ماه فرو رفت و آفتاب برآمد

ماه فرو رفت و آفتاب برآمد شاعر : خواجوي کرماني شاهد سرمست من ز خواب برآمد ماه فرو رفت و آفتاب برآمد ولوله از جان شيخ و شاب برآمد نرگس مستانه چون ز خواب برانگيخت وز شکن زلفش آفتاب برآمد پيش جمالش ز رشک ماه فروشد قرص مه از عنبرين حجاب برآمد صبحدم از لاله چون گلاله برافشاند چشمه‌ي خورشيد شب نقاب برآمد از شکن زلف روز پوش قمر ساش بوي گل و نفحه‌ي گلاب برآمد عکس رخش چون در آب چشم من افتاد کان خط نيلوفري ز آب برآمد مردم چشمم بب نيل فرو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ماه فرو رفت و آفتاب برآمد
ماه فرو رفت و آفتاب برآمد
ماه فرو رفت و آفتاب برآمد

شاعر : خواجوي کرماني

شاهد سرمست من ز خواب برآمدماه فرو رفت و آفتاب برآمد
ولوله از جان شيخ و شاب برآمدنرگس مستانه چون ز خواب برانگيخت
وز شکن زلفش آفتاب برآمدپيش جمالش ز رشک ماه فروشد
قرص مه از عنبرين حجاب برآمدصبحدم از لاله چون گلاله برافشاند
چشمه‌ي خورشيد شب نقاب برآمداز شکن زلف روز پوش قمر ساش
بوي گل و نفحه‌ي گلاب برآمدعکس رخش چون در آب چشم من افتاد
کان خط نيلوفري ز آب برآمدمردم چشمم بب نيل فرو شد
زمزمه‌ي نغمه‌ي رباب برآمدوقت صبوح از هواي مجلس عشاق
کام دل خسته از شراب برآمدمجلسيانرا ز جام باده‌ي نوشين
از نفسش بوي مشک ناب برآمدخواجو از آن جعد عنبرين چو سخن راند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط