به نام آنکه نامش حرز جانهاست شاعر : جامي ثنايش جوهر تيغ زبانهاست به نام آنکه نامش حرز جانهاست نم از سرچشمهي انعام او يافت زبان در کام، کام از نام او يافت هزاران نکتهي باريک چون موي خرد را زو نموده دم به دم روي زمين را زيب انجم ده به مردم فلک را انجمنافروز از انجم فراز چار ديوار عناصر مرتبساز سقف چرخ داير قيامآموز سرو جويباري قصبباف عروسان بهاري به پستيافکن هر خودپسندي بلنديبخش هر همتبلندي به طاعتگير پيران رياکار...