اي که بر دوستان همي‌گذري

اي که بر دوستان همي‌گذري شاعر : سعدي تا به هر غمزه‌اي دلي ببري اي که بر دوستان همي‌گذري يا به رحمت به کشته مي‌نگري دردمندي تمام خواهي کشت نه تماشاکنان رهگذريم ما خود از کوي عشقبازانيم تا تو خورشيدروي در نظري هيچم اندر نظر نمي‌آيد حذر از عاشقي و بي‌خبري گفته بودم که دل به کس ندهم تا نيايد درون حلقه پري حلقه‌اي گرد خويشتن بکشم شاهدي مي‌کنند و جلوه گري وين پري پيکران حلقه به گوش چون بخندد شکوفه سحري صبر بلبل شنيده‌اي هرگز ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي که بر دوستان همي‌گذري
اي که بر دوستان همي‌گذري
اي که بر دوستان همي‌گذري

شاعر : سعدي

تا به هر غمزه‌اي دلي ببرياي که بر دوستان همي‌گذري
يا به رحمت به کشته مي‌نگريدردمندي تمام خواهي کشت
نه تماشاکنان رهگذريمما خود از کوي عشقبازانيم
تا تو خورشيدروي در نظريهيچم اندر نظر نمي‌آيد
حذر از عاشقي و بي‌خبريگفته بودم که دل به کس ندهم
تا نيايد درون حلقه پريحلقه‌اي گرد خويشتن بکشم
شاهدي مي‌کنند و جلوه گريوين پري پيکران حلقه به گوش
چون بخندد شکوفه سحريصبر بلبل شنيده‌اي هرگز
مي‌کند عقل و گريه پرده دريپرده داري بر آستانه عشق
تا غم هيچ در جهان نخوريچو خوري داني اي پسر غم عشق
گر به دنيا و آخرت بخريرايگانست يک نفس با دوست
يا هزار آستين در دريقلمست اين به دست سعدي در
تو قلم نيستي که نيشکرياين نبات از کدام شهر آرند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط