بر ستيغ تحقيق و دانشوري(2)

علامه شهيد قاضي طباطبائي در سال 1331 هجري قمري مطابق با 1293 هجري شمسي در يک خانواده با علم ، فضيلت ، سيادت و ديانت در شهر تبريز چشم به جهان گشود. در هفت سالگي نزد يک معلم خصوصي و سپس در مکتب خانه معمول آن عصر ، تحصيلات خود را شروع کرد و از محضر پدر فقيه و بافضيلتش آيت الله حاج ميرزا باقر قاضي (متوفاي 1366 ق) و از عمويش آيت الله حاج ميرزا اسدالله قاضي (متوفاي 1348 ق) بهره
جمعه، 6 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بر ستيغ تحقيق و دانشوري(2)

بر ستيغ تحقيق و دانشوري(2)
بر ستيغ تحقيق و دانشوري(2)


 





 
*مروري بر پيشينه و مکانت علمي شهيد آيت الله قاضي طباطبائي

حجت الاسلام والمسلمين دکتر هاشم هاشم زاده هريسي
 

شرح حال اجمالي
 

علامه شهيد قاضي طباطبائي در سال 1331 هجري قمري مطابق با 1293 هجري شمسي در يک خانواده با علم ، فضيلت ، سيادت و ديانت در شهر تبريز چشم به جهان گشود. در هفت سالگي نزد يک معلم خصوصي و سپس در مکتب خانه معمول آن عصر ، تحصيلات خود را شروع کرد و از محضر پدر فقيه و بافضيلتش آيت الله حاج ميرزا باقر قاضي (متوفاي 1366 ق) و از عمويش آيت الله حاج ميرزا اسدالله قاضي (متوفاي 1348 ق) بهره گرفت. بعد از آمادگي کامل، وارد مدرسه طالبيه گرديد و در آنجا اقامت گزيد و از محيط خانه به محيط مدرسه منتقل و ممّحض به تحصيل شد و از جلسات درسي اساتيد بزرگ و متبحّر آن مدرسه پرشور علمي و مخصوصاً از محضر پدر و عمويش که از مدّرسان عالي رتبه آن حوزه علميه بودند، کسب فيض نمود .
علوم پايه و مقدمات را به پايان برد و دروس سطح و متون عاليه را تا پايان کفايتين به شرف اتمام رسانيد تا بالاخره در سال 1318 در 25 سالگي وارد حوزه علميه قم گرديد . درس کفايتين را در محضر دو آيت بزرگ يعني نجفي و گلپايگاني کامل نمود و دروس خارج فقه و اصول را در محضر آيت الله العظمي حجت کوه کمري و مراجع بزرگ وقت شروع کرد و درس فلسفه و علوم عقلي را در محضر استاد فلسفه ،اخلاق و عرفان يعني حضرت امام خميني تلمّذ نمود و در جلسه درس فلسفه آن بزرگوار که در خانه خود براي برخي شاگردان خاص خود و به طور خصوصي تشکيل داده بود، شرکت کرد . اين درس 4 سال متوالي ادامه داشت .
در اين مدت در دروس خارج فقه و اصول آن بزرگوار نيز حضور يافت تا بالاخره بعد از 10 سال کوشش و فعاليت مداوم در کسب اين علوم متعاليه با تأکيد استاد و مرشدش آيت الله العظمي حجت کوه کمري در سال 1328 عازم حوزه علميه نجف اشرف گرديد و دوره هاي عاليه دروس خارج فقه و اصول را در اين حوزه علميه کهن و در محضر فقها و مراجع بزرگ و اساتيد متبحّري چون آيات عظام: حکيم سيد حسن بجنوردي ، حاج ميرزا باقر زنجاني ، حاج شيخ عبد الحسين رشتي و ديگر برجستگان علم و فضيلت ادامه داد و به مرتبه عالي فقاهت و اجتهاد نايل آمد و موفق به اخذ اجازه اجتهاد و روايت از اساتيدش گرديد . ايشان مخصوصاً با علامه مجاهد و منادي وحدت اسلامي حضرت آيت الله العظمي شيخ محمد حسين کاشف الغطاء ارتباط ويژه اي برقرار نمود و از شاگردان مقرّب و خواص او شد و مورد توجه و مشمول الطاف خاص او گرديد . وي از محضر اين عالم مجاهد و برجسته ، درس فقاهت و سياست آموخت و علاوه بر شخصيت علمي و فقهي ، شخصيت سياسي و مبارزاتي او در مکتب اين مردان ميدان سياست و فقاهت نضج گرفت که خود داستان طولاني دارد .(20)
بالاخره بعد از سه سال اقامت پر بار و پربرکت در حوزه علميه نجف اشرف ، در سال 1331 به موطن اصلي خود تبريز مراجعت نمود و در آن جا رحل اقامت افکند و برگ ديگري از زندگي او ورق خورد. شهيد قاضي بعد از مراجعت به تبريز از يک سو به رتق و فتق و حل مشکلات امور ديني و اجتماعي مردم تبريز و آذربايجان پرداخت و از سوي ديگر به فعاليت هاي علمي و به مطالعات و تحقيقات خود به شکل عميق تري ادامه داد و آنچه را که سال هاي متمادي در حوزه هاي علميه به دست آورده بود ، کاربردي کرد و به مرحله اجرا گذاشت و با قلم شيواي فارسي و عربي خود مشغول به تحقيق ، تأليف ،تعليق ،تصحيح و احياي آثار گران بهاي بزرگان علم و فضيلت گرديد و از اين طريق آثار گران مايه علمي و تحقيقي زيادي از خود به يادگار گذاشت .
وي همچنين با مجلات علمي و سياسي معروف جهان اسلام مانند :«العرفان ، الواهب ، رساله الاسلام و...» به همکاري پرداخت و مقالات ارزشمندي را از طريق اين مجلات وزين عربي در سطح کشورهاي اسلامي منتشر ساخت که صداي آن در ميان علماي اسلام و اکثر مراکز علمي و ديني پيچيد . همچنين با علماي بزرگ جهان اسلام و مراکز علمي مخصوصاً با دانشگاه الازهر مصر ارتباط مکاتباتي را برقرار نمود که در تحکيم وحدت اسلامي و تقريب مذاهب و رفع شبهات و سوء تفاهمات مذهبي بسيار مفيد و سازکار بود .
شهيد قاضي کتابخانه غني و ارزشمندي را که از اجداد بافضيلتش به عنوان ميراث عظيم فرهنگي براي وي به يادگار مانده بود ، توسعه داد . هم اکنون تعداد کتب اين کتابخانه به ده ها هزار نسخه مي رسد و برخي از اسناد چاپي و خطي آن کمياب و ناياب و منحصر به فرد هستند . وي در تبريز ملجأ و محور روحانيت منطقه و مرجع رسيدگي به امر طلاب و فضلا و خانه وي هر روز محل تردّد ، مراجعه و تجمع علما، طلاب و روحانيت شهر تبريز و بلکه استان آذربايجان بود و وي در حدّ توان و اقتضاي زمان به رتق و فتق امور طلاب و روحانيت شهر و منطقه ، سامان دهي امور آنان و حل مشکلاتشان مي پرداخت .
شهيد قاضي در عرصه سياست ، مجاهدت و مبارزات سياسي نيز سخت فعال بود و بار سنگين فعاليت هاي سياسي جامعه خود را بر دوش داشت و از دوران طلبگي و تحصيلاتش اين چنين تربيت شده و بار آمده بود ؛ چنان که در سال 1307 و در 15 سالگي در محضر پدر که در قيام تبريز عليه ديکتاتوري و دين ستيزي رضا خان به پا خاسته بود، به تهران و سپس به مشهد تبعيد شدند و بعد از يک سال تبعيد ، به تبريز برگشتند . در غياب آنها خانه شان توسط شهردار وقت تخريب شده بود.
او در نجف اشرف نيز ارتباط نزديک و تنگاتنگي با مرد سياست و جهاد ، علامه کاشف الغطاء داشت و بعد از مراجعت به تبريز نيز اين ارتباط را حفظ کرد. در مبارزات ضدّ استعماري و ضدّاستکباري و مبارزه با تحريفات و اختلافات مذهبي و در مسير تقريب مذاهب و وحدت اسلامي با آن بزرگوار همراه و هم صدا بود و با زبان و قلم در اين ميدان مجاهدت مي کرد؛ به همين جهت و با همين روحّيات از آغاز انقلاب اسلامي به رهبري استاد محبوب و مرشدش حضرت امام خميني در سال ، 1341 به عنوان محور مبارزات سياسي در تبريز و آذربايجان به رهبري انقلاب پيوست و عملاً نمايندگي ، رهبري و هدايت انقلاب و مبارزات سياسي را در منطقه بر دوش گرفت و در آن راه زجرها کسيد و متحمّل مشقّات زياد روحي و جسمي گرديد . او بارها از طرف حکومت طاغوت به زندان ، حبس ، تبعيد به عراق و نقاط مختلف کشور محکوم شد تا بالاخره در سال 1342 رسماً و کتباً بر اساس حکم نمايندگي حضرت امام ، رهبري انقلاب را در استان آذربايجان دريافت نمود. از آن تاريخ مسئوليت بزرگ و بار سنگين ديگري بر دوش او نهاده شد .
بعد از پيروزي انقلاب نيز از سوي حضرت امام به عنوان امام جمعه تبريز انتخاب گرديد و اولين نماز جمعه تاريخي خود را در 23 ماه مبارک رمضان 1399 مطابق با 27 مرداد 1358 در روز جهاني قدس با سيل عظيمي از مردم در تبريز برگزار نمود که واقعاً يک نماز جمعه استثنايي ، تاريخي و داراي خصوصيات ويژه اي بود . نماز عبادي سياسي در ماه مبارک رمضان ، روز جمعه ، روز قدس ، با انبوه عظيم جمعيت ، توأم با شور و احساسات شرشار انقلابي!! واقعاً نماز جمعه استثنايي و تاريخي بود . من شخصاً در آن نماز جمعه حضور داشتم و خاطرات فراوان و فراموش نشدني از آن نماز به ياد دارم .
سرانجام ، اين مجاهد بزرگ در ماه ذي الحجه سال 1399 در پايان قرن 14 هجري قمري مطابق با 10 آبان سال 1358 هجري شمسي ، در 65 سالگي به فيض عظماي شهادت نايل آمد و در روز عيد قربان در راه اسلام و انقلاب اسلامي قرباني شد و در جرگه شهداي فضيلت قرار گرفت و مصداق «ختامه مسک » گرديد که «عاش مجاهداً و مات شهيدا ».
شهيد قاضي طباطبائي در سال 1309 با دختر عموي خود آيت الله حاج ميرزا اسد الله قاضي ازدواج نمود و ثمره اين ازدواج پر ميمنت 5 اولاد شايسته يعني 4 پسر و يک دختر بوده است که همگان اهل تقوا و ديانت هستند و در ميان مردم از وجاهت و احترام ويژه اي برخوردارند. يکي از آنان به نام سيد محمد تقي قاضي طباطبائي هم اکنون جايگزين پدر و ادامه دهنده راه اجداد عالم و دانشمندش و مشعل دار چراغ علم و فضيلت در خاندان قاضي طباطبائي است تا چراغ علم ، دانش و تقوا در اين خاندان پيوسته فروزان بماند.
در پايان اين بحث به اين نکته نيز بايد توجه شود که زندگاني 65 ساله شهيد قاضي طباطبائي بسيار پربار ، پرحادثه ، آموزنده و طولاني است و کتاب هاي زيادي در شرح حال وي به نگارش در آمده است، ولي چون موضوع بحث ما در اين کتاب صرفاً مقام علمي شهيد قاضي طباطبائي است ، در شرح حال اين شهيد بزرگوار به خلاصه و کلياتي از زندگي او اکتفا مي کنيم تا مقدمه و زمينه اي باشد بر تبيين و ترسيم مقام علمي اين عالم شهيد و والامقام .

بر ستيغ تحقيق و دانشوري(2)

ريشه ها، بسترها و زمينه ها
 

چنانکه گفتيم جايگاه علمي شهيد قاضي طباطبائي در دو فصل قابل بررسي است : يکي مقام علمي خاندان شهيد قاضي طباطبائي که اين بزرگوار در چه بستر علمي متولد شده و نشو نما کرده است و در آغوش علم ، فضيلت و تقوا پرورش يافته و تربيت شده است . در واقع علم و فضيلت در اين خاندان يک امر موروثي و ريشه دار است که در اين مورد به اجمال سخن گفتيم و پنج شخصيت از قهرمانان علم و عمل در اين خاندان را به عنوان نمونه نشان داديم .
فصل ديگر جايگاه علمي خود شهيد قاضي طباطبائي است . اين شهيد بزرگوار در عرصه علم و عمل جايگاه بس بلند و درخشاني دارد و در قله قرار گرفته نه در دامنه . گرچه قلم علم و عمل نيز خود بسيار وسيع و مراتب است ، ولي شهيد قاضي در هر دو عرصه ، مراتب و کمالات عاليه را پيموده و با شهادت خود آن را به اوج کمال رسانده است . شهيد قاضي طباطبائي يک عالم تک بعدي نيست که فقط درس خوانده و ملا شده باشد ، بلکه ذوفنون و ذوابعاد است . گوهر شخصيت او دو رويه است . يک روي آن :«علم ، فضيلت ، فقاهت ، فلسفه ، حکمت، فکر، انديشه ، قلم و بيان » است و روي ديگر آن:«ايمان ، اعتقاد ، اخلاص ، عمل ، تقوا ، خودسازي ، ادب ، وارستگي ، فضائل اخلاقي و انساني »، يعني او علم و عمل و فضل و فضيلت را در آميخته و در خود مجسم ساخته و اين دو در جمع، شخصيت واقعي اين شهيد والامقام را تشکيل مي دهد و شهادت نيز مکمل و زينت بخش آن است، ولي چون سخن گفتن در هر دو عرصه علم و عمل در مجال کوتاه اين مقال نمي گنجد ، ما در اينجا فقط به مقام علمي اين شهيد بزرگوار مي پردازيم .
مقام علمي آيت الله قاضي طباطبائي ويژگي هاي خاص خود را دارد و ريشه دار و برخوردار از همه بسترها و زمينه هاي علم و انديشه است ، زيرا او در خاندان علم و فضيلت پرورش يافته و از شاخ و برگ هاي پربار شجره طيبه علم و تقواست. علم و فضيلت براي او يک امر موروثي بوده است و به علت سيادت ، ديانت و صفاي باطني اين خاندان پاک، علم براي آنها يک امر اعطائي ، اشراقي و فيض الهي بوده است .در عين حال خود وي نيز از ذوق و استعداد سرشار و ذاتي و عشق و علاقه وافر برخوردار بوده است و کوشش و تلاش بي وقفه و بي دريغ در کسب علم و کمال داشته ، رنج هاي فراوان برده ، سفرها کرده ، حوزه هاي مختلف علمي را ديده ، در حلقات درس اساتيد بزرگ و دانشمندان زيادي نشسته و از هر خرمني توشه اي برداشته و از هر گلستاني گلي چيده و در نتيجه به درجه عالي و مرتبه بلندي از علم و کمالات نائل آمده و از اعلام و نشانه هاي شاخص علم و فقاهت گرديده است تا آنجا که استاد او علامه شيخ محمد حسن کاشف الغطاء با آن عظمت و آوازه جهاني و علما و مراجع بزرگ ديگري چون آيت الله العظمي ميلاني به او لقب «علامه » داده اند. جايگاه او در علم و کمال به قدري بلند و درخشان است که حتي مخالفانش هم نمي توانند انکار کنند و يا ناديده انگارند. آنچه گفته شد حرف و تعارف و يا صرف توصيف و تمجيد نيست ، بلکه حقيقي است عيان که اسناد و نشانه هاي عيني دارد .

اسناد و نشانه هاي علمي
 

مقام و مراتب علمي علامه شهيد قاضي طباطبائي را مي توان با معيارهاي زير ارزيابي کرد و به بلنداي آن دست يافت. من در اينجا جهت اختصار ، از شرح و توضيح آنها خودداري و فقط به محورها و کليات آن اشاره مي کنم :
1. دوران تحصيلات ، نحوه تحصيلات ، حوزه هاي تحصيلاتي ، سير مطالعات و تحقيقات عميق ، وسيع و طولاني ، کوشش و تلاش مداوم و بي وقفه در کسب فيوضات و کمالات علمي با داشتن همه امکانات ، زمينه هاي لازم و استعداد سرشار که از ويژگي ها و خصوصيات زندگي آن شهيد بزرگوار بوده است .
2. حضور در جلسات و حلقات درسي علما و فقهاي بلند پايه و مراجع بزرگ و سرشناس و اساتيد متبحر و متنوع مانند : آيات عظام امام خميني ، حکيم ، خوئي ، شاهرودي ، بجنوردي ، کاشف الغطاء ، شيخ عبدالحسين رشتي ، ميرزا باقر زنجاني، بروجردي، حجت کوه کمري ، صدرالدين، گلپايگاني ، نجفي مرعشي و ديگر علما و دانشمندان طراز اول جهان تشيع در حوزه هاي مختلف تبريز ، قم ، مشهد و نجف و در رشته هاي مختلف علمي با سبک ها و روش هاي مختلف درسي و مباني متنوع علمي و فکري و آشنائي با همه اين سبک ها ، اسلوب ها و روش هاي مختلف و با مباني ، نظرات و ديدگاه هاي متنوع ، از ويژگي هاي تحصيلاتي مطالعاتي و تحقيقاتي اين شهيد بزرگوار بوده است.
3. اجازات مختلف بالغ بر 20 مورد از مراجع و فقهاي بزرگ و مشهور جهان تشيع اعم ازاجازات اجتهاد، اجازات روايت و وکالت هاي امور حسبي و در راس همه آنها اجازات و نمايندگي حضرت امام خميني (قدس سره) که همه آنها به متون و عبارات ارجداري در مورد اين بزرگوار صادر شده است . در اين اجازات ، شخصيت هاي بزرگ علمي و فقهي همچون علامه کاشف الغطاء ، علامه حاج آقا بزرگ تهراني ، علامه طباطبائي و آيات عظام :حکيم، خوئي، کوه کمري ، ميلاني ، نجفي مرعشي، گلپايگاني ، شاهرودي ، بجنوردي و صاحب نظرات ديگر به مقام بلند علمي و فقهي و بر اجتهاد اين شهيد بزرگوار شهادت داده اند .
4. کتابخانه، سرمايه و خزانه علمي يک عالم و دانشمند است . داشتن کتابهاي عظيم ، غني ، قوي و داراي کتاب هاي خطي و منحصر به فرد و کتب کمياب و ناياب ، مهم ترين ابزار پيشرفت علمي ، مطالعاتي و تحقيقاتي يک دانشمند و از بزرگترين نشانه هاي مقام علمي و عشق او به علم و کمال است که :«قدر زر زرگر بداند و قدر گوهر گوهري!»و شهيد قاضي طباطبائي چنين بود و از چنين کتابخانه وزين و غني و نشان علمي برخوردار بود .
5. کتب ،تحقيقات ، تاليفات ، مقالات و آثار فراوان علمي و قلمي ، آن هم در رشته ها و موضوعات متنوع علمي ، فقهي ، کلامي ، اخلاقي و موضوعات مختلف ديگر با قلم شيوا ، زيبا، متين و روان فارسي و عربي که تعداد آنها به بيش از 60 اثر بالغ مي گردد، از نشانه هاي مقام علمي ، فکري و قلمي اين شهيد بزرگوار است که کمتر کسي مخصوصاً در قلم شيوا و اعجازانگيز عربي به پاي او مي رسد!
6. نظريات و ديدگاه هاي علمي ، فقهي کلامي و فلسفي اين شهيد بزرگوار ، دقت نظر ، موشکافي ، باريک بيني و ابتکارات فکري او در اين امور و مسائل ، اوج قدرت علمي و فکري و عمق درک و فهم او را از مسائل مختلف علمي ، سياسي و اجتماعي را نشان مي دهد .
7. برخورداري از قدرت فهم ، ذوق و استعداد سرشار ذاتي ، خانوادگي و شرايط و زمينه هاي اشراق علمي ، صفاي دل ، جذبات روحي ، عشق و علاقه به فيوضات و کمالات ، کوشش ها و تلاش هاي مداوم رنج هاي فراوان در راه کسب علم و کمال و همه زمينه ها و شرايط پيشرفت هاي علمي از موهبت هاي الهي براي اين شهيد بزرگوار بود. به عبارت ديگر ، مقام علمي او ، هم «ذاتي » است بدين معنا که از هوش ، ذکاوت و استعداد ذاتي او مي جوشد ، هم «موروثي » است که از شرايط خانوادگي و ژنتيکي او ناشي مي شود ، هم «اعطائي و اشراقي » است که از تقوا ، صفاي دل و نورانيت باطن او سرچشمه مي گيرد که « العلم نور يقذقه الله في قلب من يشاء » و هم « اکتسابي» است که از کوشش و تلاش بي وقفه او حاصل مي شود. علاوه بر همه اينها ابزار، شرايط و زمينه هاي طبيعي ديگري نيز از قبيل اساتيد بزرگ و بلند پايه حوزه هاي مختلف علمي و حلقات متنوع درسي براي او فراهم بود و کتاب و کتابخانه مجهز هم کاملا در اختيارش بود. استفاده کامل و بهينه از اين شرايط ، همراه با موهبت هاي الهي از خصوصيات روحي اين شهيد بزرگوار بود و نتيجه همه اين عوامل و شرايط نيز به طور طبيعي ، نيل و ارتقا به مراتب و کمالات عاليه علمي است.
8. معيار مهم ديگري براي ارزيابي مقام شهيد قاضي ، نظرات و شهادات علما ، مراجع و شخصيت هاي بزرگ و با تقواي علمي و فقهي در مقام علمي اين عالم بزرگ است که در اين مجال اندک امکان بيان همه آنها نيست و بدين جهت من از لابه لاي همه اين گفته ها ، نوشته ها و نظرات فقط به نقل برخي از کلمات ، عناوين و عبارات آنان که در توصيف متون اجازات و تفاريض آمده است اکتفا مي کنم مانند :«محقق (21)، تحرير(22)، حبر (23)، نبيل (24)، آيت الله الحجه (25)، علامه و علامه شريف(26) و مجتهد (27) به مقام رفيع و ارجمندي در اجتهاد و استنباط فائزه شده (28) داراي مراتب ساميه و مدارج عاليه از فضل و کمال (29) حائز به مقام شامخ علمي (30) - ستادالعلماء ، ذخر الاعلام و از خانواده علم ، جلالت و اصالت ،(31) گل پر عطري که بايد از عطرش (علمش ) استفاده شود (32) يکي از چهره هاي برجسته علمي و قلمي است (33) تبحر خاصي در قلم فارسي و قلم بسيار عالي در عربي دارد و داراي کتاب ها و آثار قلمي متعدد و از همه مهم تر بسيار مؤدب است (34) السيدالعالم و الفاضل المؤيد الهمام عمده العلما العالمين (35) کوشش شايسته در تحصيل علم و کمال داشت و به درجه اجتهاد نايل گرديد (36) عالم عامل(37)، فاضل کامل (38)، متتبع بينا (39)،ناقد خبير (40)، جامع علم ورع و اجتهاد(41) يکي از علماي اعلام و مجتهدادبزرگ (42) صاحب فکر سليم و راه مستقيم ، پرهيزکار، محقق و علامه مدفق بود (43)، (مدفق، مورد وثوق و اعتماد است ) (44)، عالم عامل و فاضل کامل و صاحب نيروي فکري قويم و سليقه راست و استوار است (45) داراي انديشه تابناک و نظرات راست و درست، محقق و مدقق، است (46)، صفوه العلماء الراشدين (47)، يکي از فقهاي وارسته ، عالمي توانا ، نويسنده پرکار ، واعظي توانمند بود. مقالات ارزنده او زينت بخش مطبوعات کشور و مجلات عالم اسلام بود (48)، سيد جليل ،عالم نبيل فجرالاعلام و المحققين (49)، برخوردار از وسعت معلومات و اطلاعات (50) و داراي فکر عميق و صاحب تحقيق(51) و از همه مهمتر اينکه صاحب قلم رسا و شيواست(52)علامه حبر،متبحر، فهامه ، افتخار علما و عماد فقها (53) در علم، تقوا و اجتهاد برتر و فوق العاده (54)، آگاه ، علامه و مايه فخر هر عمامه به سري (55)، عالم بافضيلت ، فاضل پاک ، باتقوا، مخلص ، محدث موثق و مورد اعتماد، دانشمند شريف و نجيب ، سند معتبر علمي ، جامع فضل ها و فضيلت ها ، حامل علوم عقلي و نقلي ، داراي احاطه علمي بر اصول و فروع ، برگزيده فضلا و نخبگان ، رکن فقها(56)، سيد العلماء الاعلام وملجأالانام (57).
از اين گونه عناوين ، کلمات و عبارتي که به وسيله شخصيت هاي علمي و فقهي ، فقها و مراجع بزرگ و آيات عظام و اسوه هاي علم و عمل در مورد مقام علمي ، فکري و قلمي اين شهيد بزرگوار به مناسبت هاي مختلف صادر شده ، آن قدر فراوان و زياد و در عين حال قوي و پر محتواست که اگر جمع آوري شود ، شايد به بيش از 100 عنوان بالغ گردد که از قلم مبارک اين بزرگان علم در توصيف و ترسيم شخصيت علمي شهيد قاضي طباطبائي به يادگار مانده است و در رأس همه آنها سخن زيبا و قاطع و در عين حال کوتاه حضرت امام (ره) قرار دارد که بارها ايشان را در نامه هاي خود با عنوان سيد الااعلام و ملجأالانام (58) توصيف و تمجيد نموده اند . همه اينها به عنوان شهادات و نظرات صاحب نظران عالم و عادل ، اسناد معتبر و براي ما حجت و برهان قاطع هستند .
آنچه در اين بخش به عنوان اسناد و نشانه هاي مقام علمي شهيد قاضي در هشت عنوان فهرست وار گفته شد، هر کدام به تنهائي مي تواند عمق و بلندي علمي اين شهيد والامقام را براي ما به روشني نشان دهد، ولي هر کدام از آنها احتياج به شرح ، توضيح و تحليل بيشتري دارد که ما در اينجا جهت اختصار فقط موضوعات را دسته بندي و به ذکر عناوين و کليات اکتفا مي کنيم و شرح و تفصيل آنها را به مجال ديگر و به محققان دگر وا مي گذاريم .

پي نوشت ها :
 

20. توضيح اين کليات در بخش مقام علمي شهيد قاضي خواهد آمد.
21. عطائي خراساني : مقدمه کتاب اربعين.
22. عطائي خراساني : مقدمه کتاب اربعين.
23. عطائي خراساني :مقدمه کتاب اربعين.
24. عطائي خراساني : مقدمه کتاب اربعين.
25. مقدمه کتاب اربعين.
26. آيات عظام حکيم ، کاشف الغطاء ، ميلاني ، حجت کوه کمري ، سيد محمد جواد طباطبائي ، ميرزا محمد طهراني عسگري ، شرف الدين عاملي.
27. اجازه نامه آيات عظام سيد صدرالدين صدر و سيد محمد جواد طباطبائي و مجله العرفان چاپ لبنان شماره 33
28. در اجازه نامه آيات عظام :حکيم و بجنوردي و حجت کوه کمري .
29. در اجازه نامه آيت الله العظمي خوئي .
30. دراجازه نامه آيت الله العظمي خوئي
31. در اجازه نامه آيت الله نجفي .
32. علامه کاشف الغطاء استاد و مرشد شهيد قاضي .
33. آيت الله موسوي اردبيلي .
34. آيت الله موسوي اردبيلي .
35. در اجازه نامه بانو نصرت امين ، مجتهد اصفهاني .
36. در اجازه نامه آيت الله العظمي حجت کوه کمري
37. در اجازه نامه آيت الله العظمي سيد صدر الدين .
38. در اجازه نامه آيت الله العظمي سيد صدرالدين .
39. در اجازه نامه آيت الله العظمي سيد صدرالدين .
40. در اجازه نامه آيت الله العظمي سيد صدرالدين .
41. در اجازه نامه آيت الله العظمي علامه کاشف الغطاء
42. در اجازه نامه آيت الله العظمي سيد محمد جواد طباطبائي
43. همان
44. همان.
45. در اجازه نامه آيت الله بجنوردي
46. در اجازه نامه آيت الله بجنوردي
47. در اجازه نامه آيت الله العظمي گلپايگاني
48. مفاخر آذربايجان1 / 80 - 379.
49. اجازه نامه علامه سيد محمد حسين طباطبائي .
50. در نامه آيت الله العظمي ميلاني به شهيد قاضي .
51. همان.
52. همان
53. آيت الله ميرزا محمد طهراني عسگري از علماي بنام سامرا.
54. علامه کاشف الغطاء
55. اجازه نامه علامه شرف الدين عاملي .
56. اجازه نامه آيت الله شيخ عبدالنبي عراقي.
57. حضرت امام خميني : صحيفه امام : 128/2 ، نامه مورخه 1346/1/26 در اجازه نامه امور حسبي و حکم وکالت و نمايندگي- 454/4 مورخ 81254/20
58. صحيفه امام : 128/2 .
 

منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 51
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.