سن مسؤولیت كیفری در حقوق اسلام(1)

بلوغ (سن مسؤولیت)، امری تكوینی است، نه تشریعی و تعبدی؛ لذا در فرایند رشد طبیعی و در رابطه با عوامل اقلیمی، وراثت و مانند آن ظهور پیدا می‏كند. در قرآن كریم به سن خاصی در تحقق بلوغ اشاره نشده است و فقط به معیارهایی همانند «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح» و «بلوغ اشد» اشاره شده است. در سنت، گرچه به سنهای مختلف
سه‌شنبه، 10 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سن مسؤولیت كیفری در حقوق اسلام(1)

سن مسؤولیت كیفری در حقوق اسلام(1)
سن مسؤولیت كیفری در حقوق اسلام(1)


 

نویسنده: عبدالرضا اصغری




 
چكیده:
بلوغ (سن مسؤولیت)، امری تكوینی است، نه تشریعی و تعبدی؛ لذا در فرایند رشد طبیعی و در رابطه با عوامل اقلیمی، وراثت و مانند آن ظهور پیدا می‏كند. در قرآن كریم به سن خاصی در تحقق بلوغ اشاره نشده است و فقط به معیارهایی همانند «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح» و «بلوغ اشد» اشاره شده است. در سنت، گرچه به سنهای مختلف اشاره شده است، ولی نه به عنوان یك معیار، بلكه به عنوان طریق به تحقق معیار بلوغ كه «احتلام در پسران و حیض در دختران» باشد. به بیان دیگر، در سنت، معیار بلوغ، احتلام و حیض است و سن یا سنهای معین، طریقیت بر آن معیار می‏باشد. در مسؤولیت كیفری، علاوه بر بلوغ، رشد كیفری نیز شرط است.
مقدمه
تاریخ پیدایش انسان نشان می‏دهد كه این موجود خاكی و بااستعداد، از بدو خلقت، در معرض لغزش و انحراف و جنایت قرار داشته است. تعیین كیفرهای الهی و بشری نیز در جهت پیشگیری از این‏گونه لغزشهاست. قرآن كریم داستان لغزش اولین انسان (آدم علیه‏السلام ) و همسرش در تناول میوه ممنوعه و مجازات آنها؛ یعنی تبعید از عالم بهشت به عالم خاكی(1) و نیز داستان ارتكاب اولین جنایت بشری؛ یعنی قتل هابیل توسط قابیل(2) را به صورت زیبایی نقل كرده است.
بنابراین، سابقه لغزش و جرم و به دنبال آن، ایجاد مسؤولیت و تحمل مجازات در زندگی بشری به درازای عمر بشر است. تجربه بشری نیز ثابت كرده است تا انسان بر روی كره خاكی است، به اقتضای ابعاد وجودی وی و تضاد و تنازع موجود در زمین و عالم دنیا، در جوامع بشری، جرم و انحرافات نیز وجود دارد. در طول تاریخ، تأمین امنیت فردی و اجتماعی و برقراری نظم و برپایی عدالت و پالایش جامعه از ناهنجاریها و پیشگیری عام از جرم در جامعه و پیشگیری خاص از تكرار آن، ملازم مبارزه با جرم و كنترل آن، به خصوص از طریق مجازات مجرم بوده است.
اما در این زمینه، جامعه بشری همیشه شاهد افراط و تفریطهایی بوده است؛ به طوری كه اصول حاكم بر جرایم و مجازاتها كه امروزه به عنوان اصول بدیهی و غیر قابل انكار پذیرفته شده، در جوامع مختلف رعایت نمی‏شود؛ چنان كه جامعه بشری، شاهد مجازات كودكان و مجانین بوده است.
دین اسلام در آغاز ظهورش در 1400 سال و اندی قبل، كودكان و مجانین را مبرّا از مسؤولیت كیفری دانسته است و غرب نیز با انقلاب فرانسه، به این قاعده دست یافت.
در این مقاله به بررسی حدود مسؤولیت كودكان بزهكار و سن تفكیك كودكی از بزرگسالی و سن مسؤولیت كیفری از دیدگاه حقوق اسلام خواهیم پرداخت؛ چرا كه اولاً، حقوق اسلام به عنوان منبع اساسی قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران است و قانون اساسی نیز در اصل چهارم،(3) بر این مطلب تصریح كرده است. ثانیا، سن مسؤولیت كیفری، از مسائل فقهی مورد اختلاف فقهای عظام می‏باشد و شایسته است مورد بحث قرار گیرد و نظریه درست به قانون‏گذار ارائه شود. ثالثا، این مسأله، از مسائل زیربنایی بسیاری از احكام مدنی و جزایی است و رابعا، وجود سیاهه جرایم و انحرافات كودكان بزهكار از یك طرف و اهمیّت اصلاح و تربیت آنان از طرف دیگر، ایجاب می‏كند كه مسؤولیت كیفری كودكان از دیدگاه اسلام، مورد بررسی قرار گیرد و قواعد، ضوابط و مقرّرات سنجیده، مفید و مؤثری تدوین شود و شیوه‏های مؤثر و روشهای كارآمدی در برابر بزهكاری كودكان در سنین مختلف، به قانون‏گذار ارائه شود. در ادامه، سن مسؤولیت كیفری را از سه منظر: «قرآن»، «سنت» و «فقها»، مورد بررسی قرار خواهیم داد.

سن مسؤولیت كیفری در قرآن
 

احكام اسلامی از منابع چهارگانه: قرآن (كتاب)، سنّت، عقل و اجماع استخراج می‏شود كه قرآن، از اساسی‏ترین منابع فوق است؛ چون علاوه بر این كه خود، منبع مستقل احكام است، اعتبار بعضی از منابع مزبور؛ مثل سنت نیز منوط به معارض نبودن با قرآن می‏باشد.
بعد از دقت و امعان نظر در آیات مربوط به بلوغ، نتایج ذیل به دست می‏آید:
1. وقتی در واژه‏هایی كه بیانگر بلوغ انسان است، دقت كنیم، درمی‏یابیم كه بلوغ و رسیدن كودك به مرحله تكلیف، یك امر طبیعی، تكوینی و جنسی است كه در فرهنگ قرآن از آن با تعابیری همچون «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح» و «بلوغ اشد» توصیف شده است.
برای توضیح بیشتر، به بعضی از آیاتی كه تعابیر فوق در آنها تصریح شده است، اشاره می‏كنیم:
آیه اوّل: «وقتی كه كودكان شما به حد بلوغ و احتلام رسیدند، باید مانند سایر بالغان با اجازه وارد شوند (و از شما برای ورود اجازه بگیرند) خدا آیات خود را برای شما بدین روشنی بیان می‏كند كه او دانا و حكیم است.»(4)
آیه دوم: «... كودكانی كه هنوز به حد احتلام نرسیده‏اند، در (شبانه‏روز) سه مرتبه (برای ورود) اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، پس از نماز عشا و هنگام ظهر، آنگاه جامه از تن برمی‏گیرید كه این سه وقت، هنگام خلوت شماست.»(5)
آیه سوم: «یتیمان را تا سر حد بلوغ نكاح آزمایش كنید، پس اگر آنان را رشدیافته دیدید، اموال آنان را در اختیارشان قرار دهید.»(6)
آیه چهارم: «به مال یتیم نزدیك نشوید، مگر به طریقه‏ای بهتر تا آن كه به حد اشد (كه همان تكامل جنسی و رشد است) برسد.»(7)
2. ملاك و معیار اصلی عبور از دوره كودكی و رسیدن به دوره بزرگسالی (دوره مردانگی و زنانگی)، احتلام و قدرت و توانایی جنسی و عمل زناشویی و تحقق بلوغ اشد (یعنی توانایی جنسی و فكری) است. لذا نمی‏توان برای بلوغ، سن خاصی را معین كرد؛ چرا كه رسیدن به مراحل حُلم، نكاح و اشد، از امور تكوینی به حساب می‏آید و تشخیص مسائل و امور تكوینی و طبیعی، عُرف است، نه شرع. از این رو، تعیین سن خاص در امور تكوینی، خارج از وظیفه شارع است و از این جهت مشاهده می‏شود كه در قرآن، هیچ سخنی از سن دختر و پسر به عنوان سن بلوغ به میان نیامده است، بلكه به جای آن، معیارهای كلی ارائه شده است.
3. بنابراین، می‏توان گفت: سن بلوغ و تكلیف و به دنبال آن، سن مسؤولیت كیفری از دیدگاه قرآن، رسیدن پسر به حد احتلام و دختر به حد حیض است.
البته یادآوری می‏شود كه در تحقق مسؤولیت كیفری، علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ فكری (رشد) نیز هست و بدین سان، در تحقق مسؤولیت كیفری، دو شرط لازم است: «رسیدن به حد بلوغ» و «رسیدن به رشد و بلوغ فكری». در غیر این صورت، شخص، مسؤولیت كیفری ندارد و نمی‏توان او را در قبال اعمالش مسؤول دانست و ایشان را مجازات نمود.
4. سن از نظر قرآن، در تحقق بلوغ، نه موضوعیت دارد و نه به عنوان اَماره‏ای از امارات ذكر شده است.

سن مسؤولیت كیفری در سُنّت
 

پس از قرآن كه كلام وحی است، سخنان رسول امین (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) به عنوان عدل كلام وحی از نظر اعتبار، و یكی از منابع در قانون‏گذاری اسلامی محسوب می‏شود و از اعتبار و رجحانیت بالایی برخوردار است و احادیث وارده از امامان معصوم علیهم‏السلام به عنوان مفسّران وحی، از منابع تشریع و قانون‏گذاری نیز به حساب می‏آید. لذا نتایج حاصل از این منبع موّاج و پرفیض در خصوص مسؤولیت كیفری، از اهمیّت بالایی برخوردار است.
سن مسؤولیت كیفری در روایات رسیده از پیامبر اكرم (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم)
بعد از تأمل و تدقیق در روایات رسیده از پیامبر عظیم‏الشأن (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) می‏توان نتیجه گرفت:
1. درباره بلوغ و مسؤولیت كیفری كودكان در كلام رسول اكرم (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) مطابقت، انسجام، تنسیق و هماهنگی با آیات وارده در خصوص بلوغ، به خوبی قابل مشاهده است؛ زیرا در كلام معروف رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) كه می‏فرماید: «رفع القلم عن ثلاثة: عن الصبی حتی یحتلم و عن المجنون حتی یفیق و عن النائم حتی یستیقظ»(8)، ملاحظه می‏شود كه كودكی، تا زمانی كه احتلام محقق می‏شود، ادامه دارد و تا رسیدن به این حالت، كودكان، مرفوع‏القلم هستند؛ یعنی در برابر اَعمال خویش، تكلیف ندارند و در نتیجه، از مسؤولیت كیفری نیز معاف می‏باشند.
در حدیث دیگری از رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) خطاب به حضرت علی علیه‏السلام آمده است كه پایان «یُتْم» (كودكی)، تحقق احتلام است(9) و به محض این كه كودك محتلم شد، دیگر یتم و كودك محسوب نمی‏شود.
2. در كلام پیامبر اكرم (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) احتلام به عنوان ملاك اصلی رسیدن به حد بلوغ معین شده است و سخنی از سن برای تحقق بلوغ، به میان نیامده است.
3. در كلام وحی و بیان رسول اكرم (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) درباره تحقق حد بلوغ و خروج كودكان از مرحله كودكی، معیار واحدی ارائه شده است و آن، احتلام در پسران و حیض (دیدن عادت ماهانه) در دختران می‏باشد. البته برای تحقق مسؤولیت كیفری كودكان، علاوه بر شرط رسیدن آنها به حد بلوغ، شرط رسیدن كودكان به مرحله رشد نیز لازم است.

پي نوشت ها :
 

1. بقره/ 3334.
2. مائده/ 3034.
3. «كلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد. این اصل، بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاكم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است.»
4. «و اذا بلغ الاطفال منكم الحلم فلیستأذنوا كما استأذن الذین من قبلهم كذلك یبیّن اللّه‏ لكم آیاته و اللّه‏ علیم حكیم» (نور/ 59).
5. «... و الذین لم‏یبلغوا الحلم منكم ثلاث مرّات من قبل صلاة الفجر و حین تضعون ثیابكم من الظهیرة و من بعد صلاة العشاء ثلاث عورات لكم» (نور/ 58).
6. «و ابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النكاح فان آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم» (نساء/ 6).
7. «و لاتقربوا مال الیتیم الاّ بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده» (انعام/ 152).
8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص320، (باب 4، حدیث 11).
9. «یا علی، لایُتْمَ بعد احتلام.» (همان، ص315، حدیث 9).

منبع:www.lawnet.ir
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما