جان من از بيدلان آخر گهي يادي بکن شاعر : امير خسرو دهلوي ور به انصافي نميارزيم بيدادي بکن جان من از بيدلان آخر گهي يادي بکن شکر آنرا يک نظر در حال نا شادي بکن شادمانيهاست از حسن و جواني درسرت گر تواني از فرامش گشتگان يادي بکن هر شبي ماييم و تنهايي و زندان فراق علت اگر عشق تست واي من اي واي من آينه گر روي تست آه دل اي آه دل آنجا که ناله ميرسد آنجا مرارسان گفتي که نالهي تو به يار تو ميرسد يارب تو آرزوي دل ما به ما رسان ما چون نميرسيم...