گر کنم در سر وفات سري شاعر : سعدي سهل باشد زيان مختصري گر کنم در سر وفات سري صبر کن تا ببينمت نظري اي که قصد هلاک من داري که حرامست چشم بر دگري نه حرامست در رخ تو نظر تا مگر بر سرم کني گذري دوست دارم که خاک پات شوم عقل دارم به قدر خود قدري متحير نه در جمال توام کاين کمال آفريد در بشري حيرتم در صفات بي چونست گر تردد کني به بام و دري ببري هوش و طاقت زن و مرد پيش خصم ايستاده چون سپري حق به دست رقيب ناهموار حيف باشد به دست...