روش ترجمه(2)
معادل یابی
گاهی در متن، كلمهای به كار رفته است كه با مراجعه به لغت، میبینیم به چندین معناست. در ترجمه كدام یك را باید آورد؟ هم باید دید كدام معنی با سیاق جمله و مطلب سازگار است، و هم از میان معادلهای نزدیك به هم، آنچه را كه دقیقتر، نزدیكتر و مصطلحتر است باید برگزید. اینجاست كه تسلط و مهارت مترجم دراین سه زمینه كارساز است:
الف. معادل یابی
ب. معادل گزینی
ج. معادل سازی
البته معادل سازی، كار فرهنگستان زبان یا ادیبان فرزانه و زبانشناسی است كه به درستی از عهده این كار برآیند.
به علاوه یك واژه، در كاربردهای مختلف، شاید معادلهای مصطلح مختلفی داشته باشد، كه باید سراغ رایجترین آنها رفت، مثلاً به كلمه سوء و سیئ (به معنای بد) در این تعبیرها دقت كنید:
سیّئ التربیه: بی تربیت
تغذیه سیّئه: سوء تغذیه
سلوكٌ سیّئ: رفتار ناپسند
سُمعَهٌ سیّئه: بد نامی
معاملهٌ سیّئه: بد رفتاری
نیّهٌ سیّئه: سوء نیت
« سیئ » در این كلمات و تعابیر، همه از ریشه واحد است، ولی در معادلها، گاهی كلمات مختلفی باید گذاشت كه همیشه كلمه « بد » معادل مطلوب آن نیست.
نمونه دیگر واژه « افتتاح » است كه در اصطلاحهای مختلف، برابرهای گوناگون باید برایش برگزید؛ مثلاً:
افتتاحیه (در اصطلاح روزنامه نگاری): سر مقاله.
رأسمال الافتتاح (در تجارت): سرمایه اولیه.
افتتاح الحساب (در امور بانكی): افتتاح و بازكردن حساب.
به همین جهت، یافتن و تشخیص «تشابه»های هر دو زبان و نیز «تفاوت»های آن، در كیفیت جمله بندی و قواعد نگارشی و كاربرد اصطلاحات و لغات، از نیازهای عمده مترجم است. مشكل مترجم تازه كار، انتخاب واژه مناسب،از میان واژههای معادل و هم معناست.
البته گاهی هم برای یك كلمه، تركیب یا اصطلاح، معادل شناخته شدهای نیست. اگر مترجم، ادیب و زبانشناس باشد، میتواند واژه برابر و معادل وضع كند. این اصطلاح سازی باید منطبق بر قواعد ادبی زبان مقصد باشد. اصطلاح سازی در موارد نبود واژههای معادل، اغلب در متون و موضوعات علمی و فنی و ابزار و ادوات صنعتی پیش میآید.
ترجمه آزاد یا تحت اللّفظی
1. ترجمه آزاد
2. ترجمه تحت اللفظی و لفظ به لفظ
3. ترجمه جمله به جمله
ترجمه آزاد: گرچه گاهی زیباتر است و مترجم، مضمون و محتوا را گرفته، با بیان و قلم خودش آن را مینگارد، ولی دقیق نیست و نمیتوان محتوای اینگونه ترجمهها را به حساب مؤلف اصلی گذاشت.
مثلاً كتابِ « سخنان علی ـ علیه السلام ـ » از جواد فاضل، ترجمه آزاد نهج البلاغه است. زیباست، اما دقیق و مستند نیست و به صورت « نقل به معنی » ترجمه شده است.
در ترجمه تحت اللفظی، مترجم میكوشد تا از حال و هوای كلمات و جمله دور نشود و عیناً معادلِ هر كلمه را در مقابلش بگذارد؛ چون ساختار جمله در زبانهای مختلف، متفاوت است گاهی اینگونه ترجمههای واژه به واژه، ثقیل، نامأنوس و غیرجاذب است. برخی از ترجمههای قرآن، نهج البلاغه و ادعیه، كه به صورت زیرنویس است، اینگونه است و آن را از فصاحت و زیبایی و شیوایی انداخته است.
