به تاريخ عجم دانندهي راز شاعر : امير خسرو دهلوي چنين کرد اين حکايت را سرآغاز به تاريخ عجم دانندهي راز کشيد اکليل خسرو سر بر افلاک که چون خورشيد هرمز رفت در خاک کرم را در جهان بازار نو کرد جهان را خسرو از سر کار نو کرد گهي لشکر کش و گه مجلس افروز به ترتيب جهان بودي شب و روز که شهر آسوده گشت و کشور آباد چنان آراست ملک از دانش و داد همه مشغول عيش و کامراني مقيمان زمين زان مهرباني مگر چشم صراحي و رگ چنگ باشگ و ناله کس ننمودي آهنگ...