اي شده از رخ تو تاب قمر

اي شده از رخ تو تاب قمر شاعر : انوري وي شده از لب تو آب شکر اي شده از رخ تو تاب قمر فتنه‌اي در فکندي اي دلبر از رخ و زلف خويش در عالم چون تو صاحب جمال نيست دگر چهره پنهان مکن که در خوبي تا ببينندت اي پري پيکر عاشقان ترا بدين اوميد چهره پر خون و سينه پر اخگر در هواي تو مانده‌اند به درد با لب خشک و با دو ديده‌ي تر نيست چون انوري يکي عاشق
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي شده از رخ تو تاب قمر
اي شده از رخ تو تاب قمر
اي شده از رخ تو تاب قمر

شاعر : انوري

وي شده از لب تو آب شکراي شده از رخ تو تاب قمر
فتنه‌اي در فکندي اي دلبراز رخ و زلف خويش در عالم
چون تو صاحب جمال نيست دگرچهره پنهان مکن که در خوبي
تا ببينندت اي پري پيکرعاشقان ترا بدين اوميد
چهره پر خون و سينه پر اخگردر هواي تو مانده‌اند به درد
با لب خشک و با دو ديده‌ي ترنيست چون انوري يکي عاشق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط