اي باد که بر خاک در دوست گذشتي

اي باد که بر خاک در دوست گذشتي شاعر : سعدي پندارمت از روضه بستان بهشتي اي باد که بر خاک در دوست گذشتي هر لحظه چو ديوانه دوان بر در و دشتي دور از سببي نيست که شوريده سودا سرگشته چو من در همه آفاق بگشتي باري مگرت بر رخ جانان نظر افتاد هل تا برود نام من اي يار به زشتي از کف ندهم دامن معشوقه زيبا با آن که به يک باره‌ام از ياد بهشتي جز ياد تو بر خاطر من نگذرد اي جان شرطه همه وقتي نبود لايق کشتي با طبع ملولت چه کند دل که نسازد يک دم ننشستم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي باد که بر خاک در دوست گذشتي
اي باد که بر خاک در دوست گذشتي
اي باد که بر خاک در دوست گذشتي

شاعر : سعدي

پندارمت از روضه بستان بهشتياي باد که بر خاک در دوست گذشتي
هر لحظه چو ديوانه دوان بر در و دشتيدور از سببي نيست که شوريده سودا
سرگشته چو من در همه آفاق بگشتيباري مگرت بر رخ جانان نظر افتاد
هل تا برود نام من اي يار به زشتياز کف ندهم دامن معشوقه زيبا
با آن که به يک باره‌ام از ياد بهشتيجز ياد تو بر خاطر من نگذرد اي جان
شرطه همه وقتي نبود لايق کشتيبا طبع ملولت چه کند دل که نسازد
يک دم ننشستم که به خاطر نگذشتيبسيار گذشتي که نکردي سوي ما چشم
سروي سمن اندام و بتي حورسرشتيشوخي شکرالفاظ و مهي لاله بناگوش
شمشير تو بر کس نکشيدي و نکشتيقلاب تو در کس نفکندي که نبردي
اين‌ها که تو بر خاطر سعدي بنوشتيسيلاب قضا نسترد از دفتر ايام


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط