سن مسؤولیت كیفری در حقوق اسلام(2)
سن مسؤولیت كیفری در احادیث امامان معصوم (علیهمالسلام)
1. روایاتی كه به طور اتفاق، احتلام در پسران و حیض در دختران را نشانه بلوغ میداند و هیچ اشارهای به سن ندارد (بلوغ جنسی).
2. روایاتی كه سن را در كنار قاعدگی در دختران و احتلام در پسران بیان كرده است (بلوغ سنی).
3. روایاتی كه در آنها تنها سن به عنوان علامت بلوغ بیان شده و از سایر نشانهها ذكری به میان نیامده است.
1. بلوغ جنسی:
صحیحه هشام: امام صادق علیهالسلام فرمود: «كودكی كودك با احتلام كه همان اشد اوست، پایان میپذیرد و اگر محتلم شد و ایناس اشد از او نگردید، سفیه یا ضعیف است و ولیّ او باید مالش را در اختیار او قرار ندهد.»(10)
صحیحه علی بن جعفر: «از موسی بن جعفر علیهالسلام پرسیدم: كودك در چه زمانی یتیم نیست؟ فرمود: وقتی كه محتلم گردد و به گرفتن و عطا (داد و ستد) آشنا شود.»(11)
وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به علی علیهالسلام : «ای علی! بعد از رسیدن به حد احتلام و بلوغ جنسی، یتیمی (كودكی) نیست.»(12)
2. بلوغ سنی:
بنابراین، با دقت در اشتراط و تعلیل موجود در متن این روایات، این نتیجه را میتوان گرفت كه سن، موضوعیت ندارد، بلكه طریقیت دارد؛ لذا مشاهده میشود كه امام علیهالسلام در موثقه عبداللّه بن سنان(13)، دختر نهساله را بدین خاطر در برابر اعمال خویش مسؤول میداند كه دختران، معمولاً در این سن حائض میگردند. همچنین در موثقه عمار ساباطی(14) ملاحظه میشود كه امام علی علیهالسلام وقتی پسر و دختر را در سیزده سالگی، موظف به انجام تكالیف و واجبات و در برابر اعمال خویش، مسؤول و مكلف میداند، حلم مذكور را مشروط به این میكند كه پسر، قبل از سن سیزده سالگی به احتلام نرسیده و دختر، حیض نشده باشد؛ زیرا در صورت محتلم شدن پسر و حایض گردیدن دختر، بلوغ تحقق یافته و دیگر نیازی به سن بلوغ نیست.
پس معیار و میزان برای پیدایش بلوغ، احتلام و حیض است، نه پانزده یا نه سالگی، و ذكر سن در روایات، اماره غالبیه برای تحقق احتلام و حیض و یا مصداقی از مصادیق حد بلوغ (احتلام و حیض) است.
3. روایات صرفا مبتنی بر سن:
بنابراین، تعیین سن توسط امامان علیهمالسلام بیانگر این است كه در زمان صدور روایات، چون غالب دختران در فاصله سنی نه تا سیزده سالگی به حد بلوغ جنسی (حیض) میرسیدند و پسران نیز نوعا در سنین سیزده تا پانزده سالگی محتلم میشدند، لذا امامان علیهمالسلام در مواردی به عنوان تعیین مصداق، رسیدن به حد بلوغ را با سنینی از قبیل: نه، سیزده، چهارده و یا پانزده سالگی بیان میفرمودند، وگرنه این سنین، به خودی خود، موضوعیت ندارد.
تعدادی از روایات دسته سوم، به قرار زیر است:
روایت ابیحمزه ثمالی: از امام محمد باقر علیهالسلام پرسیدم: چه وقت كودكان مكلف میشوند؟ در پاسخ فرمودند: «در سن سیزده و چهارده سالگی.» پس عرض كردم: اگر در آن سن محتلم نشده باشند چه؟ امام علیهالسلام در پاسخ فرمود: «در این سن مكلف میشوند و احكام بر آنان جاری میشود، اگرچه محتلم نگردند.»(15)
صحیحه حمزة بن حمران: از امام محمد باقر علیهالسلام پرسیدم: چه موقع بر پسر، همه حدود الهی واجب میگردد و به سود و زیان او حكم شده، مؤاخذه میشود؟ امام علیهالسلام فرمود: «وقتی كه از یتیمی و كودكی خارج شده، صاحب ادراك و شعور شود.» گفتم: آیا برای آن، حدی هست كه با آن شناخته شود؟ امام علیهالسلام فرمود: «وقتی كه محتلم شود و به سن پانزده سالگی برسد یا شعور پیدا كند یا موی بر زهار او بروید، حدود الهی بر او اقامه و جاری میشود و به سود و زیانش حكم میشود.» گفتم: چه موقع همه حدود الهی بر دختر واجب میشود و پاداش و كیفر میبیند؟ امام فرمود: «دختر مانند پسر نیست؛ زیرا دختر وقتی كه شوهر كند و دخول با او صورت گیرد و نه سال داشته باشد، یتیمی او از بین میرود... . و حدود «به طور كامل» به نفع و ضرر او جاری میشود... .»(16)
امام جعفر صادق علیهالسلام میفرماید: «معیار بلوغ زن، نه سالگی است.»(17)
بدین ترتیب، به نظر میرسد كه چون تكلیف، خطاب است و خطاب، متوجه كسی میشود كه دارای شرایط توجه خطاب باشد، از این رو افراد نابالغ به علت این كه مورد خطاب قرار نمیگیرند، فاقد تكلیف و مسؤولیت كیفری هستند، اما پس از این كه كودكان به حد بلوغ جنسی برسند، از این جهت كه از جرگه كودكان خارج شدهاند، میتوانند مورد خطاب واقع شوند. لیكن به نظر میرسد كه تحقق بلوغ جنسی، به تنهایی نمیتواند شرط كافی برای وجود مسؤولیت كیفری (گرچه شرایط لازم است) باشد؛ زیرا افرادی كه بالغ هستند، اگر به رشد كیفری نرسیده باشند و قادر بر تشخیص حُسن و قبح اعمال خویش نباشد، شایسته مؤاخذه و مجازات نخواهد بود.
پس با توجه به این كه وجود ادراك (رشد فكری) یكی از عناصر اساسی تحقق مسؤولیت كیفری است، استنتاج و استنباط ما از مجموع ادله، این است كه سن مسؤولیت كیفری، زمانی است كه فرد از نظر جسمانی به حد بلوغ جنسی و از لحاظ عقلی و فكری، به رشد كیفری (تمییز حسن و قُبح) رسیده باشد.
پي نوشت ها :
10. «انقطاع یُتم الیتیم بالاحتلام و هو اشده و ان احتلم و لمیؤنس منه اشده و كان سفیها او ضعیفا فلیمسك عنه ولیّه ماله.» (همان (كتاب الحجر)، ج13، ص141، باب 1، حدیث 1).
11. «سألته عن الیتم متی ینقطع یُتمه؟ قال: اذا احتلم و عرف الاخذ و العطاء.» (همان، ج1، ص31، باب 4، حدیث 6.)
12. «یا علی، لا یُتْم بعد احتلام.» (همان، ج1، ص315، باب 4، حدیث 9).
13. عن ابیعبداللّه علیهالسلام قال: «اذا بلغ الغلام ثلاث عشرة سنة كتبت له الحسنة و كتبت السیئة و عوقب، و اذا بلغت الجاریة تسع سنین فكذلك و ذلك انّها تحیض لتسع سنین.» (همان، ج13، ص431، باب 44، حدیث 12).
14. عن عمار الساباطی، عن ابیعبداللّه علیهالسلام قال: سألته عن الغلام متی تجب الصلاة؟ قال: «اذا اتی علیه ثلاث عشرة سنة، فان احتلم قبل ذلك فقد وجبت علیه الصلاة و جری علیه القلم، و جاریة مثل ذلك ان أتی لها ثلاث عشرة سنة أو حاضت قبل ذلك، فقد وجبت علیها الصلاة و جری علیها الثلام.» (همان، ج1، ص45، باب 4، حدیث 12؛ تهذیب، ج2، ص318).
15. عن ابیحمزة الثمالی، عن ابیجعفر علیهالسلام قال: قلت له: فی كم تجری الاحكام علی الصبیان؟ قال: «فی ثلاث عشرة و اربع عشرة.» قلت: فانه لمیحتلم فیها؟ قال: «و ان كان لمیحتلم فان الاحكام تجری علیه.» (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج13، ص432، حدیث 3، كتاب الوصایا، باب 45).
16. عن حمران قال: سألت اباجعفر علیهالسلام : متی یجب علی الغلام ان یؤخذ بالحدود التامة و یقام علیه و یؤخذ بها؟ قال: «إذا خرج عنه الیُتم و أدرك.» قلتُ: فلذلك حدّ یعرف به؟ فقال: «... اذا احتلم أو بلغ خمس عشرة سنة أو أشعر أو أنبت قبل ذلك أقیمت علیه الحدود التامّة و اُخذ بها و أخذت له.» قلتُ فالجاریة متی تجب علیها الحدود التامة و تأخذ بها و یؤخذ لها؟ قال: إن الجاریة لیست مثل الغلام. إن الجاریة إذا تزوجت و دخل بها و لها تسع سنین ذهب عنها الیتم و دفع الیها مالها و جاز أمرها فی الشراء و البیع و اُقیمت علیها الحدود التامة و اخذ لها و علیها.» (همان، ج1، ص30، باب 4، حدیث 2؛ الكافی، ج17، ص197، حدیث 1).
17. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص104، باب 45، حدیث 10 (چاپ دوم اهل البیت).
ادامه دارد...
/ع