آداب زناشويي

حديث: رسول (ص) فرمود: «پنج کس اند که خداي تعالي بر ايشان خشم گيرد: يکي اميرِ قومي که حق از ايشان بستاند و ظلم از ايشان باز ندارد. دوم رئيس قومي که ايشان وي را اطاعت دارند، و وي ميان قوي و ضعيف عدالت بر پا ندارد. و سوم مردي که زن و فرزند خويش را به طاعت خداي تعالي امر نکند و کارهاي دين به ايشان نياموزد و باک ندارد که ايشان را طعام از کجا دهد. و چهارم مردي که کارگري گيرد، کارش تمام بکند و مزد کارگر نپردازد. و پنجم مردي که در مَهر بر زن خويش ظلم کند».(1)
شنبه، 13 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آداب زناشويي

آداب زناشويي
آداب زناشويي


 





 

حقوق زن و فرزند
 

حديث: رسول (ص) فرمود: «پنج کس اند که خداي تعالي بر ايشان خشم گيرد: يکي اميرِ قومي که حق از ايشان بستاند و ظلم از ايشان باز ندارد. دوم رئيس قومي که ايشان وي را اطاعت دارند، و وي ميان قوي و ضعيف عدالت بر پا ندارد. و سوم مردي که زن و فرزند خويش را به طاعت خداي تعالي امر نکند و کارهاي دين به ايشان نياموزد و باک ندارد که ايشان را طعام از کجا دهد. و چهارم مردي که کارگري گيرد، کارش تمام بکند و مزد کارگر نپردازد. و پنجم مردي که در مَهر بر زن خويش ظلم کند».(1)

بايسته هاي زناشويي
 

حکمت: عافيتِ اهل خانه در سه چيز است: قناعت کردن، و با يکديگر يار بودن، و طاعتِ خداي تعالي داشتن.(2)
توصيه اگر خواهيد که زنان شما را دوست دارند، جماع به شب کنيد و خوي نيکو داريد با ايشان .(3)
نکته مُغَيره گويد: من با زن، زندگاني به سه گونه گذراندم؛ به روزگار جواني با جماع، و به روزگار ميانسالي به سخن گفتن و مزاح و خوش خويي، و به روزگار پيري به سخاوت.(4)

بايسته هاي رفتاري زن
 

توصيه: حق مرد بر زن آن است که از شوهر خويش جز نيکويي نگويد، و گستاخي که ميان ايشان باشد - در معاشرت و صحبت با ديگران - حکايت نکند، و درهمه کارها مشتاق مراد و شادي وي باشد، و در مال وي خيانت نکند، و در همه کارها مراد وي طلبد، و مهرباني نگاه دارد، و با شهر بدانچه بود قناعت کند و زيادتي طلب نکند، و حق وي را بر حق خويشاوندان مقدم دارد، و هميشه خويشتن را پاکيزه دارد چنان که شايسته صحبت و مباشرت و معاشرت باشد، و هر خدمت که به دست خويش بتواند کردن بکند، و با شوهر به جمال خويش فخر نفروشد، و بر نکويي که از وي ديده باشد ناسپاسي نکند ونگويد: من از تو چه ديده ام! و هر زماني بي سببي عيب نجويد و خشم نگيرد و طلب خريد و فروخت و طلاق نکند.(5)

اهميت وفاداري
 

حکايت: سَقّايي بود اندر شهرِ بخارا که سي سال اندر خانه زرگري آب مي آورد، و آن زرگر زني داشت نيکو و پارسا و با کمال و جمال و عاقل و پوشيده. روزي سَقّا آب به خانه زرگر آورد، و زن در ميانِ سراي ايستاده بود. سَقّا دستِ زن بگرفت و فشرد و برفت. چون شوهر در آمد، زن گفت: راست بگو که امروز چه کرده اي که خداي را در آن رضا نبوده است؟ مرد گفت: هيچ نکرده ام. زن گفت: اگر راست نگويي، من بعد از اين در خانه تو نباشم و روي من نبيني. مرد گفت: اي زن امروز زني به دکان من آمد و از بهر او دست بندي آوردم؛ دست بيرون آورد و آن را در دست کرد سخت نيکو بود، دست او بگرفتم و فشردم.
زن گفت: الله اکبر، تو اين نکردي مگر اينکه سقا که سي سال است تا در اين سراي مي آمد وهرگز خيانت نکرده بود، امروز چاشتگاه دستِ من بگرفت و فشرد.
مرد گفت: اي زن توبه کردم، مرا حلال کن . زن گفت خداي تعالي عاقبت کار ما به خير انجاماد.
ديگر روز سقّا بيامد و پيش زن در خاک بغلتيد و گفت: اي کدبانو مرا حلال کن که دي ابليس مرا از راه ببرد. زن گفت برو که آن خطا نه توکردي شوهر من کرد، وآن قصاص او بود در دنيا. (6)

شيوه مباشرت با همسر
 

توصيه: چون شخصي زني اختيار کند، بايد تا طعام وي از وجه حلال دهد و کابينش(7) از حلال بپردازد. و تا ازحقوق خداوند - تعالي - و اوامر وي چيزي باقي باشد بر وي، به بهره نفس خود مشغول نشود. وچون ان را به جاي آرد، قصد جماع با وي کند. و حرص و مراد خود سويي نهد، و با خداوند - تعالي - بر وجه مناجات بگويد:
بار خدايا! شهوت اندر خاک آدم تو سرشتي براي آباداني عالم، خود خواستي که مرا اين مصاحبت باشد. يا رب، اين مصاحبت من دو چيز را گردان: يکي براي دفع حرص حرام به حلال، و ديگر فرزندي صالح و پسنديده ارزاني دار، نه فرزندي که دل من از تو مشغول گرداند.(8)

خرج کردن براي همسر
 

نکته ثواب نفقه کردن بر عيال بيشتر از ثواب صدقه است.(9)

غذاي خوردن با همسر
 

توصيه بايد که هيچ طعامِ خوش تنها نخورد. و اگر خواهد که تنها خورد، پنهان خورد؛ و طعامي که نتواند مهيا کند، وصف آن در پيش ايشان نکند.
ونان با اهل خانه خورد - بر سر خوان -چون مهمان ندارد.
و اصل آن است که آنچه نفقه کند از حلال به دست آرد، که هيچ خيانت و جفا بيش از آن نبوَد که ايشان را به حرام پرورد.(10)

همسر خود را با خود مقايسه نکردن
 

حکايت: زني خردمند را پرسيدند: هنر زنان چيست؟ گفت: عيب مردان چيست؟ گفتند: بخيلي و بد دلي. گفت: اين هر دو هنر زنان است.(11)

زن بدخو
 

لطيفه: زني بد خو و زشت رو بيمار شد. به شوهرش گفت: اگر من بميرم، تو بدون ِ من چگونه زندگي خواهي کرد؟ گفت: اگر نميري، چگونه زندگي کنم؟(12)

زن آزاد!
 

لطيفه: دو مرد ثروتمند به همراه فقيري به حجّ رفتند. وقتي به مکّه رسيدند، يکي از آن دو ثروتمند گفت: من به شکرانه زيارت خانه خدا غلام خود مبارک را آزاد کردم. ديگري گفت: من به شکرانه زيارت کعبه، کنيزکِ خود گُلشکر را آزاد کردم. مرد فقير گفت: من غلام يا کنيزي ندارم که آزاد کنم، پس به شکرانه اين سعادت، مادرِ فرزندانِ خود را آزاد کردم!(13)

پی نوشت ها :
 

1ـنصيحة الملوک، صص19-20.
2ـ همان، صص234و235.
3ـ همان، ص268.
4ـ همان، صص268و269.
5ـ کيمياي سعادت، ج1، ص323.
6ـ نصيحة الملوک، صص279و280.
7ـ کابين: مهريه زن
8ـ کشف المحجوب، ص532
9ـ کيمياي سعادت، ج1، ص317
10ـ همان.
11ـ نصيحة الملوک، ص269.
12ـ گنجينه لطايف (بازنويسي لطايف الطوايف)، ص116.
13ـ همان، ص114.
 

منبع:گنجينه ش 81



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما