیگر علقه و وابستگی ندارد، نه به زینتهای دنیا و نه حتی به نعمتهای آخرت.
2-2. ویژگیهای بندگان مخلص و پاداش آنان
خداوند در ادامه آیات، ویژگی "مُکْرَمُونَ" [10] را به بندگان مخلص نسبت میدهد. این تعبیر حاکی از احترام و تکریم ویژهای است که این گروه در بهشت از آن برخوردار خواهند بود.
هر چند دیگر بهشتیان نیز از نعمتهای بهشت بهرهمندند، اما مخلصین این نعمتها را با احترامی خاص و متناسب با مقام خلوص و انقطاعشان دریافت میدارند.
اضافه شدن "جنات" به "نعیم" نیز تأکیدی بر همین شرافت و تکریم ویژه است [11].پاداش این گروه، تنها بر اساس حساب و کتاب اعمال نیست، بلکه فضل و کرم بیپایان الهی در پاداشدهی به آنان تجلی مییابد.
جایگاه آنان در باغهای سرسبز و پرنعمت بهشت است [12]، جایی که هر نعمتی بخواهند در آنجا حاضر است و هر چه اراده کنند در برابرشان فراهم میآید [13]. این همه نشان از مقام والا و جایگاه رفیع بندگان مخلص در پیشگاه الهی دارد.
2-3. اخلاص به عنوان شرط قبولی اعمال
مقام اخلاص، تنها به پاداش اخروی محدود نمیشود، بلکه شرط اساسی در قبولی اعمال و رسیدن به کمالات معنوی است. وقتی بندهای به مقام اخلاص دست مییابد، تمام اعمال و نیاتش رنگ الهی به خود میگیرد و از هر گونه شائبه شرک و ریا پاک میگردد. این حالت، موجب میشود که حتی انفاق و عباداتش نیز تنها برای خدا و در راه او باشد.
رسیدن به این مقام، نیازمند مجاهدت مستمر با نفس و پاکسازی درون از هر گونه علقههای دنیوی است. تنها در پرتو این پاکسازی است که بنده میتواند به مرحلهای برسد که غیر خدا در دلش جایی نداشته باشد و تمامی حرکات و سکناتش را برای رضای او انجام دهد. این همان مقامی است که بندگان مخلص به آن نایل آمدهاند و سزاوار پاداش بیحساب و کرامت ویژه الهی گشتهاند.
3.اجتناب از گناهان کبیره: عامل مغفرت و ورود به بهشت
3-1. توبه و بازگشت از گناه به عنوان شرط مغفرتقرآن کریم در آیات شریفه، گروهی از بندگان را معرفی میکند که هنگامیکه مرتکب گناه میشوند، بلافاصله به درگاه الهی بازگشت میکنند: «وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ» [14].
این یادآوری خداوند و طلب مغفرت، نشاندهنده بیداری ضمیر و حیای معنوی این گروه است. آنان با وجود وقوع در معصیت، روح ایمان در وجودشان زنده است و همین امر، آنان را به سوی توبه و بازگشت سوق میدهد.
ویژگی برجسته این گروه، اصرار نورزیدن بر گناه است: «وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ» [15]. این آیه به وضوح نشان میدهد که تفاوت بنیادین بین گناهکار توبهکار و گناهکار معاند، در مسئله اصرار بر گناه است. گروه اول با علم به قبیح بودن عمل، بر آن پافشاری نمیکنند و این، زمینه مغفرت الهی را برای آنان فراهم میسازد.
3-2. پاداش الهی برای توبهکنندگان غیرمصر
خداوند برای این گروه، پاداشی دوگانه مقرر فرموده است: «أُولَٰئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» [16]. در اینجا نخست به پاداش معنوی اشاره شده که همان مغفرت و پاکی روح از آلودگیهای گناه است و سپس به پاداش مادی که باغهای بهشتی با نهرهای جاری میباشد. این ترتیب، نشاندهنده اولویت کمالات معنوی بر مواهب مادی در نظام الهی است.
تعبیر «نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ» [17] در پایان آیه، حاکی از آن است که این پاداش، ویژه کسانی است که در میدان عمل، مجاهده نموده و با اراده خویش بر تمایلات نفسانی غلبه کردهاند. اینان کسانی نیستند که هرگز دچار گناه نمیشوند، بلکه آنانی هستند که با وجود لغزش، از پای ننشسته و با توبه و بازگشت، مسیر کمال را ادامه میدهند.
3-3. اجتناب از کبائر و کفاره سیئات
در آیه دیگری از قرآن کریم، رابطه مستقیم بین اجتناب از گناهان کبیره و بخشش گناهان صغیره بیان شده است: «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ» [18].
این آیه به روشنی نشان میدهد که پرهیز از گناهان بزرگ، موجب زدوده شدن گناهان کوچک میگردد. این حکمت الهی، بیانگر سیستم تربیتی قرآن است که در آن، اولویت با دوری از گناهان بزرگ است.
واژههای «کبائر» و «سیئات» در این آیه [19]، حاکی از تقسیمبندی گناهان به دو دسته بزرگ و کوچک است. این تقسیمبندی، نشان میدهد که although همه گناهان ناپسند هستند، اما برخی از آنان دارای آثار مخربتری بوده و دوری از آنها از اولویت بیشتری برخوردار است.
3-4. مدخل کریم: ورود به جایگاهی ارجمند
خداوند در ادامه آیه، وعده «وَنُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیمًا» [20] را به پرهیزکاران میدهد. این "مدخل کریم" میتواند اشاره به ورود به بهشت، یا مراحل مختلف قرب الهی باشد.
در هر صورت، این تعبیر نشاندهنده شرافت و کرامتی است که خداوند برای بندگان پرهیزگار خود مقرر فرموده است. این کرامت، نتیجه طبیعی اجتناب از گناهان کبیره و توبه از گناهان صغیره است.
4- صبر بر آزار در راه خدا: عامل کفاره گناهان و ورود به بهشت
4-1. مصادیق مجاهدان در راه خداخداوند در آیات شریفه، گروهی از بندگان خود را معرفی میکند که در راه او متحمل رنجها و سختیهای بسیاری شدهاند: «فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا» [21].
این آیات به پنج مصداق مشخص از مجاهدت در راه خدا اشاره میکند: هجرت، اخراج از دیار، آزار دیدن، جنگیدن و کشته شدن. این مراحل، نشاندهنده سیر تکاملی فداکاری در راه خداست که از هجرت آغاز شده و تا شهادت ادامه مییابد.
هر یک از این مراحل، بیانگر درجهای از ایثار و فداکاری است. هجرت، نشاندهنده قطع وابستگیهای مادی و عاطفی برای حفظ دین است؛ اخراج از دیار، بیانگر مقاومت در برابر فشارهای دشمنان؛ آزار دیدن، نشاندهنده صبر بر اذیتها و شکنجهها؛ جنگیدن، بیانگر مقابله فعال با دشمنان خدا؛ و شهادت، عالیترین درجه فداکاری در راه خداست.
4-2. پاداش دوگانه الهی برای مجاهدان
خداوند برای این گروه، پاداشی دوگانه مقرر فرموده است: «لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» [22]. این پاداش دوگانه، شامل کفاره گناهان و ورود به بهشت میشود.
نکته قابل توجه این است که نخست پاکسازی از گناهان مطرح شده و سپس ورود به بهشت. این ترتیب، بیانگر این حقیقت است که بهشت، جایگاه پاکان است و تا زمانی که انسان از آلودگیهای گناه پاک نشود، شایستگی ورود به حریم قرب الهی را نخواهد داشت.
تعبیر «لَأُکَفِّرَنَّ» که به صورت قسم بیان شده، نشاندهنده تأکید خداوند بر این وعده است. این قسم الهی، موجب اطمینان خاطر مجاهدان راه خداست که رنجها و فداکاریهای آنان، بیپاسخ نخواهد ماند.
4-3. فلسفه پاداش الهی
خداوند در پایان آیه، این پاداش را «ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ» [23] معرفی میکند. این تعبیر، نشاندهنده آن است که این پاداش، نه بر اساس محاسبات عادی، بلکه از جانب خزانه بیپایان رحمت الهی است. همچنین تأکید میکند که «وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» [24]، یعنی بهترین پاداشها نزد خداست و این پاداش، از هر پاداش دیگری برتر و بالاتر است.
این بیان، هم تشویقی برای مجاهدان راه خداست و هم اشاره به این حقیقت که پاداشهای الهی، فراتر از درک و تصور انسانهاست. آنچه ما از بهشت و نعمتهای آن میشناسیم، تنها نمونههایی ناچیز از حقیقت بینهایت پاداش الهی است.
4-4. رابطه بین مجاهدت و پاکسازی از گناه
از آیات فوق به خوبی استفاده میشود که مجاهدت در راه خدا، موجب پاکسازی از گناهان میگردد [25]. این پاکسازی، پیششرط لازم برای ورود به بهشت است. رنجها و سختیهایی که انسان در راه خدا متحمل میشود، همچون کفارهای برای گناهان او عمل میکند و روح او را از آلودگیها پاک میسازد.
این حکمت الهی، نشاندهنده نظام دقیق تربیتی اسلام است که در آن، حتی رنجها و سختیها نیز میتوانند به ابزاری برای تکامل روحی تبدیل شوند. هنگامی که انسان، این سختیها را با نیت خالص و برای رضای خدا تحمل میکند، نه تنها موجب پاکی او از گناهان میشود، بلکه درجه او را نزد خداوند بالا میبرد [26].
5.استغفار از گناه: شرط اساسی مغفرت و ورود به بهشت
5-1. ویژگیهای توبهکنندگان واقعی
قرآن کریم در آیات شریفه، گروهی از بندگان را معرفی میکند که هنگامی مرتکب گناه میشوند، بلافاصله به درگاه الهی بازگشت میکنند: «وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ» [۲۷]. این یادآوری خداوند و طلب مغفرت، نشاندهنده بیداری ضمیر و حیای معنوی این گروه است. آنان با وجود وقوع در معصیت، روح ایمان در وجودشان زنده است و همین امر، آنان را به سوی توبه و بازگشت سوق میدهد.
تفاوت اساسی این گروه با دیگر گناهکاران در این است که آنان به کلی خدا را فراموش نمیکنند. اگرچه گاهی در گرداب غفلت گرفتار میشوند، اما این غفلت دیری نمیپاید و بزودی با یادآوری خداوند، به سوی استغفار روی میآورند. این ویژگی، نشاندهنده آن است که ایمان در دلهای آنان ریشه دوانیده و گناه، نتوانسته این ریشه را به کلی بخشکاند.
5-2. شرط قبولی توبه: عدم اصرار بر گناه
ویژگی برجسته این گروه، اصرار نورزیدن بر گناه است: «وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ» [۲۸]. این آیه به وضوح نشان میدهد که تفاوت بنیادین بین گناهکار توبهکار و گناهکار معاند، در مسئله اصرار بر گناه است. گروه اول با علم به قبیح بودن عمل، بر آن پافشاری نمیکنند و این، زمینه مغفرت الهی را برای آنان فراهم میسازد.
اصرار بر گناه، حالتی نفسانی ایجاد میکند که با وجود آن، یاد خداوند نه تنها سودمند نیست، بلکه نوعی توهین به مقام پروردگار محسوب میشود [۲۹]. از این رو، شرط اساسی در قبولی توبه، ترک اصرار و عزم جدی بر عدم بازگشت به گناه است. این حالت، نشاندهنده ندامت واقعی و پشیمانی راستین از عمل گذشته است.
5-3. پاداش الهی برای توبهکنندگان
خداوند برای این گروه، پاداشی دوگانه مقرر فرموده است: «أُولَٰئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» [۳۰]. در اینجا نخست به پاداش معنوی اشاره شده که همان مغفرت و پاکی روح از آلودگیهای گناه است و سپس به پاداش مادی که باغهای بهشتی با نهرهای جاری میباشد. این ترتیب، نشاندهنده اولویت کمالات معنوی بر مواهب مادی در نظام الهی است.
تعبیر «نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ» [۳۱] در پایان آیه، حاکی از آن است که این پاداش، ویژه کسانی است که در میدان عمل، مجاهده نموده و با اراده خویش بر تمایلات نفسانی غلبه کردهاند.
اینان کسانی نیستند که هرگز دچار گناه نمیشوند، بلکه آنانی هستند که با وجود لغزش، از پای ننشسته و با توبه و بازگشت، مسیر کمال را ادامه میدهند.
5-4. اقسام گناهان و راههای بازگشت
در آیات مورد بحث، از دو تعبیر «فاحشه» و «ظلموا انفسهم» [۳۲] استفاده شده است. این دو تعبیر، ممکن است اشاره به دو قسم گناهان داشته باشند:
فاحشه اشاره به گناهان کبیره و ظلم بر خویشتن اشاره به گناهان صغیره. این تقسیمبندی، نشان میدهد که توبه و استغفار، شامل همه انواع گناهان میشود و هیچ گناهی، هر چند بزرگ باشد، خارج از دایره مغفرت الهی نیست.
نکته مهم دیگر، تأکید بر این حقیقت است که تنها خداوند است که میتواند گناهان را ببخشد: «وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ» [۳۳]. این بیان، هم تشویقی برای گناهکاران به بازگشت به سوی خداست و هم تذکری است که بخشش گناهان، تنها در اختیار ذات مقدس الهی است و هیچ واسطه و شفیعی نمیتواند بدون اذن او، گناهی را ببخشد.
6- اطعام خالصانه: نشانه اخلاص و موجب ورود به بهشت
6-1. ویژگیهای اطعام کنندگان خالصقرآن کریم در آیات سوره انسان، گروهی از بندگان ویژه خدا را معرفی میکند که با وجود نیاز و علاقه به غذا، آن را به نیازمندان میبخشند: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا» [۳۴].
این بیان، نشاندهنده اوج ایثار و فداکاری است؛ چرا که آنان نه تنها از مازاد نیاز خود، بلکه از همان چیزی میبخشند که خود به آن علاقه و نیاز دارند. این سطح از بخشش، بیانگر عمق ایمان و شدت علاقه آنان به خداوند است.
این گروه، انگیزه خود از اطعام را تنها رضایت خداوند میدانند: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» [۳۵]. این بیان، نشاندهنده خلوص نیت و отсут هرگونه منت و چشمداشتی از مردم است. آنان به صراحت اعلام میکنند که «لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا» [۳۶]، یعنی نه پاداشی از شما میخواهیم و نه سپاسی. این attitude، نمونه کامل ایثار و احسان بیمنت است.
6-2. پاداش الهی برای اطعام کنندگان
خداوند در برابر این ایثار و خلوص، پاداش بزرگی به آنان عطا میفرماید: «وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا» [۳۷]. این پاداش، شامل بهشت و لباسهای حریر میشود. نکته قابل توجه این است که پاداش را به صبر آنان نسبت میدهد: «بِمَا صَبَرُوا». این تعبیر، نشان میدهد که اطعام در چنین شرایطی، نیازمند صبر و تحمل است؛ صبر بر علاقه نفسانی به غذا، صبر بر فقر و نیاز، و صبر بر فشارهای روانی.
این پاداش، نه تنها شامل نعمتهای مادی بهشت میشود، بلکه کرامت و شرافتی است که خداوند به این بندگان ویژه عطا میفرماید. پوشیدن لباسهای حریر، نمادی از این کرامت و شرافت است که در بهشت به آنان ارزانی میشود.
6-3. فلسفه اخلاص در اطعام
از آیات فوق به خوبی استفاده میشود که این گروه، عمل اطعام را با نیتی کاملاً خالص و تنها برای خداوند انجام میدادند. آنان نه تنها در ظاهر، بلکه در باطن نیز هیچ چشمداشتی از مردم نداشتند و حتی از افشای عمل خود نیز پرهیز میکردند [۳۸]. این level از اخلاص، نشاندهنده آن است که آنان به مرحلهای از ایمان رسیده بودند که غیر خدا در نظر و عملشان جایی نداشت.
انگیزه اصلی این گروه از این عمل، ترس از روز قیامت و امید به رحمت الهی بود. اما این ترس و امید نیز رنگ الهی داشت؛ چرا که آنان از "روز پروردگارشان" میترسیدند [۳۹]. این تعبیر، نشان میدهد که حتی ترس و امید آنان نیز از غیر خدا نبود، بلکه همگی در مدار عبودیت و بندگی خداوند قرار داشت.
6-4. درسهای تربیتی از سیره اطعام کنندگان
سیره این گروه، درسهای تربیتی مهمی برای همه مسلمانان دارد. نخست آنکه احسان و انفاق، باید با خلوص نیت و تنها برای خداوند انجام شود. دوم آنکه ایثار واقعی، بخشش از چیزی است که انسان خود به آن نیاز و علاقه دارد. سوم آنکه منت نهادن و چشمداشت داشتن از مردم، ارزش عمل را از بین میبرد.
این الگوی عملی، نشان میدهد که اسلام، به ظاهر اعمال بسنده نمیکند، بلکه نیت و انگیزه باطنی را شرط اساسی در قبولی اعمال میداند. همانگونه که در روایات نیز آمده است، ارزش عمل به نیت آن است و هرکس نیت خالصتری داشته باشد، پاداش بزرگتری دریافت میکند.
7- امر به معروف و نهی از منکر: نشانههای مؤمنان و شرط ورود به بهشت
7-1. معامله پرسود با خداوندخداوند در آیات سوره توبه، معاملهای ویژه با مؤمنان را ترسیم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» [۴۰].
در این معامله الهی، خداوند خود را خریدار، مؤمنان را فروشنده، جان و مال آنان را کالای معامله، و بهشت را بها و قیمت این معامله قرار داده است. این تشبیه زیبا، بیانگر ارزش والای جان و مال مؤمنان در پیشگاه الهی است، تا آنجا که خداوند متعال، بهشت جاویدان را در برابر آن میپردازد.
این معامله، پرسودترین معاملات ممکن است؛ چرا که در ازای سرمایهای فانی و ناپایدار، سود ابدی و جاودانه به دست میآید. مؤمن با این معامله، جان و مال خود را که همواره در معرض تلف و نابودی است، به سرمایهای تبدیل میکند که هرگز زوال نمیپذیرد. این همان "ربح غیر مشروط" است که در آیات دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است.
7-2. ویژگیهای برجسته فروشندگان در معامله الهی
خداوند در ادامه آیه، ویژگیهای کسانی را که در این معامله شرکت میکنند برمیشمارد: «الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ» [۴۱].
اما در آیه بعد، مشخصات کاملتری از این گروه ارائه میدهد که شامل «الْأُمَرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ» [۴۲] میشود. این سه ویژگی، ارکان اساسی مسئولیت اجتماعی در اسلام را تشکیل میدهند.
امر به معروف و نهی از منکر، نشاندهنده احساس مسئولیت در قبال جامعه اسلامی است. این دو فریضه، ضامن سلامت و پاکی جامعه از انحرافات و گناهان هستند. حافظان حدود الله نیز کسانی هستند که مرزهای دین خدا را پاسداری میکنند و نمیگذارند حریم احکام الهی شکسته شود.
7-3. رابطه امر به معروف و جهاد در راه خدا
از سیاق آیات به خوبی استفاده میشود که بین جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر، رابطهای ناگسستنی وجود دارد. در حقیقت، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فرهنگی و اجتماعی است که مقدمه و متمم جهاد نظامی محسوب میشود. جامعهای که در آن امر به معروف و نهی از منکر رواج دارد، زمینه برای جهاد و دفاع از کیان اسلام بهتر فراهم میشود.
این دو فریضه، همچون دو بال برای پرواز جامعه اسلامی به سوی کمال هستند. اگر جهاد، دشمن خارجی را دفع میکند، امر به معروف و نهی از منکر، دشمن داخلی یعنی گناه و فساد را از جامعه دور میسازد. بنابراین، این دو، مکمل یکدیگرند و فقدان هر یک، جامعه اسلامی را با خطر مواجه میسازد.
7-4. بشارت به مؤمنان
خداوند در پایان این آیات، خطاب به پیامبرش میفرماید: «وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» [۴۳]. این بشارت، شامل همه مؤمنانی میشود که در میدانهای مختلف جهاد، اعم از جهاد نظامی و جهاد فرهنگی، حضور فعال دارند. آنان که جان و مال خود را در راه خدا میدهند و با امر به معروف و نهی از منکر، به پاسداری از دین خدا همت میگمارند، سزاوار این بشارت بزرگ هستند.
این بشارت، نه تنها شامل پاداش اخروی میشود، بلکه برکات دنیوی نیز دارد. جامعهای که در آن امر به معروف و نهی از منکر رواج دارد، از امنیت، آرامش و پیشرفت بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابراین، این بشارت، هم جنبه اخروی دارد و هم جنبه دنیوی.
8- بهشت، پاداش قطعی برای صاحبان قلب رجوعکننده
8-1. نزدیکی بهشت برای پرهیزگاران
قرآن کریم در سوره ق، صحنهای از قیامت را ترسیم میکند که در آن بهشت برای پرهیزگاران نزدیک میشود: «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ» [۴۴].
این تعبیر، نشاندهنده سهولت و آسانی ورود متقین به بهشت است. در آن روز، بهشت چنان به آنان نزدیک میگردد که ورود به آن، هیچ زحمت و مشقتی ندارد. این نزدیکی، نمادی از لطف و کرامت الهی نسبت به بندگان پرهیزگارش است.
این آیه، بیانگر آن است که پرهیزگاران، بهشت را نه به عنوان آرزویی دور و دستنیافتنی، بلکه به عنوان واقعیتی نزدیک و در دسترس میبینند. این نزدیکی، نتیجه طبیعی تقوا و پرهیزگاری آنان در دنیاست. همانگونه که در دنیا از حرامها دوری جستند، در آخرت نیز بهشت به آنان نزدیک میشود.
8-2. ویژگیهای وارندگان به بهشت
خداوند در ادامه، ویژگیهای کسانی را که سزاوار این بهشت نزدیک هستند برمیشمارد: «لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ مَّنْ خَشِیَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ» [۴۵]. این آیات، چهار ویژگی اساسی برای وارندگان به بهشت بیان میکند: اواب بودن، حفیظ بودن، خشیت از خدا در غیب، و آوردن قلب منیب.
"أواب" به معنای بسیار بازگشتکننده به سوی خداست. این ویژگی، نشاندهنده تداوم توبه و انابه در زندگی است. "حفیظ" به معنای نگهدارنده حدود الهی و حافظ دستورات دین است. این دو ویژگی، مکمل یکدیگرند؛ بازگشت مدام به خدا و حفظ حدود او.
8-3. خشیت از خدا در غیب
ویژگی سوم، "خشیت از خدا در غیب" است: «مَّنْ خَشِیَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیْبِ» [۴۶]. این تعبیر، اشاره به ایمان و تقوای واقعی دارد؛ یعنی ترس از خداوند در حالی که او را نمیبینند. این level از تقوا، نشاندهنده عمق ایمان و یقین است. کسی که در خلوت و نهان نیز از خدا میترسد، به راستی به مقام احسان رسیده است.
این خشیت، ناشی از شناخت عظمت خداوند و Awareness از حضور همیشگی اوست. چنین شخصی، خود را همواره در محضر خدا میبیند و همین بینش، مانع از ارتکاب گناه حتی در پنهانیترین حالات میشود.
8-4. قلب منیب: شرط ورود به بهشت
ویژگی چهارم، "آوردن قلب منیب" است: «وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ» [۴۷]. "منیب" از ماده "انابه" به معنای بازگشت و رجوع است. قلب منیب، قلبی است که همواره به سوی خدا بازمیگردد و از گناهان پشیمان میشود. این ویژگی، حاصل تمرین و ممارست در طول عمر است تا آنجا که رجوع به خدا، به ملکه دائمی قلب تبدیل میشود.
قلب منیب، تنها به توبه زبانی بسنده نمیکند، بلکه تحولی درونی ایجاد میکند که تمام وجود انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. صاحب چنین قلبی، هنگام مرگ و ورود به عالم آخرت، با قلبی به دیدار پروردگار میرود که همواره به سوی او بازگشته و از نافرمانیهایش پشیمان است [۴۸].
9-انفاق در توانگری و تنگدستی: مسابقه برای کسب مغفرت و بهشت
9-1. مسابقه معنوی برای کسب مغفرتخداوند در آیات سوره آل عمران، مؤمنان را به مسابقهای معنوی فرا میخواند: «وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ» [۴۹]. فعل "سارعوا" بیانگر تلاش و کوشش چند نفر برای سبقت گرفتن بر یکدیگر در رسیدن به هدفی متعالی است.
این تشبیه زیبا، مؤمنان را به مسابقهدهندگانی تشبیه میکند که برای کسب مغفرت الهی و رضوان پروردگار با یکدیگر رقابت میکنند. این مسابقه، والاترین و پرارزشترین مسابقههاست که هدف نهایی آن، رسیدن به آمرزش الهی و نعمتهای جاویدان بهشتی است.
این مسابقه معنوی، برخلاف مسابقات دنیوی که معمولاً برای کسب مقام و مال است، برای رسیدن به مقام قرب الهی و رضوان پروردگار است. در این مسابقه، همه میتوانند برنده باشند و هر کس به اندازه تلاش و کوشش خود، از پاداش الهی بهرهمند شود. این نگرش، انگیزهای مضاعف در مؤمنان برای انجام اعمال صالح ایجاد میکند.
9-2. بهشت با عظمت: پاداش پرهیزگاران
هدف نهایی این مسابقه معنوی، رسیدن به «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ» [۵۰] است. این توصیف از بهشت، بیانگر عظمت و گستردگی بیپایان آن است.
بهشتی که پهناورتر از تمام آسمانها و زمین است، گنجایش همه نعمتهای الهی را دارد و هرگونه تصوری از کمال و زیبایی در آن تحقق یافته است. این بهشت، «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» [۵۱] آماده شده است؛ یعنی مخصوص کسانی است که تقوای الهی پیشه کرده و از محرمات دوری جستهاند.
این آماده بودن بهشت برای پرهیزگاران، نشاندهنده برنامهریزی دقیق الهی برای پاداش دادن به بندگان شایسته است. همانگونه که در دنیا زمینههای تقوا برای بندگان فراهم شده، در آخرت نیز بهشت با تمام نعمتهایش برای متقین آماده گردیده است.
9-3. انفاق در همه حالات: نشانه تقوای واقعی
خداوند در ادامه، مهمترین ویژگی متقین را بیان میفرماید: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ» [۵۲]. انفاق در فراخی و تنگی، نشاندهنده نفوذ عمیق روحیه بخشش و نیکوکاری در وجود انسان است.
کسی که تنها در هنگام توانگری انفاق میکند، ممکن است انفاقش از روی عادت یا نمایش باشد، اما کسی که در تنگدستی نیز دست بخشش دارد، به راستی به مقام ایثار و فداکاری رسیده است.
این ویژگی، نشان میدهد که تقوای واقعی، تنها به انجام عبادات فردی محدود نمیشود، بلکه شامل رفتارهای اجتماعی و تعامل با دیگران نیز میگردد. انفاق در همه حالات، بیانگر آن است که ایمان به روزیرسانی خداوند، در قلب انسان رسوخ کرده و او را از وابستگی به материیات رهانیده است.
9-4. فلسفه انفاق در تنگدستی
ممکن است این پرسش مطرح شود که انسان در حال تنگدستی چگونه میتواند انفاق کند؟ پاسخ این است که اولاً، انفاق منحصر به مال و ثروت نیست، بلکه شامل همه مواهب الهی از جمله علم، تخصص، وقت و توانایی میشود.
ثانیاً، حتی فقیران نیز به اندازه توانایی خود میتوانند انفاق کنند. ثالثاً، ارزش انفاق، به کمیت آن نیست، بلکه به نیت و اخلاص انفاقکننده بستگی دارد.
انفاقهای کوچک، وقتی در کنار هم قرار گیرند، میتوانند تبدیل به کارهای بزرگ شوند. علاوه بر این، اثر معنوی و اخلاقی انفاق، به حجم آن بستگی ندارد، بلکه به نیت پاک و اخلاص انفاقکننده وابسته است. بنابراین، هیچ بهانهای برای ترک انفاق، حتی در شرایط سخت، وجود ندارد [۵۳].
10- ایثار با اطعام در راه خدا: نمونه اعلای انفاق و موجب ورود به بهشت
10-1. اوج ایثار در اطعامقرآن کریم در سوره انسان، نمونه بینظیری از ایثار و فداکاری را ترسیم میکند: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا» [۵۴].
این آیه شریفه، بیانگر والاترین درجه بخشش است؛ چرا که این افراد، نه از مازاد نیاز خود، بلکه از همان چیزی میبخشند که خود به آن علاقه و نیاز دارند. عبارت «عَلَىٰ حُبِّهِ» نشان میدهد که آنان با وجود عشق و علاقه به غذا، آن را به نیازمندان میبخشند.
این سطح از ایثار، تنها از کسانی ساخته است که ایمان به خدا و روز قیامت، در اعماق قلبشان نفوذ کرده است. آنان به خوبی میدانند که لذتهای زودگذر دنیا، در برابر نعمتهای جاودانه آخرت، ناچیز و بیارزش است. بنابراین، از لذت خوردن غذا میگذرند تا رضایت خداوند را کسب کنند.
10-2. اخلاص در نیت و عمل
این گروه، انگیزه خود از اطعام را با صراحت بیان میکنند: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» [۵۵]. این بیان، نشاندهنده خلوص نیت و отсут هرگونه انگیزه دنیوی است. آنان به صراحت اعلام میکنند که «لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا» [۵۶]، یعنی نه پاداشی از شما میخواهیم و نه سپاسی. این attitude، نمونه کامل ایثار و احسان بیمنت است.
این اخلاص، تنها در گفتار نیست، بلکه در عمل نیز تجلی مییابد. آنان حتی از افشای عمل خود نیز پرهیز میکنند و نمیخواهند کسی از بخشش آنان باخبر شود. این حالت، نشاندهنده آن است که آنان به مرحلهای از ایمان رسیدهاند که غیر خدا در نظر و عملشان جایی ندارد [۵۷].
10-3. پاداش الهی برای ایثارگران
خداوند در برابر این ایثار و فداکاری، پاداش بزرگی به آنان عطا میفرماید: «وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا» [۵۸]. این پاداش، شامل بهشت و لباسهای حریر میشود. نکته قابل توجه این است که پاداش را به صبر آنان نسبت میدهد: «بِمَا صَبَرُوا». این تعبیر، نشان میدهد که اطعام در چنین شرایطی، نیازمند صبر و تحمل است؛ صبر بر علاقه نفسانی به غذا، صبر بر فقر و نیاز، و صبر بر فشارهای روانی.
پاداش بهشت و لباسهای حریر، نمادی از کرامت و شرافتی است که خداوند به این بندگان ویژه عطا میفرماید. آنان که از لذتهای مادی دنیا گذشتند، سزاوار برترین نعمتهای معنوی و مادی آخرت هستند.
10-4. فلسفه ترس و امید الهی
این گروه، انگیزه خود از این عمل را ترس از روز قیامت میدانند. اما این ترس، رنگ الهی دارد؛ چرا که آنان از "روز پروردگارشان" میترسیدند [۵۹]. این تعبیر، نشان میدهد که حتی ترس و امید آنان نیز از غیر خدا نبود، بلکه همگی در مدار عبودیت و بندگی خداوند قرار داشت.
این نگرش، نمونه کاملی از توحید در عبادت است. وقتی انسان غیر خدا را از دل بزداید، تمامی احساسات و عواطفش نیز رنگ الهی میگیرد. ترسش از خداست، امیدش به خداست، و عملش برای خداست. این همان مقام "إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ" است که در سوره حمد بیان شده است.
11- بشارت بهشت برای مؤمنان صالحکار
11-1. مژده بهشت برای ایمان و عمل صالحخداوند در آیات متعددی از قرآن کریم، به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت بهشت میدهد: «وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» [۶۰]. این بشارت، نشاندهنده ارتباط مستقیم بین ایمان، عمل صالح و ورود به بهشت است. ایمان بدون عمل صالح، همچون درختی بیثمر است و عمل صالح بدون ایمان، همچون بنایی بر شنزار است که پایدار نمیماند.
این بشارت الهی، تنها شامل حال گروه خاصی نیست، بلکه همه مؤمنان را در بر میگیرد: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» [۶۱]. تعبیر "أَصْحَابُ الْجَنَّةِ" نشان میدهد که بهشت، ملک طلق مؤمنان صالحکار است و آنان به عنوان صاحبان اصلی بهشت، برای همیشه در آن جاودانه خواهند ماند.
11-2. نعمتهای بیپایان بهشتی
خداوند در آیات دیگر، توصیف دقیقتری از نعمتهای بهشتی ارائه میدهد: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا» [۶۲]. این آیات، چهار ویژگی اصلی بهشت را بیان میکنند: نخست، باغهای زیبا و سرسبز؛ دوم، نهرهای جاری در زیر درختان؛ سوم، جاودانگی در بهشت؛ و چهارم، همسران پاکیزه و سایههای پایدار.
این نعمتها، در برابر محرومیتها و سختیهای دنیا قرار دارد. همانگونه که مؤمن در دنیا، بسیاری از لذتهای حرام را ترک میکند، خداوند در آخرت، نعمتهایی به او عطا میفرماید که هرگز چشمدیدی آن را ندیده و گوشیدی آن را نشنیده و به قلب بشری خطور نکرده است [۶۳].
11-3. عدالت الهی در پاداشدهی
قرآن کریم بر عدالت کامل الهی در پاداشدهی تأکید میورزد: «وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا» [۶۴]. این آیه، چند نکته مهم را بیان میکند: نخست، تساوی مرد و زن در کسب پاداش الهی؛ دوم، شرط ایمان برای قبولی اعمال صالح؛ سوم، تضمین عدالت کامل خداوند در پاداشدهی.
تعبیر «وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا» نشان میدهد که خداوند حتی به اندازه گودی پشت هسته خرما نیز به کسی ستم نمیکند. این بیان، اطمینان خاطری به مؤمنان میدهد که تمام اعمال صالح آنان، با دقت کامل محاسبه و پاداش داده میشود.
11-4. رابطه ایمان و عمل صالح
از آیات قرآن به خوبی استفاده میشود که ایمان و عمل صالح، دو رکن اساسی برای ورود به بهشت هستند. ایمان، شرط قبولی اعمال است و عمل صالح، ثمره طبیعی ایمان راستین. همانگونه که در تفسیر المیزان آمده است، although پاداش در برابر عمل است، اما کافر به دلیل کفرش، اعمال صالحش حبط و نابود میشود [۶۵].
این رابطه ناگسستنی بین ایمان و عمل صالح، نشاندهنده جامعیت دین اسلام است. اسلام، هم به بُعد اعتقادی توجه دارد و هم به بُعد عملی. ایمان، باید در رفتار و کردار انسان تجلی یابد و عمل صالح، باید از سرچشمه ایمان سیراب شود. تنها در این صورت است که انسان میتواند به سعادت ابدی دست یابد.
12- بهشتی شدن با ایمان به قرآن
12-1. ایمان به حق و چشمداشت بهشت
گروهی از اهل کتاب با بیان شیوا و عمیقی، ایمان خود را به خدا و قرآن اعلام میدارند: «وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن یُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ» [۶۶].
این بیان، نشاندهنده شناخت عمیق و انتخاب آگاهانه آنان است. آنان با استدلالی منطقی، هیچ عذر و بهانهای برای عدم ایمان به خدا و قرآن نمیبینند و صراحتاً اعلام میکنند که به حقانیت قرآن ایمان آوردهاند.
این گروه، ایمان خود را با امید به رحمت الهی همراه میسازند و آرزو میکنند که خداوند آنان را در زمره صالحان وارد بهشت کند. این امیدواری، نشاندهنده شناخت آنان از عدل و رحمت الهی است. آنان میدانند که ایمان راستین به قرآن، مسیری مستقیم به سوی بهشت است.
12-2. پاداش الهی برای ایمان آورندگان
خداوند در پاسخ به این ایمان صادقانه، پاداش بزرگی به آنان عطا میفرماید: «فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا» [۶۷].
این پاداش، شامل باغهای بهشتی با نهرهای جاری و جاودانگی در آن میشود. نکته قابل توجه این است که خداوند این پاداش را به عنوان «جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ» [۶۸] معرفی میکند، یعنی پاداش نیکوکاران.
این تعبیر، نشان میدهد که ایمان به قرآن، خود از مصادیق احسان است. کسی که به قرآن ایمان میآورد، در حقیقت به سوی نیکوکاری و عمل صالح حرکت میکند. بنابراین، پاداش بهشت، هم در برابر ایمان است و هم در برابر اعمال صالحی که از ایمان ناشی میشود.
12-3. مقایسه بین یهود و مسیحیان
در تفسیر این آیات، به تفاوت نگرش یهود و مسیحیان نسبت به اسلام اشاره شده است. یهود با وجود داشتن کتاب آسمانی، به دلیل دلبستگی شدید به مادیات، از حق دور افتادند [۶۹]. در حالی که گروهی از مسیحیان، با شنیدن آیات قرآن، شیفته حقانیت آن شدند و بدون درنگ، به آن ایمان آوردند.
این مقایسه، نشان میدهد که داشتن کتاب آسمانی، به خودی خود ضامن هدایت نیست، بلکه شرط اصلی، openness و آمادگی برای پذیرش حق است. آنان که اسیر تعصبات و وابستگیهای مادی هستند، حتی با وجود دلایل روشن، حاضر به پذیرش حق نمیشوند.
12-4. اخلاص در گفتار و ایمان حقیقی
از نکات مهم در این آیات، اخلاص این گروه در ایمان است. آنان نه از روی تقلید کورکورانه، بلکه از روی شناخت و معرفت به قرآن ایمان آوردند. گریه آنان به هنگام شنیدن آیات قرآن [۷۰]، نشاندهنده تأثیر عمیق کلام الهی بر دلهای آنان است.
این حالت، نمونه کامل ایمان حقیقی است که در آن، انسان با تمام وجود، شیفته کلام خدا میشود و بدون هیچ چشمداشت مادی، به سوی آن جذب میگردد. چنین ایمانی است که سزاوار پاداش بزرگ الهی و ورود به بهشت جاویدان است.
13- پاکی: شرط اساسی ورود به بهشت
13-1. دو گروه در هنگام مرگ
قرآن کریم در سوره نحل، صحنه قبض روح دو گروه کاملاً متفاوت را ترسیم میکند. گروه اول کسانی هستند که فرشتگان در حالی روح آنان را میگیرند که به خود ستم کردهاند:
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ» [۷۱]. اینان در آن لحظه حساس به دروغ میگویند: «مَا کُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ» [۷۲]، ولی خداوند به آنچه انجام میدادند آگاه است.
در مقابل، گروه دوم کسانی هستند که فرشتگان در حالی روح آنان را میگیرند که پاک و پاکیزهاند: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ طَیِّبِینَ» [۷۳]. به اینان گفته میشود: «سَلَامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» [۷۴]. این سلام، نشانه امنیت و آرامش کامل است و بیانگر آن است که آنان سزاوار ورود به بهشت هستند.
13-2. مفهوم پاکی (طیب) در قرآن
واژه "طیب" در قرآن، به معنای عاری بودن از هرگونه آلودگی و ناخالصی است. این مفهوم، فراتر از طهارت ظاهری است و شامل پاکی باطنی نیز میشود.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرمایند: "کلمه 'طیب' به معنای عاری بودن هر چیزی است از خلطی که آن را تیره و ناپاک سازد و خلوص آن را از بین ببرد" [۷۵].
پاکی در اینجا، شامل پاکی از شرک، ظلم، استکبار و هرگونه گناه است. کسی که با چنین حالتی از دنیا میرود، در حقیقت روح خود را از همه آلودگیها پاک کرده و شایستگی ورود به حریم قرب الهی را پیدا کرده است.
13-3. تفاوت بین طیب و طهارت
در تفاوت بین "طیب" و "طهارت" باید گفت که طهارت به معنای بودن هر چیزی بر وضع و طبع اولیاش است، به گونهای که از هر چیزی که مایه تنفر باشد پاک باشد.
اما طیب به معنای بودن هر چیزی بر وضع اصلی خود است، به گونهای که از هر چیزی که آن را کدر و فاسد کند خالی و عاری باشد، خواه از آن تنفر بشود یا نشود [۷۶].
به همین جهت، طیب در مقابل خبیث به کار میرود که مشتمل بر خبائث زائد بر اصل خود باشد. بنابراین، پرهیزگاران واقعی کسانی هستند که نه تنها از نجاسات ظاهری پاک هستند، بلکه از هرگونه آلودگی باطنی و معنوی نیز عاری میباشند.
13-4. پاداش پاکان
خداوند برای کسانی که با حالت پاکی از دنیا میروند، پاداش بزرگی مقرر فرموده است. فرشتگان به آنان سلام میگویند و بشارت ورود به بهشت را میدهند: «سَلَامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» [۷۷]. این بشارت، نشاندهنده آن است که پاکی، شرط اساسی برای ورود به بهشت است.
ورود به بهشت، پاداش اعمالی است که اینان در دنیا انجام دادهاند. اما شرط بهرهمندی از این پاداش، پاکی روح و باطن است. کسی که با روح آلوده از دنیا برود، حتی اگر اعمال صالحی انجام داده باشد، ممکن است به دلیل آلودگیهای باطنی، نتواند به طور کامل از پاداش اعمالش بهرهمند شود.
نتیجهگیری:
مقاله حاضر با واکاوی آیات قرآن کریم، این حقیقت را به روشنی تبیین کرد که بهشت، مقصدی تصادفی نیست، بلکه مقصودی است که مسیرهای منور و مشخصی دارد.این مسیرها از «ایمان و عمل صالح» به عنوان سنگ بنای اصلی آغاز میشود و در شاخههایی چون «اخلاص»، «احسان»، «انفاق در توانگری و تنگدستی»، «صبر بر آزار در راه خدا»، «استغفار از گناهان» و «امر به معروف و نهی از منکر» ادامه مییابد.
سرانجام، مسافر این راهها، هنگامی که با «قلبی منیب و پاک» از دنیا رود، با نوید فرشتگان و سلام الهی، به سرای جاویدان وارد میشود. این مجموعه، نقشهای جامع از سلوک عملی برای هر رهروی است که در پی نیل به رستگاری ابدی است.
تمامی این عوامل در کنار هم، منظومهای کامل از تربیت دینی را شکل میدهند که هم سعادت فردی و هم فلاح اجتماعی را در بر میگیرد و نویدبخش زندگیی نورانی در دنیا و سعادتی جاودان در آخرت است.
فهرست ارجاعات:
[۱] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.[۲] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۴.
[۳] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۴.
[۴] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۲۸.
[۵] آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۸.
[۶] مائده/سوره۵، آیه۸۵.
[۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۵۷.
[8] صافات/سوره۳۷، آیه۴۰.
[9] صافات/سوره۳۷، آیه۴۳.
[10] صافات/سوره۳۷، آیه۴۲.
[11] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۲۰۴.
[12] صافات/سوره۳۷، آیه۴۳.
[13] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۴۸.
[14] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.
[15] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.
[16] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۶.
[17] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۶.
[18] نساء/سوره۴، آیه۳۱.
[19] نساء/سوره۴، آیه۳۱.
[20] نساء/سوره۴، آیه۳
[21] آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.
[22] آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.
[23] آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.
[24] آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.
[25] آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.
[26] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۲۲.
[۲۷] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.
[۲۸] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.
[۲۹] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۲۹.
[۳۰] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۶.
[۳۱] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۶.
[۳۲] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.
[۳۳] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.
[۳۴] انسان/سوره۷۶، آیه۸.
[۳۵] انسان/سوره۷۶، آیه۹.
[۳۶] انسان/سوره۷۶، آیه۹.
[۳۷] انسان/سوره۷۶، آیه۱۲.
[۳۸] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۲۰۶.
[۳۹] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۲۰۶.
[۴۰] توبه/سوره۹، آیه۱۱۱.
[۴۱] توبه/سوره۹، آیه۱۱۱.
[۴۲] توبه/سوره۹، آیه۱۱۲.
[۴۳] توبه/سوره۹، آیه۱۱۲.
[۴۴] ق/سوره۵۰، آیه۳۱.
[۴۵] ق/سوره۵۰، آیه۳۲-۳۳.
[۴۶] ق/سوره۵۰، آیه۳۳.
[۴۷] ق/سوره۵۰، آیه۳۳.
[۴۸] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۳۱.
[۴۹] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.
[۵۰] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.
[۵۱] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.
[۵۲] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۴.
[۵۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۹۶.
[۵۴] انسان/سوره۷۶، آیه۸.
[۵۵] انسان/سوره۷۶، آیه۹.
[۵۶] انسان/سوره۷۶، آیه۹.
[۵۷] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۲۰۶.
[۵۸] انسان/سوره۷۶، آیه۱۲.
[۵۹] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۲۰۶.
[۶۰] بقره/سوره۲، آیه۲۵.
[۶۱] بقره/سوره۲، آیه۸۲.
[۶۲] نساء/سوره۴، آیه۵۷.
[۶۳] تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج۳، ص۴۷۲.
[۶۴] نساء/سوره۴، آیه۱۲۴.
[۶۵] ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۵، ص۱۴۱.
[۶۶] مائده/سوره۵، آیه۸۴.
[۶۷] مائده/سوره۵، آیه۸۵.
[۶۸] مائده/سوره۵، آیه۸۵.
[۶۹] تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج۵، ص۵۷.
[۷۰] ترجمه تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۱۵۳.
[۷۱] نحل/سوره۱۶، آیه۲۸.
[۷۲] نحل/سوره۱۶، آیه۲۸.
[۷۳] نحل/سوره۱۶، آیه۳۲.
[۷۴] نحل/سوره۱۶، آیه۳۲.
[۷۵] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۴۴.
[۷۶] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۴۴.
[۷۷] نحل/سوره۱۶، آیه۳۲.