نو بهار است و گل و موسم عيد اي ساقي

نو بهار است و گل و موسم عيد اي ساقي شاعر : امير خسرو دهلوي باده نوش و گذر از وعد و وعيد اي ساقي نو بهار است و گل و موسم عيد اي ساقي هر که در کوي مغان گشت شهيد اي ساقي روز محشر نبود هيچ حسابش به يقين تا ز لعل تو يکي جرعه کشيد اي ساقي گشت پيمانه چو تسبيح روان در کف شيخ هر که عيد است زميخانه به عيد اي ساقي حاصل از عمر ندارد به جز از حسرت و درد دگر او پند اديبان نشنيد اي ساقي آنکه در کوي محبت قدم از صدق نهاد چسم مست تو به ميخانه کشيد اي ساقي...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نو بهار است و گل و موسم عيد اي ساقي
نو بهار است و گل و موسم عيد اي ساقي
نو بهار است و گل و موسم عيد اي ساقي

شاعر : امير خسرو دهلوي

باده نوش و گذر از وعد و وعيد اي ساقينو بهار است و گل و موسم عيد اي ساقي
هر که در کوي مغان گشت شهيد اي ساقيروز محشر نبود هيچ حسابش به يقين
تا ز لعل تو يکي جرعه کشيد اي ساقيگشت پيمانه چو تسبيح روان در کف شيخ
هر که عيد است زميخانه به عيد اي ساقيحاصل از عمر ندارد به جز از حسرت و درد
دگر او پند اديبان نشنيد اي ساقيآنکه در کوي محبت قدم از صدق نهاد
چسم مست تو به ميخانه کشيد اي ساقيبار ها کرده بدم توبه ز مي باز مرا
جز در ميکده جايي مگزيد اي ساقيزاهد از شرم تو دايم سر انگشت گزد
مرگ را بر بنده شيرين مي کنيدر غم لبهاي من گويي بمير


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط