باز آمد آنکه سوختهي اوست ؟ جان من باز آمد آنکه سوختهي اوست ؟ جان منشاعر : امير خسرو دهلوي خون گشته از جفاش دل ناتوان منباز آمد آنکه سوختهي اوست ؟ جان منروزي در ين هوس رود البته جان منهرچند بينمش هوسم بيش ميشودشرمت نيامد از من و اشک روان مناي مهر آرزوي زخسرو بتافتي