مويت رها مکن که چنين بر هم اوفتد شاعر : سعدي کشوب حسن روي تو در عالم اوفتد مويت رها مکن که چنين بر هم اوفتد فرياد در نهاد بني آدم اوفتد گر در خيال خلق پري وار بگذري در پاي مفکنش که چنين دل کم اوفتد افتاده تو شد دلم اي دوست دست گير مانند من به تير بلا محکم اوفتد در رويت آن که تيغ نظر ميکشد به جهل ترسم که راز در کف نامحرم اوفتد مشکن دلم که حقه راز نهان توست چندم به جست و جوي تو دم بر دم اوفتد وقتست اگر بيايي و لب بر لبم نهي باشد که...