عروس صبح دم چون پرده برداشت

عروس صبح دم چون پرده برداشت شاعر : امير خسرو دهلوي جهان را جلوه‌ي خور در نظر داشت عروس صبح دم چون پرده برداشت که عقدي بست بر رسم مغاني طلب کردند موبد را نهاني مراد آماده گشت و داوري خاست چو شد شرط زناشوئي همه راست به تاراج شکر شد طوطي مست ملک در پرده با دلدار بنشست غلط کردم که در گنج اژدهائي در او پيچيد چون در گل گيائي به حلوا در شد انگشت درازش شکر خائيده شد در زيرگازش صدف بستد ز باران قطره‌ي خويش به گنج انداخت مارش مهره‌ي خويش...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عروس صبح دم چون پرده برداشت
عروس صبح دم چون پرده برداشت
عروس صبح دم چون پرده برداشت

شاعر : امير خسرو دهلوي

جهان را جلوه‌ي خور در نظر داشتعروس صبح دم چون پرده برداشت
که عقدي بست بر رسم مغانيطلب کردند موبد را نهاني
مراد آماده گشت و داوري خاستچو شد شرط زناشوئي همه راست
به تاراج شکر شد طوطي مستملک در پرده با دلدار بنشست
غلط کردم که در گنج اژدهائيدر او پيچيد چون در گل گيائي
به حلوا در شد انگشت درازششکر خائيده شد در زيرگازش
صدف بستد ز باران قطره‌ي خويشبه گنج انداخت مارش مهره‌ي خويش


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط