چو در ار من رسيد از جنبش تيز شاعر : امير خسرو دهلوي زره داران شيرين کرد پرهيز چو در ار من رسيد از جنبش تيز چو شب در خواب رفتم بر سر تخت حکايت کرد کز بيداري بخت درامد گل رخي باصد نکوئي چنان ديدم به خواب اندر که گوئي يکي پر شير و ديگر پر ز جلاب دو ساغر در دو دستش صاف و ناياب به من کاين نوشکن کردم سبک نوش سپردان ساغر جلاب پر جوش سپرد آن ساغر ديگر به دستش جواني بود ديگر هم نشينش بيفتاد و شکست و و ريخت زان شير جوان چو نشد به ساغر چاشني...