اما ترجمه جمله به جمله آن است كه مترجم بكوشد مطالب بیان شده در جمله را در جملهای دیگر به زبان مقصد بیان كند؛ با همه ویژگیهایی كه دستور زبان جمله دوم، از نظر جایگاه كلمات در جمله و نوع ضمایر و خصوصیاتِ ساختاری دیگر میطلبد. به نحوی كه اگر بنا باشد جمله متن را به زبان دوم بگویند، به طور رایج و مصطلح، چه میگویند كه بی تكلّف و تصنع باشد و تعابیر و قسمتهای جمله، به صورت طبیعی در جای خود قرار گرفته باشد؟ و اگر مؤلف عرب یا غربی، فارس بود و با آگاهی ادبی از این زبان و امكانات زبان ما میخواست این مطلب را بگوید، چگونه میگفت؟
این شیوه، مطلوبترین روش ترجمه است، كه هم رعایت امانت در محتوا شده است، و هم ترجمه، از سلاست روانی برخوردار است. ترجمه چنان باید جا افتاده و طبیعی و بی دست انداز و بدون پیچیدگی باشد، كه «بوی ترجمه بودن» از آن نیاید و خواننده، حس نكند كه عبارات، ترجمه شده است. این كار، برخی حذف و اضافات جزئی را، آن هم در عبارت نه در مضمون، الزام میكند. مثلاً این جمله نهج البلاغه را ( كانَ لی فیما مَضی اَخٌ ... ) اگر ترجمه كلمه به كلمه بكنیم، میشود « بود برای من در آنچه كه گذشت، برادری » ولی در ترجمه جمله به جمله چنین میشود: « در گذشته، برادری داشتم » و این دومی بسیار رساتر و شیواتر از نوع اول است.
مهارت در این زمینه با تمرین به دست میآید كه در این نوشته، مجالی برای آن و ارائه نمونههای بیشتر و مفصّلتر نیست، ولی مطالعه ترجمههای قوی بسیار كار ساز و راهنماست.
در سه مرحله، باید دقیقاً روی « برابر یابی » كار كرد:
1. برابر یابی كلمات (نزدیكترین و مصطلحترین معادل واژه)
2. برابر یابی دستوری (نزدیكترین ساختمان نحوی و دستوری در زبانِ مقصد، بدون تأثیر پذیری از زبان مبدأ)
3. برابر یابی سبك و شیوه بیان (تناسب قالبِ نوشته مبدأ و ترجمه)[1].
وحدت سبك
رعایت « ایجاز » نیز در همین مقوله است. اگر متن، از ویژگی ایجاز برخوردار است، ترجمه هم باید همان اسلوب را (گنجاندن حداكثر معانی و مضامین در حداقل عبارات) داشته باشد.
اگر متن، علمی و فنی است، چه در تألیف و چه در ترجمه، باید نكات زیر مراعات شود:
1. سادگی و روانی و نداشتن ابهام
2. انسجام و به هم پیوستگی
3. وحدت سبك و یك دست بودن قلم و نگارش
4. اطلاعات ارائه شده در حد نیاز و مرتبط با هدف نوشتن باشد.
رعایت سبك متن مبدأ در ترجمه به نوعی « امانت در ترجمه » هم محسوب میشود. هم باید دید مؤلف « چه » گفته و هم این كه « چگونه » گفته است. رعایت « سطح » نیز از همین مقوله است. سبك ترجمه در موضوعات مختلف و رشتههای گوناگون كلامی نیز یكسان نیست. شعر را به گونهای باید ترجمه كرد، نثر را به گونهای دیگر. متون اخلاقی و عرفانی به صورتی است، جدا از متون حماسی و رزمی. ترجمه متون جدید، با متون كهن باید فرق داشته باشد. همچنین متن داستانی، علمی، ادبی، حدیثی، محاورهای، نمایشنامهای و ... همه به یك شیوه و سبك، ترجمه نمیشود. در هر كدام، سبكی خاص خود باید رعایت گردد. ترجمه متون مذهبی به ویژه قرآن كریم، به جهات متعدد هم دشوار است، هم دقت بیشتری را میطلبد و از همین روی، اغلب مترجمان قرآن ترجمه دیگران را قبول ندارند و بر آنها ایراد میگیرند و پیوسته احساس نیاز و ضرورت به ترجمهای جدیدتر میكنند.[2]
ترجمه خوب كدام است؟
جز نكات مختلفی كه بیان شد و رعایت آنها ترجمه را « خوب » میسازد، به جاست كه مشخصات یك « ترجمه خوب » را از زبان یكی از معروفترین مترجمان معاصر، استاد احمد آرام نقل كنیم:[3]
1. آگاهی به موضوع
2. مطابقت ترجمه با روش درست فارسی نویسی
3. لزوم اطلاع كامل بر زبان مورد ترجمه
4. از مترادفات، دوری جستن
5. خالی بودن از كلمات وحشی بیگانه
6. مراعات علامات نقطه گذاری
7. پرهیز از شتاب و بی دقتی
8. انتخاب كلمات عربی یا فارسی (هر كدام رایجتر و گویاتر است).
در كتاب « بر سمند سخن » نیز شرایط و نكات یك ترجمه پسندیده، زیبا و مورد قبول همگان را چنین میشمارد:
1. تا آنجا كه ممكن است، از اصل بهره بیشتری داشته باشد.
2. وفاداری مترجم به برگرداندن عین متن اصلی محقق باشد.
3. روح و حقیقت مطالب كتاب، مورد درك مترجم واقع شده و بدون هیچ گونه دخل و تصرفی با دقت و هوشیاری به زبان دیگر منتقل شده باشد.
4. دارای انشایی روان و شیوا باشد وكلمات و اصطلاحات، با دقت تمام برگزیده شده باشد، جملهها كوتاه، بیان ساده و بدون پیچیدگی لفظی و معنوی باشد.
5. نكات نادرست، بدون تحقیر و استهزای مؤلف، در حاشیه ذكر شود و در پایان هر مورد (م) كه مخفف « مترجم » است گذارده شود.
6. نكات مبهم یا ناآشنا و اصطلاحات مختلف علمی، فنی، ادبی، هنری و ... برای خوانندگان در حاشیه توضیح داده شود.
7. مختصری از شرح احوال و آثار نویسنده برای اطلاع خوانندگان در آغاز كتاب قرار گیرد.
8. مآخذ شرح احوال مؤلف و توضیحات مترجم ذكر شود.[4]
پي نوشت ها :
[1] . آنچه برای پیش برد واژه سازی و وضع اصطلاحات علمی و فنی در موارد لزوم، ضروری است، عبارت است از: 1. تدوین قواعد و واژه سازی و اصطلاح یابی و ترجمه ؛ 2. تدوین فرهنگ اصطلاحات؛ 3. تحقیق درباره زبان معیار؛ 4. تربیت متخصص؛ 5. استخراج لغات و تعبیراتِ ترجمهای؛ 6. توصیه به اصطلاح سازان؛ 7. تشكیل انجمن لغت سازان. مسائل نثر فارسی، نشر دانشگاهی، ص 34.
[2] . در زمینه دشواریهای ترجمه قرآن و بررسی ترجمهها از جمله ر.ك: فصل نامه « مترجم »، شماره ویژه مباحث ترجمه قرآن (تابستان 1372).
[3] . كیهان فرهنگی، سال اول، شماره 5، ص 16 ( مرداد 1363 ) مقاله استاد آرام، مفصل است و در توضیح هر یك از این ویژگیها توضیحی دارد. در اینجا تنها عناوین آورده شد. مصاحبه مفصل با ایشان نیز در شماره 4 كیهان فرهنگی، همان سال، بسیار مفید و خواندنی است.
[4] . بر سمند سخن، نادر وزین پور، ص 408.
ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh
ادامه دارد...
/ج