خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجايي شاعر : انوري احوال ما نپرسي نزديک ما نيايي خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجايي سهلست اينکه گهگه رويي بما نمايي ما خود نميشويمت در روي اگرنه آخر بدخوي خوبرويي بيگانه آشنايي بيخرده راست خواهي گرچه خوشت نيايد غم آن قدر نداند کاخر تو آن مايي گفتم غمت بکشتم گفتا چه زهره دارد دادي به يک حديثم از دست غم رهايي الحق جواب شافي اينک چنينت خواهم من زين سخن نه لنگم تو با که در کجايي گويي بدان ميارم کز بد بتر کنم من...