ويژگيهاي خانواده سالم
نويسنده:دکتر سيدحسن علمالهدايي/ جامعهشناس
هنگامي که از مهارتهاي بهتر زيستن صحبت ميکنيم بررسي کانون خانواده از حيث کيفيت و چگونگي روابط ميان فردي و ميزان پايداري و استحکام آنها اهميت ويژهاي مييابد. دستهبنديهاي گوناگوني در مورد خانواده با توجه به عملکردهاي متفاوت آن صورت گرفته است که در نگاه کلي ميتوان دو دسته خانواده کارآمد و خانواده آشفته را بررسي کرد. همه ما ميخواهيم بدانيم براي داشتن يک خانواده بالنده و کارآمد چگونه بايد عمل کنيم و اصولا اين خانواده چه ويژگيهايي دارد.
در اين قبيل خانوادهها تبادل و رفتار عاطفي با شيوههاي موثر قلبي، کلامي و عملي انجام ميگيرد و به چيزي بيش از پيوندهاي عاطفي يعني بار عاطفي تبديل ميشود. تعادل در کانون اين خانواده، محصول بارهاي عاطفي موجود ميان والدين و فرزندان است. هر فردي در جايگاه و نقش واقعي خود مسووليت ميپذيرد و در اين نقش از سوي ديگران مورد حمايت و پذيرش قرار ميگيرد. پدر مظهر اتکا و اقتدار مثبت و مادر نماد محبت و دلسوزي و عامل وحدت و همدلي بيشتر فضاي خانوادگي است. به عبارت ديگر مادر عمود عاطفي کانون خانواده است. به تعبير استاد مطهري، زن و مرد مانند دو ستاره هستند که هريک در مدارهاي مخصوص خود حرکت ميکنند. قانون خلقت اين تفاوتها را براي ايجاد پيوند محکمتر خانوادگي و شالوده وحدت آنها قرار داده است. در خانوادههاي بالنده به قول ويل دورانت، علاقه و وابستگي زن و شوهر به يکديگر در اثر حسن معاشرت و تماس زياد شدت مييابد و آنقدر اثر ميگذارد که کمکم قيافههاي آنان شبيه هم ميشود.
تحقيقات نشان ميدهد که اثربخشي الگوهاي رفتاري پدر و مادران بر فرزندان به مراتب بيش از شيوههاي کلامي و ارشادي آنهاست، بنابراين در اين خانوادهها فرزندان عملا ميآموزند که رفتارهاي غيرمنصفانه و ناعادلانه، دروغ، ريا و ارتباطهاي ناسالم اخلاقي، جسم و روان و زندگي آيندهشان را تباه خواهد کرد. در اين صورت فرزندان هم دوست دارند که مانند چنين والديني باشند و اين همان پيام عميق و زيباي قرآن است که: «خود و خانوادهتان را از آتش تباهي و فساد حفظ کنيد.»
منبع: http://www.salamat.com
در اين قبيل خانوادهها تبادل و رفتار عاطفي با شيوههاي موثر قلبي، کلامي و عملي انجام ميگيرد و به چيزي بيش از پيوندهاي عاطفي يعني بار عاطفي تبديل ميشود. تعادل در کانون اين خانواده، محصول بارهاي عاطفي موجود ميان والدين و فرزندان است. هر فردي در جايگاه و نقش واقعي خود مسووليت ميپذيرد و در اين نقش از سوي ديگران مورد حمايت و پذيرش قرار ميگيرد. پدر مظهر اتکا و اقتدار مثبت و مادر نماد محبت و دلسوزي و عامل وحدت و همدلي بيشتر فضاي خانوادگي است. به عبارت ديگر مادر عمود عاطفي کانون خانواده است. به تعبير استاد مطهري، زن و مرد مانند دو ستاره هستند که هريک در مدارهاي مخصوص خود حرکت ميکنند. قانون خلقت اين تفاوتها را براي ايجاد پيوند محکمتر خانوادگي و شالوده وحدت آنها قرار داده است. در خانوادههاي بالنده به قول ويل دورانت، علاقه و وابستگي زن و شوهر به يکديگر در اثر حسن معاشرت و تماس زياد شدت مييابد و آنقدر اثر ميگذارد که کمکم قيافههاي آنان شبيه هم ميشود.
تحقيقات نشان ميدهد که اثربخشي الگوهاي رفتاري پدر و مادران بر فرزندان به مراتب بيش از شيوههاي کلامي و ارشادي آنهاست، بنابراين در اين خانوادهها فرزندان عملا ميآموزند که رفتارهاي غيرمنصفانه و ناعادلانه، دروغ، ريا و ارتباطهاي ناسالم اخلاقي، جسم و روان و زندگي آيندهشان را تباه خواهد کرد. در اين صورت فرزندان هم دوست دارند که مانند چنين والديني باشند و اين همان پيام عميق و زيباي قرآن است که: «خود و خانوادهتان را از آتش تباهي و فساد حفظ کنيد.»
منبع: http://www.salamat.com