چو بر هرمز سر آمد پادشاهي

چو بر هرمز سر آمد پادشاهي شاعر : امير خسرو دهلوي ز خسرو تازه گشت آن کينه خواهي چو بر هرمز سر آمد پادشاهي درو بهرام چوبين را بسوزد بر آن شد کاتش کين بر فروزد نبودش بر عدو فيروزمندي فراوان داد رايت را بلندي ولي ياري نکردش بخت چندان مصافي کرد چون فيروزمندان غبار آلوده چون باد خزاني همي رفت از طلبگاران نهاني همي کرد از سخن کوته ته ره دور برفتن هم رکاب شاه شاپور همه مي‌کرد پيش شه حکايت عجايت‌ها که ديد از هر ولايت نديدم هيچ نقشي زان...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چو بر هرمز سر آمد پادشاهي
چو بر هرمز سر آمد پادشاهي
چو بر هرمز سر آمد پادشاهي

شاعر : امير خسرو دهلوي

ز خسرو تازه گشت آن کينه خواهيچو بر هرمز سر آمد پادشاهي
درو بهرام چوبين را بسوزدبر آن شد کاتش کين بر فروزد
نبودش بر عدو فيروزمنديفراوان داد رايت را بلندي
ولي ياري نکردش بخت چندانمصافي کرد چون فيروزمندان
غبار آلوده چون باد خزانيهمي رفت از طلبگاران نهاني
همي کرد از سخن کوته ته ره دوربرفتن هم رکاب شاه شاپور
همه مي‌کرد پيش شه حکايتعجايت‌ها که ديد از هر ولايت
نديدم هيچ نقشي زان عجبترز چندين گفتها کم گشت لب تر
نبشته نقش شيرين بر پرنديکه در چين بود از ارمن نقشبندي
گرفتم نسختي زان نقش شيرينچومن جادو گرم در صنعت چين
دل اندر ديدنش بر جاي دارينمايم گر خرد را پاي داري
نورد فتنه را بگشاد تمثالبه فرمان ملک گوينده در حال


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط