بازي هايي که ممکن است فراموش کرده باشيد!
چند ماهي است که از سال 2010 گذشته و همه منتظر بازي هاي هيجان انگيز امسال هستيم تا ببينيم بازي سازان چه چيزي براي ما آماده کرده اند. اما سال قبل بازي هايي هم وجود داشتند که در هياهوي بازي هاي معروفي همچون Call of Duty Modern Warfare 2 و Uncharted 2 گم شدند و ممکن است برخي از ما فرصت آزمايش آن ها را از دست داده باشيم. بازي هايي که ممکن است برخلاف ظاهر ساده و حجم کم، تجربه بسيار سرگرم کننده اي را در اختيار ما قرار دهند. در اين مقاله مي خواهيم تعدادي از اين بازي ها را معرفي کنيم. ويژگي تمام اين بازي ها اين است که براي اجراي آن ها به يک ابر کامپيوتر نيازي نخواهيد داشت!
Machinarium
معمولاً بازي هايي که به کمک Flash ساخته شده اند، ساده و بچه گانه هستند. اما در مورد Machinarium قضيه کاملاً متفاوت است. داستان اين بازي از آنجايي آغاز مي شود که يک ربات کوچک به داخل زباله داني در خارج از شهر ربات ها انداخته مي شود. مطمئنم قبل از اين که دست به کار شده و بازي را شروع کنيد، مدتي را صرف تماشاي محيط زيباي بازي خواهيد کرد که همگي با دست طراحي شده اند.
اين بازي در دسته بازي هاي فکري اشاره و کليک قرار دارد، اما از آنجا که اين بازي به صورت Flash طراحي شده، نمي توان از دکمه سمت راست ماوس استفاده کرد. معماهاي بازي بسيار متنوع هستند. بعضي از معماها آسان بوده و به راحتي مي توان از آن ها عبور کرد. بعضي آنقدر سخت هستند که مي توانند برخي از معماهاي Neverhood را پشت سر بگذارند. دسته اي ديگر نيز با آن که ساده هستند، اما از سادگي در حل آن ها کمي با مشکل مواجه مي شويم! با اين حال، کليد تمام معماها در خود بازي گنجانده شده و اگر حوصله وقت گذاشتن براي اين بازي کوتاه را نداريد، مي توانيد از راه حل ها در هر موقع که خواستيد، استفاده کنيد.
در بازي هيچ گفت و گويي ميان روبات ها صورت نمي گيرد و آن ها براي ارتباط با يکديگر صداهاي بامزه اي توليد مي کنند و نيازهاي آن ها به صورت حبابي بالاي سرشان نمايش داده مي شود. همان طور که گفته شد، Machinarium بازي کوتاهي است و مي تواند يک روز تعطيل که کاري براي انجام دادن نداريد، به خوبي شما را سرگرم کند.
اين بازي نيز در دسته بازي هاي ماجرايي و ترسناک قرار مي گيرد! در آغاز بازي به شخصيت شنل قرمزي که شما او را از ميان پنج کاراکتر در ابتداي بازي انتخاب کرده ايد، گفته مي شود تا از مسير جنگل به خانه مادربزرگ رفته و در ضمن، از جاده نيز خارج نشويد. شما هم از دستورات پيروي مي کنيد و از مسيري که از جنگل عبور مي کند گذر کرده و به خانه مادربزرگ مي رسيد و در اين لحظه به شما گفته مي شود که بازي را باخته ايد! برخلاف بازي هاي ديگر که توصيه مي شود براي حفظ ايمني از مسير تعيين شده عبور کنيد، در اين بازي بايد امنيت را کنار گذاشته و وارد دنياي خطرناکي شويد تا گشت و گذار، خطرپذيري، صبر و آسيب پذيري را تجربه کنيد. بعضي از سايت ها The Path را نه يک بازي، بلکه يک هنر ناميده اند که بايد براي درک آن، اين بازي را تجربه کرد.
حرکت در اين بازي به کمک کليدهاي WASD و به کندي صورت مي گيرد و از آنجا که يک بازي خاص است، ممکن است اصلاً از آن خوشتان نيايد. پس مي توانيد به سادگي به سراغ ديگر بازي هاي اين مقاله برويد!
Tales of Monkey Island
اصليت اين بازي به دوران طلايي بازي هاي ماجراجويي باز مي گردد. دوران طلايي اين بازي ها زماني بود که من تازه پا به دوران راهنمايي گذاشته بودم و بازي ها آنقدر جذابيت و تازگي داشتند که مي توانستند کاري کنند تا فارغ از هرگونه درس و مشق و امتحان، ساعت ها در دنياي آن ها به گشت و گذار مشغول شد. معماهاي اين بازي ها طوري بودند که حل هريک از آن ها احساسي همچون انيميشن را به آدمي القا مي کرد( البته به نظر من بازي هاي ديگر آن زمان نيز روح، کشش و جادوي خاص خود را داشتند که در نهايت به نمره هاي پايين در آخر هر ثلث و بقيه مسائل جانبي منجر مي شد! يادش بخير). سري جديد اين بازي نيز توسط جمعي از سازندگان بازي اصلي که شرکتي به نام Taltale Games را تأسيس کرده اند، ساخته شده است. اين بازي حالتي سريالي داشته و از پنج قسمت تشکيل شده که داستان آن درباره شخصي به نام Guybrush Threepwood است که مي خواهد روزي به دزد دريايي بزرگي تبديل شود! گرافيک بازي از حالت دو بعدي قبلي، به سه بعدي تبديل شده( که براي من چندان خوشايند نبود). با اين حال، سازندگان سعي کرده اند معماها، صحبت ها و شوخي هاي بازي جديد مانند سري اصلي باشد. معماها در اين بازي بيشتر به برداشتن اشياء مختلف و استفاده از آن ها در جاهايي مربوط مي شود که ممکن است گاهي بسيار سخت شوند.
با اين حال، ديدن اين بازي براي کساني که سري قبلي را تجربه کرده اند، مي توانند جالب باشد. کساني هم که سري قبلي را نديده اند، مي توانند از اين بازي براي درک اين که دوران طلايي بازي هاي ماجراجويي چه شکلي بوده، استفاده کنند.
اين بازي، يک نقش آفريني کم حجم( در مقايسه با ديگر موارد مشابه) است که مي توان حتي آن را روي Netbook نيز اجرا کرد. داستان اين بازي در شهري افسانه اي به نام TorchLight رخ مي دهد که اطراف آن پر از معدن، غار و سياهچال بوده و مأموريت هاي مختلفي از طرف افراد مختلف به شما داده مي شود. مانند هر بازي نقش آفريني ديگري، در اينجا نيز مي توانيد شخصيت خود را از ميان سه شخصيت اصلي Destroyer، Vanquisher و Alchemist که هريک داراي ويژگي خاصي هستند، انتخاب کنيد. هر شخصيت نيز قابليت ارتقا داشته و مي توان از انواع سلاح، زره و جادو براي هريک استفاده کرد.
حمله به دشمنان، حرکت از سويي به سوي ديگر و اجراي جادوها همگي با کليک ماوس امکان پذير است. کنترل ساده باعث شده تا انجام اين بازي لذت بخش و بدون پيچيدگي خاصي باشد. با اين حال، بازي از عمق خوبي برخوردار بوده و در صورتي که از طرفداران اين سبک هستيد مي توانيد مطمئن باشيد که اين بازي شما را راضي خواهد کرد.
Trine
اين بازي ترکيبي از يک بازي پلتفرمر و معماهاي برپايه قوانين فيزيک است. از ميان سه شخصيت دزد، جادوگر و شواليه يکي را انتخاب خواهيد کرد و پا به دنياي اين بازي خواهيد گذاشت. روح اين سه شخصيت به وسيله يک شيء جادويي به نام Trine به يکديگر متصل شده اند. به همين دليل در اين سفر هر سه آن ها با هم هستند و در طول بازي مي توانيد بين هر سه شخصيت سوئيچ کرده و از قابليت هاي خاص هريک استفاده کنيد و در صورتي که هر سه آن ها کشته شوند، بازي را خواهيد باخت. معماهاي بازي چندان سخت نبوده و جالب و مفرح هستند. محيط بازي نيز بسيار رنگارنگ است و براي کساني که حوصله بازي هاي پيچيده را ندارند، مي توانند گزينه خوبي باشد.
گرافيک اين بازي کمي از Atari 2600 بالاتر بوده، و نام آن مخفف عبارت Vici، Vidi، Veni است( به معني آمدم، ديدم، فتح کردم) که دو بار تکرار شده است( براي دانستن درباره جنبه تاريخي اين عبارت سري به wikipedia بزنيد.) در اين بازي شما نقش کاپيتان يک کشتي فضايي را بر عهده داريد که در حال انجام مأموريتي هستيد، اما ناگهان سفينه شما دچار مشکل شده و زماني که پا به دنياي بيرون مي گذاريد با محيط عجيبي رو به رو مي شويد.
داستان در اين بازي چندان پربار نيست، اما معماهاي داخل بازي مي تواند حسابي شما را سرگرم کند. در اين بازي مي توانيد جاذبه را تغيير دهيد و از پورتال هاي داخل بازي استفاده کنيد تا معماها را حل کرده و افراد کشتي فضايي خود را نجات دهيد.
منبع:عصر شبکه، شماره 106.
/ج
Machinarium
معمولاً بازي هايي که به کمک Flash ساخته شده اند، ساده و بچه گانه هستند. اما در مورد Machinarium قضيه کاملاً متفاوت است. داستان اين بازي از آنجايي آغاز مي شود که يک ربات کوچک به داخل زباله داني در خارج از شهر ربات ها انداخته مي شود. مطمئنم قبل از اين که دست به کار شده و بازي را شروع کنيد، مدتي را صرف تماشاي محيط زيباي بازي خواهيد کرد که همگي با دست طراحي شده اند.
اين بازي در دسته بازي هاي فکري اشاره و کليک قرار دارد، اما از آنجا که اين بازي به صورت Flash طراحي شده، نمي توان از دکمه سمت راست ماوس استفاده کرد. معماهاي بازي بسيار متنوع هستند. بعضي از معماها آسان بوده و به راحتي مي توان از آن ها عبور کرد. بعضي آنقدر سخت هستند که مي توانند برخي از معماهاي Neverhood را پشت سر بگذارند. دسته اي ديگر نيز با آن که ساده هستند، اما از سادگي در حل آن ها کمي با مشکل مواجه مي شويم! با اين حال، کليد تمام معماها در خود بازي گنجانده شده و اگر حوصله وقت گذاشتن براي اين بازي کوتاه را نداريد، مي توانيد از راه حل ها در هر موقع که خواستيد، استفاده کنيد.
در بازي هيچ گفت و گويي ميان روبات ها صورت نمي گيرد و آن ها براي ارتباط با يکديگر صداهاي بامزه اي توليد مي کنند و نيازهاي آن ها به صورت حبابي بالاي سرشان نمايش داده مي شود. همان طور که گفته شد، Machinarium بازي کوتاهي است و مي تواند يک روز تعطيل که کاري براي انجام دادن نداريد، به خوبي شما را سرگرم کند.
.JPG "بازي هايي که ممکن است فراموش کرده باشيد!")
اين بازي نيز در دسته بازي هاي ماجرايي و ترسناک قرار مي گيرد! در آغاز بازي به شخصيت شنل قرمزي که شما او را از ميان پنج کاراکتر در ابتداي بازي انتخاب کرده ايد، گفته مي شود تا از مسير جنگل به خانه مادربزرگ رفته و در ضمن، از جاده نيز خارج نشويد. شما هم از دستورات پيروي مي کنيد و از مسيري که از جنگل عبور مي کند گذر کرده و به خانه مادربزرگ مي رسيد و در اين لحظه به شما گفته مي شود که بازي را باخته ايد! برخلاف بازي هاي ديگر که توصيه مي شود براي حفظ ايمني از مسير تعيين شده عبور کنيد، در اين بازي بايد امنيت را کنار گذاشته و وارد دنياي خطرناکي شويد تا گشت و گذار، خطرپذيري، صبر و آسيب پذيري را تجربه کنيد. بعضي از سايت ها The Path را نه يک بازي، بلکه يک هنر ناميده اند که بايد براي درک آن، اين بازي را تجربه کرد.
حرکت در اين بازي به کمک کليدهاي WASD و به کندي صورت مي گيرد و از آنجا که يک بازي خاص است، ممکن است اصلاً از آن خوشتان نيايد. پس مي توانيد به سادگي به سراغ ديگر بازي هاي اين مقاله برويد!
Tales of Monkey Island
اصليت اين بازي به دوران طلايي بازي هاي ماجراجويي باز مي گردد. دوران طلايي اين بازي ها زماني بود که من تازه پا به دوران راهنمايي گذاشته بودم و بازي ها آنقدر جذابيت و تازگي داشتند که مي توانستند کاري کنند تا فارغ از هرگونه درس و مشق و امتحان، ساعت ها در دنياي آن ها به گشت و گذار مشغول شد. معماهاي اين بازي ها طوري بودند که حل هريک از آن ها احساسي همچون انيميشن را به آدمي القا مي کرد( البته به نظر من بازي هاي ديگر آن زمان نيز روح، کشش و جادوي خاص خود را داشتند که در نهايت به نمره هاي پايين در آخر هر ثلث و بقيه مسائل جانبي منجر مي شد! يادش بخير). سري جديد اين بازي نيز توسط جمعي از سازندگان بازي اصلي که شرکتي به نام Taltale Games را تأسيس کرده اند، ساخته شده است. اين بازي حالتي سريالي داشته و از پنج قسمت تشکيل شده که داستان آن درباره شخصي به نام Guybrush Threepwood است که مي خواهد روزي به دزد دريايي بزرگي تبديل شود! گرافيک بازي از حالت دو بعدي قبلي، به سه بعدي تبديل شده( که براي من چندان خوشايند نبود). با اين حال، سازندگان سعي کرده اند معماها، صحبت ها و شوخي هاي بازي جديد مانند سري اصلي باشد. معماها در اين بازي بيشتر به برداشتن اشياء مختلف و استفاده از آن ها در جاهايي مربوط مي شود که ممکن است گاهي بسيار سخت شوند.
با اين حال، ديدن اين بازي براي کساني که سري قبلي را تجربه کرده اند، مي توانند جالب باشد. کساني هم که سري قبلي را نديده اند، مي توانند از اين بازي براي درک اين که دوران طلايي بازي هاي ماجراجويي چه شکلي بوده، استفاده کنند.
.JPG "بازي هايي که ممکن است فراموش کرده باشيد!")
اين بازي، يک نقش آفريني کم حجم( در مقايسه با ديگر موارد مشابه) است که مي توان حتي آن را روي Netbook نيز اجرا کرد. داستان اين بازي در شهري افسانه اي به نام TorchLight رخ مي دهد که اطراف آن پر از معدن، غار و سياهچال بوده و مأموريت هاي مختلفي از طرف افراد مختلف به شما داده مي شود. مانند هر بازي نقش آفريني ديگري، در اينجا نيز مي توانيد شخصيت خود را از ميان سه شخصيت اصلي Destroyer، Vanquisher و Alchemist که هريک داراي ويژگي خاصي هستند، انتخاب کنيد. هر شخصيت نيز قابليت ارتقا داشته و مي توان از انواع سلاح، زره و جادو براي هريک استفاده کرد.
حمله به دشمنان، حرکت از سويي به سوي ديگر و اجراي جادوها همگي با کليک ماوس امکان پذير است. کنترل ساده باعث شده تا انجام اين بازي لذت بخش و بدون پيچيدگي خاصي باشد. با اين حال، بازي از عمق خوبي برخوردار بوده و در صورتي که از طرفداران اين سبک هستيد مي توانيد مطمئن باشيد که اين بازي شما را راضي خواهد کرد.
Trine
اين بازي ترکيبي از يک بازي پلتفرمر و معماهاي برپايه قوانين فيزيک است. از ميان سه شخصيت دزد، جادوگر و شواليه يکي را انتخاب خواهيد کرد و پا به دنياي اين بازي خواهيد گذاشت. روح اين سه شخصيت به وسيله يک شيء جادويي به نام Trine به يکديگر متصل شده اند. به همين دليل در اين سفر هر سه آن ها با هم هستند و در طول بازي مي توانيد بين هر سه شخصيت سوئيچ کرده و از قابليت هاي خاص هريک استفاده کنيد و در صورتي که هر سه آن ها کشته شوند، بازي را خواهيد باخت. معماهاي بازي چندان سخت نبوده و جالب و مفرح هستند. محيط بازي نيز بسيار رنگارنگ است و براي کساني که حوصله بازي هاي پيچيده را ندارند، مي توانند گزينه خوبي باشد.
.JPG "بازي هايي که ممکن است فراموش کرده باشيد!")
گرافيک اين بازي کمي از Atari 2600 بالاتر بوده، و نام آن مخفف عبارت Vici، Vidi، Veni است( به معني آمدم، ديدم، فتح کردم) که دو بار تکرار شده است( براي دانستن درباره جنبه تاريخي اين عبارت سري به wikipedia بزنيد.) در اين بازي شما نقش کاپيتان يک کشتي فضايي را بر عهده داريد که در حال انجام مأموريتي هستيد، اما ناگهان سفينه شما دچار مشکل شده و زماني که پا به دنياي بيرون مي گذاريد با محيط عجيبي رو به رو مي شويد.
داستان در اين بازي چندان پربار نيست، اما معماهاي داخل بازي مي تواند حسابي شما را سرگرم کند. در اين بازي مي توانيد جاذبه را تغيير دهيد و از پورتال هاي داخل بازي استفاده کنيد تا معماها را حل کرده و افراد کشتي فضايي خود را نجات دهيد.
منبع:عصر شبکه، شماره 106.
/ج
