دفع زبان خصم را تا نشوند مطلع شاعر : سعدي ديده به سوي ديگري دارم و دل به سوي او دفع زبان خصم را تا نشوند مطلع عمر به نقد ميرود در سر گفت و گوي او دامن من به دست او روز قيامت اوفتد روز نخست گفتمت سر نبري ز کوي او سعدي اگر برآيدت پاي به سنگ دم مزن بينش ما نياورد طاقت حسن روي او هر که به خويشتن رود ره نبرد به سوي او غاليهاي بساز از آن طره مشک بوي او باغ بنفشه و سمن بوي ندارد اي صبا همت ما نميکند زو بجز آرزوي او هر کس از او به قدر خويش...