گلخني کرد به شاهي نگاه

گلخني کرد به شاهي نگاه شاعر : امير خسرو دهلوي رفت دلش در خم گيسوي شاه گلخني کرد به شاهي نگاه سوخته برويش برابر نماز شه چو به گرما به رسيدي فراز گاه به مردي و گهي زيستي در رخ شه ديدي و بگريستي در دل از آن سوز اثر يافتي شاه در و ديد و دريافتي خنده‌ي دزديده نهفتي بنوش کردي از آن گريه‌ي دزديده جوش جذبه‌ي عاشق رگ جانش گرفت روزي از آن غم که غانش گرفت گرم سوي گلخني خود شتافت رخش ز گرما به دگر سوي تافت تاب نياورد چو آن روي ديد گلخني...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گلخني کرد به شاهي نگاه
گلخني کرد به شاهي نگاه
گلخني کرد به شاهي نگاه

شاعر : امير خسرو دهلوي

رفت دلش در خم گيسوي شاهگلخني کرد به شاهي نگاه
سوخته برويش برابر نمازشه چو به گرما به رسيدي فراز
گاه به مردي و گهي زيستيدر رخ شه ديدي و بگريستي
در دل از آن سوز اثر يافتيشاه در و ديد و دريافتي
خنده‌ي دزديده نهفتي بنوشکردي از آن گريه‌ي دزديده جوش
جذبه‌ي عاشق رگ جانش گرفتروزي از آن غم که غانش گرفت
گرم سوي گلخني خود شتافترخش ز گرما به دگر سوي تافت
تاب نياورد چو آن روي ديدگلخني سوخته کان سوي ديد
سوي دگر شعله گرفتش چو برقاو شده زان سوي به نظاره غرق
او به تماشا ز خود آگه نبودسوخت ز تن نيمي و برخاست دود
تا به دود سوخته بود او تمامسوختنش ديد چو معشوق خام
لاف چو خسرو مزن از عشق ياراي که بميري ز تف يک شرار


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط