ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان

ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان شاعر : سعدي چندين دل صاحب نظرش دست به دامان ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان مي‌سوزد و آتش نرسيدست به خامان مردست که چون شمع سراپاي وجودش يک بار نپرسد که کيانند و کدامان خون مي‌رود از چشم اسيران کمندش در کوي خرابات نباشد سر و سامان گو خلق بدانيد که من عاشق و مستم محتاج ملک بوسه دهد دست غلامان در پاي رقيبش چه کنم گر ننهم سر زين رفتن و بازآمدن کبک خرامان دل مي‌طپد اندر بر سعدي چو کبوتر اني و علي العاشق...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان
ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان
ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان

شاعر : سعدي

چندين دل صاحب نظرش دست به دامانديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان
مي‌سوزد و آتش نرسيدست به خامانمردست که چون شمع سراپاي وجودش
يک بار نپرسد که کيانند و کدامانخون مي‌رود از چشم اسيران کمندش
در کوي خرابات نباشد سر و سامانگو خلق بدانيد که من عاشق و مستم
محتاج ملک بوسه دهد دست غلاماندر پاي رقيبش چه کنم گر ننهم سر
زين رفتن و بازآمدن کبک خراماندل مي‌طپد اندر بر سعدي چو کبوتر
اني و علي العاشق هذان حرامانيا صلح متي يرجع نومي و قراري


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط