رخي که برکف پاي تو سيم تن مالم

رخي که برکف پاي تو سيم تن مالم شاعر : امير خسرو دهلوي دريغم آيد اگر برگل و سمن مالم رخي که برکف پاي تو سيم تن مالم دو ديده را به کف پاي خويشتن مالم دران شبي که کنم گشت کوي تو همه روز عبير رحمت جاويد برکفن مالم غبار کوي تو با خويشتن برم در خاک هنوز داغ غلاميت بر جبين دارم مرا اگر چه که بردست غم فروخته‌اي زمن حکايت بطحي مپرس کز چينم چنان اسير بتم که زقبله نيست خبر
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رخي که برکف پاي تو سيم تن مالم
رخي که برکف پاي تو سيم تن مالم
رخي که برکف پاي تو سيم تن مالم

شاعر : امير خسرو دهلوي

دريغم آيد اگر برگل و سمن مالمرخي که برکف پاي تو سيم تن مالم
دو ديده را به کف پاي خويشتن مالمدران شبي که کنم گشت کوي تو همه روز
عبير رحمت جاويد برکفن مالمغبار کوي تو با خويشتن برم در خاک
هنوز داغ غلاميت بر جبين دارممرا اگر چه که بردست غم فروخته‌اي
زمن حکايت بطحي مپرس کز چينمچنان اسير بتم که زقبله نيست خبر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط