به مناسبت ۱۳ آبان: روز ملی مبارزه با استکبار جهانی

استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل

این مقاله، تحلیلی جامع از دکترین استکبارستیزی در گفتمان امام خمینی بر پایه‌ آموزهای قرآنی، با تشریح مفهوم استکبار در قرآن، بررسی بنیان‌های الهی و سیاسی این نهضت، نقل‌قول‌های مستند از صحیفه امام و ارائه راهکارهای عملی مبارزه با استکبار جهانی است.
پنجشنبه، 8 آبان 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل

مقدمه:

در منظومه اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (رحمه الله)، مفهوم «استکبار» تنها یک واژه سیاسی نیست، بلکه نشانه انحرافی عمیق در ساختار روحی و اجتماعی بشر است؛ انحرافی که ریشه در خودپرستی و طغیان در برابر حقیقت توحید دارد.
 
انقلاب اسلامی ایران از آغاز، نهضتی برای بازگرداندن انسان و جامعه به محور عبودیت الهی بود؛ قیامی بر ضد هر نظامی که انسان را بنده قدرت‌های مادی و سلطه‌گر می‌خواهد.

از این رو «استکبارستیزی» در گفتمان امام، ترجمان اجتماعی آیه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى»(۱) است؛ یعنی قیام برای خدا در برابر هر قدرتی که در مقام ربوبیت دروغین انسان‌ها قرار گیرد.
 
ضرورت بحث از دکترین استکبارستیزی امام خمینی (رحمه الله) از آنجاست که نه تنها به عنوان یک شعار تاریخی، بلکه به مثابه راهکار زنده مقابله با تمدن سلطه‌محور غرب تداوم دارد.

آمریکا به عنوان تجسم معاصر فرعونیت جهانی، در گفتمان امام راحل، نماینده همان نیرویی است که قرآن آن را مصداق «الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ»(۲) می‌داند.
 
هدف از نگارش این مقاله، بازسازی اندیشه قرآنی استکبارستیزی در قالب بیانات امام خمینی (رحمه الله) و تبیین پیوند آن با آموزهای توحیدی، سیاسی و اجتماعی است تا نشان دهد این دکترین، راهبردی الهی در ساخت تمدن مقاومت است، نه صرفا واکنش سیاسی محدود به عصر خاص.
 
استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل
 

۱. مفهوم استکبار در قرآن؛ ریشه‌ها و تجلی‌ها

واژه «استکبار» از ریشه «کبر» به معنای بزرگ‌انگاری و خودبرتربینی است. در قرآن، این واژه بار معنایی عمیقی دارد و از مرز غرور فردی فراتر رفته، در سطح اجتماعی و تاریخی، نماد نظام‌های طغیانگر و سلطه‌طلب گشته است.
 
استکبار در قرآن، همواره با انکار حقیقت و طغیان نظام‌مند علیه مبداء هستی (الله) همراه است.
 
۱-۱. ریشه روانشناختی و اخلاقی استکبار
ریشه استکبار در نفس انسان است؛ آنجا که انسان، به جای شناخت جایگاه خود به عنوان مخلوق، خود را مالک و مستقل می‌پندارد. این تکبر درونی، منجر به سرپیچی از حقیقت می‌شود. چنانچه قرآن کریم می‌فرماید:
«فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِیهِ؛
در سینه‌هایشان جز کبر و بزرگ نمایی نیست به آن [بزرگی و عزت و سلطنتی که در آرزویش هستند] نمی‌رسند.»(۳)
 
این آیه ماهیت روانی استکبار را آشکار می‌کند؛ نوعی بیماری روحی که انسان را از درک حقیقت ناتوان می‌سازد. ادعای برتری مستکبر، ادعایی توخالی و دست‌نیافتنی است که ریشه در ضعف ذاتی او دارد. طغیان در برابر آیات الهی، از همین احساس کاذب برتری سرچشمه می‌گیرد.
 
۱-۲. تجلی عملی و رفتار ستمگرانه
استکبار در ساحت عمل، به صورت ستم، ظلم و طغیان علیه حق ظهور می‌کند. مستکبر، نه تنها خود هدایت را نمی‌پذیرد، بلکه مانع هدایت دیگران نیز می‌شود و در زمین فساد و ظلم به پا می‌کند. چنانچه قرآن کریم می‌فرماید:
«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنَافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُودًا؛
و چون به آنان گویند: [برای داوری و محاکمه] به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر آیید، منافقان را می‌بینی که از تو به شدت روی می گردانند!».(۴)
 
همچنین، در مورد فرعون و فرعونیان آمده است:
«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ؛
پس او قومش را سبک مغز شمرد [و آنان را با وسوسه و اغواگری فریفت و خوارشان کرد] در نتیجه از او اطاعت کردند؛ زیرا آنان مردمی فاسق و نافرمان بودند.»(۵)
 
۱-۳. استکبار و تکذیب حق
برجسته‌ترین نشانه استکبار در قرآن، روی‌گر‌داندن فعال از پیام هدایت است. این روی‌گردانی یک ضعف نیست، بلکه انتخاب آگاهانه مسیر باطل است.

«وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُوا عَنْهَا؛
آیات ما را دروغ شمردند و از روی تکبر، از آن روی‌گردان شدند.»(۶)
 
این آیه دلیل سقوط تمدن‌های بزرگ تاریخ را بیان می‌دارد. هر جامعه‌ای که پیام حق را انکار کند و خود را بی‌نیاز از هدایتی الهی بداند، در حقیقت وارد مدار نابودی می‌شود.
 
این تعابیر، منشاء نظریه مقاومت در قرآن هستند. مبارزه با استکبار، واکنش به قدرت نیست؛ بلکه پاسداری از کرامت انسان در برابر نفی ربوبیت الهی است.
 
استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل
 

۲. استکبار در منظومه تاریخی قرآن

تاریخ قرآن سرشار از الگوهای استکبار است: از ابلیس که خود را بر آدم برتر دانست (نفی مقام عبودیت)، تا فرعون که گفت: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى»(۷) و نمرود که با توحید ابراهیم سر ستیز داشت. همه آنان در یک ویژگی مشترک‌اند؛ انکار عبودیت و ادعای مالکیت قدرت و تدبیر جهان.
 
خداوند در سوره انفال، چهره این خصلت را چنین ترسیم می‌کند که اراده او در مقابل این طغیان قرار دارد:
«یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُحِقَّ ٱلْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَیَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ؛
اراده خدا بر این است که با کلمات خود (فرامین و آیاتش)، حق را پایدار و ریشه کافران (مستکبران) را قطع کند.»(۸)
 
مقابل استکبار، اراده الهی برای پیروزی حق است. از این رو هر حرکتِ ضد استکباری امت اسلامی، امتداد تاریخی همان سنت الهی نصرت حق است.

استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل
 

۳. دکترین استکبارستیزی در اندیشه امام راحل

حضرت امام خمینی (رحمه الله) با بازخوانی مفهوم قرآنی استکبار، آن را به نظام تحلیلی انقلاب اسلامی تبدیل کرد. ایشان با بینشی عمیق، استکبار را نه یک کشور خاص، بلکه نظامی جهانی با رأسیت سلطه‌گران دانست که هدفش غارت منابع و به بند کشیدن اراده امت‌هاست.
 
۳-۱. استکبار و مستضعف به مثابه گرگ و بره
حضرت امام خمینی (رحمه الله)، رابطه استکبار جهانی (به ویژه آمریکا) با ملت‌های تحت سلطه را رابطه‌ای مبتنی بر ظلم و استثمار تعریف کرد که در آن هیچ ‌گونه تفاهمی، راه به جایی نمی‌برد. چنانچه می‌فرمایند:
«خیال نکنید که روابط ما با آمریکا و روابط ما با نمی‌دانم شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاح‌مندی برای بره نیست، اینها می‌خواهند از ما بدوشند، اینها نمی‌خواهند به ما چیزی بدهند.»(۹)
 
در این نگاه، استکبار یک سیستم جهانی غارتگر است که جوامع مومن و مستضعف را به وابستگی می‌کشاند. امام راحل با تکیه بر اصل توحید، مبارزه با چنین نظامی را فریضه‌ای الهی اعلام کرد و در موضعی صریح فرمودند:
«آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است.»(۱۰)

برای امام خمینی (رحمه الله)، استکبارستیزی مفهومی فراتر از سیاست روز بود؛ این حرکت نه خصومت با کشور خاص، بلکه اعلان جنگ ابدی میان دو جبهه حق و باطل است. ایشان بارها تبیین کردند که:
«در این نزاعی که، مبارزه‌ای که الآن بین کفر و اسلام است، این منازعه بین ما و آمریکا نیست، بین اسلام است و کفر.»(۱۱)
 
۳-۲. مبنای الهی قیام: قیام لله
نخستین بیانیه سیاسی امام خمینی در دوران اختناق پهلوی، بر اساس آیه شریفه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى»(۱۲) بنا شده بود.
 
این آیه، اساس همه مبارزات سیاسی امام راحل را تشکیل می‌دهد. چنانچه امام خمینی (رحمه الله) درباره این آیه شریفه فرمودند:
«خدای تعالی در این کلام شریف از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظه‌هایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده، و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است.»(۱۳)

از این دیدگاه، استکبارستیزی نه از کینه سیاسی بلکه از فرمان الهی برای قیام لله سرچشمه می‌گیرد. بنیان آن در توحید و کرامت انسان نهفته است. اگر استکبار، «خودخواهی و خودپرستی» باشد، مبارزه با آن، «قیام لله» و نفی خودخواهی است.
 
۳-۳. سازش‌ناپذیری و استقلال ایمان (نفی ولایت کفار)
حضرت امام خمینی (رحمه الله) با تکیه بر آیات نفی ولایت کفار، هر گونه سازش با قدرت‌های سلطه‌گر را ممنوع دانست. مبنای این ممنوعیت، صیانت از مفهوم توحیدی ولایت است.
 
خداوند در سوره مائده می‌فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ؛
ای اهل ایمان! یهود و نصاری را سرپرستان و دوستان خود مگیرید، آنان سرپرستان و دوستان یکدیگرند [و تنها به روابط میان خود وفا دارند]. و هر کس از شما، یهود و نصاری را سرپرست و دوست خود گیرد از زمره آنان است؛ بی تردید خدا گروه ستمکار را هدایت نمی کند.»(۱۴)
 
و نیز در سوره ممتحنه بر صراحت بیشتر تأکید شده است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ؛
ای اهل ایمان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید، شما با آنان اظهار دوستی می‌کنید، در حالی که آنان به طور یقین به آنچه از حق برای شما آمده کافرند.»(۱۵)
 
امام خمینی (رحمه الله)، این آموزه‌های قرآنی را بنیاد استقلال سیاسی اسلام دانست و در شدیدترین مواضع با شجاعت فرمودند:
«کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی‌دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای ‌دار برند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم.»(۱۶)

این بیان امام راحل، عصاره دکترین استکبارستیزی است: مقاومت تا مرز فنا، برای بقاى عزت الهی.
 
استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل
 

۴. جلوهای عملی دکترین استکبارستیزی

امام خمینی (رحمه الله) با هوشمندی سیاسی و ایمان انقلابی، مفاهیم الهی را در قالب کنش‌های تاریخی تثبیت کرد و تقابل با استکبار را به شعار تبدیل به گفتمان عملی ساخت:
 
۱. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا: این اقدام توسط دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان 1358، انقلابی بنیادین در سطح جهانی بود. امام راحل آن را «انقلاب دوم» نامید و آن را روز مبارزه مستمر با استکبار جهانی دانست. این عمل، نماد شکستن تصویر غیرقابل نفوذ بودن دولت مستکبر بود.
 
۲. اعلام روز جهانی قدس: امام راحل با تعیین آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس، بُعد بین‌المللی استکبارستیزی را برجسته ساخت. قدس، نقطه‌ای است که تقابل اسلام و کفر صهیونیستی در آن عیان است و مبارزه برای آن، مبارزه با محور استکبار جهانی محسوب می‌شود.
 
۳. احیای فریضه برائت در حج: امام راحل با تأکید بر لزوم برائت‌جویی از مشرکین و مستکبران (آمریکای جنایتکار و اسراییل غاصب) در مراسم حج، آن را فریاد امت اسلامی علیه نظم جهانی سلطه‌گر معرفی کرد. ایشان فرمودند:
«حج بی روح و بی تحرک و قیام، حج بی برائت، حج بی وحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید، حج نیست.»(۱۷)

و نیز فرمودند:
«فریاد برائت از مشرکان، مخصوص به زمان خاص نیست. این دستور است و جاوید.»(۱۸)
 
این نمادها، ساختار سیاسی جدیدی را بنیاد نهادند که محور آن بیداری امت اسلام بر اساس اصل نفی طاغوت بود.
 
استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل
 

۵. تبیین فلسفه سیاسی استکبارستیزی

در فلسفه سیاسی امام خمینی (رحمه الله)، دوگانه «کفر و ایمان» به صورت نظامی تمدنی تفسیر می‌شود. استکبار جهانی مظهر «طغیان» و سیطره مادی بر جهان است، و انقلاب اسلامی مظهر «قیام لله» و اراده الهی برای استقرار عدالت.
 
امام راحل، بارها هشدار دادند که نفوذ فرهنگی و سیاسی آمریکا خطرناک‌تر از حمله نظامی است، زیرا ذهن‌ها را از محور توحید منحرف کرده و وابستگی فکری و فرهنگی ایجاد می‌کند.
 
دکترین امام بر سه اصل اساسی استوار است که نفی سلطه استکباری را ممکن می‌سازد:
 
۱. ایمان به وعده الهی در پیروزی مستضعفان: این باور، موتور محرکه مقاومت است و ترس از قدرت نظامی مستکبر را از بین می‌برد.

«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ ٱسْتُضْعِفُواْ فِی ٱلْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛
و اراده ما این است که بر آنان که در زمین ضعیف شمرده شده‌اند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان (مردم) قرار دهیم و وارث (زمین) سازیم.»(۱۹)
 
۲. وحدت امت اسلامی: محور وحدت، نفی مشترک قدرت‌های سلطه‌گر و بازگشت به آموزهای ناب اسلام است.
 
۳. مبارزه دائمی با سلطه جبهه کفر: این مبارزه یک کنش مقطعی نیست، بلکه تا زمان استقرار عدالت جهانی (دولت حق) تداوم دارد.
 
این اصول، ساختار نظری جمهوری اسلامی ایران را به صورت جامعه مقاوم در برابر استعمار و استکبار تثبیت کرده‌اند.
 
استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل
 

۶. تحلیل اجتماعی و تمدنی دکترین مقاومت

استکبار از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله)، تنها یک ساختار سیاسی نیست؛ بلکه تمدنی است که انسان‌ها را از یاد خدا جدا کرده و آنها را در چارچوب منافع مادی غرب تعریف می‌کند. در برابر آن، تمدن اسلامی باید بر پایه ایمان، عدالت و استقلال شکل گیرد.
 
اولین گام در تحقق این تمدن، آگاهی ملت‌ها از فریبکاری استکبار است؛ همان که امام راحل فرمودند:
«سلطه آمریکا، تمام بدبختی‌های ملل مستضعف را به دنبال دارد.»(۲۰)
 
این جمله، صرف شعار نیست؛ تحلیل ریشه وابستگی تمدن‌های مسلمان به نظام مصرف و سلطه غرب است که فرهنگ، اقتصاد و سیاست آنها را هدف گرفته است.
 
ایمان به اینکه عزت از آنِ خدا و پیامبران و مومنان است، اصل محوری این دکترین است:
«وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ؛
عزت و اقتدار برای خدا و پیامبر او و مومنان است، ولی منافقان [به این حقیقت] معرفت و آگاهی ندارند.»(۲۱)

این آیه، محور استقلال فرهنگی و اقتصادی مسلمانان می‌شود و آ‌نها را از جستجوی عزت در قدرت‌های مادی منع می‌کند.
 
استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل
 

۷. راهکارهای عملی مقابله با استکبار در عصر حاضر

با توجه به تحول شکل استکبار از سلطه نظامی آشکار به نفوذ نرم و جنگ ترکیبی، راهبردهای امام خمینی (رحمه الله) نیز باید بروزرسانی شوند:
 
۱. جهاد فرهنگی و تبیین: تبیین ماهیت دروغین «آزادی» و «حقوق بشر» غربی، و افشای نقش رسانه‌ای استکباری در القای فرهنگ وابستگی. این جهاد، جنگ بر سر مفاهیم بنیادین است.
 
۲. استقلال علمی و اقتصادی (اقتصاد مقاومتی): تقویت دانش بومی همراه با معنویت، ساخت اقتصاد مقاومتی مبتنی بر تولید ملی و عدم وابستگی به بازارهای جهانی تحت سلطه. چنانچه امام راحل، اقتصاد را ابزار استقلال می‌دانست.
 
۳. اتحاد امت اسلامی: کاهش نزاع‌های قومی و مذهبی که خوراک اصلی تفرقه‌افکنی استکبار است و تمرکز بر مبارزه مشترک علیه نظام سلطه.
 
۴. رسانه مقاومت: ایجاد شبکه بیداری و تحلیل با محور الهی، مقابله فعال و مستدل با فریب رسانه‌ای استکباری. این امر، تحقق همان وظیفه قرآنی امر به معروف و نهی از منکر در ساحت رسانه است.
 
این راهکارها امتداد طبیعی اندیشه امام خمینی (رحمه الله) در عصر پسافرهنگی تهاجم نرم هستند.
 
استکبارستیزی، دکترین توحیدی مقاومت؛ تبیین مفهوم قرآنی و بازخوانی اندیشه امام‌ راحل
 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

استکبارستیزی در گفتمان امام خمینی (رحمه الله)، نه صرفا یک موضع انقلابی بلکه یک مکتب الهی است؛ مکتبی که امت اسلامی را موظف به قیام لله در تمام عرصه‌ها می‌داند. مبارزه با آمریکا، نماد عینی این نبرد تاریخی بین ایمان و کفر است. قرآن تأکید دارد که مستکبران هرگز تسلیم حق نمی‌شوند تا زمانی که امت مومن با توکل بر وعده الهی بایستد.
 
استکبارستیزی در اندیشه حضرت امام خمینی (رحمه الله)، فریاد توحید در برابر جاهلیت مدرن است؛ ندایی که از دل قرآن برخاسته و در تاریخ امتداد یافته است. هرچند قدرت‌های بزرگ در ظاهر چهرهای نو می‌گیرند، اما جوهره آنها همان تکبر ابلیس در برابر سجده حق است.

پس هر مومن، ادامه‌دهنده قیام لله است و شعار «مرگ بر آمریکا» نه بیان نفرت، بلکه اعلام وفاداری به کرامت انسان و نفی سلطه ظالمانه بر سرنوشت ملت‌هاست.
 
این دکترین توحیدی مقاومت در برابر استکبار، میراثی زنده و جهانی است؛ نه برای یک ملت، بلکه برای همه مظلومان تاریخ. استمرار آن، رمز بیداری بشریت در عصر استکبار رسانه‌ای و تجلی وعده الهی برای پیروزی مستضعفان است. این مقاومت، نه یک انتخاب، بلکه یک وظیفه ذاتی مومن در برابر هر نوع طغیان بر ضد حق است.
 
با تکیه بر آموزه قرآنی و بیانات امام راحل، می‌توان گفت که جوهره دکترین توحیدی مقاومت در برابر استکبار، بازگشت به مرکز توحید و نفی هرگونه ولایت غیرالهی است.

از این رو استمرار راه امام خمینی (رحمه الله)، مستلزم تربیت نسلی است که آگاهی سیاسی را با ایمان قرآنی جمع کند، رسانه را سنگر جهاد بداند و از استقلال فرهنگی صیانت کند.

راهکارهای اصلی برای تداوم این مسیر عبارت‌اند از:
* احیای مطالعات قرآنی در فهم نظام سلطه و بازشناسی مصادیق آن.
* تربیت نخبگان دینی و سیاسی مومن به اصل مقاومت اسلامی و نفی سلطه.
* تقویت جهاد تبیین در عرصه بین‌المللی علیه فریب‌های رسانه‌ای استکبار و بازنمایی چهره حقیقی اسلام.
 
سخن پایانی:
در پایان، باید از ژرفای جان گفت که استکبارستیزی در فرهنگ امام خمینی (رحمه الله) تنها شعاری سیاسی نبود، بلکه فریادی از عمق توحید بود؛ طغیانی علیه هر بت پوشیده در زر و قدرت. او به ما آموخت که حق، اگر در محراب ایمان زنده بماند، در میدان سیاست نیز شمشیری آخته خواهد بود.
 
امروز این مشعل از دست روح خدا به دستان جان‌های بیدار سپرده شده است؛ آنان که می‌دانند «لا اله الا الله» یعنی نفی هر سلطه و وابستگی، یعنی قیام تا مرز خون، تا مرز کرامت. 

تا وقتی «شیطان بزرگ» نفس می‌کشد، «امت خمینی» خاموش نخواهد شد. این نه پایان راه، بلکه آغاز فصلی تازه از نبرد ایمان و کفر است و تاریخ، نام خمینی را همچون شاخص حریت بشر بر تارک قرون خواهد نوشت.
 
پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره سبأ، آیه ۴۶
۲. سوره اعراف، آیه ۱۴۶
۳. سوره غافر، آیه ۵۶
۴. سوره نساء، آیه ۶۱
۵. سوره زخرف، آیه ۵۴
۶. سوره اعراف، آیه ۳۶
۷. سوره نازعات، آیه ۲۴
۸. سوره انفال، آیه ۷
۹. صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۶۰
۱۰. صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۲۱۲
۱۱. صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۱۰۵
۱۲. سوره سبأ، آیه ۴۶
۱۳. صحیفه امام، ج ۱، ص ۵
۱۴. سوره مائده، آیه ۵۱
۱۵. سوره ممتحنه، آیه ۱
۱۶. صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۹۸
۱۷. صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۲۲۸
۱۸. صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۲۱
۱۹. سوره قصص، آیه ۵
۲۰. صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۱۷۵
۲۱. سوره منافقون، آیه ۸

نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
© استفاده از این مطلب، فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط