چو شيرين که گهي پيشش رسيدي

چو شيرين که گهي پيشش رسيدي شاعر : امير خسرو دهلوي نمک بودي که بر ريشش رسيدي چو شيرين که گهي پيشش رسيدي نه آن يابد نه بي آن گيرد آرام چو مرغي تشنه کابي بينداز دام دلش از هوش و هوش از وي رميدي سپهر افسون غم در وي دميدي به ماندي بي خبر چون سايه داران شدي از دست چون شوريده کاران ميان خار غلطيدي شبانگاه سحر تا شام خارا سوختي زاه زدي بر چشم آهو بوسه‌اي چند گهي در آرز وي چشم دلبند ز وحشت دل بديشان باز بستي گهي در گوشه با مرغان نشستي ...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چو شيرين که گهي پيشش رسيدي
چو شيرين که گهي پيشش رسيدي
چو شيرين که گهي پيشش رسيدي

شاعر : امير خسرو دهلوي

نمک بودي که بر ريشش رسيديچو شيرين که گهي پيشش رسيدي
نه آن يابد نه بي آن گيرد آرامچو مرغي تشنه کابي بينداز دام
دلش از هوش و هوش از وي رميديسپهر افسون غم در وي دميدي
به ماندي بي خبر چون سايه دارانشدي از دست چون شوريده کاران
ميان خار غلطيدي شبانگاهسحر تا شام خارا سوختي زاه
زدي بر چشم آهو بوسه‌اي چندگهي در آرز وي چشم دلبند
ز وحشت دل بديشان باز بستيگهي در گوشه با مرغان نشستي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط