چشم و هم چشمي، فرزند خودکم‌بيني است

«چون دخترخاله‌ام مبلمان خانه‌اش را نزديک عيد عوض مي‌کند، ما هم بايد اينها را عوض کنيم... برادر خانمم هر سال عيد که به شمال مي‌آيد، ماشين نويي خريده، بالاخره بايد ما هم در همان حد يک ماشين جديد بگيريم يا نه؟» اگر خودتان اهل به کار بردن اين جملات نباشيد حتما نمونه‌هاي زيادي از آن را در اطراف و خانواده خود مي‌بينيد. از اين چشم و هم‌چشمي‌ها گرفته تا چشم و هم‌چشمي‌هاي ديگري که در برخي خانواده‌ها آنقدر ريشه دوانده
پنجشنبه، 19 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چشم و هم چشمي، فرزند خودکم‌بيني است

چشم و هم چشمي، فرزند خودکم‌بيني است
چشم و هم چشمي، فرزند خودکم‌بيني است


 






 

گفتگو با دکتر بدري‌سادات بهرامي، مشاور خانواده
 

«چون دخترخاله‌ام مبلمان خانه‌اش را نزديک عيد عوض مي‌کند، ما هم بايد اينها را عوض کنيم... برادر خانمم هر سال عيد که به شمال مي‌آيد، ماشين نويي خريده، بالاخره بايد ما هم در همان حد يک ماشين جديد بگيريم يا نه؟» اگر خودتان اهل به کار بردن اين جملات نباشيد حتما نمونه‌هاي زيادي از آن را در اطراف و خانواده خود مي‌بينيد. از اين چشم و هم‌چشمي‌ها گرفته تا چشم و هم‌چشمي‌هاي ديگري که در برخي خانواده‌ها آنقدر ريشه دوانده که به رسم و رسوم عجيب و غريبي تبديل شده است. راجع به علل اين چشم و هم‌چشمي‌ها با دکتر بدري‌السادات بهرامي گفتگويي انجام داده‌ايم که مي‌خوانيد

چرا بعضي‌ها چشم و هم‌چشمي مي‌کنند؟
 

چشم و هم‌چشمي وقتي صورت مي‌گيرد که ما دچار احساس خودکم‌بيني هستيم و يا به لحاظ شخصيتي دچار حقارت دروني باشيم. براي همين که خودمان را خالي مي‌پنداريم و از درون خود چيزي را براي آرامش و مقبوليت نمي‌يابيم، آن را از محيط بيرون طلب مي‌کنيم. بي‌اختيار هر آنچه را ديگران انجام مي‌دهند، درست مي‌بينم و هر آنچه جنبه تاييد و وجهه در جامعه پيدا مي‌کند، عمل مي‌کنيم. در واقع اين افراد توانايي‌ها و قابليت‌هاي دروني خود را پيدا نمي‌کنند نه اينکه ندارند بلکه همه آدم‌ها توانايي‌ها و شايستگي‌هاي منحصر به فرد خودشان را دارند اما چون به لحاظ شخصيتي بيمار هستند و دچار خودکم‌بيني و حقارت‌اند، اين اتفاق مي‌افتد و آنها هر کس ديگري را به جز خودشان خوب مي‌دانند و منتظرند که از آنها الگو بگيرند.

در چه گروهي چشم و هم‌چشمي طبيعي و رايج‌تر است؟
 

اين رفتار ناشي از يک تفکر بيمارگونه است و همواره غيرطبيعي مي‌باشد اما چشم و هم‌چشمي در گروه نوجوانان کمي طبيعي‌تر به نظر مي‌رسد تا بزرگسالان چون آنها در شرايط ويژه‌اي هستند و تحت تاثير تغييرات هورموني احتمال اينکه دچار افسردگي يا چشم و هم‌چشمي در دوره نوجواني بشوند، طبيعي تلقي مي‌شود که البته در اينجا نيز والدين بايد با آموزش مهارت‌هاي خاص به بچه‌ها و يادآوري قابليت‌هاي فردي بچه‌ها اين حس خود‌کم‌بيني را در آنها کم‌رنگ و درنهايت از بين ببرند. اين امر در دوره نوجواني و اينکه بچه‌‌ها نسبت به گروه هم‌سالان خود به نوعي چشم و هم‌چشمي دارند، گذراست و از بين خواهد رفت ولي اگر اين به دوره بزرگسالي منتقل شود و فرد بالغي به باجناق خود نگاه کند که اگر او پرشيا خريده، اين حتما بايد زانتيا بخرد، دقيقا بيماري است. اين آقا يا خانم يک مشکل قديمي دارد و از دوارن کودکي‌اش ريشه‌دار شده و اين موضوع به نداشتن اعتماد به نفس و ناديده گرفتن قابليت‌هاي فردي او برمي‌گردد. اگر دقت کرده باشيد، چشم و هم‌چشمي را در هر قشر و گروهي که خودشان را باور نداشته باشند، مي‌بينيد.

يعني خانواده اين افراد در راه پرورش و تربيت آنها کوتاهي کرده‌اند؟
 

به طور قطع مي‌توان با ياد دادن مهارت لازم به بچه‌ها و پرورش حس اعتماد به نفس آنها از رخ دادن چنين حالاتي در بزرگسالي پيشگيري کرد. آن آقاي دکتر مي‌گويد وقتي تخصص قبول شدم، مادرم گفت: «داخلي هم رشته بود؟ بايد با اين همه زحمتي که ما برايت کشيديم، پوست قبول مي‌شدي. هر کسي اين همه خرجش کرده بودند، به اينجا مي‌رسيد. کار شاقي نکردي!» ولي شايد يک دختر روستايي بي‌سواد که زندگي خود را پشت دار قالي مي‌گذراند، حس خوشبختي بيشتري از اين دکتر متخصص داشته باشد چون والدينش همواره به او گفتند: «ليلا جان، تو همه زندگي ما هستي، با تلاش تو بود که اين فرش را مي‌فروشيم و فلان مايحتاج را مي‌خريم.»

در حال حاضر براي افراد بزرگسالي که چنان درگير چشم و هم‌چشمي شده‌اند که از واقعيت زندگي دور مانده‌اند، چه توصيه‌اي داريد؟
 

بايد تمام قابليت‌ها و شايستگي‌هاي دروني خود را شناسايي کنند و براي مثال، روي يک کاغذ بنويسند: «من خيلي خوب صحبت مي‌کنم، من قادرم هنر گل‌سازي را به ديگران بياموزم، من خوب نقاشي مي‌کشم و...» پس بايد برنامه‌ريزي کنيد و عده‌اي را براي مثال، رايگان تحت آموزش گل‌سازي قرار دهيد، شما بازخوردهاي خوبي از اين جمع دريافت مي‌کنيد و اين به بالا رفتن اعتماد به نفس‌تان کمک مي‌کند. در ضمن، دغدغه‌اي جالب خواهيد داشت که از جمع دغدغه‌هاي فکري قبلي که «فلاني چي خريده يا چه کار کرده» دور مي‌شويد.

به نظر شما، رايج شدن اين مساله در ميان مردم چه دليل ديگري غير از نداشتن اعتماد به نفس کافي مي‌تواند داشته باشد؟
 

شايد بتوان تاثيرات اجتماعي و موج رسانه‌ها، دولت و دانشگاه‌ها را در ارزش‌گذاري يا ضدارزش معرفي کردن برخي موارد اعم از رفتار يا غيره در نظر گرفت. وقتي در سريال‌هاي تلويزيوني بيشتر خانه‌ها آن‌چناني هستند و با دکوراسيون و مبلمان خاص چيدمان شده‌اند که در واقعيت، بيشتر مردم جامعه چنين خانه‌اي ندارند و يا وقتي هنرپيشه‌هايي که نقش مثبت و تاثيرگذار دارند، اغلب ماشين‌هاي مدل بالا و گوشي‌هاي گران در فيلم استفاده مي‌کنند، الگوي زندگي کردن مردم به طور غيرمستقيم آموزش داده مي‌شود و يا وقتي مهريه مختصر يا ازدواج‌هاي ساده را به عنوان يک موضوعي نمايش مي‌دهند که چون فلاني وضع مالي‌اش خوب نبوده، مهريه کمي براي دخترش در نظر گرفته بر رفتار مردم موثر است. اما نشان داده نمي‌شود که دو نفر با عشق و علاقه با وجود داشتن اوضاع مالي خوب به سادگي مراسمي را برگزار کنند و با ماشين آخرين مدل شب عروسي به ويلاي شمال نروند.
براي همين وقتي به خواستگاري دختر آقاي دکتر فلاني مي‌آيند، ايشان هم به تعداد سال‌هاي تولد دخترش سکه طلا مهريه مي‌کند. اتفاقا چون دوستش به هجري شمسي محاسبه کرده بوده، ايشان به سال هخامنشي 2537 سکه مهريه مي‌کند و امروز نه تنها دختر سکه‌ها را بخشيده بلکه آپارتماني را که پدرش برايشان کادوي عروسي خريده بود، بخشيده تا بتواند طلاقش را بگيرد. من قانون‌گذار نيستم ولي مي‌دانم همه بايد براي خط بطلان کشيدن بر اين‌گونه چشم و هم‌چشمي‌ها بکوشيم.
منبع: http://www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما