خواجه رشید الدین فضل الله همدانی

رشیدالدین فضل الله رجل سیاسی و دانشمند و طبیب گرانقدر آخر قرن هفتم که ضمنا « بزرگترین مورخ ایرانی است که عالم به جمیع علوم عصر خویش بوده » ، در سال 648 هجری قمری در همدان به دنیا آمد. رشیدالدین که در برخی از تواریخ به او رشیدالحق و رشیدالدوله نیز گفته اند علم طب را نزد خانواده خویش در همدان فرا گرفت. نخستین بار به عنوان طبیب به دربار آباقاخان پیوست . در عهد ارغون مرتبه و پایه اش ترقی پذیرفت . در سال 697 هجری قمری غازان خان « رتبت نیابت امور جهانبانی و منصب وزارت و صاحب دیوانی »
يکشنبه، 22 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خواجه رشید الدین فضل الله همدانی

خواجه رشید الدین فضل الله همدانی
خواجه رشید الدین فضل الله همدانی


 






 

مقدمه
 

رشیدالدین فضل الله رجل سیاسی و دانشمند و طبیب گرانقدر آخر قرن هفتم که ضمنا « بزرگترین مورخ ایرانی است که عالم به جمیع علوم عصر خویش بوده » ، در سال 648 هجری قمری در همدان به دنیا آمد. رشیدالدین که در برخی از تواریخ به او رشیدالحق و رشیدالدوله نیز گفته اند علم طب را نزد خانواده خویش در همدان فرا گرفت. نخستین بار به عنوان طبیب به دربار آباقاخان پیوست . در عهد ارغون مرتبه و پایه اش ترقی پذیرفت . در سال 697 هجری قمری غازان خان « رتبت نیابت امور جهانبانی و منصب وزارت و صاحب دیوانی » را به رشیدالدین فضل الله و خواجه سعدالدین ساوجی می سپرد .
بعد از فوت غازان خان ( یازده شوال 703 هجری قمری ) و روی کارآمدن برادرش سلطان محمد خدابنده ( الجایتو ) ، این دو وزیر همچنان در مقام وزارت باقی بودند که شیوه کار این دو وزیر و مبارزات سیاسی آنها در تاریخ این دوره بسیار جالب و خواندنی است که سرانجام سعدالدین ساوجی توسط الجایتو معزول و سپس مقتول ( 711 هجری قمری ) شده است . . تاج الدین علیشاه به پیشنهاد رشیدالدین، به وزارت منصوب و با رشیدالدین همکار می شود . الجایتو در رمضان سال 716 هجری قمری درگذشت و پسرش ابوسعید بهادر که جانشین او شده بود ، همچنین رشیدالدین و تاج الدین علیشاه را به وزارت خویش باقی گذاشت .
خواجه علیشاه بر اثر حسادتی که نسبت به خواجه رشیدالدین برای پست وزارت داشت عاقبت با دسیسه و نیرنگ ، ذهن سلطان ابوسعید را نسبت به رشید برگردانید و سلطان حکم نمود تا خواجه رشید و پسرش ابراهیم را به قتل رسانند . جلاد ابتدا ابراهیم پسر خواجه را پیش چشم او گردن زد و چون قصد خواجه رشید کرد فرمود که با علیشاه بگوی که بی گناه قصد من کردی روزگار جزای اینکار در کنار تو نهد ، تفاوت این قدر باشد که گور تو نو و از آن ما کهنه باشد و جلاد آن خواجه نیک نفس حلیم را از میان به دو نیم کرد و این حادثه در تاریخ 718 هجری قمری اتفاق افتاد و ابتاع و اشیاع او را غارت کرده ربع رشیدی در تبریز عرصه تاراج گشت و املاک او و فرزندانش به دیوان متعلق شد رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی (زادهٔ در حدود سال ۶۴۸ قمری/۶۲۹ خورشیدی در همدان) رجل سیاسی، تاریخ‌نگار و پزشک ایرانی آخر سدهٔ هفتم خورشیدی بود[۱] که کتاب جامع التواریخ را به رشته تحریر درآورد و در دوران وزارت خود بناهای فراوانی همچون ربع رشیدی ساخت.

۱- ریشه و نیاکان وی
 

ریشه و نیاکان وی خواجه رشیدالدین فضل‌اللّه الوزیر ابن عمادالدوله ابی الخیر بن موفق‌الدوله علی همدانی در حدود سال ۶۴۸ قمری/۶۲۹ خورشیدی در همدان در یک خانوادهٔ پزشک یهودی دیده به جهان گشود. جد اعلای او «موفق‌الدوله علی» یک عطار یهودی بود و به همراه دانشمند بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی در قلعه الموت مهمان اجباری اسماعیلیان بود و پس از یورش هلاکو به آنجا به خدمت وی درآمد.
رشیدالدین که به مناسبت یهودی بودن ابتدا «رشیدالدوله» خوانده می‌شد پس از مسلمان (سنی) شدن، نامش به رشیدالدین تغییر یافت و در دستگاه ایلخانان مغول ترقی نمود. رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی به اسلام اعتقاد کاملی داشت ولی به خاطر یهودی‌الاصل بودن نمی‌توانست کاملاً فرهنگ یهودی را که در تاروپود وجودش سرشته شده بود را کنار بگذارد.

۲- ترقی در دستگاه مغولان
 

رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی در زمان چیرگی مغول (سلسلهٔ ایلخانان) زندگی می‌کرد. در زمان پادشاهی اباقاخان، پزشک مخصوص او بود و در نزد او احترام و نفوذی به دست آورد. در زمان ارغون خان و کیخاتو خان نیز مراحل پیشرفت را سپری کرد.

۳- پادشاهی غازان خان و وزارت رشیدالدین
 

در سال ۶۹۴ قمری/۶۷۴ خورشیدی غازان خان به سلطنت رسید و سه سال بعد (۶۷۷ خ.) وزیر اعظم خود -خواجه صدرالدین زنجانی- را به قتل رساند و به جای او رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی و خواجه سعدالدین ساوجی را به همراه هم وزیران خود کرد.
همچنین در همین هنگام فضل‌اللّه همدانی ریاست موقوفات شنب غازانی را برعهده گرفت. در سال ۷۰۳ قمری/۶۸۲ خورشیدی غازان خان به شام لشکر کشید و رشیدالدین فضل‌اللّه نیز همراه او بود و در کنار رود فرات رشیدالدین، مؤلف تاریخ وصاف را به نزد غازان برد تا کتاب او را از نظر پادشاه بگذراند. در همین سال غازان درگذشت.

۴- پادشاهی اولجایتو و رقابت‌های سیاسی
 

پس از درگذشت غازان خان، برادرش سلطان محمد خدابنده اولجایتو برجای او نشست و رشیدالدین فضل‌اللّه همچنان وزیر و مورد احترام او بود. خواجه سعدالدین ساوجی رقیب رشیدالدین فضل‌اللّه در سال ۷۱۲ ق./۶۹۱ خ. به دستور سلطان محمد خدابنده اولجایتو از وزارت عزل و مانند وزیران پیشین دربار مغولان به قتل رسید.
محرک این کار خواجه علیشاه گیلانی بود که جانشین وزیر مقتول -سعدالدین ساوجی- شد و پس از مدتی توطئه‌ای علیه خواجه رشیدالدین ترتیب داد که به نتیجه‌ای نرسید. در سال ۷۱۵ ق./۶۹۴ خ. اختلاف شدیدی میان خواجه رشیدالدین و خواجه علیشاه گیلانی روی داد، به خاطر اینکه خزانهٔ پادشاه از وجوه دیوانی و لشکری خالی مانده بود و تعیین مقصر آن باعث این درگیری شده بود.‌
اولجایتو برای حل اختلاف هر یک از ممالک ایران و آسیای صغیر را میان دو وزیر تقسیم کرد. ولی بازهم اختلاف و دشمنی میان این دو ادامه داشت.

۵- پادشاهی ابوسعید و قتل رشیدالدین
 

پس از درگذشت سلطان محمد خدابنده اولجایتو (۷۱۷ ق./۶۹۶ خ.)، ابوسعید بهادر خان به پادشاهی رسید. در زمان ابوسعید اختلاف میان دو وزیر او یعنی خواجه رشیدالدین و خواجه علیشاه گیلانی شدت گرفت و این امر باعث اختلال در امور کشور شد. عده‌ای که از این وضعیت به ستوه آمده بودند ابتدا به نزد خواجه رشیدالدین رفتند و از خواستند که با ترتیب دادن توطئه‌ای کار وزیر دیگر را بسازند، ولی خواجه رشیدالدین این خواسته را نپذیرفت.
سپس آنان پیش خواجه علیشاه رفتند و همین خواسته را مطرح کردند و با موافقت او در نهایت خواجه رشیدالدین در سال ۷۱۷ ق./۶۹۶ خ. از وزارت عزل شد و از سلطانیه به تبریز رفت و انزوا را اختیار کرد. اما پس از چندی امیرچوپان (امیر‌الامرای لشگر مغول) او را به خدمت دعوت کرد. اما دشمنان همچنان به تحریکات خود ادامه دادند و بالاخره در حدود ۲۸ دی ۶۹۶ خ./ذی‌القعده ۷۱۷ قمری خواجه رشیدالدین و پسر شانزده‌ساله‌اش (که شربت‌دار اولجایتو بود) را به تهمت مسموم کردن سلطان محمد خدابنده اولجایتو در تبریز به قتل رساندند.
وی در زمان مرگ ۷۱ سال داشت و پس از مرگ او، به رسم زمان مغول بستگان وی هم مقتول و غارت شدند و بنای ربع رشیدی مورد غارت و تاراج قرارگرفت. یک قرن بعد میران‌شاه -پسر تیمور- در حالت دیوانگی دستور داد که استخوان‌های خواجه رشیدالدین را از قبرش درآورند و در گورستان یهودیان به خاک بسپارند.

6- تألیفات
 

تألیفات رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی تألیفات بسیاری دارد که برخی از آنها تصحیح و چاپ شده است و برخی دیگر هم به حالت نسخه خطی باقی مانده است. از جمله این تألیفات عبارتند از:
• جامع‌التواریخ: مهمترین کار رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی نگارش کتاب جامع‌التواریخ بود که از شاهکارهای تاریخی زبان فارسی و تاریخ جهان به شمار می‌آید. این کتاب درباره تاریخ، اسطوره‌ها، باورها و فرهنگهای قبایل ترک و مغول و همچنین تاریخ پیامبران از آدم تا محمد پیامبر اسلام، تاریخ ایران تا پایان دوره ساسانیان و سایر اقوام است. در حقیقت جامع‌التواریخ نخستین دورهٔ کامل تاریخ و جغرافیای آسیا است که با استفاده از وسایل و منابعی ترتیب داده شده است که تا آن زمان در اختیار هیچکس قرار نگرفته بود.
• الاحیاء و الاثار: که ۲۴ مجلد است و دربارهٔ مسائل گوناگونی از این قبیل است: علم کائنات جو، کشاورزی، درختکاری، پرورش زنبور عسل، نابودی حشرات و خزندگان موذی و مضر، دامپروری، معماری، قلعه‌بندی، کشتی‌سازی، معدن‌کاوی و تصفیه و ذوب فلزات. (این کتاب در دسترس نیست)
• توضیحات: نسخه‌ای موسوم به توضیحات که دربارهٔ مسائل تصوف و کلام است و دارای یک مقدمه و نوزده رساله است. این کتاب به درخواست اولجایتو نوشته شده است. یک نسخه خطی از این کتاب در کتابخانه ملی فرانسه موجود است و کاترمر آن را شرح داده است.
• مفتاح التفاسیر: کتاب دیگری در تفسیر و کلام نگاشته است و در مسائل مختلفه از قبیل فصاحت آسمانی‏قرآن، مفسرین آن کتاب مبین و طرق ایشان، خیر و شر، جزا و سزا، طول عمر، پروردگار، تقدیر، معاد جسمانی و غیره‏بحث می‏کند و در آخر آن شرحی در ابطال مذهب تناسخ و تعریف لغات و اصطلاحات فنی اضافه نموده است.
• الرساله السلطانیه: کتاب دیگری است که از تفسیر و کلام که در تاریخ نهم رمضان ۷۰۶ هجری به رشته تحریر در آورده و ماحصل مباحثه‏ای که در موضوعات کلامی در حضور سطان الجایتو مابین علمای‏وقت اتفاق افتاده جمع‌آوری نموده است.
• لطائف الحقایق: مشتمل بر چهارده رساله نیز از آثار قلمیه او است و با شرح رؤیائی که برای مؤلف در شب ۲۶ رمضان ۷۰۵ هجری روی داده و حضرت رسول را بخواب دیده است شروع می‏شود. محتویات‏ این کتاب نیز مسائل کلامی و اسلامی است این کتاب و سه کتاب مذکور در فوق، همه به زبان عربی است و همه آنهامجموعه رشیدیه را تشکیل می‏دهد که نسخه نفیسی از آن کتاب بتاریخ 710 هجری است در پاریس‏ وجود دارد.
• بیان الحقائق: دیگر از مؤلفات رشیدالدین نسخه‏ای است که متأسفانه فقط مطالب مندرجه آن معلوم است و آن‏موسوم است به بیان الحقائق مشتمل بر هفده رساله که غالبا در مسائل کلامی برشته تحریر در آمده است. اگر چه‏بعضی از مطالب دیگر مانند آبله و معالجه آن و ماهیت و انواع حرارت نیز بحث شده است. بنای ربع رشیدی از مهمترین اقدامات وی بنای ربع رشیدی، شهرکی علمی و آموزشی در تبریز بود که با بسیاری مراکز علمی بزرگ زمان خود همچون نظامیه بغداد قابل قیاس بود که البته پس از مرگش خراب و غارت شد.

7- بنای ربع رشیدی
 

در ربع رشیدی کتابخانه‌ای بی‌نظیر دارای کتابهای قیمتی و ارزشمند وجود داشت که بنابه‌گفتهٔ تاریخ وصاف تنها برای استنتاخ و صحافی نقشه‌ها و تصاویر کتب ارزشمند خود کمتر از شصت هزار دینار خرج کرده بود.

8- رشیدالدین از نگاه دیگران
 

غیاث‌الدین بن همام‌الدین معروف به خوندمیر در کتاب دستورالوزرا، دربارهٔ زندگی رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی شرحی نوشته است که ابتدای آن چنین است:
به فطنت ارسطو و حکمت افلاطون اتصاف داشت و در اواخر عمر به تکمیل اقسام علوم مؤفق گشتهدقائق فنون عقلی و نقلی را بر لوح خاطر نگاشت و چنانکه: حکمت او به یک سریر قلم باز کرده است گوش جذر اصم در طبیعی شناخته به تمام راز مولود و عنصر و اجرم
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : amini1400



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما