مرا ياقوت او قوت روانست

مرا ياقوت او قوت روانست شاعر : خواجوي کرماني ولي اشکم چو ياقوت روانست مرا ياقوت او قوت روانست خطش طوطيست يا هندوستانست رخش ماهست يا خورشيد شب پوش نسيم از سنبلش عنبر فشانست صبا از طره‌اش عنبر نسيمست وليکن يک سر مويش دهانست ميانش يکسر مو در ميان نيست وليکن چون نظر کردم چنانست شنيدم کان صنم با ما چنان نيست که يکچندست کوهم ناتوانست ز چشمش چشم پوشش چون توان داشت که گر خود آتشست آتش نشانست بيا آن آب آتش رنگ در ده بدينسان کز پيت اشکم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرا ياقوت او قوت روانست
مرا ياقوت او قوت روانست
مرا ياقوت او قوت روانست

شاعر : خواجوي کرماني

ولي اشکم چو ياقوت روانستمرا ياقوت او قوت روانست
خطش طوطيست يا هندوستانسترخش ماهست يا خورشيد شب پوش
نسيم از سنبلش عنبر فشانستصبا از طره‌اش عنبر نسيمست
وليکن يک سر مويش دهانستميانش يکسر مو در ميان نيست
وليکن چون نظر کردم چنانستشنيدم کان صنم با ما چنان نيست
که يکچندست کوهم ناتوانستز چشمش چشم پوشش چون توان داشت
که گر خود آتشست آتش نشانستبيا آن آب آتش رنگ در ده
بدينسان کز پيت اشکم روانستبدان ماند که خونش مي‌دواند
که او را دام زلفت آشيانستچو مرغي زيرک آمد جان خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط